خــــــــــودنویس
-
درد را از هر ظرف خواندم غیر درد نیست
تا توانستم خندیدم چونکه گریه کار مرد نیست
گرچه نامردی های زمانه دیده ام اما قلب من سرد نیست
و بالاخره فهمیدم عشق لایق آن فرد نیستسلام این دو بیت یدونم خیلی خوب نیست اما به خوبی خودتون اون رو قبول کنید .امیدوارم دوست داشته باشید
-
این پست پاک شده!
-
شاهکار دیگری از من
http://uupload.ir/view/zqr_inshot_20200331_225654206.mp4/ -
گاهی اوقات نمیخای کسیو ناراحت کنی ،خودبه خود ناراحت میشه
میخای یکیو شادکنی ،خودبه خود جنبه منفیشو درنظر میگیره و ناراحت میشه
گاهی اوقات میخای به خیلیا کمک کنی ،بد فهمیده میشه
گاهی اوقات میخای عزیزاتو کنار هم نگه داری، نمیشهه
خدایا قربون همه این نشدنایی ک سرراهمون قرار میدی -
این اقا خوشتیپه ک مشاهده میفرماایین داداش گل بندسبگو ماشاءالله
اگه دلتون خواس بازم ببینینش تو تودلی بگین تا بزارم دوباره
-
با هر که نشستم ندیدم نفسی را /جز خود که ندارم چو در این شهر کسی را
از شدت این غم به تنهایی نشستم /آواز به سر دادم و دیدم قفسی را
-
این پست پاک شده!
-
این پست پاک شده!
-
منم فانی در این دنیا به جز عشقت چه هست باقی
ادر کاسا و ناولها الا یا ایها ساقی
ز ناز روی رنگینت چرا گل ها رخ آرایند
انا المسموم ما عندی بتریاق و لا واقی -
یارا که در این محفل جانم به چه پنهان است/جانا که گهی امشب یارم به چه سامان است
یارا که مرا هر دم باشد هوس زلفش/امشب تو گذر از من جانم چه به ایمان است
یارا تو در این برزن یکتایی و بی همتا /جانا نتوانم من،این دل،دلِ انسان است
یارا به که گویم من از درد دلم امشب/جانا برسد جانم،این دردِ دل آسان است
یارا تو مکن دست دست،دستم بده در دستش /جانا تو ببیم دستم، دستم که به دامان است
یارا که تویی بینا دردِ دلِ من را بین /جانا تو ببین لعبت،لعبت چه پریشان است -
عقربه های کوچیک و بزرگ ساعت با هم رقابت میکنن،
برای این که به هم برسن و شاید از هم جلو بزنن
نمیدونم اما اون چیزی که برام مهمه اینه که
اونا هر چهار سال یه بار یکی میشن
تا یک روز جامونده از قطار 365 رو بهش برسونن.
اینم مثل زندگی ماست،
با مسابِقه های فراوون
و استعاره های پیدا و پنهونی
که هممون تا به حال بهشون برخورد کردیم.
تو دُنیایی که رنَگِ آسِمونِش آبی،
چراغای روز و شَبِش خورشید و ماهن
و نت زندگیش همزیستی خاک و آبه
مگه نَمیشه این هَمه تَفاوت رو رنگین کمون کرد؟
وچتری به وسعت همه ی دل های بزرگ از جنس همون رنگین دوخت
تا معلمای زیر این چتر مشق شب بچه هاشونو دوست داشتن قرار بدن.
آره
میدونم،
با اینکه من و تو تو این زمینِ به این بزرگی به ظاهر رقیبیم
اما به فاصله ی یک نفس هم که شده دوست و همیار همیم
و میتونیم مثل ساعت در هر ثانیه ای که شده زمان رو برابر کنیم
به شرطی که
نیت هامونو با وضو پاک
و
کعبه ی آرزو هامون رو تبعید گاه بد جنسی هامون نکنیم
تا بتونیم انسانیت رو مثل انسان بودن شعار بدیم
و حرف و عملمون رو یکی کنیم
برای انایی که
ما رو با امید هاشون صدا میزنن... -
و خدایی که نباشد در این نزدیکی
زیر آن کاج بلند
در کنار تخنه سنگ
زیر آن جوی روان
لابه لای لاله های خفته در رویای عشق بیکران
ناگهان باران شود
در دل صحرا روان
گفت و گوی سوسن ورنگین کمان
جملگی غرق در این باران شد
غافل از ابری که
چون بداند رفتی
زغم هجر نگاهِ تو بگریَد باران -
تنهایی هام رو دوست دارم چون تنها کسی بود که هیچ وقت تنهام نگذاشت!!!!!
این رو تقدیم میکنم به همه دل هایی که تنهایی رو به خواری با کسی بودن ترجیح میده@Ali-2902 در خــــــــــودنویس گفته است:
تنهایی هام رو دوست دارم چون تنها کسی بود که هیچ وقت تنهام نگذاشت!!!!!
این رو تقدیم میکنم به همه دل هایی که تنهایی رو به خواری با کسی بودن ترجیح میده
هرچه گویی شنود گوش درِ تنهایی
نکند بهر همین خلق کند رسوایی
یک نفر نیست بفهمد درد این قلب مرا
جز همین یار قدیمی که هست تنهایی
رامسس کبیر