درد دل
-
سلام رفیق
خوبی ؟!
نمیدوم الان ک داری این متنو میخونی کجایی ؟! چ کار میکنی ؟! رشتت چیه ؟! کنکور اول ایی ؟! یا فارغالتحصیل؟! شاید ام الان دانشجویی یا....
احتمالا هم همون موقع حدس زدی تاپیک درمورد چیه !
آره رفیق
میخوام اینجا دلنوشته ام رو بنویسم درمورد این چن ماه
خیلی این روزا احساسات عجیبی دارم
حس میکنم خسته ام
غمگینم
شاید حس افسردگی دارم
شایدم یاس و نا امیدی
نمیدونم چی میشه اسم احساسم رو بذارم ؟!
ولی ی چیزو خوب میدونم
اینکه چی شده ک این احساس اومده سراغم!
یادم نمیره مهر همین امسال رو ک دو س هفته نشتم و خوندم نمیشه گف مشتی و حسابی چون اون موقع ساعت مطالعه ام پایین بود و خودم رو میکشتم میشد 6 -7 ساعت ولی خوندم'!
خلاصه خوندم و رفتم اولین آزمونم رو دادم سر آزمون حس خوبی داشتم هنه سوالا برام آشنا بود راحت جرقه حل سوال تو ذهنم روشن میشد و...
بعد آزمون از خوشحالی رو هوا بودم !
لحظه شماری میکردم جواب بیاد!!!
بالاخره جواب اوند و....
دروغ چرا ؟! از خوشحالی گریه ام گرفت!! شاید بپرسین خوب چن شده بود مگ ترارت ؟؟! اون وقت من میگم شاید خیلی خوب نبود و الان شده کابوسم ! ولی اون موقع نسبت ب آزمون های پارسالم 1000 نمره رشد کرده بودم !! منی ک ریاضی فیزیک 0 و منفی میزدم و اگه آزمون آسون بود هنر میکردم 10 درصد میزدم!! ریاضی فیزیک اون روز رو 60 - 70 زدم !!!! (ک البته همش صدقه سر الا و اساتید حرفه ایی الا بود)
ن شانسی بود و ن سوالا آسون بود! فقط من رشد کرده بودم !!
خوشحال و خندان از این پیشرفت ب خودم گفتم اییییییوووووول دیدی اگ ی کم تلاش کنی میتونی چ قد رشد کنی ؟! تازه اگ ساعت مطالعه مون بیاد بالا از این بیشترم میشه ترازموووون !!!
تو اوج شادمانیم یهو ی اتفاق رو سرم آوار شد...
اشک شوقم رو کرد اشک از روی ناراحتی !
نمیخوام بگم چ اتفاقی بود ولی نه سوگ بود و نه شکست عشقی و نه مشکلات خونوادگی فقط ی اتفاق بود ک حالم رو درجا بد کرد....
ی ماهی بود ک وضع خونه حسابی آشفته بود و وضع خودم از همه بدتر بود !!
آبان ب بطالت گذشتم
این قدر حالم بد بود ک حوصله هیچیو نداشتم
آذر هم مثل آبان
ولی آخرای آذر ب رگ غیرتم برخورد و با یکی حرف زدم درمورد اینکه من دیگ رمق ندارم دوباره پاشم
همش حسرت اینو میخوردم ک چرا آخه نشد فقط ی آزمون فقط ی آزمون دیگ اون حال خوب رو تجربه کنم ؟؟؟!! بعد اون اتفاق لعنتی بیفته ؟؟؟؟!!!
اون مشاور تا حدودی بهم کمک کرد و گفت ببین تا تشتی پشت میز نتونستی شروع کنی فلان کن و بهمان کن و خبرش رو بم بده !
خوب بد نبود تا حدودی کمکم کرد ولی از ی جایی ب بعد حرف های اون هم دیگ کمک کننده نبود....
دی شد و من اصلا حوصله نداشتم ی روزایی هیچی نمیخوندم کلافه بودم و خسته با همه این خستگی ها دی هم تموم شد و من هاج و واج نگاه میکردم ب همه برنامه هایی ک برا دی ریخته بودم.....
بهمن شد
الان دو هفته از بهمن گذشته
تا آخر سال فقط ی ماه ک نیم مونده
و من
الان
از همیشه خسته ترم
از همیشه بی رمق تر
حالم بده
و هیچ کس و یا هیچ دوستی نیس ک حرف زدن باهاش آرومم کنه و من الان فقط خدارو دارم !!....
روز هام دارن میگذرن....
شب ها ک میخوابم ب خودم میگم فردا رو از دست نمیدیم نمیذاریم دیگ اینطوری پیش بره !! میخونیم و دوباره تلاش میکنیم!!
صبح با انگیزه پا میشم و میرم پشت میزم و....
حوصله درس خوندن ندارم
میگن اینطور وقت ها برو سر همون درسی ک دوسش داری
منم همین کارو میکنم
و تهش
توی اون روز
فقط همون درس رو خوندم و دیگ هییییچ....!!!
ب خودم میگم اینطوری نمیشه
نباید اینطوری پیش بریم
نمیخوام خودم رو سرزنش کنم چون میدونم بدتره
ولی بعضی وقت ها ناخودآگاه خودم رو سرزنش میکنم....
وقت هایی ک میرم تو اتاقم و درس نمیخونم حس میکنم دارم دوروغ میگم ب پدر مادرم و حس میکنم دارم از اعتمادشون سو استفاده میکنم....
حالم داره ب هم میخوره
میخوام پاشم و ب خودم بگم ببین اگ اون روز تونستم با ی کم تلاش رشد کنیم الآنم میتونیم !! فقط دو س هفته دندون رو جگر بذار!! بعد ببین چ پیشرفتی ک نمیکنیم!!
ب خودم میگم ببین تنها جیزی خوبت میکنه اینه ک دوباره رشد کنی تا انگیزه بگیری و انگیزه از آسمون نمیفتهرو زمین و... پس باید دوباره تلاش کنی حیران خسته حتی اگ حوصله نداری گریه کن و با اشک درس بخون ولی پا پس نکش تا چن ماه دیگ و چن هفته دیگ از خوشحالی گریه کنی!!!
اینارو میگم و میرم پشت میز و دوباره کسل میشم
بعضی وقت ها احساس ناتوانی میکنم و...
خسته ام
خسته ام
خسته ام
دلم ی اتفاقی میخواد ک رو ب راهم کنه ولی حس میکنم هیچی نمیتونه کمکم کنه....
خسته ام......
فردا اولین روز ثبت نام کنکوره و من هنوز کلافه و سردرگمم....
خسته ام
خسته ام
خسته ام. .....کسی رو تگ نمیکنم چون نمیخوام مزاحم درس خوندن کسی بشم و ترجیح میدم سوالام رو تو پست بعد بپرسم و اون وقت تگ کنم
ولی
رفیق اگ تا آخرش خوندی دمت گرم
ممنون
تو ک تا اینجا رو خوندی حتما ب ذهنت رسیده عه اینم مث منه یا اینکه عه منم ی روز ینطوری بودم ولی تونستم دوباره رو پام وای سم !!
نمیدونم رفیق
ب هر حال اگ حس میکنی میدونی باید چی کار کنم ب منم بگو تا با هم دیگ رشد کنیم....
ممنون رفیق -
کیا اینجا رو مسولیت پذیریشون کار کردن و الان حتی اگ حوصله نداشته باشن و خسته باشن ولی کارشون رو کنار نمیذارن و ادامه میدن ؟!
