-
فکر کنم ابوالفصلم پنج سالش بود
عروسی دایی بزرگم
اخه اجی قربونت بره داداشیم
اولین عروسی حانواده مادریم بود
چقدر همه مون شور و اشتیاق داشتیم
و چ کارا کنکردیم،از دیروز تاحالا فقط میخندیم
بندری رقصیدن هامون،چقدر بچه بودیم،چقدر اشتیاق
کی فکرش رو میکرد تو ی روز بخوای قلبت پیوند کنی
بعد از این اوضاع باید بریم پیش مشاوره و بهش بگه ک قراره پیوند قلب بشه -
بعد از این اوضاع باید بریم پیش مشاوره و بهش بگه ک قراره پیوند قلب بشه
سال چهارم بودم ک دکترای شیراز گفتن ابوالفضل باید پیوند بشه
رفتیم مشهد
شب شهادت امام رضا بود
هرچی از اون روزا و قشنگی هاش بگم کم گفتم
فکر نمیکردم مردم شهرهای مختلف بیان و هر شهر عزاداری خودش داشته باشه
من عاشق عزاداری مردم تبریز شدم
ی شب تو هتل برگشت بهم گفت
آجی من قلب خودمو میخوام
اون موقع فقط ۱۱ سالش بود
گفتم آجی نگران نباش قلبت قرار نیس چیزیش شه
الان اگه بفهمه بهش چی بگم؟
الهی بمیرم برات کدیگه نمیتونی زیاد راه بری
بمیرم برای پاهات ک گاهی پراز خون میشه
بمیرم واست داداشم
تودلی حالم بهم میخوره وقتی تو شهر خودمون میبریمش دکتر وهمه باحالت تعجب نگاش میکنن
آخه مگه ابوالفضل من چقدر سن داره -
منالتماس کردم
گریه کردم
اما نشد
هرچی خواستم تلاش کنم نشد خدا نشد
من ناتوان تر از اونیم ک بخوام کاری کنم
حالا ک قرار بود کادای ابوالفضل انجام شه وبره تو لیست پیوند
این مشکل پیش اومد
چرا خدا
هنوز حرف دکترش توگوشم:فقط باید زوتر قلبش پیوند شه ک نیاز ب پیوند کبد نباشه
بابام میگه حکمت خداس ک داره عقب بیفته
من دیگه نمیدونم هیچی
فقط التماست میکنم حکمتت اونی باشه ک دل من میخواد
فقط ابوالفضل من نفس هاش تو زندگیم باشه
دلم خیلی گرفته تودلی
مخاطب فقط تودلی
خدانگهدار -
MaryaM._.sh انشالله همه چی حل میشه
-
MaryaM._.sh انشالله زودتر خوب میشن . در اینکه حکمت داره که شکی نیست ولی درست میشه به امید خدا
-
دقیقا داشتم به خودم می گفتم مگه میشههمه چی درست بشه بعد داشتم خوشحال میشدم
همه هم داشتن میگفتن شواهد نشون میده که درسته
بعد یهو همه چی برگشت
خدایا مرسی قلب من طاقت اون همه خوشی نداشت واقعا اونم بعد ی سال سختی کشیدن:)
همون چند روزم خوب بود بازم شکر:)
حتما ما لیاقت نداشتیم که ادامه پیدا کنه خوشی هامون