درد و دل با امام زمان(ع)...........
-
نوشتهشده در ۱ مرداد ۱۳۹۴، ۸:۰۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
یا صاحب الزمان دستم را بگیر پیش از آنکه زیر سیلاب گناه نفسم قطع شود...
[IMG]http://sanatisharif.ir/SanatiSharif-forum-ala/attachment.php?attachmentid=670&stc=1[/IMG] -
سالادم تموم شد
-
نوشتهشده در ۱۳ مرداد ۱۳۹۴، ۱۹:۵۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
سلام اقا خوبی؟؟؟؟؟.قربونت بشم دلم خیلی گرفته......پس کی میای؟؟؟؟؟؟؟؟میخام هوامو داشته باشی اقای مهربونم.....هوای یکی دیگرو هم مخصوص داشته باش.......ب امید روزی ک ببینیمت
-
نوشتهشده در ۱۳ مرداد ۱۳۹۴، ۲۰:۰۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
[QUOTE=raha74;15030]سلام اقا خوبی؟؟؟؟؟.قربونت بشم دلم خیلی گرفته......پس کی میای؟؟؟؟؟؟؟؟میخام هوامو داشته باشی اقای مهربونم.....هوای یکی دیگرو هم مخصوص داشته باش.......ب امید روزی ک ببینیمت[/QUOTE]
انشالله.... -
نوشتهشده در ۱۳ مرداد ۱۳۹۴، ۲۰:۱۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
[IMG]http://images.tapatalk-cdn.com/15/08/04/49984d05ca88650a4ec8e1dd6292c471.jpg[/IMG]
دلم به آمدن حرم خوشه...خداروشکر که مشهدییییییییییییییییییم
-
نوشتهشده در ۱۴ مرداد ۱۳۹۴، ۷:۵۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
[SIZE=6]بخون اما ناراحت نشو ؛؛؛!!!
[/SIZE]
[SIZE=6]دوستان بخونید ببینم چشمی خشک می مونه ؛؛؛!!!
یکی از نوکرا و ذاکرای ارباب میگفت: دو ماه پیش خواهرم کربلا بود تو صحن حضرت عباس ع بودیم مداح داشت روضه میخوند یه وقت دیدیم یه پیرمردی اومد از یقه اون مداح گرفت کشید پایبن گفت :
عباس دروغ میگه …
عباس دروغ میگه …
مداح آرومش کرد گفت :
چی شده پیر مرد گفت :
من بعد ۲۵ سال بچه دار شدم الان که ۱۹ سالشه رفته تو کما با خودم گفتم :
درمون دردش عباسه !!![/SIZE][SIZE=6]از اصفهان اومدم کربلا ؛؛؛ امروز زنگ زدن بهم گفتن : بچت مرده…!!!
دروغ میگن که عباس حاجت میده !!!!!!
خواهرش میگفت :
مجلس بهم ریخت …!!!
فرداش تو صحن حضرت عباس بودیم دیدیم پیرمرده پا برهنه اومد …!!![/SIZE]
[SIZE=6]با خودموون گفتیم الان مداح و میزنه دوباره…!!!
دیدیم اومد جلو چهار پایه که مداح روش واساده بود دستشو گرفت گفت :[/SIZE]
[SIZE=6]بیا بغل ضریح بخون همه کسایی که دیروز بودنم باشن…!!!
میخوام بگم غلط کردم…!!!
(گریه میکرد و میگفت)[/SIZE]
[SIZE=6]خواهرم میگه همه رفتیم مداح گفت :
حاجی چی شده …؟؟؟[/SIZE]
[SIZE=6]پیر مرده گفت :
خانومم زنگ زد گفته : چون نمیذارن زنا تو غسال خونه برن ؛؛؛ التماس کردم گفتم :
یک بار بچمو تو سرد خوونه ببینم…
مادرش میگه :
همین که کشو رو کشیدن بیرون دیدیم رو نایلون بخار نشسته س
سریع آوردنش بیرون و بهش شوک دادن…!!!
خلاصه پسرم به هوش اومده و شفا گرفته…!!!
میگن تا به خودش اومده پرسیده بابام کجاست…؟؟؟
مادرش بهش گفته :
پدرت کربلاست…!!![/SIZE]
[SIZE=6]پسرش میگه : وقتی تو کما بودم و دیگه دل کنده بودم از زندگی یه دفعه یه آقای قد بلندی اومد صدام زد و گفت :
پاشو برو به بابات بگو آبروی من یکبار تو صحرای کربلا رفته بود….
چرا دوباره تو آبرومو بردی ؟؟
پاشو برو به بابات بگو عباس دروغ نمیگه !!!
عباس دروغگو نیست…!!![/SIZE]
[SIZE=6]بلیط کربلا تونو از دست حضرت عباس بگیرید
.
.
.
.
.
.
.
.[/SIZE]
[SIZE=6] .
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.[/SIZE]
[SIZE=6][IMG]http://jokland.ir/upload/2sms/picture/post_picture/jokland-s109.jpg[/IMG].