لطفا بگین باید چی کار کرد ؟!
@فارغ-التحصیلان-آلاء
@دانشجوی-پزشکی
@رتبه-های-انجمن-آلاء
@دانش-آموزان-آلاء
@دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا
@دانش-آموزان-نظام-قدیم-آلا
@همیار
@ناظم -
سلام رفیق
خوبی ؟!
نمیدوم الان ک داری این متنو میخونی کجایی ؟! چ کار میکنی ؟! رشتت چیه ؟! کنکور اول ایی ؟! یا فارغالتحصیل؟! شاید ام الان دانشجویی یا....
احتمالا هم همون موقع حدس زدی تاپیک درمورد چیه !
آره رفیق
میخوام اینجا دلنوشته ام رو بنویسم درمورد این چن ماه
خیلی این روزا احساسات عجیبی دارم
حس میکنم خسته ام
غمگینم
شاید حس افسردگی دارم
شایدم یاس و نا امیدی
نمیدونم چی میشه اسم احساسم رو بذارم ؟!
ولی ی چیزو خوب میدونم
اینکه چی شده ک این احساس اومده سراغم!
یادم نمیره مهر همین امسال رو ک دو س هفته نشتم و خوندم نمیشه گف مشتی و حسابی چون اون موقع ساعت مطالعه ام پایین بود و خودم رو میکشتم میشد 6 -7 ساعت ولی خوندم'!
خلاصه خوندم و رفتم اولین آزمونم رو دادم سر آزمون حس خوبی داشتم هنه سوالا برام آشنا بود راحت جرقه حل سوال تو ذهنم روشن میشد و...
بعد آزمون از خوشحالی رو هوا بودم !
لحظه شماری میکردم جواب بیاد!!!
بالاخره جواب اوند و....
دروغ چرا ؟! از خوشحالی گریه ام گرفت!! شاید بپرسین خوب چن شده بود مگ ترارت ؟؟! اون وقت من میگم شاید خیلی خوب نبود و الان شده کابوسم ! ولی اون موقع نسبت ب آزمون های پارسالم 1000 نمره رشد کرده بودم !! منی ک ریاضی فیزیک 0 و منفی میزدم و اگه آزمون آسون بود هنر میکردم 10 درصد میزدم!! ریاضی فیزیک اون روز رو 60 - 70 زدم !!!! (ک البته همش صدقه سر الا و اساتید حرفه ایی الا بود)
ن شانسی بود و ن سوالا آسون بود! فقط من رشد کرده بودم !!
خوشحال و خندان از این پیشرفت ب خودم گفتم اییییییوووووول دیدی اگ ی کم تلاش کنی میتونی چ قد رشد کنی ؟! تازه اگ ساعت مطالعه مون بیاد بالا از این بیشترم میشه ترازموووون !!!
تو اوج شادمانیم یهو ی اتفاق رو سرم آوار شد...
اشک شوقم رو کرد اشک از روی ناراحتی !
نمیخوام بگم چ اتفاقی بود ولی نه سوگ بود و نه شکست عشقی و نه مشکلات خونوادگی فقط ی اتفاق بود ک حالم رو درجا بد کرد....
ی ماهی بود ک وضع خونه حسابی آشفته بود و وضع خودم از همه بدتر بود !!
آبان ب بطالت گذشتم
این قدر حالم بد بود ک حوصله هیچیو نداشتم
آذر هم مثل آبان
ولی آخرای آذر ب رگ غیرتم برخورد و با یکی حرف زدم درمورد اینکه من دیگ رمق ندارم دوباره پاشم
همش حسرت اینو میخوردم ک چرا آخه نشد فقط ی آزمون فقط ی آزمون دیگ اون حال خوب رو تجربه کنم ؟؟؟!! بعد اون اتفاق لعنتی بیفته ؟؟؟؟!!!
اون مشاور تا حدودی بهم کمک کرد و گفت ببین تا تشتی پشت میز نتونستی شروع کنی فلان کن و بهمان کن و خبرش رو بم بده !
خوب بد نبود تا حدودی کمکم کرد ولی از ی جایی ب بعد حرف های اون هم دیگ کمک کننده نبود....
دی شد و من اصلا حوصله نداشتم ی روزایی هیچی نمیخوندم کلافه بودم و خسته با همه این خستگی ها دی هم تموم شد و من هاج و واج نگاه میکردم ب همه برنامه هایی ک برا دی ریخته بودم.....
بهمن شد
الان دو هفته از بهمن گذشته
تا آخر سال فقط ی ماه ک نیم مونده
و من
الان
از همیشه خسته ترم
از همیشه بی رمق تر
حالم بده
و هیچ کس و یا هیچ دوستی نیس ک حرف زدن باهاش آرومم کنه و من الان فقط خدارو دارم !!....
روز هام دارن میگذرن....
شب ها ک میخوابم ب خودم میگم فردا رو از دست نمیدیم نمیذاریم دیگ اینطوری پیش بره !! میخونیم و دوباره تلاش میکنیم!!
صبح با انگیزه پا میشم و میرم پشت میزم و....
حوصله درس خوندن ندارم
میگن اینطور وقت ها برو سر همون درسی ک دوسش داری
منم همین کارو میکنم
و تهش
توی اون روز
فقط همون درس رو خوندم و دیگ هییییچ....!!!
ب خودم میگم اینطوری نمیشه
نباید اینطوری پیش بریم
نمیخوام خودم رو سرزنش کنم چون میدونم بدتره
ولی بعضی وقت ها ناخودآگاه خودم رو سرزنش میکنم....
وقت هایی ک میرم تو اتاقم و درس نمیخونم حس میکنم دارم دوروغ میگم ب پدر مادرم و حس میکنم دارم از اعتمادشون سو استفاده میکنم....
حالم داره ب هم میخوره
میخوام پاشم و ب خودم بگم ببین اگ اون روز تونستم با ی کم تلاش رشد کنیم الآنم میتونیم !! فقط دو س هفته دندون رو جگر بذار!! بعد ببین چ پیشرفتی ک نمیکنیم!!
ب خودم میگم ببین تنها جیزی خوبت میکنه اینه ک دوباره رشد کنی تا انگیزه بگیری و انگیزه از آسمون نمیفتهرو زمین و... پس باید دوباره تلاش کنی حیران خسته حتی اگ حوصله نداری گریه کن و با اشک درس بخون ولی پا پس نکش تا چن ماه دیگ و چن هفته دیگ از خوشحالی گریه کنی!!!
اینارو میگم و میرم پشت میز و دوباره کسل میشم
بعضی وقت ها احساس ناتوانی میکنم و...
خسته ام
خسته ام
خسته ام
دلم ی اتفاقی میخواد ک رو ب راهم کنه ولی حس میکنم هیچی نمیتونه کمکم کنه....
خسته ام......
فردا اولین روز ثبت نام کنکوره و من هنوز کلافه و سردرگمم....
خسته ام
خسته ام
خسته ام. .....کسی رو تگ نمیکنم چون نمیخوام مزاحم درس خوندن کسی بشم و ترجیح میدم سوالام رو تو پست بعد بپرسم و اون وقت تگ کنم
ولی
رفیق اگ تا آخرش خوندی دمت گرم
ممنون
تو ک تا اینجا رو خوندی حتما ب ذهنت رسیده عه اینم مث منه یا اینکه عه منم ی روز ینطوری بودم ولی تونستم دوباره رو پام وای سم !!
نمیدونم رفیق
ب هر حال اگ حس میکنی میدونی باید چی کار کنم ب منم بگو تا با هم دیگ رشد کنیم....
