-
MaryaM._.sh
آقا نگو....... -
MaryaM._.sh ن بابا ترس نداره ک
-
بدترین لحظات عمرم بود
اسمش علی بود
چند روز قبلش اومد شارژر بگیره ازم
ک یهویی در بسته شد
من ۱۷ سالم بود فکر کنم اون ۱۴
خنده ش هنوز یادمه
قیافش
مامان هنوز ک هنوز لباس مشکی از تن درنیاورده
بعد علی ی دختر ب دنیا آورد -
MaryaM._.sh یه بار بچه که بودم داشتم از خیابون رد میشدم یه ماشینه کم مونده بود بزنه بهم رانندش پیاده شد داد زد سرم هنوزم که هنوزه از خیابون رد شدن ميترسم
-
MaryaM._.sh من چون عزیزام جلو چشام جون دادن دیگ ترسی ندارم
-
-
@amirhossein-hf دقیقا اینا میمونن تو حافظه ادم
ب شدت از مرگ میترسم
و ب شدت میترسم ی روزی مادر شم بچم چیزیش شه
واقعا میترسم
ولی حتی ب ی ساعت بعدمم دیگه میترسم
همه چیز شده ترس -
@amirhossein-hf من یه بار 4 ساله که بودم ماشین بهم زد فقط دستم شکست
-
@amirhossein-hf گذشته ها گذشتهممنون
-
dani.mobina خدا به خیر کرده
-
@amirhossein-hf ن بابا مگه چی گفتی
-
منم بچه بودم گم شدم
گم نشدم توراه مدرسه ترسیده بودم مهدکودکی بودم
دیگه حالا ابوالفضل ک۱۴ سالشه و سرویس داره اگه ی دقیقه دیر بیاد تماس میگیرم با سرویسش -
@amirhossein-hf تازه اون موقع بابام فوت کرده بود و من پیش عموم بودم عموم میگه یه لحظه کمرم شکست
-
dani.mobina الهی بحثو عوض کنید دیگ
-
dani.mobina عجب
خدا رحمتشون کنه پدرتون رو