-
F Gh 1 دردودل تا کجا؟
شاید عجیب باشه ولی هیچکس نیست که بتونم باهاش کامل دردودل کنم
دوستام هم همه درگیر درس هاشون شدن و منم نمیخوام مزاحم بشم و ذهنشون رو مشغول کنم
تو ابعادم گیرم.عین یه جزیره ناشناخته -
r sh سلام
به نظرم يكي دو روز كلا كتاباتون رو جمع كنيد بياييد داخل اتاقتون درم ببنديد اونموقع هركار دوست داريد انجام بديد(كتاب بخونيد،آهنگ گوش بديد{البته الان محرمه مداحي گوش بديد}،فيلم ببنيدو...)خلاصه هركار كه دوست داريد ولي خب تو همون اتاق خودتون اينطوري هم كسي كاري بهتون نداره ولي بهشون دروغ نگيد
ياام تمام حرفاتون رو با صدا به خدا بگيد اشك بريزيد هركاري كه آرومتون ميكنه ولي مطمئنا بعد اين صحبت كلي سبك ميشيد
اگه هم براتون مقدوره يه روز از ظهر تا شب بريد بيرون حالا با هركي كه حالتون باهاش خوبه ،به نظرم خانواده هم اجازه بدن -
r sh بچه های تجربی راه ابریشم دانش آموزان آلاءreplied to Sachli on آخرین ویرایش توسط r sh انجام شده
@roghayeh-eftekhari در مشکلات مهم و اساسی گفته است:
r sh سلام
به نظرم يكي دو روز كلا كتاباتون رو جمع كنيد بياييد داخل اتاقتون درم ببنديد اونموقع هركار دوست داريد انجام بديد(كتاب بخونيد،آهنگ گوش بديد{البته الان محرمه مداحي گوش بديد}،فيلم ببنيدو...)خلاصه هركار كه دوست داريد ولي خب تو همون اتاق خودتون اينطوري هم كسي كاري بهتون ندارهبا وجود خواهری که من دارم اختیارم واسه این کار کجا بود؟!
همین الانش هم وقتی یه پی دی اف درسی با لب تاپ میخونم میاد بالاسرم چک میکنه که دارم درس میخونم یا نه
راه حلتون فوق العاده است ولی شرایط من یکم پیچیده
خیلی ازتون ممنونم تا حد امکان انجامش میدم -
r sh سلام
بهتره تو خانواده برای خط خودت قرمز هایی داشته باشی الان اینکه شما میگی خواهرم دخالت می کنه رو من اصلا درک نمی کنم
بهتره باهاشون بشینی صحبت کنی خط قرمز هاتو یاداوری کنی بهشون .
ببخشید ناراحت نشو (احساس میکنم کوتاهی از خودته) مثل طوطی دستاموز یا یه کامپیوتر شدی هرچی گفتن تکرار کنی اخرشم بگی چشم قربان اگه اینطور هم نشه تو ترد بشی از جمع یا ........ -
r sh سلام.
اولا به نظرم به خواهرتون زیاد رو ندید چون حداقل ۴ سال از شما کوچیکتره.
دوما به خانواده بگید روزی دست خداست.اگه درس خوندن لذت بخش نیست نخونید. -
خواهرتون بزرگتر هست از شما یا کوچیکتر؟
-
r sh شما نبايد ساكت باشيد بي احترامي نكنيد اما نذاريد اون اختيار شمارو در دستش بگيره
چندبار اول به خودش تذكر بديد نشدبه پدر ومادرتون بگيد
اگه باز گوش ندادند بگيد اگه بخوايد به من سخت بگيريد اصلا نميتونم درس بخونم بهشون بگيد كه شمارو تهت فشار گذاشتن بالاخره اوناام درك ميكنن
اگه ام با وجود همه اين كارها نشد خب يخورده ام تند با خواهرتون برخورد كنيد عيبي نداره بالاخره بايد حدش رو بدونه وگرنه بعدا وارد اجتماع بشه خيلي بدتر بهش حد وحدوش رو نشون ميدن شمام بايد هرچه سريع تر براش حدودش رو يادآور شيد واقعا هيچ چيز ارزش از دست دادن آرامشتون رو نداره -
r sh بچه های تجربی راه ابریشم دانش آموزان آلاءreplied to amirmohammad shakeri on آخرین ویرایش توسط انجام شده
amirmohammad shakeri کوچکتر
-
این اواخر (حدود دو سه ماه) دیگه بهش میگم
جواباشو میدم
ولی بعدش اعصاب و روحیه خودم خراب میشه ، سر همین الان بیشتر فقط سکوت میکنم
باورش سخته ولی از بس حرص میخورم و دندونام رو روهم فشار دادم دیگه در حالت عادی هم درد میگیره -
r sh بچه های تجربی راه ابریشم دانش آموزان آلاءreplied to Sachli on آخرین ویرایش توسط r sh انجام شده
@roghayeh-eftekhari در مشکلات مهم و اساسی گفته است:
r sh شما نبايد ساكت باشيد بي احترامي نكنيد اما نذاريد اون اختيار شمارو در دستش بگيره
از بی احترامی بدم میاد و میترسم از اینکه بی احترامی کنم
سر همین سکوت میکنم چون بلد نیستم مودبانه جوابش رو بدمبا خواهرم تند هم برخورد کردم ولی فایده ندارد بد تر شد مثل اینکه رو آتش بنزین بریزی
-
r sh خب نيازي به بي احترامي نيست اما با سكوتم نميشه
