جهاد مغنیه
-
نوشتهشده در ۲۸ تیر ۱۳۹۹، ۸:۰۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
آب که سر بالا بره قورباغه ابوعطا میخونه
جالبه که آدم کشهای عالم یعنی ترامپ و نتانیاهو که جون زن و بچهها براشون مهم نیست از هشتگِ سعودی اعدام نکنید،دفاع کردن
همچنین پیج اسرائیل فارسی که حامی ضد انقلاب کم ندارهذات پلیدشون نیاز به موشکافی نداره شناخته شده است...
-
آب که سر بالا بره قورباغه ابوعطا میخونه
جالبه که آدم کشهای عالم یعنی ترامپ و نتانیاهو که جون زن و بچهها براشون مهم نیست از هشتگِ سعودی اعدام نکنید،دفاع کردن
همچنین پیج اسرائیل فارسی که حامی ضد انقلاب کم ندارهذات پلیدشون نیاز به موشکافی نداره شناخته شده است...
نوشتهشده در ۲۸ تیر ۱۳۹۹، ۸:۱۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده -
نوشتهشده در ۲۸ تیر ۱۳۹۹، ۸:۱۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@m-hmt ترامپ قمار باز در حالی به محکومیت سه سارق مسلح معترضه که در آمریکا شانس کشته شدن سیاه پوستان توسط پلیس ۲/۵ برابر سفید پوستان هست، در حالی که سیاه پوستان فقط ۱۳ درصد از جمعیت آمریکا رو تشکیل میدن!
یکی از آخرین موارد هم کشته شدن جورج فلوید توسط پلیس، فقط به ظن استفاده از یک اسکناس جعلی دلار هست!!!از همه اینها گذشته، همصدایی اصلاحطلبان و غرب برای جلوگیری از اعدام سه سارق مسلح قابل توجه هست؛ سناریویی برای تضعیف قوه قضاییه و در صورت پیروزی، منفعل کردن قوه برای برخورد با آشوبگران آینده!
قطعا آشوبی در راه است...
بیدار باشیم... -
بسم الله الرحمن الرحیم
%(#6424d4)[آقا اجازه هست خانمتون رو نگاه کنم؟؟]
- جوان خیلی آرام و متین به مرد نزدیک شد و با لحنی مودبانه گفت
: ببخشید آقا! من می تونم یه کم به خانوم شما نگاه کنم و لذت ببرم؟
مرد که اصلا توقع چنین حرفی را نداشت
و حسابی جا خورده بود، مثل آتشفشان
از جا در رفت و میان بازار و جمعیت، یقه جوان را گرفت
و عصبانی، طوری که رگ گردنش بیرون زده بود
، او را به دیوار کوفت و فریاد زد
_ مردیکه بی حیا مگه خودت خانواده نداری این چه حرفی بود که زدی هاااااااااا؟؟…
جوان امّا، خیلی آرام، بدون اینکه از رفتار و فحش های مرد عصبی شود
و عکس العملی نشان دهد، همانطور مودبانه و متین ادامه داد :
«خیلی عذر می خوام فکر نمی کردم این همه عصبی و غیرتی شین،
دیدم همه بازار دارن بدون اجازه نگاه میکنن و لذت می برن،
من گفتم حداقل از شما اجازه بگیرم که نامردی نکرده باشم
… حالا هم یقمو ول کنین، از خیرش گذشتم
مرد خشکش زد
… همانطور که یقه جوان را گرفته بود، آب دهانش را قورت داد
و زیر چشمی زنش را برانداز کرد …
%(#a61425)[#بدون_ شرح]
- جوان خیلی آرام و متین به مرد نزدیک شد و با لحنی مودبانه گفت
-
نوشتهشده در ۲۸ تیر ۱۳۹۹، ۱۱:۰۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۲۸ تیر ۱۳۹۹، ۱۳:۵۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
2245Zahra میشه اسم رفیقتونو بدونم؟؟
من خیلی از شهدا رو نمیشناسم (با تاسف...) -
نوشتهشده در ۲۸ تیر ۱۳۹۹، ۱۴:۰۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نمیدونم ..شاید قبل از من این پست گذاشته شده ولی ازش خوشم اومد اینجا هم ک ب قول معروف یجورایی ماال داداش جهادمونه
حس خوبی گرفتم گفتم بزارمش..نوشتهشده در ۲۸ تیر ۱۳۹۹، ۱۴:۰۸ آخرین ویرایش توسط انجام شدهHoorieh sh در جهاد مغنیه گفته است:
نمیدونم ..شاید قبل از من این پست گذاشته شده ولی ازش خوشم اومد اینجا هم ک ب قول معروف یجورایی ماال داداش جهادمونه
حس خوبی گرفتم گفتم بزارمش..بسیار عالی
-
نوشتهشده در ۲۸ تیر ۱۳۹۹، ۱۵:۳۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
اللهّمَ صَلّ عَلي عَلي بنْ موسَي الرّضا المرتَضي الامامِ التّقي النّقي و حُجَّّتكَ عَلي مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثري الصّدّيق الشَّهيد صَلَوةَ كثيرَةً تامَةً زاكيَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه كافْضَلِ ما صَلّيَتَ عَلي اَحَدٍ مِنْ اوْليائِک
️
️
️
️
️
️
️
️
-
نوشتهشده در ۲۹ تیر ۱۳۹۹، ۴:۵۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
@جهاد بله فارسی توییت زدنو که نگم برات
اما خب خوبم جوابشو گرفت
به فارسی انگلیسی عربی عبری و.....نوشتهشده در ۲۹ تیر ۱۳۹۹، ۴:۵۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده@m-hmt در جهاد مغنیه گفته است:
@جهاد بله فارسی توییت زدنو که نگم برات
اما خب خوبم جوابشو گرفت
به فارسی انگلیسی عربی عبری و.....البته پاسخش فقط به اینها ختم نشد!