ممنون رفیق@R-P
سلااام متاسفانه یا خوشبختانه باید بگم این حس و حال فقط اختصاص به شما نداره و این اطمینان رو بهتون میدم همههه یه بخش از مسیر تجربش میکنن مطمئن باشین چه افراد موفق و یا چه افراد شکست خورده یه جاهایی نمیتونن طبق انتظاراتشون پیش برن ولی اون شکافی که در نهایت بین افراد میفته و زندگیشونو تغییر میده دقیقا از همین جاها شروع میشه ... ما هممون مسیر موفقیتو میدونیم و نیاز نیس یاد بگیریم عزم و اراده و تلاش و پشت کار لازمه چون این مسئله یاد گرفتنی نیس و برخلاف تصور خواستنی هم نیس وگرنه کیه که نخواد هنر ما وقتی شکوفا میشه که خودمونو بهتر بشناسیم و یاد بگیریم چطور باید این برنامه رو با روحیاتمون تطبیق بدیم اگر علاقه و انگیزه ای لازمه چطور خومون ایجادش کنیم و البته اگر کسی در کنارمون باشه بتونیم از تجربیاتش به بهترین نحو استفاده کنیم ولی به طور معقول نه اینکه فقط بپرسیم چیکار کرده باید نیازای خودمونو اول شناسایی کنیم و بعد بریم سراغ بقیه ... البته همیشه این افراد در اطراف ما نیستن و اگر درست عمل کنیم نیازی هم بهشون نخواهیم داشت ...
اما باید بگم وضعیت منم چن ماهه که به کل عوض شده و از روندی که انتظار داشتم خیلی دور شدم ضمن اینکه برای یه پشت کنکوری مثل یه زنگ خطر میمونه اما من تصمیم گرفتم امیدوار بمونم و این ارزشمند ترین دارایی من هست که پیشنهاد میکنم شما هم از دستش ندید تو این شرایط از دست دادن امید مثل باخت پیش از پایان مسابقه میمونه .
ضمنا توجه داشته باشید افراد بسیااار زیادی در همین بازه بهترین نتیجه ها رو گرفتن خودم موارد نسبتا زیادی رو دیدم و همیشه به خودم میگم وقتی اونا تونستن پس منم میتونم این یعنی عملا و ابدا غیر ممکن نیست .
دیگه اینکه سه ماه آخر دوران طلاییه اگر کسی تا الآن عالی پیش رفته و این سه ماه تعیین کننده رو نادیده بگیره نتیجه قابل انتظار رو نمیگیره و برعکسش اگر تا الآن از عملکردتون راضی نبودین با استفاده حداکثری از این بازه انشاء الله که بهترین نتیجه رو میگیرید . یه آغاز قوی شاید تعیین کننده نباشه اما پایان قوی قطعا قدرت بیشتری داره .
در پایان هم بگم من برای خودم یه کد ساختم() تحت عنوان کلی : " %(#ff0000)[نـ]%(#ff5e00)[ـتـ]%(#48ff00)[ـر]%(#00aeff)[س] "
%(#ff0000)[⋆ن: نظم مطالعاتی ]
%(#ff8400)[⋆ت: تک برنامه ای]
%(#84ff00)[⋆ر: روحیه (ترجیحا روحیه رقابتی)]
%(#00ffae)[⋆س: ساعت مطالعه بالا]امیدوارم امیدوار بمونید
،
%(#ff0000)[نـ]%(#ff5e00)[ـتـ]%(#48ff00)[ـر]%(#00aeff)[سـ]ـید،
و با اراده پیش برید ... -
@R-P
سلااام متاسفانه یا خوشبختانه باید بگم این حس و حال فقط اختصاص به شما نداره و این اطمینان رو بهتون میدم همههه یه بخش از مسیر تجربش میکنن مطمئن باشین چه افراد موفق و یا چه افراد شکست خورده یه جاهایی نمیتونن طبق انتظاراتشون پیش برن ولی اون شکافی که در نهایت بین افراد میفته و زندگیشونو تغییر میده دقیقا از همین جاها شروع میشه ... ما هممون مسیر موفقیتو میدونیم و نیاز نیس یاد بگیریم عزم و اراده و تلاش و پشت کار لازمه چون این مسئله یاد گرفتنی نیس و برخلاف تصور خواستنی هم نیس وگرنه کیه که نخواد هنر ما وقتی شکوفا میشه که خودمونو بهتر بشناسیم و یاد بگیریم چطور باید این برنامه رو با روحیاتمون تطبیق بدیم اگر علاقه و انگیزه ای لازمه چطور خومون ایجادش کنیم و البته اگر کسی در کنارمون باشه بتونیم از تجربیاتش به بهترین نحو استفاده کنیم ولی به طور معقول نه اینکه فقط بپرسیم چیکار کرده باید نیازای خودمونو اول شناسایی کنیم و بعد بریم سراغ بقیه ... البته همیشه این افراد در اطراف ما نیستن و اگر درست عمل کنیم نیازی هم بهشون نخواهیم داشت ...
اما باید بگم وضعیت منم چن ماهه که به کل عوض شده و از روندی که انتظار داشتم خیلی دور شدم ضمن اینکه برای یه پشت کنکوری مثل یه زنگ خطر میمونه اما من تصمیم گرفتم امیدوار بمونم و این ارزشمند ترین دارایی من هست که پیشنهاد میکنم شما هم از دستش ندید تو این شرایط از دست دادن امید مثل باخت پیش از پایان مسابقه میمونه .
ضمنا توجه داشته باشید افراد بسیااار زیادی در همین بازه بهترین نتیجه ها رو گرفتن خودم موارد نسبتا زیادی رو دیدم و همیشه به خودم میگم وقتی اونا تونستن پس منم میتونم این یعنی عملا و ابدا غیر ممکن نیست .
دیگه اینکه سه ماه آخر دوران طلاییه اگر کسی تا الآن عالی پیش رفته و این سه ماه تعیین کننده رو نادیده بگیره نتیجه قابل انتظار رو نمیگیره و برعکسش اگر تا الآن از عملکردتون راضی نبودین با استفاده حداکثری از این بازه انشاء الله که بهترین نتیجه رو میگیرید . یه آغاز قوی شاید تعیین کننده نباشه اما پایان قوی قطعا قدرت بیشتری داره .
در پایان هم بگم من برای خودم یه کد ساختم() تحت عنوان کلی : " %(#ff0000)[نـ]%(#ff5e00)[ـتـ]%(#48ff00)[ـر]%(#00aeff)[س] "
%(#ff0000)[⋆ن: نظم مطالعاتی ]
%(#ff8400)[⋆ت: تک برنامه ای]
%(#84ff00)[⋆ر: روحیه (ترجیحا روحیه رقابتی)]
%(#00ffae)[⋆س: ساعت مطالعه بالا]امیدوارم امیدوار بمونید
،
%(#ff0000)[نـ]%(#ff5e00)[ـتـ]%(#48ff00)[ـر]%(#00aeff)[سـ]ـید،
و با اراده پیش برید ...zahra zakeri در درد دل گفته است:
@R-P
سلااام متاسفانه یا خوشبختانه باید بگم این حس و حال فقط اختصاص به شما نداره و این اطمینان رو بهتون میدم همههه یه بخش از مسیر تجربش میکنن مطمئن باشین چه افراد موفق و یا چه افراد شکست خورده یه جاهایی نمیتونن طبق انتظاراتشون پیش برن ولی اون شکافی که در نهایت بین افراد میفته و زندگیشونو تغییر میده دقیقا از همین جاها شروع میشه ... ما هممون مسیر موفقیتو میدونیم و نیاز نیس یاد بگیریم عزم و اراده و تلاش و پشت کار لازمه چون این مسئله یاد گرفتنی نیس و برخلاف تصور خواستنی هم نیس وگرنه کیه که نخواد هنر ما وقتی شکوفا میشه که خودمونو بهتر بشناسیم و یاد بگیریم چطور باید این برنامه رو با روحیاتمون تطبیق بدیم اگر علاقه و انگیزه ای لازمه چطور خومون ایجادش کنیم و البته اگر کسی در کنارمون باشه بتونیم از تجربیاتش به بهترین نحو استفاده کنیم ولی به طور معقول نه اینکه فقط بپرسیم چیکار کرده باید نیازای خودمونو اول شناسایی کنیم و بعد بریم سراغ بقیه ... البته همیشه این افراد در اطراف ما نیستن و اگر درست عمل کنیم نیازی هم بهشون نخواهیم داشت ...
