Skip to content

بحث آزاد

جایی که می توانید در مورد موضوع دلخواه خود صحبت کنید!

3.9k موضوع ها 2.2m دیدگاه‌ها

زیر دسته‌بندی‌


  • 277 موضوع ها
    25k دیدگاه‌ها
    پونیپ
    [image: 1753267797233-1000017551.png]
  • جایی که می توانید در مورد موضوع دلخواه خود صحبت کنید!

    2k 2m
    2k موضوع ها
    2m دیدگاه‌ها
    ه
    @Zahra.HD فردا ساعت 4 صبح راه میافتیم
  • 95 موضوع ها
    2k دیدگاه‌ها
    JuDiJ
    [image: 1752262647537-9056437055772727.jpg] [image: 1752263189690-6e0bfe87bfc8ea034253baa0dce0b4bdaa0a7455_1687781979.jpg] نوشته‌ای متفاوت از یه نویسنده نام آشنا روایت بخشی از تاریخ یک جزیره خیالی به نوعی طنز و تلخ و انتقادی فونت مناسب ، کاغذ کاهی روون و شیرین نویسنده: امیرعلی نبویان ویراستارادبی: یاسرنوروزی ویراستارفنی: روژین فهم‌حصاری طراح یونیفرم و فونت و متن: محمد منصورقناعی طراح جلد: میثم همه‌ئی درباره کتاب: راویِ داستان در چند جای کتابِ کأن لم یکن، «تاریخ» معرفی شده؛ آن هم تاریخی که به دست شکست‌خوردگان نوشته شده و تاریخچه‌ی استرایک را تشریح می‌کند. بعد از اتمام جنگ‌جهانی دوم، استرایک دیگر مورد حمله‌ی کشورها قرار نگرفت و به دست فراموشی سپرده شد. اهالی استرایک نه پاسپورت دارند و نه می‌توانند به جایی سفر کنند. تمام هم‌وغم تام و اهالی جزیره برقراری ارتباط با دیگر کشورها و به‌ دست‌ آوردن استقلال رسمی استرایک است، درحالی‌که کشورهای دیگر نه استرایک را به‌عنوان خاک خود می‌پذیرند و نه استقلال آن را به رسمیت می‌شناسند. اما این کشورها از وجود یک چیز در این جزیره بی‌خبرند؛ اتاق کهربا، اتاقی ساخته‌شده از صدهاهزار قطعه سنگ‌های باارزشی مثل طلا و یاقوت و زمرد و یشم و عقیق که حدود 250 میلیون دلار می‌ارزد!
  • اشتباهات طلایی؛ درس‌هایی که از سال قبل گرفتیم

    سنجاق شده
    7
    12 رای ها
    7 دیدگاه‌ها
    2k بازدیدها
    Kourosh MousaviK
    Your browser does not support the audio element.
  • نازترین جمله ی شما در مورد هر دبیر آلاء

    سنجاق شده منتقل شده
    328
    39 رای ها
    328 دیدگاه‌ها
    36k بازدیدها
    T
    ناز فقط کبریایی
  • چطوری با آلا آشنا شدید ؟؟ چند ساله ک با آلا درس میخونید ؟؟؟

    سنجاق شده منتقل شده
    133
    28 رای ها
    133 دیدگاه‌ها
    21k بازدیدها
    MeowsM
    @hamta-hashemi اوخیچشمموفق باشی
  • ☆حامیان آلاء (خیرین کوچک)☆

    سنجاق شده منتقل شده
    218
    18 رای ها
    218 دیدگاه‌ها
    21k بازدیدها
    M.anM
    سلام به دوستان خوب آلایی سال گذشته فصل زمستون تقریبا ۳میلیون و ۸۰۰ هزار تومان دونت ها و حمایت های شما دوستان به آلا بوده که تو فایل زیر می تونید ریز تراکنش ها رو ببینید 0_1522168302657_Donate.pdf @خیرین-کوچک-دریا-دل @دانش-آموزان-آلاء
  • آموزش markdown و ارسال پست در انجمن

