-
amir ahmadi در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
amir ahmadi خدایی با این شعر حال میکنم.....وقتی زلزله میاد....همه میگرخن....دیگه براشون مهم نیس کین چین کجان....فقط فرار میکنن......حتی اونایی که از خودشون خسته شدن.....اگه دلیل اینکه اون لحظه چرا فرار میکنیم با اینکه از همه چی خسته ایم خیلی خوب میشد؟؟؟؟چرا با اوضاع بد بازم از مرگ میترسیم؟
سلام.....
می خواستم بگم شاید هممون داریم فقط ادا در میاریم
شاید خستگی بهونه ایه که نمی دونیم باید چی رو به جاش بزاریم تا حالمونو خوب کنهع
شایدم داریم الکی دلمونو خوش می کنیم با ادعای خستگی یکی بیاد سراغمون که خیلی دلمون براش تنگ شده اما هیچ بهونه ای جز داغونی خودت نمی تونه وادارش کنهع که بیاد پیشت............ -
@دختر-بهار منم میگم کاش دلیل اون فرار رو میفهمیدیم که دیگه خستگی و اینا رو بهونه نکنیم.....دلیل زندگیمون چیه
-
amir ahmadi در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
@دختر-بهار منم میگم کاش دلیل اون فرار رو میفهمیدیم که دیگه خستگی و اینا رو بهونه نکنیم.....دلیل زندگیمون چیه
ادمه دیگه گاهی وقتا هوس می کنهع بی دلیل خسته بشه ....بی دلیل بهونه بیارهع وگرنه همون اول از تو اسمون سر نمی خورد رو زمین.......
-
@دختر-بهار کاش میدونستم واقعا چرا اومدیم رو زمین؟......هیچ وقت اینو درک نکردم
-
amir ahmadi در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
@دختر-بهار منم میگم کاش دلیل اون فرار رو میفهمیدیم که دیگه خستگی و اینا رو بهونه نکنیم.....دلیل زندگیمون چیه
می دونید شاید دلیل فرار ادما تو اون شرایط واسه اینه که هنوز ی ذره امید ته ته دلشون میگه حالا هنوز باش شاید اونی که خواستی شد......
-
@دختر-بهار امید......
یه داستانی هست ماله یونانی ها
میگه خدایان یه صندوقچه ای رو فرستادن رو زمین به اسم پاندورا فک کنم....به مردم گفتن اونو باز نکنین هیچ وقت
ولی ادما توجه نکردن.....بازش کردن....همه گناه ها ازش زد بیرون.....دروغ.کینه.غیبت.بی رحمی.شهوت.نارو زدن و......
مردم رفتن صندوقچه رو نگاه کردن....تهش هنوز یه چیزی بود....امید
میگه دوتا برداشت شد اونموقع
یکی اینکه امید صلاح خدایان برای مقابله با این مشکلات بوده
یکی اینکه امید خطرناک ترین و بی رحم ترین گناه بوده که ته صندوق مونده
همینم هست
امید الکی ادمو خورد میکنه -
از این شهر واسه همیشه برین
برین دنبال یه شهر بهتر
شاید به امید یه نتیجه برین
از سرتون ، زخم بدنتون
غمتون ، نوکتون ، جیک جیک صبحتون
ترسِ توو شبتون و حبس نفستون ، نفسم گرفت
برین یه جایی که ترسی نداره
واسه پرواز مرزی نداره
کلاغ ولگردی نداره
هیچ غمی و ترسی نداره
یه جایی که همه منظره ها خوبن
آدما وقتی وا میشن پنجره ها خوبن
کور و نگاه خوبن ، لال و صدا خوبن
شاپرکا خوبن ، شاه و گدا خوبن