Skip to content
  • دسته‌بندی‌ها
  • 0 نخوانده ها: پست‌های جدید برای شما 0
  • جدیدترین پست ها
  • برچسب‌ها
  • سوال‌های درسی و مشاوره‌ای
  • دوره‌های آلاء
  • گروه‌ها
  • راهنمای آلاخونه
    • معرفی آلاخونه
    • سوال‌پرسیدن | انتشار مطالب آموزشی
    • پاسخ‌دادن و مشارکت در تاپیک‌ها
    • استفاده از ابزارهای ادیتور
    • معرفی گروه‌ها
    • لینک‌های دسترسی سریع
پوسته‌ها
  • Light
  • Cerulean
  • Cosmo
  • Flatly
  • Journal
  • Litera
  • Lumen
  • Lux
  • Materia
  • Minty
  • Morph
  • Pulse
  • Sandstone
  • Simplex
  • Sketchy
  • Spacelab
  • United
  • Yeti
  • Zephyr
  • Dark
  • Cyborg
  • Darkly
  • Quartz
  • Slate
  • Solar
  • Superhero
  • Vapor

  • Default (بدون پوسته)
  • بدون پوسته
بستن
Brand Logo

آلاخونه

  • سوال یا موضوع جدیدی بنویس

  • سوال مشاوره ای
  • سوال زیست
  • سوال ریاضی
  • سوال فیزیک
  • سوال شیمی
  • سایر
  1. خانه
  2. بحث آزاد
  3. خــــــــــودنویس
روز آخر ❤️
_
سلام به همه رفقای کنکوری اومدم یه تاپیک بزنم برای روز آخر کنکور، اینجا بچه‌هایی که می‌خوان روز آخر رو مفید درس بخونن، بیان برنامه‌هاشونو پارت‌بندی شده بزارن ️ و هم اونایی که تصمیم گرفتن دیگه درس نخونن و فقط ریلکس کنن، اینجا کنار هم باشیم ، حرف بزنیم ، استرسارو بریزیم دور، انرژی مثبت بدیم و بگیریم ... اگه برنامه‌ریزی برای روز آخر داری، بیا پارت‌هات رو بزار و تا لحظه آخر تلاش کن ( مثل خودم ایده همینه چون مجبورم ) ... اگه تصمیم گرفتی دیگه فقط استراحت کنی که خیلیم عالی ... اگه دکترای پارسالی هستی و تجربه شب قبل کنکور رو داری، لطفا بیا راهنمایی کن، آرامش و انرژی بده :)) ‌ فقط یه خواهش کوچولو دارم لطفا فضای تاپیک آروم و مثبت نگه داریم چون قرار نیست با کارای دیگه اتفاق خاصی بیفته اما با اینکارا اتفاق خاصی میفته @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا @دانش-آموزان-آلاء @تجربیا
بحث آزاد
برگ انجیر.... ☘️🍀🌿
______
بِسْم رَبّ النور ️ سلام امیدوارم حال دلتون بهترین باشه..... برم سراغ حرف اصلی.... در فکر تاپیکی بودم که هر روز توش چند تا پست قشنگ بزارم و با چند تا عکس و متن نوشته و دل نوشته...... حالمون خوب بشه، انرژی بگیریم در طول روز.....️️ یه جورایی این تاپیک شبیه کانال یا چنل..... البته پست هایی که قرار بزارم برای خودم نیست و صرفا گلچینی از مطالبی که ممکنه توی فضای مجازی یا کتاب ها ببینم و بارگذاری بکنم..... اگر شما هم دوست داشتید خوشحال میشم همراه من بشید.... ️ [image: 1686940882701-img_-_.jpg] پ.ن:اسم تاپیک برگرفته از اسم یک کانالِ و در آخر دعا میکنم دلتون ذهنتون ابری باشه(:️️
بحث آزاد
رقیب
م
کسی هس ساعت مطالعه بالایی داشته باشه بخونیم این 20 روزو؟ ترجیحا دختر باشه تنهایی نمیتونم اگ یکی بود خیلی بهتر پیش میرفتم
بحث آزاد
خــــــــــودنویس
Dr-aculaD
Topic thumbnail image
بحث آزاد
👣ردپا👣
اهوراا
Topic thumbnail image
بحث آزاد
کنکور1405
M
سلام به همه. من بعد از یه مدت دوباره میخوام کنکور 405 رو شرکت کنم. ولی خب کسی رو پیدا نکردم که برای سال405 باشه. و دوستی پیدا نکردم تو این زمینه. هرکی هست بیاد اینجا حرف بزنیم
بحث آزاد
تروخدا بیاین
م
دیروز اشتبا کردم سلامت نخوندم الان چیکار کنم جزوه ای میدونین یکم جمعو جور باشه کتاب اصلن خونده نمیشه خیلی زیاده
بحث آزاد
دستاورد هایِ کوچکِ من🎈
AinoorA
سلام بچه ها امیدوارم حالتون خوب باشه و خیلی سرحال و شاد باشین خب از عنوان تاپیک یچیزایی مشخصه که قراره در مورد چی اینجا حرف بزنیم ولی بزارین توضیحات بیشتر بدم خیلی از ما یوقتایی هست که ممکنه احساس کنیم هیچ کاری نکردیم یا هیچ کاری ازمون برنمیاد و روزمون رو تلف کردیم و.. و ذهنمون ما رو با این افکار جور واجور و عجیب غریب مورد آزار قرار بده و احساس ناتوانی رو بهمون بده در حالی که در واقعیت اینطوری نیست و ما توانا تر از اون چیزی هستیم که توی ذهنمون هست اینجا قراره از موفقیت های کوچولومون حرف بزنیم و رونمایی کنیم تا به ذهنمون ثابت کنیم بفرما آقا دیدییی ما اینیم هر شب از کار های مثبت کوچولوتون بیاین و بگین و این حس مثبت و قشنگ مفید بودن رو به خودتون بدین مثلا کنکوری ها میتونن تموم شدن یه بخش از برنامه اشون رو بگن ، از انجام دادن کار هایی مثل مرتب کردن اتاق ، از گذروندن امتحانای سخت و آب دادن به گل ها و کلی کار کوچیک و مثبت دیگه منتظرتون هستم آلایی ها موفق باشین🥹️ دعوت میکنم از : @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا @دانش-آموزان-آلاء @فارغ-التحصیلان-آلاء @دانشجویان-درس-خون @دانشجویان-پزشکی @دانشجویان-پیراپزشکی