اما باید بگم وضعیت منم چن ماهه که به کل عوض شده و از روندی که انتظار داشتم خیلی دور شدم ضمن اینکه برای یه پشت کنکوری مثل یه زنگ خطر میمونه اما من تصمیم گرفتم امیدوار بمونم و این ارزشمند ترین دارایی من هست که پیشنهاد میکنم شما هم از دستش ندید تو این شرایط از دست دادن امید مثل باخت پیش از پایان مسابقه میمونه .
ضمنا توجه داشته باشید افراد بسیااار زیادی در همین بازه بهترین نتیجه ها رو گرفتن خودم موارد نسبتا زیادی رو دیدم و همیشه به خودم میگم وقتی اونا تونستن پس منم میتونم این یعنی عملا و ابدا غیر ممکن نیست .
دیگه اینکه سه ماه آخر دوران طلاییه اگر کسی تا الآن عالی پیش رفته و این سه ماه تعیین کننده رو نادیده بگیره نتیجه قابل انتظار رو نمیگیره و برعکسش اگر تا الآن از عملکردتون راضی نبودین با استفاده حداکثری از این بازه انشاء الله که بهترین نتیجه رو میگیرید . یه آغاز قوی شاید تعیین کننده نباشه اما پایان قوی قطعا قدرت بیشتری داره .
در پایان هم بگم من برای خودم یه کد ساختم() تحت عنوان کلی : " %(#ff0000)[نـ]%(#ff5e00)[ـتـ]%(#48ff00)[ـر]%(#00aeff)[س] "
%(#ff0000)[⋆ن: نظم مطالعاتی ]
%(#ff8400)[⋆ت: تک برنامه ای]
%(#84ff00)[⋆ر: روحیه (ترجیحا روحیه رقابتی)]
%(#00ffae)[⋆س: ساعت مطالعه بالا]امیدوارم امیدوار بمونید
،
%(#ff0000)[نـ]%(#ff5e00)[ـتـ]%(#48ff00)[ـر]%(#00aeff)[سـ]ـید،
و با اراده پیش برید ...بی نهایت ممنونم ازتون ک براتون مهم بود و وقتتون رو گذاشتین و این متن عالی رو نوشتین
واقعا هم چ کد خوبی ! نترس
چشم -
zahra zakeri در درد دل گفته است:
@R-P
سلااام متاسفانه یا خوشبختانه باید بگم این حس و حال فقط اختصاص به شما نداره و این اطمینان رو بهتون میدم همههه یه بخش از مسیر تجربش میکنن مطمئن باشین چه افراد موفق و یا چه افراد شکست خورده یه جاهایی نمیتونن طبق انتظاراتشون پیش برن ولی اون شکافی که در نهایت بین افراد میفته و زندگیشونو تغییر میده دقیقا از همین جاها شروع میشه ... ما هممون مسیر موفقیتو میدونیم و نیاز نیس یاد بگیریم عزم و اراده و تلاش و پشت کار لازمه چون این مسئله یاد گرفتنی نیس و برخلاف تصور خواستنی هم نیس وگرنه کیه که نخواد هنر ما وقتی شکوفا میشه که خودمونو بهتر بشناسیم و یاد بگیریم چطور باید این برنامه رو با روحیاتمون تطبیق بدیم اگر علاقه و انگیزه ای لازمه چطور خومون ایجادش کنیم و البته اگر کسی در کنارمون باشه بتونیم از تجربیاتش به بهترین نحو استفاده کنیم ولی به طور معقول نه اینکه فقط بپرسیم چیکار کرده باید نیازای خودمونو اول شناسایی کنیم و بعد بریم سراغ بقیه ... البته همیشه این افراد در اطراف ما نیستن و اگر درست عمل کنیم نیازی هم بهشون نخواهیم داشت ...
اما باید بگم وضعیت منم چن ماهه که به کل عوض شده و از روندی که انتظار داشتم خیلی دور شدم ضمن اینکه برای یه پشت کنکوری مثل یه زنگ خطر میمونه اما من تصمیم گرفتم امیدوار بمونم و این ارزشمند ترین دارایی من هست که پیشنهاد میکنم شما هم از دستش ندید تو این شرایط از دست دادن امید مثل باخت پیش از پایان مسابقه میمونه .
ضمنا توجه داشته باشید افراد بسیااار زیادی در همین بازه بهترین نتیجه ها رو گرفتن خودم موارد نسبتا زیادی رو دیدم و همیشه به خودم میگم وقتی اونا تونستن پس منم میتونم این یعنی عملا و ابدا غیر ممکن نیست .
دیگه اینکه سه ماه آخر دوران طلاییه اگر کسی تا الآن عالی پیش رفته و این سه ماه تعیین کننده رو نادیده بگیره نتیجه قابل انتظار رو نمیگیره و برعکسش اگر تا الآن از عملکردتون راضی نبودین با استفاده حداکثری از این بازه انشاء الله که بهترین نتیجه رو میگیرید . یه آغاز قوی شاید تعیین کننده نباشه اما پایان قوی قطعا قدرت بیشتری داره .
در پایان هم بگم من برای خودم یه کد ساختم() تحت عنوان کلی : " %(#ff0000)[نـ]%(#ff5e00)[ـتـ]%(#48ff00)[ـر]%(#00aeff)[س] "
%(#ff0000)[⋆ن: نظم مطالعاتی ]
%(#ff8400)[⋆ت: تک برنامه ای]
%(#84ff00)[⋆ر: روحیه (ترجیحا روحیه رقابتی)]
%(#00ffae)[⋆س: ساعت مطالعه بالا]امیدوارم امیدوار بمونید
،
%(#ff0000)[نـ]%(#ff5e00)[ـتـ]%(#48ff00)[ـر]%(#00aeff)[سـ]ـید،
و با اراده پیش برید ...بی نهایت ممنونم ازتون ک براتون مهم بود و وقتتون رو گذاشتین و این متن عالی رو نوشتین
واقعا هم چ کد خوبی ! نترس
چشم@R-P در درد دل گفته است:
zahra zakeri در درد دل گفته است:
@R-P
سلااام متاسفانه یا خوشبختانه باید بگم این حس و حال فقط اختصاص به شما نداره و این اطمینان رو بهتون میدم همههه یه بخش از مسیر تجربش میکنن مطمئن باشین چه افراد موفق و یا چه افراد شکست خورده یه جاهایی نمیتونن طبق انتظاراتشون پیش برن ولی اون شکافی که در نهایت بین افراد میفته و زندگیشونو تغییر میده دقیقا از همین جاها شروع میشه ... ما هممون مسیر موفقیتو میدونیم و نیاز نیس یاد بگیریم عزم و اراده و تلاش و پشت کار لازمه چون این مسئله یاد گرفتنی نیس و برخلاف تصور خواستنی هم نیس وگرنه کیه که نخواد هنر ما وقتی شکوفا میشه که خودمونو بهتر بشناسیم و یاد بگیریم چطور باید این برنامه رو با روحیاتمون تطبیق بدیم اگر علاقه و انگیزه ای لازمه چطور خومون ایجادش کنیم و البته اگر کسی در کنارمون باشه بتونیم از تجربیاتش به بهترین نحو استفاده کنیم ولی به طور معقول نه اینکه فقط بپرسیم چیکار کرده باید نیازای خودمونو اول شناسایی کنیم و بعد بریم سراغ بقیه ... البته همیشه این افراد در اطراف ما نیستن و اگر درست عمل کنیم نیازی هم بهشون نخواهیم داشت ...