    سنجاق شده
    21
    14 رای ها
    21 دیدگاه‌ها
    9k بازدیدها
    بهارهب
    @sohrab در آموزش markdown و ارسال پست در انجمن گفته است: @بهاره این تاپی‌ک خیلی مفیده یه چیز هم من یاد بدم، یه عکس رو کپی کنی تو ادیتور انجمن ما (اونجایی که متن رو می نویسی و می خوای ارسال کنی ) می تونی راحت پیست کنی این امکان اونجایی خیلی کاربردی میشه که میشه sniping tools از یه قسمت صفحه عکس گرفت و بعد روی copy کلیک کرد و راحت تو انجمن past کردش. با سلام این نکته ای که آقا سهراب توضیح دادن واقعا جالبه سپاس فراوان من که اینو نمیدونستم! :smiling_face_with_open_mouth: امروز امتحان کردم !:face_savouring_delicious_food: با این کار دیگه وقتتون تلف نمیشه و لازم نیست عکسا و شات هایی که میگیرین رو سیو و سپس آپلود کنید یا از کدها استفاده کنید کافیه که copy کنید و تو ادیتور انجمن پیست کنید (ctrl +V). به نظرم به درد همه میخوره! @دانش-آموزان-آلاء هرچند کار ساده ایه ولی من فیلم گرفتم اگه طبق توضیحات متوجه نشدید فیلمو ببینید. http://s8.picofile.com/file/8336058484/Rec_0001.mp4.html
  • روز آخر ❤

    11
    7 رای ها
    11 دیدگاه‌ها
    92 بازدیدها
    آیلینآ
    3)تورق شیمی دوازدهم..... 4)نکات شیمی --->fin
  • برگ انجیر.... ☘🍀🌿

    127
    16 رای ها
    127 دیدگاه‌ها
    896 بازدیدها
    _______
    امشب به مرز فروپاشی رسیدم. _____:
  • رقیب

    18
    3 رای ها
    18 دیدگاه‌ها
    153 بازدیدها
    wanderingW
    @فرمیسک مرسی:)♡
  • خــــــــــودنویس

    2k
    4
    90 رای ها
    2k دیدگاه‌ها
    79k بازدیدها
    Narges_N
    کلیدی برای اتصال به آنچه از دست رفت صندوقچه ی پاندورا زمانِ باز کردن فرا رسیده با هر بار چرخاندن کلید در قفلِ صندوقچه، قلبم ضربانی را در می‌کند ریه هایم در مقابل هوا به زانو در آمده اند صدای چرخاندن کلید بر قلبم خراش های عمیق می اندازد هر زخمی که بر رویش ستاره کشیده بودی حالا باز شده و قطره های سرخ خون از آن سر می‌خورند تو یادت نبود یادت نبود که نمی شود همه چیز را بیان کرد راز چشم هایم را یادت رفته بود آنها هر روز خون گریه می کردند هر روز در نبردی خاموش با وجود از دست رفته ام میجنگم نه بازنده دارد نه برنده تنها با هر نبرد از آنچه بودم دور و دور و دور تر میشوم خود را در ابتدای این جنگ های تمام نشدنی از دست می دهم و در انتهای آن خود را ایستاده در نقطه ی شروع به دست می آورم. خسته ام فراتر از آنچه به ذهن برسد بیشتر از آنکه قلب آن را درک کند کاش آسمان دستم را بگیرد
  • 👣ردپا👣

    👣ردپا👣
    150
    3
    41 رای ها
    150 دیدگاه‌ها
    5k بازدیدها
    mr.vinyzoM
    [image: 1750614932134-1000000268.jpg]
  • کنکور1405

    11
    1 رای ها
    11 دیدگاه‌ها
    318 بازدیدها
    M
    @Moslem-Parsarad تجربی
  • تروخدا بیاین

    17
    3 رای ها
    17 دیدگاه‌ها
    421 بازدیدها
    Michael VeyM
    من خودم پیارسال تاپیک زده بودم با بچه ها خوندیم (من اولین بارم بود میخوندم) 17 شدم https://forum.alaatv.com/post/3102956 ساعت زدن تاپیکشم نگاه.. 11 ظهر تو این تاپیکم تدریس گذاشته بودم ولی خب قدیمیه یحتمل: https://forum.alaatv.com/post/3101811 بازم میگم استرس نداره که... ادم تو فشار بهترم میخونه. درسشم حفظیه اصلا نبایدم زودتر خوند
  • دستاورد هایِ کوچکِ من🎈

    منتقل شده
    29
    18 رای ها
    29 دیدگاه‌ها
    1k بازدیدها
    Anzw 18A
    امروز بعد از مدتتتتت ها تونستم صبح زود بیدار بشم اونم با اینکه شب خیلی دیر خوابیدم... و فکر می کنم برای امروز دستاورد مهم و حال خوب کنیه:)!
  • تنهایی حوصله ندارم بیاین با هم نهایی بخونیم

    12
    4 رای ها
    12 دیدگاه‌ها
    665 بازدیدها
    Zahra.HDZ
    @د-ژ-م نه آخه انگیزه نمیده بهم
  • بخدا سوالات اونقد سخت نیستن ولی وقتی میشینم سر جلسه اعداد کوه میشن واسم

    9
    1 رای ها
    9 دیدگاه‌ها
    575 بازدیدها
    م
    @mr.vinyzo اشنا ک هس ایده خوبی بود مرسی
  • من ِ فارغ 401 هم باید زمین ترمیم کنم؟؟

    1
    0 رای ها
    1 دیدگاه‌ها
    470 بازدیدها
    م
    ...............
  • شاید شد...چه میدانی؟!