بحث آزاد
تنهایی حوصله ندارم بیاین با هم نهایی بخونیم
م
سلام بچها هر ساعتی هر درسیو خوندین بیاین بگین این ساعت اینقدر فلان درس رو خوندم انگیزه میگیریم
بحث آزاد
بخدا سوالات اونقد سخت نیستن ولی وقتی میشینم سر جلسه اعداد کوه میشن واسم
م
بچها وقتی میشینم به ارومی حل میکنم سوالاتو میدونم حل میکنم مشکلی ندارم سر جلسه انگار اصن من نخوندم ی جوری میشم میترسم از سوالا مخصوصا سوالاتی ک عدد دارن عددا جلو چشام بزرگ میشن بخدا خنده داره ولی جدی میگم
بحث آزاد
من ِ فارغ 401 هم باید زمین ترمیم کنم؟؟
م
...............
بحث آزاد
شاید شد...چه میدانی؟!
Hg L 0H
مدت هاست که از نشست غبار سرد و تیره به قلبم میگذرد مدت هاست منِ تاریکِ گم شده، در خودم به دنبال روزنه هایی از نور میگردد نفس هایم سخت به جانم می نشینند اشک هایی که سرازیر نمی شوند وجود مرا به ستوه آورده اند دوست دارم بایستم سرم را بالا بگیرم و تا زمانی که صدایم خفه شود فریاد بزنم بماند در پس پرده ی خاکستری غم بماند که چه می شود... شاید شد....چه میدانی؟!
بحث آزاد
بحث آزاد
JaanaJ
دوستان من تازه وارو سایت شدم میخوام بدونم چطوری باید اسمم رو تغیر بدم درست کردم ولی باز دوباره اینو زده چیکار باید کنم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌.........
بحث آزاد
تمام رو به اتمام
Hg L 0H
حس خفقان، حتی نفس کشیدن هم سخت شده گلویم فشرده تر از قبل راه هوا را بسته پروازی را آغاز کردم که در سرم مقصدش بهشتی برین بود اما اکنون و در این زمان نمیدانم کجا هستم پروازم به سمت جهنم است یا بهشت؟ میشود یا نمیشود تمام وجودم را پر کرده تمام احساسات کودکی از کوچک و بزرگ به مغزم هجوم آورده و دارد تمامِ من را آرام آرام از من میگیرد نکند اینجا جای من است؟ در سرِ کودکیِ من چنین رویایی شکل گرفته بود؟ قلبم سیاه و چشمانم تار شده اند هوای پریدن دارم اما نگار لحظه به لحظه در همان جایی قرار دارم که ایستاده بودم انگار نمیشود قدم از قدم برداشت میخواهم رها باشم از افکاری که مرا خفت میکنند و تا مرز خفه شدن من را به دنبال خود میکشانند میل به رهایی آزادی ام را هم از من گرفته... شوق پریدن آرام آرام گویی دارد تبدیل به میل سقوط میشود مبادا چنین روزی برسد... مبادا....
بحث آزاد
به که باید دل بست؟
blossom.B
به که باید دل بست؟ به که شاید دل بست؟ سینه ها جای محبت , همه از کینه پر است. هیچکس نیست که فریادِ پر از مهر تو را گرم پاسخ گوید. نیست یک تن که در این راه غم آلوده ی عمر , قدمی راه محبت پوید. خط پیشانی هر جمع , خط تنهاییست. همه گلچینِ گلِ امروزند... در نگاه من و تو حسرت بی فرداییست. به که باید دل بست؟ به که شاید دل بست؟ نقش هر خنده که بر روی لبی می شکفد, نقشه‌ای شیطانیست. در نگاهی که تو را وسوسه ی عشق دهد حیله‌ای پنهانیست. خنده ها می شکفد بر لبها, تا که اشکی شکفد بر سرمژگان کسی. همه بر درد کسان می نگرند, لیک دستی نبرند از پی درمان کسی. زير لب زمزمه شادی مردم برخاست, هر کجا مرد توانائي بر خاک نشست . پرچم فتح برافرازد در خاطرِ خلق, هر زمان بر رخ تو هاله زَنَد گردِ شکست. به که بايد دل بست؟ به که شايد دل بست؟ از وفا نام مبر , آن که وفا خوست کجاست؟ ریشه ی عشق فسرد... واژه ی دوست گریخت... سخن از دوست مگو...عشق کجا؟دوست کجا؟ دست گرمی که زمهر , بفشارد دستت در همه شهر مجوی. گل اگر در دل باغ , بر تو لبخند زند بنگرش , لیک مبوی ! لب گرمی که زعشق , ننشیند به لبت به همه عمر مخواه ! سخنی کز سر راز , زده در جانت چنگ به لبت نیز مگوی ! چاه هم با من و تو بيگانه است نیِ صدبند برون آيد از آن... راز تو را فاش کند, درد دل گر بسر چاه کنی خنده ها بر غمِ تو دختر مهتاب زند گر شبي از سر غم آه کني. درد اگر سینه شکافد , نفسی بانگ مزن ! درد خود را به دل چاه مگو! استخوان تو اگر آب کند آتش غم, آب شو...آه مگو ! ديده بر دوز بدين بام بلند مهر و مه را بنگر ! سکه زرد و سپيدی که به سقف فلک است سکه نيرنگ است سکه ای بهر فريب من و تست سکه صد رنگ است . ما همه کودکِ خُرديم و همين زال فلک , با چنين سکه زرد , و همين سکه سيمينِ سپيد , ميفريبد ما را . آسمان با من و ما بيگانه زن و فرزند و در و بام و هوا , بيگانه خويش , در راه نفاق... دوست , در کار فريب... آشنا , بيگانه ... شاخه ی عشق شکست... آهوی مهر گریخت... تار پیوند گسست... به که باید دل بست؟ به که شاید دل بست؟... -مهدی سهیلی