اما باید بگم وضعیت منم چن ماهه که به کل عوض شده و از روندی که انتظار داشتم خیلی دور شدم ضمن اینکه برای یه پشت کنکوری مثل یه زنگ خطر میمونه اما من تصمیم گرفتم امیدوار بمونم و این ارزشمند ترین دارایی من هست که پیشنهاد میکنم شما هم از دستش ندید تو این شرایط از دست دادن امید مثل باخت پیش از پایان مسابقه میمونه .
ضمنا توجه داشته باشید افراد بسیااار زیادی در همین بازه بهترین نتیجه ها رو گرفتن خودم موارد نسبتا زیادی رو دیدم و همیشه به خودم میگم وقتی اونا تونستن پس منم میتونم این یعنی عملا و ابدا غیر ممکن نیست .
دیگه اینکه سه ماه آخر دوران طلاییه اگر کسی تا الآن عالی پیش رفته و این سه ماه تعیین کننده رو نادیده بگیره نتیجه قابل انتظار رو نمیگیره و برعکسش اگر تا الآن از عملکردتون راضی نبودین با استفاده حداکثری از این بازه انشاء الله که بهترین نتیجه رو میگیرید . یه آغاز قوی شاید تعیین کننده نباشه اما پایان قوی قطعا قدرت بیشتری داره .
در پایان هم بگم من برای خودم یه کد ساختم() تحت عنوان کلی : " %(#ff0000)[نـ]%(#ff5e00)[ـتـ]%(#48ff00)[ـر]%(#00aeff)[س] "
%(#ff0000)[⋆ن: نظم مطالعاتی ]
%(#ff8400)[⋆ت: تک برنامه ای]
%(#84ff00)[⋆ر: روحیه (ترجیحا روحیه رقابتی)]
%(#00ffae)[⋆س: ساعت مطالعه بالا]امیدوارم امیدوار بمونید
،
%(#ff0000)[نـ]%(#ff5e00)[ـتـ]%(#48ff00)[ـر]%(#00aeff)[سـ]ـید،
و با اراده پیش برید ...بی نهایت ممنونم ازتون ک براتون مهم بود و وقتتون رو گذاشتین و این متن عالی رو نوشتین
واقعا هم چ کد خوبی ! نترس
چشمخواهش میکنم
وقتی منتونو خوندم دیدم خیلی شبیه حرفای دل خودمه...امیدوارم نتیجه بگیریم و باهم رشد کنیم -
@R-P در درد دل گفته است:
zahra zakeri در درد دل گفته است:
@R-P
سلااام متاسفانه یا خوشبختانه باید بگم این حس و حال فقط اختصاص به شما نداره و این اطمینان رو بهتون میدم همههه یه بخش از مسیر تجربش میکنن مطمئن باشین چه افراد موفق و یا چه افراد شکست خورده یه جاهایی نمیتونن طبق انتظاراتشون پیش برن ولی اون شکافی که در نهایت بین افراد میفته و زندگیشونو تغییر میده دقیقا از همین جاها شروع میشه ... ما هممون مسیر موفقیتو میدونیم و نیاز نیس یاد بگیریم عزم و اراده و تلاش و پشت کار لازمه چون این مسئله یاد گرفتنی نیس و برخلاف تصور خواستنی هم نیس وگرنه کیه که نخواد هنر ما وقتی شکوفا میشه که خودمونو بهتر بشناسیم و یاد بگیریم چطور باید این برنامه رو با روحیاتمون تطبیق بدیم اگر علاقه و انگیزه ای لازمه چطور خومون ایجادش کنیم و البته اگر کسی در کنارمون باشه بتونیم از تجربیاتش به بهترین نحو استفاده کنیم ولی به طور معقول نه اینکه فقط بپرسیم چیکار کرده باید نیازای خودمونو اول شناسایی کنیم و بعد بریم سراغ بقیه ... البته همیشه این افراد در اطراف ما نیستن و اگر درست عمل کنیم نیازی هم بهشون نخواهیم داشت ...
اما باید بگم وضعیت منم چن ماهه که به کل عوض شده و از روندی که انتظار داشتم خیلی دور شدم ضمن اینکه برای یه پشت کنکوری مثل یه زنگ خطر میمونه اما من تصمیم گرفتم امیدوار بمونم و این ارزشمند ترین دارایی من هست که پیشنهاد میکنم شما هم از دستش ندید تو این شرایط از دست دادن امید مثل باخت پیش از پایان مسابقه میمونه .
ضمنا توجه داشته باشید افراد بسیااار زیادی در همین بازه بهترین نتیجه ها رو گرفتن خودم موارد نسبتا زیادی رو دیدم و همیشه به خودم میگم وقتی اونا تونستن پس منم میتونم این یعنی عملا و ابدا غیر ممکن نیست .
دیگه اینکه سه ماه آخر دوران طلاییه اگر کسی تا الآن عالی پیش رفته و این سه ماه تعیین کننده رو نادیده بگیره نتیجه قابل انتظار رو نمیگیره و برعکسش اگر تا الآن از عملکردتون راضی نبودین با استفاده حداکثری از این بازه انشاء الله که بهترین نتیجه رو میگیرید . یه آغاز قوی شاید تعیین کننده نباشه اما پایان قوی قطعا قدرت بیشتری داره .