.
.
.
.
.
.
.
.
.“اَ لسَّلٰامف عَلَیْکََ یٰا اَبَا الْفَضْلف الْعَبٰاسفف[COLOR=#800080].............یا حضرت عباس خیییییییییییییییییییییلی دوست دارم[/COLOR][/SIZE] -
نوشتهشده در ۱۶ مرداد ۱۳۹۴، ۷:۰۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
[COLOR=#b22222][FONT=impact][SIZE=7]اگه اون موقع هم لاین و اینستاگرام و فیسبوک بود این رزمنده این عکسو میذاشت و مینوشت من الان یهویی برای دفاع از میهن و ناموسم ....
[/SIZE][/FONT][/COLOR]
[COLOR=#b22222][FONT=impact][SIZE=7]فکر کنم خیلی بیشتر از عکسهای بدنسازی پسرا و برهنگی دخترا لایک میخورد ...
[/SIZE][/FONT][/COLOR]
[COLOR=#b22222][FONT=impact][SIZE=7]"شهدا بخدا شرمنده ایم".....امیدمون به خودته یا صاحب الزمان[/SIZE][/FONT][/COLOR][IMG]http://jokland.ir/upload/2sms/picture/post_picture/jokland-731663998161954.jpg[/IMG] -
نوشتهشده در ۱۶ مرداد ۱۳۹۴، ۷:۵۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
[IMG]http://images.tapatalk-cdn.com/15/08/07/36763596b3d0272cf88a65ef91933f48.jpg[/IMG]
هر جمعه هوای دل من طوفانی است... -
نوشتهشده در ۲۴ مرداد ۱۳۹۴، ۱۵:۳۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۳۰ مرداد ۱۳۹۴، ۴:۵۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
[IMG]http://sanatisharif.ir/SanatiSharif-forum-ala/attachment.php?attachmentid=795&stc=1[/IMG][SIZE=4][COLOR=#0000ff] ما با این کارامون هی میگیم اقا چرا نمی ایی؟؟؟؟؟؟؟[/COLOR][/SIZE]
[COLOR="silver"][SIZE=1]- - - Updated - - -[/SIZE][/COLOR]
[SIZE=5][IMG]http://sanatisharif.ir/SanatiSharif-forum-ala/attachment.php?attachmentid=797&stc=1[/IMG][/SIZE][SIZE=4][COLOR=#800080] اقا جان حلالم کن...........[/COLOR][/SIZE]
-
نوشتهشده در ۳۰ مرداد ۱۳۹۴، ۷:۵۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
[CENTER][SIZE=5][COLOR=#800080][B]مستی نه از پیاله نه از خـم شروع شـد [/B]
[/COLOR][/SIZE][/CENTER][SIZE=5][COLOR=#800080] [/COLOR][/SIZE][CENTER][SIZE=5][COLOR=#800080][B][IMG]http://images.persianblog.ir/924419_VHN2R5Gg.jpg[/IMG]از جاده سـه شنبه شب قم شروع شد[/B][/COLOR][/SIZE]
[/CENTER][SIZE=5][COLOR=#800080] [/COLOR][/SIZE][CENTER][SIZE=5][COLOR=#800080][B]آییـنـه خیره شـد بـه مـن و مـن به آینــه[/B][/COLOR][/SIZE][/CENTER][SIZE=5][COLOR=#800080] [/COLOR][/SIZE][CENTER][SIZE=5][COLOR=#800080][B]آنقدر «خیره» شد که تبسم شروع شد[/B][/COLOR][/SIZE][/CENTER][SIZE=5][COLOR=#800080] [/COLOR][/SIZE][CENTER][SIZE=5][COLOR=#800080][B]خورشیـد ذرهبیـن به تماشای مـن گرفت[/B][/COLOR][/SIZE][/CENTER][SIZE=5][COLOR=#800080] [/COLOR][/SIZE][CENTER][SIZE=5][COLOR=#800080][B]آنـگـاه آتـش از دل هیــزم شــروع شــد[/B][/COLOR][/SIZE][/CENTER][SIZE=5][COLOR=#800080] [/COLOR][/SIZE][CENTER][SIZE=5][COLOR=#800080][B]وقتی نسیم آه من از شیشهها گذشت[/B][/COLOR][/SIZE][/CENTER][SIZE=5][COLOR=#800080] [/COLOR][/SIZE][CENTER][SIZE=5][COLOR=#800080][B]بـیتـابــی مـزارع گـنـدم شــروع شــد[/B][/COLOR][/SIZE][/CENTER][SIZE=5][COLOR=#800080] [/COLOR][/SIZE][CENTER][SIZE=5][COLOR=#800080][B]مـوج عـذاب یـا شـب گــرداب ؟ هیـچ*یـک [/B][/COLOR][/SIZE][/CENTER][SIZE=5][COLOR=#800080] [/COLOR][/SIZE][CENTER][SIZE=5][COLOR=#800080][B]دریـا دلـش گرفـت و تلاطم شروع شــد[/B][/COLOR][/SIZE][/CENTER][SIZE=5][COLOR=#800080] [/COLOR][/SIZE][CENTER][SIZE=5][COLOR=#800080][B]از فال دست خـود چه بـگویـم کـه مـاجـرا [/B][/COLOR][/SIZE][/CENTER][SIZE=5][COLOR=#800080] [/COLOR][/SIZE][CENTER][SIZE=5][COLOR=#800080][B]از ربــنـــای رکــعــت دوم شــروع شــد[/B][/COLOR][/SIZE][/CENTER][SIZE=5][COLOR=#800080] [/COLOR][/SIZE][CENTER][SIZE=5][COLOR=#800080][B]در سجـده توبـه کـردم و پایـان گـرفت کـار [/B][/COLOR][/SIZE][/CENTER][SIZE=5][COLOR=#800080] [/COLOR][/SIZE][CENTER][SIZE=5][COLOR=#800080][B]تـا گفتم السلام علیکم ... شروع شد[/B][/COLOR][/SIZE][/CENTER][COLOR="silver"][SIZE=1]- - - Updated - - -[/SIZE][/COLOR]
[SIZE=6][FONT=century gothic][COLOR=#800080]بـــهشت ...