بحث آزاد
ای که با من ، آشنایی داشتی
blossom.B
اِی که با من، آشنایی داشتی ای که در من، آفتابی کاشتی ای که در تعبیرِ بی مقدارِ خویش عشق را، چون نردبام انگاشتی ای که چون نوری به تصویرت رسید پرده ها از پرده ات برداشتی پشتِ پرده چون نبودی جز دروغ بوده ها را با دروغ انباشتی اینک از جورِ تو و جولانِ درد می گریزم از هوای آشتی کاش حیوان، در دلت جایی نداشت کاش از انسان سایه ای می داشتی -فریدون فرخزاد
بحث آزاد
امروز نه آغاز و نه انجام جهان است...
blossom.B
امروز نه آغاز و نه انجام جهان است اي بس غم و شادي که پس پرده نهان است گر مرد رهي غم مخور از دوري و ديري داني که رسيدن هنر گام زمان است تو رهرو ديرينه سرمنزل عشقي بنگر که زخون تو به هر گام نشان است آبي که برآسود زمينش بخورد زود دريا شود آن رود که پيوسته روان است باشد که يکي هم به نشاني بنشيند بس تير که در چله اين کهنه کمان است از روي تو دل کندنم آموخت زمانه اين ديده از آن روست که خونابه فشان است دردا و دريغا که در اين بازي خونين بازيچه ايام دل آدميان است دل برگذر قافله لاله و گل داشت اين دشت که پامال سواران خزان است روزي که بجنبد نفس باد بهاري بيني که گل و سبزه کران تا به کران است اي کوه تو فرياد من امروز شنيدي دردي ست درين سينه که همزاد جهان است از داد و وداد آن همه گفتند و نکردند يارب چه قدر فاصله دست و زبان است خون مي چکد از ديده در اين کنج صبوري اين صبر که من مي کنم افشردن جان است از راه مرو سايه که آن گوهر مقصود گنجي ست که اندر قدم راهروان است -هوشنگ ابتهاج (سایه)
بحث آزاد
پروانه‌ی رنگین
blossom.B
*از پیله بیرون آمدن گاهی رهایی نیست در باغ هم پروانه‌ی رنگین گرفتار است این کشور آن کشور ندارد حس دلتنگی دیوار با هر طرح و نقشی باز دیوار است... -محمد‌علی جوشانی*
بحث آزاد
حواست بوده است حتما...
blossom.B
الا ای حضرت عشقم! حواست هست؟ حواست بوده است آیا؟ که این عبد گنه کارت که خود ، هیراد می‌نامد، چه غم ها سینه‌اش دارد... حواست بوده است آیا؟ که این مخلوق مهجورت از آن عهد طفولیت و تا امروزِ امروزش ذلیل و خاضع و خاشع گدایی می‌کند لطفت... حواست بوده است آیا نشسته کنج دیواری تک و تنها؛ که گشته زندگی‌اش پوچ و بی معنا! دریغ از ذره ای تغییر میان امروز و دیروز و فردا... حواست هست، می‌دانم... حواست بوده است حتما! ولیکن یک نفر اینجا، خلاف دیده‌ای بینا، ندارد دیده‌ای بینا -رضا محمدزاده
بحث آزاد
امیدوارم نشناسند مرا... پیش از این، ستاره بودم!
blossom.B
یک سالِ پیش، ستاره‌ای مُرد. هیچ کس نفهمید؛ همانطور که وقتی متولد شد، کسی نفهمیده بود. همه سرگرم خنده بودند؛ زمانی که مُرد. اما یادم نیست زمانی که متولد شد، دیگران در چه حالی بودند. در آن میان فقط من بودم که دیدم که آن همه نور، چطور درخشید و بزرگ شد.... خیلی زیبا بود؛ انگار هر شب درخشان تر می‌شد... پر قدرت می‌سوخت. برای زنده بودن، باید می‌سوخت... من بودم که پا به پای سوختن هایش، اشک ریختم... اشک هایم برای خاموش کردن بی قراری هایش کافی نبود... نتوانستم خاموش کنم درد را که در لا به لای شعله هایش، ستاره‌ام را می‌سوزاند. ستاره مُرد! این آخرین خاطره‌ایست که از او در ذهن دارم... نتوانستم تقدیرش را عوض کنم.‌‌.. سیاهچاله شد... اکنون حتی نمی‌توانم شعله‌ی شمعی در کنارش بگذارم تا او را در میان تاریکی ها ببینم. سیاهچاله ها نور را می‌گیرند... چه کسی گمان می‌کرد آن همه نور ، اکنون‌ این همه تاریک باشد؟ آن زمان که نورانی بود، کسی ندیدش... نمی‌دانم این کوردلان اکنون سیاهچاله بودنش را چگونه می‌بینند که می‌خندند... آری؛ ستاره مُرد.. همه خندیدند. امشب، به یاد آن ستاره، خواهم گریست.
بحث آزاد