در پایان هم بگم من برای خودم یه کد ساختم() تحت عنوان کلی : " %(#ff0000)[نـ]%(#ff5e00)[ـتـ]%(#48ff00)[ـر]%(#00aeff)[س] "
%(#ff0000)[⋆ن: نظم مطالعاتی ]
%(#ff8400)[⋆ت: تک برنامه ای]
%(#84ff00)[⋆ر: روحیه (ترجیحا روحیه رقابتی)]
%(#00ffae)[⋆س: ساعت مطالعه بالا]امیدوارم امیدوار بمونید
،
%(#ff0000)[نـ]%(#ff5e00)[ـتـ]%(#48ff00)[ـر]%(#00aeff)[سـ]ـید،
و با اراده پیش برید ...بی نهایت ممنونم ازتون ک براتون مهم بود و وقتتون رو گذاشتین و این متن عالی رو نوشتین
واقعا هم چ کد خوبی ! نترس
چشمخواهش میکنم
وقتی منتونو خوندم دیدم خیلی شبیه حرفای دل خودمه...امیدوارم نتیجه بگیریم و باهم رشد کنیمzahra zakeri در درد دل گفته است:
@R-P در درد دل گفته است:
zahra zakeri در درد دل گفته است:
@R-P
سلااام متاسفانه یا خوشبختانه باید بگم این حس و حال فقط اختصاص به شما نداره و این اطمینان رو بهتون میدم همههه یه بخش از مسیر تجربش میکنن مطمئن باشین چه افراد موفق و یا چه افراد شکست خورده یه جاهایی نمیتونن طبق انتظاراتشون پیش برن ولی اون شکافی که در نهایت بین افراد میفته و زندگیشونو تغییر میده دقیقا از همین جاها شروع میشه ... ما هممون مسیر موفقیتو میدونیم و نیاز نیس یاد بگیریم عزم و اراده و تلاش و پشت کار لازمه چون این مسئله یاد گرفتنی نیس و برخلاف تصور خواستنی هم نیس وگرنه کیه که نخواد هنر ما وقتی شکوفا میشه که خودمونو بهتر بشناسیم و یاد بگیریم چطور باید این برنامه رو با روحیاتمون تطبیق بدیم اگر علاقه و انگیزه ای لازمه چطور خومون ایجادش کنیم و البته اگر کسی در کنارمون باشه بتونیم از تجربیاتش به بهترین نحو استفاده کنیم ولی به طور معقول نه اینکه فقط بپرسیم چیکار کرده باید نیازای خودمونو اول شناسایی کنیم و بعد بریم سراغ بقیه ... البته همیشه این افراد در اطراف ما نیستن و اگر درست عمل کنیم نیازی هم بهشون نخواهیم داشت ...
اما باید بگم وضعیت منم چن ماهه که به کل عوض شده و از روندی که انتظار داشتم خیلی دور شدم ضمن اینکه برای یه پشت کنکوری مثل یه زنگ خطر میمونه اما من تصمیم گرفتم امیدوار بمونم و این ارزشمند ترین دارایی من هست که پیشنهاد میکنم شما هم از دستش ندید تو این شرایط از دست دادن امید مثل باخت پیش از پایان مسابقه میمونه .
ضمنا توجه داشته باشید افراد بسیااار زیادی در همین بازه بهترین نتیجه ها رو گرفتن خودم موارد نسبتا زیادی رو دیدم و همیشه به خودم میگم وقتی اونا تونستن پس منم میتونم این یعنی عملا و ابدا غیر ممکن نیست .
دیگه اینکه سه ماه آخر دوران طلاییه اگر کسی تا الآن عالی پیش رفته و این سه ماه تعیین کننده رو نادیده بگیره نتیجه قابل انتظار رو نمیگیره و برعکسش اگر تا الآن از عملکردتون راضی نبودین با استفاده حداکثری از این بازه انشاء الله که بهترین نتیجه رو میگیرید . یه آغاز قوی شاید تعیین کننده نباشه اما پایان قوی قطعا قدرت بیشتری داره .
در پایان هم بگم من برای خودم یه کد ساختم() تحت عنوان کلی : " %(#ff0000)[نـ]%(#ff5e00)[ـتـ]%(#48ff00)[ـر]%(#00aeff)[س] "
%(#ff0000)[⋆ن: نظم مطالعاتی ]
%(#ff8400)[⋆ت: تک برنامه ای]
%(#84ff00)[⋆ر: روحیه (ترجیحا روحیه رقابتی)]
%(#00ffae)[⋆س: ساعت مطالعه بالا]امیدوارم امیدوار بمونید
،
%(#ff0000)[نـ]%(#ff5e00)[ـتـ]%(#48ff00)[ـر]%(#00aeff)[سـ]ـید،
و با اراده پیش برید ...بی نهایت ممنونم ازتون ک براتون مهم بود و وقتتون رو گذاشتین و این متن عالی رو نوشتین
واقعا هم چ کد خوبی ! نترس
چشمخواهش میکنم
وقتی منتونو خوندم دیدم خیلی شبیه حرفای دل خودمه...امیدوارم نتیجه بگیریم و باهم رشد کنیمانشاءالله حتمااااا
-
سلام
منم مثل شما هستم ، یه مدت خوب می خونم باز یه مدت خراب میشه .
درسته که میگن از همون درسی شروع کنین که دوست دارین ، اما به نظر من اول بیاین حساب کنین حداقل میزانی که می تونید بخونید چند ساعت هست ، مثلا ۴ ساعت ، بعدش پایه رو بگذارید روی ۴ ساعت و سعی کنید هر اتفاقی که افتاد حتما ۴ ساعت مطالعه داشته باشید بعدش اگه دیدین باز هم وقت و انرژی دارید بیشتر بخونید ولی نگذارید از حداقلی که مشخص کردین کمتر شه ، دوم اینکه شما یه مدتی از درس دور بودین به مدت یک هفته بیاید از هر درس اون مباحثی رو که دوست دارید بخونید هر چی دوست دارید بخونید ولی تک درس نباشه مثلا اینجوری نباشه که فقط زیست بخونید ، حداقل ۳نوع درس بخونید ، با استرس هم نخوانید که وای تست کم زدم و ... فقط درسی رو که میخونید سعی کنید بفهمید همین ، این یک هفته صرفا برای اینه که عادت کنید به درس خوندن و پشت میز نشستن ، سوم اینکه وقتی تصمیم گرفتید که درس بخونید فقط ۵ ثانیه فرصت دارید تا تصمیمتون رو عملی کنید وگرنه بعد از این ۵ ثانیه مغزتون شروع میکنه به بهانه آوردن برای نخوندن ، به هیچی فکر نکنید و فقط شروع کنید ، اصلا به این فکر نکنید که چقدر عقب افتاد و ... فقط بخونید کسی نمی دونه قراره آخر مسیر چجوری باشه، چهارم اینکه بعد از این یک هفته حالا بیاید اولویت ها تون رو در هر درس مشخص کنید و بخونید ترجیحا هم یه دفتر گزارش کار داشته باشید و تو ی اون هم ساعاتی که درس میخونید رو بنویسید و هم ساعات استراحتتون رو یادداشت کنید که چیکار کردید تا زمان های هدر رفتتون مشخص بشه ، و آخر روز نقاط مثبت و منفی گزارش کارتون رو مشخص و یادداشت کنید تا نقاط منفی رو دیگه تکرار نکنید و مثبت ها رو ادامه بدید ، پنجم اینکه توکلتون به خدا باشه ، هیچ کس نگفته کسی که از تابستون شروع کرده صد در صد قبوله و کسی که از بهمن شروع کنه قبول نمیشه ، اگر تلاش نکنید صد در صد میبازی اما اگر تلاش کنید لحظه به لحظه ای که دارید تلاش میکنید بدانید که دارید احتمال بُردِتون رو بیشتر میکنید .هر وقت هم فکر و خیال اومد سراغتون یادداشتش کنید و ببینید حرف حسابش چیه ، سرکوب نکنید ببینید چی میگه و بهش جواب بدید ، مثلا اگه میگه ببین دیر شروع کردی قبول نمی شی، بهش بگید حالا بذار برم تا آخر مسیر ببینم چی میشه اگه قبول شدم که چه بهتر ، نشدم هم چیزی رو از دست ندادم برای سال بعد آماده ترم ، اگه بخواید سرکوبش کنید بیشتر اذیتتون میکنه ولی اگه باهاش دوست باشید و پای حرفاش بنشینید و جوابشو بدید و قانعش کنید کمتر اذیتتون میکنه و میره پیِ کارش .