[/COLOR][/FONT][/SIZE]
[SIZE=6][FONT=century gothic][COLOR=#800080] [/COLOR][/FONT][/SIZE][SIZE=6][FONT=century gothic][COLOR=#800080]برای ما زمینی ها همیشه یاد آور خرمی ، سر سبزی ، زیبایی و آزادی و رهایی است.[/COLOR][/FONT][/SIZE]
[SIZE=6][FONT=century gothic][COLOR=#800080] [/COLOR][/FONT][/SIZE][SIZE=6][FONT=century gothic][COLOR=#800080]ولی اینجا بهشتی است متفاوت...[/COLOR][/FONT][/SIZE]
[SIZE=6][FONT=century gothic][COLOR=#800080] [/COLOR][/FONT][/SIZE][SIZE=6][FONT=century gothic][COLOR=#800080]اینجا پر از غم و غصه و غربت و بغض در دل خفته ...[/COLOR][/FONT][/SIZE]
[SIZE=6][FONT=century gothic][COLOR=#800080] [/COLOR][/FONT][/SIZE][SIZE=6][FONT=century gothic][COLOR=#800080] زن ها اجازه ورود ندارند ...
[/COLOR][/FONT][/SIZE]
[SIZE=6][FONT=century gothic][COLOR=#800080] [/COLOR][/FONT][/SIZE][SIZE=6][FONT=century gothic][COLOR=#800080] مرد ها هم از دور، از پشت حصار نظاره گر غربت یک بهشت خاکی...[/COLOR][/FONT][/SIZE]
[SIZE=6][FONT=century gothic][COLOR=#800080] [/COLOR][/FONT][/SIZE][SIZE=6][FONT=century gothic][COLOR=#800080]اینجا بهشت غم و بغض و غربت ...[/COLOR][/FONT][/SIZE]
[SIZE=6][FONT=century gothic][COLOR=#800080] [/COLOR][/FONT][/SIZE][SIZE=6][FONT=century gothic][COLOR=#800080]اینجـــا بقیــــع ...[/COLOR][/FONT][/SIZE][IMG]http://images.persianblog.ir/924419_rs4h39sN.jpg[/IMG]
[SIZE=6][FONT=century gothic][COLOR=#800080] [/COLOR][/FONT][/SIZE][SIZE=6][FONT=century gothic][COLOR=#800080]حرمـــــی بــــه وســـعت دلــهــــا ...[/COLOR][/FONT][/SIZE] -
نوشتهشده در ۱۸ مهر ۱۳۹۴، ۱۶:۵۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
[SIZE=4]تاپیک خوبیه فقط خواستم بیاد بالا. هر کی دلش خواست واومد تواین تاپیک یه صلوات بفرسته ممنون[/SIZE]
-
نوشتهشده در ۱۸ مهر ۱۳۹۴، ۱۷:۱۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
[COLOR=#000000]تو همون حس غریبی که همیشه با منی
تو بهونه هر عاشق واسه زنده بودنی
تو امید انتظاری تو دلای ناامید
حس دیدن ستاره تو شبای ناپدید
[/COLOR][COLOR=#636363][FONT=tahoma][COLOR=#000000]چه غریبونه گذشتند جمعه های سوت و کور
[/COLOR][/FONT][/COLOR][COLOR=#636363][FONT=tahoma][COLOR=#000000]هنوزم اما نرسیدی ای تجلی ظهور
[/COLOR][/FONT][/COLOR][COLOR=#000000]با توام با تو که گفتی
تکیه گاه عاشقایی
میدونم یه دنیا نوری
ساده ای
بی انتهایی
مث لالایی بارون
تو کویر بی صدایی
تو خود عشقی میدونم
ناجی فاصله هایی....[/COLOR]