خــــــــــودنویس

زمان بندی شده سنجاق شده قفل شده است منتقل شده بحث آزاد
1.7k دیدگاه‌ها 248 کاربران 79.2k بازدیدها 213 Watching
  • قدیمی‌ترین به جدید‌ترین
  • جدید‌ترین به قدیمی‌ترین
  • بیشترین رای ها
پاسخ
  • پاسخ به عنوان موضوع
وارد شوید تا پست بفرستید
این موضوع پاک شده است. تنها کاربرانِ با حق مدیریت موضوع می‌توانند آن را ببینند.
  • _Biliifti__ _Biliifti_

    PicsArt_02-29-11.06.28-1024x1024.png

    N.CN آفلاین
    N.CN آفلاین
    N.C
    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
    #1441
    این پست پاک شده!
    1 پاسخ آخرین پاسخ
    0
    • _ آفلاین
      _ آفلاین
      _Sajjad_
      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
      #1442

      من کی ام؟
      کی میدونه؟
      من عمیقم
      بسیار عمیق
      اونقدر که سطحی شدم
      مثل کسی که انقدر شنا کردن یاد بگیره ، که غرق شنا کردن بشه تا غرق اب
      میفهمید پارادوکسم رو؟
      من ، هم کلاسیک دوست دارم ، هم پاپ ایرانی ، هم رپ ، هم راک
      من کی ام؟
      مردم با یکی شون حال میکنن
      یا چنتاشون
      اما من انگار همه اش رو میفهمم
      من عمیق میشم روی مسائل
      اونقدر عمیق که انگار سطحی ام
      عجیبم
      من کی ام؟
      غریبه ای از آینه زل میزنه به من
      اون کیه؟
      من هم فیلم کمدی دوست دارم ، هم چرتو پرتای 2020 رو هم پرفروش های قدیمی رو

      از همه شون انگار یه چیزی رو خوشم میاد
      من کی ام؟
      ادم های یا خوشحالن یا ناراحت
      ی کدومش رو بیشتر هستن
      من کی ام؟
      بودن رو تصور کنید در یک فضای سه بعدی با بعد های x,y, z
      یکی به یه سمت نزدیک میشه نمودارش
      میشه خوش اخلاق
      اون یکی میشه بد اخلاق
      هر کسی یه ترسیمی هست توی این فضا
      و من انگار
      یه خط خطی سه بعدی ام
      دانش-آموزان-آلاء

      samira pournazarS 1 پاسخ آخرین پاسخ
      12
      • _Biliifti__ آفلاین
        _Biliifti__ آفلاین
        _Biliifti_
        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
        #1443

        ساکنان دریا،پس از مدتی صدای آب را نمیشنوند!
        این است غصه ی" عادت"...

