جهاد مغنیه
-
اونروز خواستم یه خاطره از شهید همدانی بزارم نتونستم..
احیای نیمه شعبان پارسال من خادم جلوی سالن بودم
بعد از دعا که چراغ ها روشن یهو چشمم به چشم شهید افتاد، یه بنر از شهید با یه دسته گل نرگس و لبای خندون جلوی در..
تمام اون مدت بنر بوده و من متوجهش نشده بودم،
اونروز یه تحول عجیبی رو احساس کردم..
توی اینترنت نتونستم عکس بنر رو پیدا کنم -
باني مجلس عزاداری امام حسین تو سپاه همدان بود،حتی یبار که به دلیل مسائل امنیتی مراسمو تعطیل کردن کل محرمو جلوی در سپاه انصارالحسین همدان وایساد تا مجلس حسین بن علی تعطیل نشه!
افتخاریه که اسم تو اسم شهر منه،افتخاریه که زیر سایه حبیب سپاه زندگی کنم! -
جهاد عزیزم من لایق رفاقت با تو نبودم اما میخواستم شهدایی باشم جهادی باشم تلاش کردم متوسل شدم اما در مقابله با نفس خود شهید شدم شهید عزیز مرا ببخش که با کارهایم آبروی شهدا را بردم با گناهانم راه شما را گم کردم
مرا ببخش که آنگونه که باید نبودم
همیشه دوستت خواهم داشت و رفیق من حواهی ماند گرچه که من رفیق تو نباشم
بهترینم راه های خوب زندگی کردن را گم کرده ام من یاد ندارم زندگی کنم و هر شب با کوله باری از گناه میخوابم
اما یادت باشد به من قول داده اند.....
من را هم با تمام بدی هایم شهید کن
لایقش نیستم اما آرزویش را دارم
بچه های آلایی خیلی خوشحال شدم که کنارتون بودم یه مدت خیلی چیزهای زیادی به من یاد دادین
میدونم خیلی حرفا رو نباید میزدم خیلی کارهارو نباید میکردم اما انسان و خطاهاش
شاید حلالم نکنین ...اما من امیدوارم
خدانگهدارتون
یاعلی -
مردان خدا پردهی پندار دریدند
یعنی همه جا غیر !..! خدا یار ندیدند
هر دست که دادند از آن دست گرفتند
هر نکته که گفتند !..! همان نکته شنیدند
یک طایفه را بهر مکافات سرشتند
یک سلسله را بهر !..! ملاقات گزیدند
یک فرقه به عشرت در کاشانه گشادند
یک زمره به حسرت !..! سر انگشت گزیدند
جمعی به در پیر خرابات خرابند
قومی به بر شیخ !..! مناجات مریدند
یک جمع نکوشیده رسیدند به مقصد
یک قوم دویدند و !..! به مقصد نرسیدند
فریاد که در رهگذر آدم خاکی
بس دانه فشاندند !..! و بسی دام تنیدند
همت طلب از باطن پیران سحرخیز
زیرا که یکی را ز !..! دو عالم طلبیدند
زنهار مزن دست به دامان گروهی
کز حق ببریدند و !..! به باطل گرویدند
چون خلق درآیند به بازار حقیقت
ترسم نفروشند !..! متاعی که خریدند
کوتاه نظر غافل از آن سرو بلند است
کاین جامه به اندازهی هر کس نبریدند
مرغان نظرباز سبک !..! سیر فروغی
از دام گه خاک بر افلاک پریدند -
اولین کتابی که من باهاش گریه کردم -
-
zzz r سلام به شما عزیز گل
ما اینجا هر هفته یه شهید رو معرفی می کنیم
این هفته استثنایی دو شهید برا معرفی انتخاب شدن
شهید همدانی
شهید مصطفی صدر زاده -
شهید مدافع حرم محمودرضا بیضایی در بیست و نهم دی ماه 92 همزمان با سالروز میلاد پیامبر (ص) در اثر اصابت ترکش به شهادت رسید.
بنابر اذعان نزدیکان و اطرافیانش این شهید بزرگوار نگاهی ویژه به مسئله انتظار و وجود مقدس امام زمان(عج) داشت و در عمل به وظایف خود نسبت به امام(عج) لحظه ای غافل نبود چنان که در فرازی از وصیتنامه شهید آمده است: «باید به خودمان بقبولانیم که در این زمان به دنیا آمده ایم و شیعه هم به دنیا آمده ایم که مؤثر در تحقق ظهور مولا(عج) باشیم و این همراه با تحمل مشکلات، مصائب، سختی ها، غربت ها و دوری هاست و جز با فدا شدن محقق نمی شود حقیقتاً.»
@jahad-20 شهادت هنر مردان مخلص خدایی است
آن خاکیان /.......... -
اولین بار وقتی مردم با چهره جهاد مغنیه آشنا شدند، که او در مراسم ختم والده سردار سلیمانی شرکت کرده بود. فرزند خوش سیمای حاج رضوان درست پشت سر سردار ایستاده بود و به میهمان خوش آمد می گفت. گاهی شانه های سردار را می بوسید و سردار گاه بر می گشت و با او نجوا می کرد. رابطه صمیمانه حاج قاسم و این جوان او را در کانون توجهات قرار داد. سردار گاه او را به بعضی از میهمانان معرفی می کرد و آنها با لبخند او را در آغوش می کشیدند. .
@jahad-20 ای جااااان
یارا دلبر و دلدارا ممنون از این عکس.......