-
r sh بچه های تجربی راه ابریشم دانش آموزان آلاءreplied to amirmohammad shakeri on آخرین ویرایش توسط انجام شده
amirmohammad shakeri کوچکتر
-
این اواخر (حدود دو سه ماه) دیگه بهش میگم
جواباشو میدم
ولی بعدش اعصاب و روحیه خودم خراب میشه ، سر همین الان بیشتر فقط سکوت میکنم
باورش سخته ولی از بس حرص میخورم و دندونام رو روهم فشار دادم دیگه در حالت عادی هم درد میگیره -
r sh بچه های تجربی راه ابریشم دانش آموزان آلاءreplied to Sachli on آخرین ویرایش توسط r sh انجام شده
@roghayeh-eftekhari در مشکلات مهم و اساسی گفته است:
r sh شما نبايد ساكت باشيد بي احترامي نكنيد اما نذاريد اون اختيار شمارو در دستش بگيره
از بی احترامی بدم میاد و میترسم از اینکه بی احترامی کنم
سر همین سکوت میکنم چون بلد نیستم مودبانه جوابش رو بدمبا خواهرم تند هم برخورد کردم ولی فایده ندارد بد تر شد مثل اینکه رو آتش بنزین بریزی
-
r sh خب نيازي به بي احترامي نيست اما با سكوتم نميشه
يعني چي كه بدتر شد؟مادر و پدرتون هيچي بهش نگفتن؟
پس به نظرم بشينيد مفصل همه چي بهشون بگيد وگرنه عواقب خيلي بدي داره والا علم يه تفريحه قرار نيست براي اينكه كنكور قبول شيم خودمون بكشيم كه!!!! -
@roghayeh-eftekhari در مشکلات مهم و اساسی گفته است:
r sh
اگه باز گوش ندادند بگيد اگه بخوايد به من سخت بگيريد اصلا نميتونم درس بخونم بهشون بگيیه بار این کار رو کردم
از صبح تا شب بهم کار دادن نتونستم و کل اونور مشغول کارا بودم
تهدید شأن اینه که کسی که درس نمی خونه باید کار کنه تا تو این اوضاع اقتصادی حداقل بتونه گلیم خودشو از اب بکشه بیرون که پس فردا دستش جلو بقیه دراز نباشه -
r sh بچه های تجربی راه ابریشم دانش آموزان آلاءreplied to Sachli on آخرین ویرایش توسط r sh انجام شده
@roghayeh-eftekhari در مشکلات مهم و اساسی گفته است:
r sh خب نيازي به بي احترامي نيست اما با سكوتم نميشه
يعني چي كه بدتر شد؟مادر و پدرتون هيچي بهش نگفتن؟
پس به نظرم بشينيد مفصل همه چي بهشون بگيد وگرنه عواقب خيلي بدي داره والا علم يه تفريحه قرار نيست براي اينكه كنكور قبول شيم خودمون بكشيم كه!!!!میگن بهش ولی تو سن بلوغه
یه مدت شب ها باهاش حرف میزدم و خاطراتم رو میگفتم تا اشتباهای منو تکرار نکنه ؤلی بعد دیدم از همون اشتباهای من داره سو استفاده میکند و همش تو سرم میکوبه
منم دیگه به این کار ادامه ندادم .
منم عاشق درس خواندن بودم ، با لذت میخوندم اما نمی دونم چی شد که اینطوری شد ؟ چی شد که به این جا رسید .