        لاجرم مست و طربناک و قوی بنیادیم...

        1 پاسخ آخرین پاسخ
        4
        • S آفلاین
          S آفلاین
          Succinate
          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
          #1444

          IMG_20210430_195124.jpg

          1 پاسخ آخرین پاسخ
          4
          • _ آفلاین
            _ آفلاین
            _Sajjad_
            نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
            #1445

            ای کاش
            ای کاش که توهم باشد
            توهم باشد
            ای کاش
            این حلقه ی اشکم ، احمقانه باشد
            ای کاش ، ای کاش
            نعره بزن با من
            فقط اینجا
            فقط اینبار
            نعره بزن
            ای کاش نهیلیسم بر این فکر ، حاکم باشد
            ای کاش وَهم صادق باشد بر این فکر
            ای کاش
            ای کاش احمقانه باشد
            من ِ دیوانه ی معناگرا
            میگویم ای کاش
            بی محتوا باشد و پوچ
            ای کاش !
            میدانی
            که چقدر
            که چقدر
            دوست دارم تو را
            من طبیب نیستم اما
            درد دارد که ببینم
            طبیبم بی طبیب است
            درد دارد حتی
            جوریست که
            انگار
            کسی
            اجنبی شاید
            دست گذاشته بر رگ غیرتم
            این موج دانی از جنس چیست؟
            از جنس هیهات منا الذله است
            از جنس عشق و خشم است
            از جنس میهن دوستی است
            از جنس خشم من است
            ای وای ای وای
            که اینبار ای کاش
            توهم باشد این فکرها
            ای کاش
            ای وای
            که طبیبم بی طبیب مانده آیا
            آیا؟
            یا رب تویی ، جز تو کیست که تواند طبیبم را طبابت کند؟
            من
            در رگ هایم
            عشق و خشم
            جریان دارد
            تمامی مهربانی لبخندم
            تمام برق نگاهم
            تمام وحشت اخمم
            تمام هیبت جسمم
            تمام این تمامی ها
            باطنی است و ما ظاهری را میبینیم ، که سایه ی حقیقت است
            دانش-آموزان-آلاء

            1 پاسخ آخرین پاسخ
            14
            • _ آفلاین
              _ آفلاین
              _Sajjad_
              نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
              #1446

              تو دوست داشتنی هستی
              تو یک شعر عاشقانه ای
              تو سراییده شدی
              تو ، تویی
              بامزه ترین موجود
              چه دریاییست
              در چشم هایت ، راستی
              عجب موج هایی دارد : )
              تو یک باغ هستی ،سرسبز و پرشکوه
              تو ! تو . آری خودت
              چه باغ سرسبزی
              راستی ، رگ هایت چه خونی دارد !
              چقدر رنگین است
              میدانمت
              میشناسمت
              از دوردست ها
              یا شاید هم از نزدیکی
              پ ن : خواستم سورئال بنویسم اما اینجوری شد

              1 پاسخ آخرین پاسخ
              5
              • kimia_es_afsharK آفلاین
                kimia_es_afsharK آفلاین
                kimia_es_afshar
                نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط kimia_es_afshar انجام شده
                #1447

                خسته از این دنیا و آدم هایش
                خسته از نفس کشیدن و این گونه دوام آوردن هایش

                بیچاره صبر ;
                .
                .
                بیچاره صبر
                که تمام شده است و دگر نایی ندارد!!!

                #نویسنده_دل

                اندازه تهران حالم ترافیکه :):

                1 پاسخ آخرین پاسخ
                4
                • Zahra.tgZ آفلاین
                  Zahra.tgZ آفلاین
                  Zahra.tg
                  فارغ التحصیلان آلاء
                  نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                  #1448

                  _Sajjad_
                  تاحالابه آینه نگاه کردین؟
                  منظورم این نگاه کردنای عادی مثه بقیه نیست....
                  وقتاییومیگم که صاف زل میزنی توچشمای خودت؛یهو وهم میگیردت:
                  «این کیه که داره بهم نگاه میکنه؟»
                  اون چشماحرف دارن
                  حرفاییکه نمیدونی چین شایدم بیشترنمیخوای بدونی که چی ان
                  ترجیح میدی توخودت بمونی ودرگیرنشی
                  ولی تومیدونی که اون؛اون آدم توآینه تونیستی...
                  وبعدبازمیخوری بدورباطل این سوال: «پس من کی هستم؟»
                  مهشید حسن زاده 0 گفتن تا بهتون بگم🙂