    1
    8 رای ها
    1 دیدگاه‌ها
    105 بازدیدها
    Hg L 0H
    مدت هاست که از نشست غبار سرد و تیره به قلبم میگذرد مدت هاست منِ تاریکِ گم شده، در خودم به دنبال روزنه هایی از نور میگردد نفس هایم سخت به جانم می نشینند اشک هایی که سرازیر نمی شوند وجود مرا به ستوه آورده اند دوست دارم بایستم سرم را بالا بگیرم و تا زمانی که صدایم خفه شود فریاد بزنم بماند در پس پرده ی خاکستری غم بماند که چه می شود... شاید شد....چه میدانی؟!
  • بحث آزاد

    6
    2 رای ها
    6 دیدگاه‌ها
    131 بازدیدها
    JaanaJ
    @Aqua مرسی
  • تمام رو به اتمام

    3
    3 رای ها
    3 دیدگاه‌ها
    506 بازدیدها
    Hg L 0H
    @د-ژ-م من خیلی امیدوارم=)))) تنها کاری که بعد تلاش کردن ازم بر میاد اینه که امیدوار باشم...
  • به که باید دل بست؟

    1
    1 رای ها
    1 دیدگاه‌ها
    681 بازدیدها
    blossom.B
    به که باید دل بست؟ به که شاید دل بست؟ سینه ها جای محبت , همه از کینه پر است. هیچکس نیست که فریادِ پر از مهر تو را گرم پاسخ گوید. نیست یک تن که در این راه غم آلوده ی عمر , قدمی راه محبت پوید. خط پیشانی هر جمع , خط تنهاییست. همه گلچینِ گلِ امروزند... در نگاه من و تو حسرت بی فرداییست. به که باید دل بست؟ به که شاید دل بست؟ نقش هر خنده که بر روی لبی می شکفد, نقشه‌ای شیطانیست. در نگاهی که تو را وسوسه ی عشق دهد حیله‌ای پنهانیست. خنده ها می شکفد بر لبها, تا که اشکی شکفد بر سرمژگان کسی. همه بر درد کسان می نگرند, لیک دستی نبرند از پی درمان کسی. زير لب زمزمه شادی مردم برخاست, هر کجا مرد توانائي بر خاک نشست . پرچم فتح برافرازد در خاطرِ خلق, هر زمان بر رخ تو هاله زَنَد گردِ شکست. به که بايد دل بست؟ به که شايد دل بست؟ از وفا نام مبر , آن که وفا خوست کجاست؟ ریشه ی عشق فسرد... واژه ی دوست گریخت... سخن از دوست مگو...عشق کجا؟دوست کجا؟ دست گرمی که زمهر , بفشارد دستت در همه شهر مجوی. گل اگر در دل باغ , بر تو لبخند زند بنگرش , لیک مبوی ! لب گرمی که زعشق , ننشیند به لبت به همه عمر مخواه ! سخنی کز سر راز , زده در جانت چنگ به لبت نیز مگوی ! چاه هم با من و تو بيگانه است نیِ صدبند برون آيد از آن... راز تو را فاش کند, درد دل گر بسر چاه کنی خنده ها بر غمِ تو دختر مهتاب زند گر شبي از سر غم آه کني. درد اگر سینه شکافد , نفسی بانگ مزن ! درد خود را به دل چاه مگو! استخوان تو اگر آب کند آتش غم, آب شو...آه مگو ! ديده بر دوز بدين بام بلند مهر و مه را بنگر ! سکه زرد و سپيدی که به سقف فلک است سکه نيرنگ است سکه ای بهر فريب من و تست سکه صد رنگ است . ما همه کودکِ خُرديم و همين زال فلک , با چنين سکه زرد , و همين سکه سيمينِ سپيد , ميفريبد ما را . آسمان با من و ما بيگانه زن و فرزند و در و بام و هوا , بيگانه خويش , در راه نفاق... دوست , در کار فريب... آشنا , بيگانه ... شاخه ی عشق شکست... آهوی مهر گریخت... تار پیوند گسست... به که باید دل بست؟ به که شاید دل بست؟... -مهدی سهیلی