دلم واسه اون موقع هایی که با عشق درس میخوندم یه ذره شده -
r sh بچه های تجربی راه ابریشم دانش آموزان آلاءreplied to Sachli on آخرین ویرایش توسط r sh انجام شده
@roghayeh-eftekhari اینا همش برا تهدیده
سر همین الان دو روزه که فکر میکنن دارم درس میخونم ولی در اصل من حتی یه ساعت هم نمیتونم درس بخونم -
@roghayeh-eftekhari
یه چیزو بگم و خیالتون رو راحت کنم
من نمیتونم رو حرف والدینم حرف بزنم
از رو عصبانیت میزنم ولی نمیخوام رو حرفشون حرف بزنم
بخوام هم نمیتونم -
r sh مطمئنا يه روزي روزگار بدجور بهش ميفهمونه ولي تا اونموقع شما درگير هستيد
نميتونيد دراتاقتون رو قفل كنيد؟اونموقع ديگه نميتونه بياد داخل يا بريد خونه يكي از اقوام كل كتاب هاتونم ببريد بگيد من ميخوام اونجا درس بخونم؟ياام اگه نميشه تو همون خونه خودتون يجايي پيدا كنيد كه خواهرتون حتي نتونه حدس بزنه كه شما اونجا هستيد
يه كار ديگه ام ميتونيد انجام بديد اينكه بريد كتابخونه از صبح تا شب بريد كتابخونه اينطوري ديگه هيچكس نميتونه مزاحمتون بشه شما داريد درستون هم ميخونيد آرامشتون هم به دست مياريد اونجا هروقتم خواستيد ميتونيد استراحت كنيد(البته نميدونم كتابخونه ها بازن يانه؟) -
r sh در مشکلات مهم و اساسی گفته است:
@roghayeh-eftekhari در مشکلات مهم و اساسی گفته است:
والا علم يه تفريحه قرار نيست براي اينكه كنكور قبول شيم خودمون بكشيم كه!!!!منم عاشق درس خواندن بودم ، با لذت میخوندم اما نمی دونم چی شد که اینطوری شد ؟ چی شد که به این جا رسید .
دلم واسه اون موقع هایی که با عشق درس میخوندم یه ذره شدهدیگه حس میکنم نمیخوام بخونم چون همه این مشکلات زیر سر درس ه
دور شدن ازشون ، گیر دادن ها ... -
@roghayeh-eftekhari در مشکلات مهم و اساسی گفته است :
نميتونيد دراتاقتون رو قفل كنيد؟اونموقع ديگه نميتونه بياد داخل
نمیشه ، کنجکاوی و اذیت هاش بیشتر میشه که داشتی چکار میکردی؟ درس میخوندم یا نه؟
يا بريد خونه يكي از اقوام كل كتاب هاتونم ببريد بگيد من ميخوام اونجا درس بخونم؟
ما به خاطر ماموریت پدرم خارج از کشور زندگی میکنیم . هیچ جایی نیست
يه كار ديگه ام ميتونيد انجام بديد اينكه بريد كتابخونه از صبح تا شب بريد كتابخونه اينطوري ديگه هيچكس نميتونه مزاحمتون بشه شما داريد درستون هم ميخونيد آرامشتون هم به دست مياريد اونجا هروقتم خواستيد ميتونيد استراحت كنيد(البته نميدونم كتابخونه ها بازن يانه؟)
اینجا کتابخانه های عمومی اینطوری ندارد ، حداقل من ندیدم
-
r sh خب یکاری کن ،هدفت از درس خوندن رو بزار برای اینکه یه رتبه خوبی بیاری و یه شهر دیگه درس بخونی و دور شی از این محیط فعلی، بعد از اون هم پخته تر شدی و تایم خوبیه ک عزت نفس و اعتماد به نفستو تقویت کنی تا دیگه کسی اینجوری روت سلطه نداشته باشه
(الان خیلیا با اینکه رابطه خیلی خوبی با خانواده دارن چنین تصمیمی دارن ک یه شهر دیگه بزنن حالا چه خواسته شمایی ک تا از این محیط دور نشی نمیتونی خودتو پیدا کنی) -