                  1 پاسخ آخرین پاسخ
                  7
                  • _ آفلاین
                    _ آفلاین
                    _Sajjad_
                    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                    #1449

                    @dr.acula
                    دیدی دکتر ؟ : )
                    دیدی ؟
                    دیدی هم تو خوب بودی هم من
                    دیدی جامعه جفتمون رو به گند کشید : )
                    دیدی الآن یه عده میگن تقصیر خودته نه جامعه
                    مهدی میبینی ؟ : )
                    دیدی جفتمون بد شدیم ؟
                    ای کاش مثل قبل بشیم
                    هرجفتمون : )

                    1 پاسخ آخرین پاسخ
                    8
                    • samira pournazarS آفلاین
                      samira pournazarS آفلاین
                      samira pournazar
                      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                      #1450

                      به نیت دو نفر که هیچ شناختی ازشون ندارم و فقط حسم میگه اهل یک جهان متعالی اند نیت کردم و کتاب نورانی روی میزم رو باز کردم . فرمود:
                      در آن ظلمت های متراکم صدا زد جز تو معبودی نیست (و از شرک و شریک و هر غیب و آلایش) پاک و منزهی و من از ستمکارانم.
                      اومدن ذکر یونسیه تو این صفخه برای من که خیلی معنی داشت. تا اومدم تو خودم بشکنم ادامه داد:
                      پس ( دعاى ) او را اجابت کردیم و او را از آن اندوه نجات دادیم و ما این چنین، مؤمنان را نجات مى دهیم.
                      وقتی ته دلت به یک حکم ایمان داری پس فرض رسیدن به حکمو برقرار کن. و اثبات شو!
                      خموش حافظ و این نکته‌های چون زر سرخ
                      نگاه دار که قلاب شهر صراف است

                      من متوجه نمیشم کی لایکم کرده زحمت نکشید لطفا لازمش ندارم 🌹

                      1 پاسخ آخرین پاسخ
                      6
                      • _ آفلاین
                        _ آفلاین
                        _Sajjad_
                        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                        #1451

                        5b5e6d50-67a0-4b34-ab32-5c7e9edc13a2-image.png

                        1 پاسخ آخرین پاسخ
                        6
                        • _ آفلاین
                          _ آفلاین
                          _Sajjad_
                          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                          #1452

                          من در زندگی ، خیلی غم دارم 😶

                          1 پاسخ آخرین پاسخ
                          3
                          • _ آفلاین
                            _ آفلاین
                            _Sajjad_
                            نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط _Sajjad_ انجام شده
                            #1453

                            به نام خدا
                            سلام😃☀
                            من مغز استخوان سجاد هستم😀😅
                            اینجا خیلی تاریک است
                            مغز قرمز ، دَمَش گرم ، خیلی کار میکند
                            خون سجاد قرمز است
                            خون سجاد غلیظ است
                            من مغز استخوان سجاد هستم😀
                            اینجا هوا تاریک است
                            سجاد ، زور میزند خوشحال باشد
                            اما چیزی که من میبینم
                            اینست که انگار
                            غم به استخون هایش رسیده
                            غم انگار جزو ساختار سجاد است
                            من ، مغز استخوان سجاد هستم : )
                            سجاد دهانش چیز شده انقدر پیرش درآمده
                            اینجا خیلی تاریک است
                            سجاد از بیرون تنهاست
                            سجاد از توو ، تنهاست
                            از همین مغز استخوانش : )
                            بیچاره سجاد

                            1 پاسخ آخرین پاسخ
                            4
                            • مهشید حسن زاده 0م آفلاین
                              مهشید حسن زاده 0م آفلاین
                              مهشید حسن زاده 0
                              نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                              #1454
                                                            بنام عالم نهایت بینهایت عشق
                              

                              وسلام برمنجی عشق...
                              امروزبه گواه تقویمم پس ازچهارسال دوباره این دفتر راگشودم وقلم دردست گرفتم وچه شکافیست میان دوروی یک ورق!
                              شکافی به اندازه ی چهاربارمردن وزنده شدن گیتی...
                              شکافی به اندازه ی تفاوت قدرت کودکی چهارساله ونوزادی شیرخواره...
                              شکافی که تنهامن ژرفای آن رامیفهمم با بندبندوجودم...
                              دلم تنگ,زبانم بند,اشک هاجاری ولی قلم همچون گذشته قاصر!
                              انگارقلم تنهاکسی است که درتمام این سال ها بی تغییرمانده است.اگرچه شماتتش میکننداما ثبات برخودسخت ترین کاریست که کسی میتواندبکند ومن برقصور قلمم مفتخرم چراکه نباید شرمسار افول آن باشم.درست است که قلمم سالها چیزی ننوشت اما باصلابت واقتدارمیگویم قلم من درتمامی این سال هاهیچ چیز بی ارزشی هم ننوشت.
                              پس به رسم شرافت وفامیکنیم هم من به قلمم وهم قلمم به من:)
                              ============================================================ برگردوندن قلمم کمک بزرگی بود
                              سپاس _Sajjad_