يعني چي كه بدتر شد؟مادر و پدرتون هيچي بهش نگفتن؟
پس به نظرم بشينيد مفصل همه چي بهشون بگيد وگرنه عواقب خيلي بدي داره والا علم يه تفريحه قرار نيست براي اينكه كنكور قبول شيم خودمون بكشيم كه!!!! -
@roghayeh-eftekhari در مشکلات مهم و اساسی گفته است:
r sh
اگه باز گوش ندادند بگيد اگه بخوايد به من سخت بگيريد اصلا نميتونم درس بخونم بهشون بگيیه بار این کار رو کردم
از صبح تا شب بهم کار دادن نتونستم و کل اونور مشغول کارا بودم
تهدید شأن اینه که کسی که درس نمی خونه باید کار کنه تا تو این اوضاع اقتصادی حداقل بتونه گلیم خودشو از اب بکشه بیرون که پس فردا دستش جلو بقیه دراز نباشه -
r sh بچه های تجربی راه ابریشم دانش آموزان آلاءreplied to Sachli on آخرین ویرایش توسط r sh انجام شده
@roghayeh-eftekhari در مشکلات مهم و اساسی گفته است:
r sh خب نيازي به بي احترامي نيست اما با سكوتم نميشه
يعني چي كه بدتر شد؟مادر و پدرتون هيچي بهش نگفتن؟
پس به نظرم بشينيد مفصل همه چي بهشون بگيد وگرنه عواقب خيلي بدي داره والا علم يه تفريحه قرار نيست براي اينكه كنكور قبول شيم خودمون بكشيم كه!!!!میگن بهش ولی تو سن بلوغه
یه مدت شب ها باهاش حرف میزدم و خاطراتم رو میگفتم تا اشتباهای منو تکرار نکنه ؤلی بعد دیدم از همون اشتباهای من داره سو استفاده میکند و همش تو سرم میکوبه
منم دیگه به این کار ادامه ندادم .
منم عاشق درس خواندن بودم ، با لذت میخوندم اما نمی دونم چی شد که اینطوری شد ؟ چی شد که به این جا رسید .
دلم واسه اون موقع هایی که با عشق درس میخوندم یه ذره شده -
r sh بچه های تجربی راه ابریشم دانش آموزان آلاءreplied to Sachli on آخرین ویرایش توسط r sh انجام شده
@roghayeh-eftekhari اینا همش برا تهدیده
سر همین الان دو روزه که فکر میکنن دارم درس میخونم ولی در اصل من حتی یه ساعت هم نمیتونم درس بخونم -
@roghayeh-eftekhari
یه چیزو بگم و خیالتون رو راحت کنم
من نمیتونم رو حرف والدینم حرف بزنم
از رو عصبانیت میزنم ولی نمیخوام رو حرفشون حرف بزنم
بخوام هم نمیتونم -
r sh مطمئنا يه روزي روزگار بدجور بهش ميفهمونه ولي تا اونموقع شما درگير هستيد
نميتونيد دراتاقتون رو قفل كنيد؟اونموقع ديگه نميتونه بياد داخل يا بريد خونه يكي از اقوام كل كتاب هاتونم ببريد بگيد من ميخوام اونجا درس بخونم؟ياام اگه نميشه تو همون خونه خودتون يجايي پيدا كنيد كه خواهرتون حتي نتونه حدس بزنه كه شما اونجا هستيد
يه كار ديگه ام ميتونيد انجام بديد اينكه بريد كتابخونه از صبح تا شب بريد كتابخونه اينطوري ديگه هيچكس نميتونه مزاحمتون بشه شما داريد درستون هم ميخونيد آرامشتون هم به دست مياريد اونجا هروقتم خواستيد ميتونيد استراحت كنيد(البته نميدونم كتابخونه ها بازن يانه؟) -
r sh در مشکلات مهم و اساسی گفته است:
@roghayeh-eftekhari در مشکلات مهم و اساسی گفته است:
والا علم يه تفريحه قرار نيست براي اينكه كنكور قبول شيم خودمون بكشيم كه!!!!منم عاشق درس خواندن بودم ، با لذت میخوندم اما نمی دونم چی شد که اینطوری شد ؟ چی شد که به این جا رسید .
دلم واسه اون موقع هایی که با عشق درس میخوندم یه ذره شدهدیگه حس میکنم نمیخوام بخونم چون همه این مشکلات زیر سر درس ه
دور شدن ازشون ، گیر دادن ها ... -
@roghayeh-eftekhari در مشکلات مهم و اساسی گفته است :
نميتونيد دراتاقتون رو قفل كنيد؟اونموقع ديگه نميتونه بياد داخل
نمیشه ، کنجکاوی و اذیت هاش بیشتر میشه که داشتی چکار میکردی؟ درس میخوندم یا نه؟
يا بريد خونه يكي از اقوام كل كتاب هاتونم ببريد بگيد من ميخوام اونجا درس بخونم؟
ما به خاطر ماموریت پدرم خارج از کشور زندگی میکنیم . هیچ جایی نیست
يه كار ديگه ام ميتونيد انجام بديد اينكه بريد كتابخونه از صبح تا شب بريد كتابخونه اينطوري ديگه هيچكس نميتونه مزاحمتون بشه شما داريد درستون هم ميخونيد آرامشتون هم به دست مياريد اونجا هروقتم خواستيد ميتونيد استراحت كنيد(البته نميدونم كتابخونه ها بازن يانه؟)
اینجا کتابخانه های عمومی اینطوری ندارد ، حداقل من ندیدم