r sh منم يه چيزي بگم خيال شمارو راحت كنم
الان اونا اينكار ميكنن شماام احساس ميكنيد كه از لحاظ عاطفي تردد شديد خواهرتونم گير ميده و شما تو شرايط بدي هستيد درست؟
اما اين همه تموم ميشه و فقط يك چيز مهمه شما درآينده چي هستيد؟
شما ازلحاظ عاطفي تردد نشديد فقط اونا نميدونن چطور احساس نگرانيشون رو ابراز كنند
به قول استادموقاري چندماه ديگه شماييد ويه مداد وآيندتون
حالا ديگه هرجور خودتون دوست داريد اگه نميتونيد و از پسشون برنمياييد خب خودتون رو با شرايط وفق بديد
مثلا تو اتاق نشستيد داريد درس ميخونيد احساس خستگي ميكنيد گوشيتون برداريد بريد يخورده بچرخيد استراحت كنيد بعد دوباره برگرديد اونا گفتند درس بخونيد برنامه كه ندادن دستتون ونگفتن از 24 ساعت بايد 20ساعتش بخوني كه
اينطوري نه رو حرفشون حرف زديد نه اينكه ديگه آرامشتون رو قرباني كرديد -
r sh در مشکلات مهم و اساسی گفته است:
@roghayeh-eftekhari در مشکلات مهم و اساسی گفته است:
r sh
اگه باز گوش ندادند بگيد اگه بخوايد به من سخت بگيريد اصلا نميتونم درس بخونم بهشون بگيتهدید از سوی من
تهدید شأن اینه که کسی که درس نمی خونه باید کار کنه تا تو این اوضاع اقتصادی حداقل بتونه گلیم خودشو از اب بکشه بیرون که پس فردا دستش جلو بقیه دراز نباشه
تهدید از سوی انها
تهدید در برابر تهدید
-
@roghayeh-eftekhari در مشکلات مهم و اساسی گفته است:
r sh منم يه چيزي بگم خيال شمارو راحت كنم
الان اونا اينكار ميكنن شماام احساس ميكنيد كه از لحاظ عاطفي تردد شديد خواهرتونم گير ميده و شما تو شرايط بدي هستيد درست؟کاملا درست
اما اين همه تموم ميشه و فقط يك چيز مهمه شما درآينده چي هستيد؟
شما ازلحاظ عاطفي تردد نشديد فقط اونا نميدونن چطور احساس نگرانيشون رو ابراز كنندمن تا قبل اینا تو ناز و نعمت بودم و هیچی از نظر عاطفی کم نداشتم ، الان یهو تو این شرایط قرار گرفتم و نمی تونم با این حجم کم محبت کنار بیام
به قول استادموقاري چندماه ديگه شماييد ويه مداد وآيندتون
حالا ديگه هرجور خودتون دوست داريد اگه نميتونيد و از پسشون برنمياييد خب خودتون رو با شرايط وفق بديدمیشه تو این مورد کمکم کنید؟
مثلا تو اتاق نشستيد داريد درس ميخونيد احساس خستگي ميكنيد گوشيتون برداريد بريد يخورده بچرخيد استراحت كنيد بعد دوباره برگرديد اونا گفتند درس بخونيد برنامه كه ندادن دستتون ونگفتن از 24 ساعت بايد 20ساعتش بخوني كه
بدبختی اینه که گوشیم با خواهرم مشترکه ، جالب اینه که تا میگیرم دستم پیداش میشه
اينطوري نه رو حرفشون حرف زديد نه اينكه ديگه آرامشتون رو قرباني كرديد
-
@roghayeh-eftekhari در مشکلات مهم و اساسی گفته است:
r sh حقيقتا من باشم ميگم به توچه؟
بی ادبی نمیشه؟
-
r sh یکم اقتدار داشتن تو خانواده به والدین بی احترامی یا رو حرفشون حرف زدن نیس
وقتی محکم باشی و مقتدر رفتار کنی (بیجا حرف نزنی بیجا هم سکوت نکنی) بقیه حساب کار دستشون میاد جایگاه خودشونو میفهمن البته زود تر قبل از اینکه جامعه بهشون بفمونه