                              بجنگ ولی سیاه وسفیدش نکن😉

                              1 پاسخ آخرین پاسخ
                              4
                              • مهشید حسن زاده 0م آفلاین
                                مهشید حسن زاده 0م آفلاین
                                مهشید حسن زاده 0
                                نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                #1455
                                                            بنام عالِم نهایت بینهایت عشق
                                

                                وسلام برمنجی عشق...
                                برزمین خلقتش کرمی🐛 بودم ناچیز لکن مرا بادگر کرم ها عطوفتی نبود که من نقش ونگارها داشتم و دگران طمع روزی و من باب همین هم شد که گرچه هردوان ازیک خوان روزی میبردیم اما میان آنها دوستی شد ومن ناگزیر محبوس پیله تنهایی خویش گشته شب هاراتاصبح اندیشه ستارگان میبردم.🌌🌌🌌
                                روزهاچنین بگذشتند,همگان رشدمیکردند ومرا شماتت که ازچه یکجا نشسته وسر در گریبان خویش داری که زمان تنگ است وکرم راعمر تنگ ترومیبایست ترقی کرد! ازکنارم هم که میگذشتند تلنگری میزدند برپیکرکم نور پیله ام وتاسف بارمیکردند که آفتاب راندیدی آفتاب هم رفت🌅 وچنین شدکه گویاچیزی تکانم داد!آفتاب🌞!!!ومن تمام شب دراین بحر مستغرق بودم که آفتاب دیگرچیست وباماه مجالست نمودم.🌙
                                صبح فرداپیله گشودم وهمپای آفتاب جهان رادگربار رخ نمودم ولیکن دیگرنه بعنوان یک کرم بلکه دراندام یک پروانه چراکه مجالست با آسمانی هانفس رانیز آسمانی میکند ومن حالا دیگرشاگردماه ومریدوعاشق آفتاب بودم!🦋 ❤💙💜
                                بال که گشودم برای اول بار آسمان رالمس کردم,وصبانرم ولطیف بالهایم رابه محبت تمام نواخت ولبخند برلبانم نشست.🌈بااین حال همچنان کرم های اطرافم معتقدبودند که آسمان بچگیست وباید درزمین ترقی کرد اماتنهاازآن بالابود که میشد فهمید ترقی درخاک یعنی فرورفتن بیشتروبیشتر...
                                پس دیارخویش ترک گفته وراه نور ☀درپیش گرفتم تااینکه باغ وبستانی یافتم خرم وسرشاراز نغمه مرغان الماس پر,وازآن پس شب هاتاصبح همچنان برمجالست باماه مداومت نموده وصبح هاراتا شب هم سخن دگران میشدم,گل هارا دور میگشتم وخارهاراصبرمیکردم بلکه بشکفند ودرختان را شوق...🌸🌹🌷🌱🌲🌳🌴
                                این میان زخم هاهم خوردم وبارهاشاهد دریدن بال هایم شدم اما سکوت وتحمل کردم ودم نزدم تاکه یک شب گل آفتابگردان بامن از رمز کبوتران گفت,اوگفت:« کبوتران مسافران خورشیدند و اگر وصول خواهی میبایست کبوترباشی!»🕊
                                وازآن پس تمام هم وغم من شده بود که چگونه کبوترباشم...
                                پس بارسفربستم ورفتم تاگل هاراخداحافظی کنم وهمانجا فهمیدم چرابرخی نباتات اینجا آوازدارند چراکه نبات به طبیعت خویش نغمه ندارد بلکه نغمه سرادارد,آن روز دریافتم چندی ازین نباتات درواقع کبوترهستند!کبوترهایی که چشم بربالشان بسته وپادرزمین خودرابه خاک زنجیرکرده بودند
                                پس نتوانستم ازشوق پروازدادنشان وشادکردنشان سکوت کنم وبنابراین پیش ازرفتن تلاش کردم تاحقیقت وجودشان را بهشان بنمایانم
                                دگربماندکه چندتایشان پذیرفتند وچه اتفاقات تلخ وشیرینی رخ داد این میان یک کبوتر مرا آتش🔥 زد خندید وگفت:«پروانه هاکبوترنمیشوند!»
                                ومن سوختم ومیسوزم اما همچنان یقین دارم پای عشق که درمیان باشد؛پروانه هم کبوترمیشود.🕊 🕊 🦋

                                بجنگ ولی سیاه وسفیدش نکن😉

                                1 پاسخ آخرین پاسخ
                                2
                                • kimia_es_afsharK آفلاین
                                  kimia_es_afsharK آفلاین
                                  kimia_es_afshar
                                  نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                  #1456

                                  می نویسم و می خوانی

                                  و چه می دانی از درد نهفته میان کلمات...!!!

