ترس از تنهایی
-
عطا تجربی راه ابریشم پرو-زیست راه ابریشم پرو-شیمی راه ابریشم پرو -فیزیک کازرانیان راه ابریشم پرو-ریاضی تجربی راه ابریشم پرو تجربیا دوازدهمreplied to ._fatemeh_. on آخرین ویرایش توسط انجام شده
._fatemeh_. در ترس از تنهایی گفته است:
سلام دوستان الایی یه موضوعی رو میخوام چند وقت بیام بگم اما ترسیدم شاید بعضیا به شوخی بگیرنش و مسخرم کنن ولی گفتم شاید یه نفر از شما بتونه کمکم کنه این بود که تصمیم گرفتم بیام و بگم.....بچه ها من از تنهایی شب و سکوت شب وقتی همه غیر از من خوابن میترسم همش فکر میکنم صدا میاد و از این حرفا...اینجوری نبودما اما شدم...شرایطمم یجوریه اگه شبا و بعد سحر نخونم انگار هیچی دیگه تو طول روز نمیخونم کلا همه چی بهم ریخته کاشکی یکی بیاد و بگه چیکار کنم دوباره درست شه...
سلام.مسخره چرا؟ اینجا همه خودین
ببینید از همون اول خدارو یاد کنید و بهش توکل کنید. بعدشم بهتره هرجاکه درس میخونین یه حس مثبتی تو اون مکان داشته باشین. مثلا شبا تو تایم خاصی جایی که درس میخونین موزیکای باحال گوش کنین یا مثلا کلیپای خنده دار ببینین یا حتی میتونین تو تایپک تودلی با بچه ها گپ بزنید.(البته تواین مواردیکه گفتم حتما خودتونو باید کنترل کنید تا یه موقع وقتتون تلف نشه)
خلاصه این که هرجاکه درس میخونین یه خاطره و حس خوبی داشته باشین .
موفق باشین -
._fatemeh_. عزیزم خدا همیشه هوای همه بنده هاشو داره فقط کافیه یه لحظه چشماتو ببندی به چیزایی که داری فک کنی حتی نفس کشیدنت اگه خدا هواتو نداشت تو حتی با آلا آشنا نمی شدی اگه خدا هواتو نداشت تو الان حتی اینترنت نداشتی که بیای انجمن و مشکلت رو با ما درمیون بزاری میدونم شاید الان بخندی ولی واقعیت داره
-
._fatemeh_. خدایی که من شناختم رحیمه،یعنی مهربونیش مال یه دقیقه دو دقیقه یا آدمای خاصی نیست،همیشه همراهشه،فقط این ماییم که باید بهش توجه کنیم!
-
بنظرم یه اهنگ ارامش بخش باصدای خیلی کم که صداهای اطرافو نشنوی کمک میکنه..
هروقت شبا تو خونه تنهام سعی میکنم یه جا بشینم که پشتم به دیوار باشه اخه همش حس میکنم یکی پشت سرمه
بعدش تلویزیونو روشن میکنم میزنم یه شبکه که خوشم نمیاد ازش صدارو هم خیلی کم میکنم اینجوری تنها نیستم -
Crystal در ترس از تنهایی گفته است:
بنظرم یه اهنگ ارامش بخش باصدای خیلی کم که صداهای اطرافو نشنوی کمک میکنه..
هروقت شبا تو خونه تنهام سعی میکنم یه جا بشینم که پشتم به دیوار باشه اخه همش حس میکنم یکی پشت سرمه
بعدش تلویزیونو روشن میکنم میزنم یه شبکه که خوشم نمیاد ازش صدارو هم خیلی کم میکنم اینجوری تنها نیستماین آهنگ با صدای ملایم رو پیشنهاد نمیکنم ، چون اون ترسناک تره و آدم یاد فیلم های ترسناک می افته(قبل از هر حادثه یه آهنگ آروم میزنند)
-
منم اوایل ک اتاقم تغییر کرده بود همینجوری بودم
بخاطر اینکه اتاقم پنجره بزرگی داره و پرده ای هم ک داره امکانش نیست جمع بشه واینکه نمیدونی اون بیرون چ خبره بیشتر حس ترس بهت میده
و این ترس زمانی بیشتر شد ک شب داشتم بای نفر صحبت میکردم چون میدونست ترسو هستم گفت مریم فکر کن الان ی مرد با چشمای سفیدش و دهن پراز لجنش ازتوکمدت بیاد بیرون -
من برق اتاقم شبا تا صبح حتی وقتی خوابم روشنه
ی قران هم گذاشتم تو اتاقم
و سعی میکنم اگه متوجه صدایی شدم برم سمتش کمطمئن شم ی توهم بوده
و ی گوشه از اتاق رو انتخاب میکنم ک کنار دیوار باشه و ب همه جا اتاقم نظارت داشته باشم -
._fatemeh_. لابد منشاش از بچگیتون بوده و بهتره با ترستون روبه رو بشید
البته تمام حرف های دوستان درستن -
-
._fatemeh_. خواهش میکنم قابلی نداشت
این موضوع فقط مشکل شما نبوده تا حد زیادی منم همین طور بودم
تازه بر این موضوع غلبه پیدا کردم -
هر وقت ترسیدی یک بسم الله بگو حله
-
اگه خدای نکرده ناراحت نشی من میگم به یه روانپزشک مراجعه کن
-
Amin-Mehraji در ترس از تنهایی گفته است:
اگه خدای نکرده ناراحت نشی من میگم به یه روانپزشک مراجعه کن
نه من با شما موافق نیستم
بسیاری از این قبیل مشکلات ،با دوری از فضا های که این حس ترس را میدهد و همین طور دوری از مطالب های ترسناک
و پس از مدتی مثلا چند دقیقه به اتاق که به نظر ترسناک میرسد خوب نگاه کنیم و باور کنیم هیچ چیزی برای ترس وجود ندارد -
Amin-Mehraji سلام نه حرفتون ناراحتی نداره....به نظر بیشتر حرفای دوستان درسته....از یه لحاظ هم بیشتر فکر میکنم بخاطر خونوادممه ...من هیچوقت تا حالا تو خونه تنها نبودم حتی روزو ....همیشه یه نفر بوده پیشم ...فک کنم بیشتر این ترسم بخاطره همینه
-
._fatemeh_. سلام عزیزم
سعی کن ترسی که هست باهاش روبه رو شو.منم از تاریکی اتاق خونمون خیلی میترسیدم چون یه سری شب خوابالو رفتم تواتاق ویه شی بد اومد چشمم وباحیغ فرار کردم بعدیه مدت اروم اروم سعی کردم وقتی که هوایکم تاریکه برم تو اتاق وباهاش کنار اومدم ولی خب خوشبحالت بعضی موقعها ترس خیلی خوبه.من به جای رسیدم که از هیچی نمیترسم حتی از دست دادن عزیزانم حتی مرگ خودم وچیزای خیلی بدتر ترس نشانه خرد هستش دربعصی موقعها بعصی مواقع هم نشانه ای رنجش روحی که میتونه برگرده به یه اتفاق یکمی بشین باخودت فکر کن حتی اگر کسی هم بیاد حتی اگر چیزیم باشه تومیتونی ازخودت دفاع کنی نمیدونم چی بگم ولی درکل ترس هم خوبه هم بد سعی کن فقط برای از بین بردن ترس های علطتت همه ترس هاتو از بین نبری بعصی ترسها لازمه زندگی کردن وبا احساس بودنه