فکر میکنم هر چی به ذهنم اومد نوشتم امیدوارم مفید و کمک کننده باشه .
موفق باشید -
سلام
منم مثل شما هستم ، یه مدت خوب می خونم باز یه مدت خراب میشه .
درسته که میگن از همون درسی شروع کنین که دوست دارین ، اما به نظر من اول بیاین حساب کنین حداقل میزانی که می تونید بخونید چند ساعت هست ، مثلا ۴ ساعت ، بعدش پایه رو بگذارید روی ۴ ساعت و سعی کنید هر اتفاقی که افتاد حتما ۴ ساعت مطالعه داشته باشید بعدش اگه دیدین باز هم وقت و انرژی دارید بیشتر بخونید ولی نگذارید از حداقلی که مشخص کردین کمتر شه ، دوم اینکه شما یه مدتی از درس دور بودین به مدت یک هفته بیاید از هر درس اون مباحثی رو که دوست دارید بخونید هر چی دوست دارید بخونید ولی تک درس نباشه مثلا اینجوری نباشه که فقط زیست بخونید ، حداقل ۳نوع درس بخونید ، با استرس هم نخوانید که وای تست کم زدم و ... فقط درسی رو که میخونید سعی کنید بفهمید همین ، این یک هفته صرفا برای اینه که عادت کنید به درس خوندن و پشت میز نشستن ، سوم اینکه وقتی تصمیم گرفتید که درس بخونید فقط ۵ ثانیه فرصت دارید تا تصمیمتون رو عملی کنید وگرنه بعد از این ۵ ثانیه مغزتون شروع میکنه به بهانه آوردن برای نخوندن ، به هیچی فکر نکنید و فقط شروع کنید ، اصلا به این فکر نکنید که چقدر عقب افتاد و ... فقط بخونید کسی نمی دونه قراره آخر مسیر چجوری باشه، چهارم اینکه بعد از این یک هفته حالا بیاید اولویت ها تون رو در هر درس مشخص کنید و بخونید ترجیحا هم یه دفتر گزارش کار داشته باشید و تو ی اون هم ساعاتی که درس میخونید رو بنویسید و هم ساعات استراحتتون رو یادداشت کنید که چیکار کردید تا زمان های هدر رفتتون مشخص بشه ، و آخر روز نقاط مثبت و منفی گزارش کارتون رو مشخص و یادداشت کنید تا نقاط منفی رو دیگه تکرار نکنید و مثبت ها رو ادامه بدید ، پنجم اینکه توکلتون به خدا باشه ، هیچ کس نگفته کسی که از تابستون شروع کرده صد در صد قبوله و کسی که از بهمن شروع کنه قبول نمیشه ، اگر تلاش نکنید صد در صد میبازی اما اگر تلاش کنید لحظه به لحظه ای که دارید تلاش میکنید بدانید که دارید احتمال بُردِتون رو بیشتر میکنید .هر وقت هم فکر و خیال اومد سراغتون یادداشتش کنید و ببینید حرف حسابش چیه ، سرکوب نکنید ببینید چی میگه و بهش جواب بدید ، مثلا اگه میگه ببین دیر شروع کردی قبول نمی شی، بهش بگید حالا بذار برم تا آخر مسیر ببینم چی میشه اگه قبول شدم که چه بهتر ، نشدم هم چیزی رو از دست ندادم برای سال بعد آماده ترم ، اگه بخواید سرکوبش کنید بیشتر اذیتتون میکنه ولی اگه باهاش دوست باشید و پای حرفاش بنشینید و جوابشو بدید و قانعش کنید کمتر اذیتتون میکنه و میره پیِ کارش .
فکر میکنم هر چی به ذهنم اومد نوشتم امیدوارم مفید و کمک کننده باشه .
موفق باشید@L_n99 در درد دل گفته است:
سلام
منم مثل شما هستم ، یه مدت خوب می خونم باز یه مدت خراب میشه .
درسته که میگن از همون درسی شروع کنین که دوست دارین ، اما به نظر من اول بیاین حساب کنین حداقل میزانی که می تونید بخونید چند ساعت هست ، مثلا ۴ ساعت ، بعدش پایه رو بگذارید روی ۴ ساعت و سعی کنید هر اتفاقی که افتاد حتما ۴ ساعت مطالعه داشته باشید بعدش اگه دیدین باز هم وقت و انرژی دارید بیشتر بخونید ولی نگذارید از حداقلی که مشخص کردین کمتر شه ، دوم اینکه شما یه مدتی از درس دور بودین به مدت یک هفته بیاید از هر درس اون مباحثی رو که دوست دارید بخونید هر چی دوست دارید بخونید ولی تک درس نباشه مثلا اینجوری نباشه که فقط زیست بخونید ، حداقل ۳نوع درس بخونید ، با استرس هم نخوانید که وای تست کم زدم و ... فقط درسی رو که میخونید سعی کنید بفهمید همین ، این یک هفته صرفا برای اینه که عادت کنید به درس خوندن و پشت میز نشستن ، سوم اینکه وقتی تصمیم گرفتید که درس بخونید فقط ۵ ثانیه فرصت دارید تا تصمیمتون رو عملی کنید وگرنه بعد از این ۵ ثانیه مغزتون شروع میکنه به بهانه آوردن برای نخوندن ، به هیچی فکر نکنید و فقط شروع کنید ، اصلا به این فکر نکنید که چقدر عقب افتاد و ... فقط بخونید کسی نمی دونه قراره آخر مسیر چجوری باشه، چهارم اینکه بعد از این یک هفته حالا بیاید اولویت ها تون رو در هر درس مشخص کنید و بخونید ترجیحا هم یه دفتر گزارش کار داشته باشید و تو ی اون هم ساعاتی که درس میخونید رو بنویسید و هم ساعات استراحتتون رو یادداشت کنید که چیکار کردید تا زمان های هدر رفتتون مشخص بشه ، و آخر روز نقاط مثبت و منفی گزارش کارتون رو مشخص و یادداشت کنید تا نقاط منفی رو دیگه تکرار نکنید و مثبت ها رو ادامه بدید ، پنجم اینکه توکلتون به خدا باشه ، هیچ کس نگفته کسی که از تابستون شروع کرده صد در صد قبوله و کسی که از بهمن شروع کنه قبول نمیشه ، اگر تلاش نکنید صد در صد میبازی اما اگر تلاش کنید لحظه به لحظه ای که دارید تلاش میکنید بدانید که دارید احتمال بُردِتون رو بیشتر میکنید .هر وقت هم فکر و خیال اومد سراغتون یادداشتش کنید و ببینید حرف حسابش چیه ، سرکوب نکنید ببینید چی میگه و بهش جواب بدید ، مثلا اگه میگه ببین دیر شروع کردی قبول نمی شی، بهش بگید حالا بذار برم تا آخر مسیر ببینم چی میشه اگه قبول شدم که چه بهتر ، نشدم هم چیزی رو از دست ندادم برای سال بعد آماده ترم ، اگه بخواید سرکوبش کنید بیشتر اذیتتون میکنه ولی اگه باهاش دوست باشید و پای حرفاش بنشینید و جوابشو بدید و قانعش کنید کمتر اذیتتون میکنه و میره پیِ کارش .
فکر میکنم هر چی به ذهنم اومد نوشتم امیدوارم مفید و کمک کننده باشه .