نمی دونم چرا ولی تاسیسات آمریکایی یدفعه ای منفجر میشن! -
نوشتهشده در ۲۹ تیر ۱۳۹۹، ۵:۲۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۲۹ تیر ۱۳۹۹، ۵:۲۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
@m-hmt در جهاد مغنیه گفته است:
@جهاد بله فارسی توییت زدنو که نگم برات
اما خب خوبم جوابشو گرفت
به فارسی انگلیسی عربی عبری و.....البته پاسخش فقط به اینها ختم نشد!
نمی دونم چرا ولی تاسیسات آمریکایی یدفعه ای منفجر میشن!نوشتهشده در ۲۹ تیر ۱۳۹۹، ۵:۲۴ آخرین ویرایش توسط انجام شدهBio اره خیلی خیلی جالبه
-
نوشتهشده در ۲۹ تیر ۱۳۹۹، ۵:۲۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۲۹ تیر ۱۳۹۹، ۵:۳۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۲۹ تیر ۱۳۹۹، ۵:۴۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
دلنوشتهی مادر شهید احمد مشلب
مادر جان تو را احمد بنامم یا شکوفه ای از قطره های ندا باز شده ،
ندایی در امتداد وحیِ پبامبر،برای شمشیر علی (ع)،برای عطر حضرت فاطمه(س) برای رودخانه روان امام حسین (ع) برای دینِ هدایتگر...
تو را احمد می نامم مادر جان ،غریب روزگار،شبیه فرشتگان مدافع حضرت زینب(س)است -
نوشتهشده در ۲۹ تیر ۱۳۹۹، ۵:۴۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
دلنوشتهی مادر شهید احمد مشلب
مادر جان تو را احمد بنامم یا شکوفه ای از قطره های ندا باز شده ،
ندایی در امتداد وحیِ پبامبر،برای شمشیر علی (ع)،برای عطر حضرت فاطمه(س) برای رودخانه روان امام حسین (ع) برای دینِ هدایتگر...
تو را احمد می نامم مادر جان ،غریب روزگار،شبیه فرشتگان مدافع حضرت زینب(س)استBio
احمد جان...
╰─┅═️═┅─╯
تمام روز دلتنگت هستم و انگار که روح گمشده ی خودم را در گوشه گوشه خانه جست و جو میکنم...و رایحه ی تو را اتاق به اتاق دنبال میکنم تا مکان آن را بیابم که این بوی معطر از کجاست...
و صدای الهام بخش تو را دنبال میکنم و کمی گوش میدهم تا آرامش گسترش یابد...در هر چیزی که با وجود تو نبض می گیرد...
روحت آزاد و نورانی شده و تبدیل به زندگی ابدی گشته است که قبل از تو برای آن معنی نبود..
احمد روح استواری است که مونس من است...
پس مادرجان...مهم نیست که تو را می بینم یا نه..
روحت که آسمان و زمین را در آغوش گرفته، هر صبح و شب، مرا نیز در آغوش میگیرد...
مادر جان تو را احمد بنامم یا شکوفه ای از قطره های ندا باز شده ،ندایی در امتداد وحیِ پبامبر،برای شمشیر علی (ع)،برای عطر حضرت فاطمه(س) برای رودخانه روان امام حسین (ع) برای دینِ هدایتگر...
تو را احمد می نامم مادر جان ،غریب روزگار،شبیه فرشتگان مدافع حضرت زینب(س)است
╰─┅═️═┅─╯
------این نامه اصلیشونه ------
-