                                  اندازه تهران حالم ترافیکه :):

                                  1 پاسخ آخرین پاسخ
                                  6
                                  • ramses kabirR آفلاین
                                    ramses kabirR آفلاین
                                    ramses kabir
                                    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                    #1457

                                    1607541924927-photo_2020-12-09_22-53-33.jpg
                                    قسمتی از اهنگ ساری گلین❤😶
                                    امیدوارم ک خوشتون بیاد🌹🙃
                                    صدا ۰۰۲-۲۴.mp3
                                    دانش-آموزان-آلاء

                                    اگ کامل نیستی
                                    مثه ماه بدرخش

                                    1 پاسخ آخرین پاسخ
                                    9
                                    • مهشید حسن زاده 0م آفلاین
                                      مهشید حسن زاده 0م آفلاین
                                      مهشید حسن زاده 0
                                      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                      #1458
                                                                    بنام عالم نهایت بی نهایت عشق
                                      

                                      وسلام برمنجی عشق...
                                      امروزآمدی
                                      ومن چقدر انتظاراین روز را میکشیدم
                                      تابالبخند
                                      باشوق
                                      باشعف
                                      خستگی تمااااااااااام این روزهاراازتنت بیرون کنم وبروبم هرچه لبخندت را حتی کمی کمرنگ میکند
                                      وبنشینم همچون شاخه نباتی پای چای داغ صحبتت...
                                      آری
                                      توآمدی
                                      امامن...
                                      من دیگرمن نبودم
                                      لبخندی نبود
                                      شوری نبود
                                      هیچ
                                      هیچ نبود
                                      تنها؛
                                      شده بودم تک ابری بهاری ومیل بارانم بود...
                                      ولی تونرفتی
                                      بازهم آمدی
                                      خندیدی وبی چتر نشستی زیر گونه های نمناکم وگفتی بگو
                                      ولبخندت
                                      وااااای لبخندت...

                                      ==============================================
                                      Zeinab Siri

                                      بجنگ ولی سیاه وسفیدش نکن😉

                                      1 پاسخ آخرین پاسخ
                                      5
                                      • Zeinab SiriZ آفلاین
                                        Zeinab SiriZ آفلاین
                                        Zeinab Siri
                                        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                        #1459

                                        همیشہ یادمان باشد
                                        کہ وضعیت کنونے ما
                                        سرنوشت نهایے مان نیست

                                        روزهاے خوب خواهند آمد
                                        تا زمانے کہ ریشہ داریم ، جوانہ
                                        مےزنیم، همیشہ راهے هست 🙂🌻
                                        مهشید حسن زاده 0

                                        بروید سراغ کارهای نشدنی، تا بشود

                                        1 پاسخ آخرین پاسخ
                                        6
                                        • Zeinab SiriZ آفلاین
                                          Zeinab SiriZ آفلاین
                                          Zeinab Siri
                                          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                          #1460

                                          ☁️🌱••

                                          تـو همونی هستی که
                                          وقتی بارها شکست خورده
                                          بلاخره تونسته بلند شه 🙂

                                          مهشید حسن زاده 0

                                          بروید سراغ کارهای نشدنی، تا بشود

                                          1 پاسخ آخرین پاسخ
                                          5
                                          پاسخ
                                          • پاسخ به عنوان موضوع
                                          وارد شوید تا پست بفرستید
                                          • قدیمی‌ترین به جدید‌ترین
                                          • جدید‌ترین به قدیمی‌ترین
                                          • بیشترین رای ها


                                          • 1
                                          • 2
                                          • 71
                                          • 72
                                          • 73
                                          • 74
                                          • 75
                                          • 83
                                          • 84
                                          • درون آمدن

                                          • حساب کاربری ندارید؟ نام‌نویسی

                                          • برای جستجو وارد شوید و یا ثبت نام کنید
                                          • اولین پست
                                            آخرین پست
                                          0
                                          • دسته‌بندی‌ها
                                          • نخوانده ها: پست‌های جدید برای شما 0
                                          • جدیدترین پست ها
                                          • برچسب‌ها
                                          • سوال‌های درسی و مشاوره‌ای
                                          • دوره‌های آلاء
                                          • گروه‌ها
                                          • راهنمای آلاخونه
                                            • معرفی آلاخونه
                                            • سوال‌پرسیدن | انتشار مطالب آموزشی
                                            • پاسخ‌دادن و مشارکت در تاپیک‌ها
                                            • استفاده از ابزارهای ادیتور
                                            • معرفی گروه‌ها
                                            • لینک‌های دسترسی سریع