موفق باشیدب معنی واقعی عالی بود و کانل
ممنون ک اهنیت دادین و راهنایی کردین
حتما راهنمایی هاتون رد ب کار میگرم -
تو از اون چیزی که تصورشو میکنی خیلی قوی تر هستی
هنوزم دیر نشده
تو یه بار به خودت ثابت کردی که میتونی
و این یعنی این که توی کنکور هم میتونی خودتو ثابت کنی -
سلام رفیق
خوبی ؟!
نمیدوم الان ک داری این متنو میخونی کجایی ؟! چ کار میکنی ؟! رشتت چیه ؟! کنکور اول ایی ؟! یا فارغالتحصیل؟! شاید ام الان دانشجویی یا....
احتمالا هم همون موقع حدس زدی تاپیک درمورد چیه !
آره رفیق
میخوام اینجا دلنوشته ام رو بنویسم درمورد این چن ماه
خیلی این روزا احساسات عجیبی دارم
حس میکنم خسته ام
غمگینم
شاید حس افسردگی دارم
شایدم یاس و نا امیدی
نمیدونم چی میشه اسم احساسم رو بذارم ؟!
ولی ی چیزو خوب میدونم
اینکه چی شده ک این احساس اومده سراغم!
یادم نمیره مهر همین امسال رو ک دو س هفته نشتم و خوندم نمیشه گف مشتی و حسابی چون اون موقع ساعت مطالعه ام پایین بود و خودم رو میکشتم میشد 6 -7 ساعت ولی خوندم'!
خلاصه خوندم و رفتم اولین آزمونم رو دادم سر آزمون حس خوبی داشتم هنه سوالا برام آشنا بود راحت جرقه حل سوال تو ذهنم روشن میشد و...
بعد آزمون از خوشحالی رو هوا بودم !
لحظه شماری میکردم جواب بیاد!!!
بالاخره جواب اوند و....
دروغ چرا ؟! از خوشحالی گریه ام گرفت!! شاید بپرسین خوب چن شده بود مگ ترارت ؟؟! اون وقت من میگم شاید خیلی خوب نبود و الان شده کابوسم ! ولی اون موقع نسبت ب آزمون های پارسالم 1000 نمره رشد کرده بودم !! منی ک ریاضی فیزیک 0 و منفی میزدم و اگه آزمون آسون بود هنر میکردم 10 درصد میزدم!! ریاضی فیزیک اون روز رو 60 - 70 زدم !!!! (ک البته همش صدقه سر الا و اساتید حرفه ایی الا بود)
ن شانسی بود و ن سوالا آسون بود! فقط من رشد کرده بودم !!
خوشحال و خندان از این پیشرفت ب خودم گفتم اییییییوووووول دیدی اگ ی کم تلاش کنی میتونی چ قد رشد کنی ؟! تازه اگ ساعت مطالعه مون بیاد بالا از این بیشترم میشه ترازموووون !!!
تو اوج شادمانیم یهو ی اتفاق رو سرم آوار شد...
اشک شوقم رو کرد اشک از روی ناراحتی !
نمیخوام بگم چ اتفاقی بود ولی نه سوگ بود و نه شکست عشقی و نه مشکلات خونوادگی فقط ی اتفاق بود ک حالم رو درجا بد کرد....
ی ماهی بود ک وضع خونه حسابی آشفته بود و وضع خودم از همه بدتر بود !!
آبان ب بطالت گذشتم
این قدر حالم بد بود ک حوصله هیچیو نداشتم
آذر هم مثل آبان
ولی آخرای آذر ب رگ غیرتم برخورد و با یکی حرف زدم درمورد اینکه من دیگ رمق ندارم دوباره پاشم
همش حسرت اینو میخوردم ک چرا آخه نشد فقط ی آزمون فقط ی آزمون دیگ اون حال خوب رو تجربه کنم ؟؟؟!! بعد اون اتفاق لعنتی بیفته ؟؟؟؟!!!
اون مشاور تا حدودی بهم کمک کرد و گفت ببین تا تشتی پشت میز نتونستی شروع کنی فلان کن و بهمان کن و خبرش رو بم بده !
خوب بد نبود تا حدودی کمکم کرد ولی از ی جایی ب بعد حرف های اون هم دیگ کمک کننده نبود....
دی شد و من اصلا حوصله نداشتم ی روزایی هیچی نمیخوندم کلافه بودم و خسته با همه این خستگی ها دی هم تموم شد و من هاج و واج نگاه میکردم ب همه برنامه هایی ک برا دی ریخته بودم.....
بهمن شد
الان دو هفته از بهمن گذشته
تا آخر سال فقط ی ماه ک نیم مونده
و من
الان
از همیشه خسته ترم
از همیشه بی رمق تر
حالم بده
و هیچ کس و یا هیچ دوستی نیس ک حرف زدن باهاش آرومم کنه و من الان فقط خدارو دارم !!....
روز هام دارن میگذرن....
شب ها ک میخوابم ب خودم میگم فردا رو از دست نمیدیم نمیذاریم دیگ اینطوری پیش بره !! میخونیم و دوباره تلاش میکنیم!!
صبح با انگیزه پا میشم و میرم پشت میزم و....
حوصله درس خوندن ندارم
میگن اینطور وقت ها برو سر همون درسی ک دوسش داری
منم همین کارو میکنم
و تهش
توی اون روز
فقط همون درس رو خوندم و دیگ هییییچ....!!!
ب خودم میگم اینطوری نمیشه
نباید اینطوری پیش بریم
نمیخوام خودم رو سرزنش کنم چون میدونم بدتره
ولی بعضی وقت ها ناخودآگاه خودم رو سرزنش میکنم....
وقت هایی ک میرم تو اتاقم و درس نمیخونم حس میکنم دارم دوروغ میگم ب پدر مادرم و حس میکنم دارم از اعتمادشون سو استفاده میکنم....
حالم داره ب هم میخوره
میخوام پاشم و ب خودم بگم ببین اگ اون روز تونستم با ی کم تلاش رشد کنیم الآنم میتونیم !! فقط دو س هفته دندون رو جگر بذار!! بعد ببین چ پیشرفتی ک نمیکنیم!!
ب خودم میگم ببین تنها جیزی خوبت میکنه اینه ک دوباره رشد کنی تا انگیزه بگیری و انگیزه از آسمون نمیفتهرو زمین و... پس باید دوباره تلاش کنی حیران خسته حتی اگ حوصله نداری گریه کن و با اشک درس بخون ولی پا پس نکش تا چن ماه دیگ و چن هفته دیگ از خوشحالی گریه کنی!!!
اینارو میگم و میرم پشت میز و دوباره کسل میشم
بعضی وقت ها احساس ناتوانی میکنم و...
خسته ام
خسته ام
خسته ام
دلم ی اتفاقی میخواد ک رو ب راهم کنه ولی حس میکنم هیچی نمیتونه کمکم کنه....
خسته ام......
فردا اولین روز ثبت نام کنکوره و من هنوز کلافه و سردرگمم....
خسته ام
خسته ام
خسته ام. .....کسی رو تگ نمیکنم چون نمیخوام مزاحم درس خوندن کسی بشم و ترجیح میدم سوالام رو تو پست بعد بپرسم و اون وقت تگ کنم
ولی
رفیق اگ تا آخرش خوندی دمت گرم
ممنون
تو ک تا اینجا رو خوندی حتما ب ذهنت رسیده عه اینم مث منه یا اینکه عه منم ی روز ینطوری بودم ولی تونستم دوباره رو پام وای سم !!
نمیدونم رفیق
ب هر حال اگ حس میکنی میدونی باید چی کار کنم ب منم بگو تا با هم دیگ رشد کنیم....
ممنون رفیق