-
چه کسی می داند
که تو در پیله تنهایی خود تنهایی
چه کسی می داند
که تو در حسرت یک روزنه در فردایی
پیله ات را بگشا...
تو به اندازه پروانه شدن زیبایی -
دلم باران
دلم دریا
دلم لبخند ماهی ها
دلم اغوای تاکستان به لطف مستی انگور
دلم بوی خوش بابونه می خواهد
دلم یک باغ پر نارنج
دلم آرامش تُرد و لطیف صبح شالیزار
دلم دشتی پر از آویشن و گل پونه می خواهد
دلم مهتاب می خواهد که جانم را بپوشاند
دلم دنیای این روز من و ما را
به لطفِ غسلِ تعمیدِ کشیشِ عشق
از اول مهربان تر شادتر آبادتر
حتی بگویم زیرو رو وارونه می خواهد
دلم تغییر می خواهد...
-
در راه رسیدن به تو گیرم که بمیرم
اصلا به تو افتاد مسیرم که بمیرمیک قطره آبم که در اندیشه دریا
افتادم و باید بپذیرم که بمیرمیا چشم بپوش از من و از خویش برانم
یا تنگ در آغوش بگیرم که بمیرماین کوزه ترک خورد! چه جای نگرانیست
من ساخته از خاک کویرم که بمیرمخاموش مکن آتش افروختهام را
بگذار بمیرم که بمیرم که بمیرم .... -
مرا ببخش اگر روزگار یادم داد
میان عقل و دلم، عشق را فدا بکنم
مرا ببخش اگر زندگی مجابم کرد
فقط به خاطره ای از تو اکتفا بکنم
مرا ببخش اگر بیش از این نمی خواهم
تو را کنار خودم بی سبب نگه دارم
قبول هرچه بخواهی، فقط نخواه از من
تو را به دست خودم، بیش از این بیازارم
دوباره بغض نکن، در توان چشمت هست
به یک اشاره به زانو درآوری من را
از آهنم من و افسوس خوب می دانی
به مهلکانه ترین شیوه ذوب آهن را
در انتظار چه هستی باغبان کوچک من؟
درخت مرده و گل زیر برف مدفون است
بگو چگونه برویم؟ چگونه دل بستی؟
به ریشه ای که از آغوش خاک بیرون است!
...
-
به نیرویی که دارد زندگی
در چشم و در لبخند
نقاب از چهره ترس آفرین مرگ
خواهم کَند:) -
تویی که ناب ترین فصل هر کتاب منی
شروع وسوسه انگیز شعر ناب منیمن آن سکوت شکسته در آسمان توام
و تو درآمد دنیا و آفتاب منیچقدر هجمه ی تشویش بی تو بودن ها
تویی که نقطه ی پایان اضطراب منیبرای زندگی ی بی جواب و تکراری
به موقع آمدی و بهترین جواب منیروان در اوج خیالم چو رود می مانی
همیشه جاری و مانا در عمق خواب منینفس پس از گذرت از حساب می افتد
و تو دلیل نفس های بی حساب منیرها مکن غزلم را همیشه با من باش
که ختم خاطره انگیزه شعر ناب منی -
این پست پاک شده!
-
از دی که گذشت هیچ ازو یاد مکن
فردا که نیامده ست فریاد مکن
برنامده و گذشته بنیاد مکن
حالی خوش باش و عمر بر باد مکن