جهاد مغنیه
-
۳ سال گذشت از رفاقتمون(:
رفاقتی که مثل شو ندیدم ...
هی من زدم زیر قول و قرارم هی تو دوباره راه و بهم نشون دادی
و این رفاقت و کسی برای من رقم زد که تو عمو خطابش میکردی:)
حالا ۲ ساله عمو هم به تو پیوسته....
و شب ۷ امین سالگرد شهادت توعه....
۷ ساله دلتو از زمین کندی و پرواز کردی
پرواز و یاد ماهم بده:)
رفیق -
-
-
حاج عماد خودش را شاگرد شهید چمران میدانست و همواره میگفت: ((من یک پاسدارم اما نه فقط در لبنان و حزب الله من پاسدار انقلابی که امام خمینی آن را به ثمر رساند.))
جهاد هم راه پدر پیش گرفته و پاسدار انقلاب بود و امام خامنه ای را الگوی معنویش قرار داد و عاشقانه با لفظ سیدنا القائد از او یاد میکرد ودر صحبت هایش به فرمایشات آقا اشاره میکرد.
به سخنان رهبری اهمیت زیادی میداد
به ایران آمده بود وقتی دوستش سید کمیل را دید به او گفت :چقدر لاغر شدی تو ورزش نمیکنی؟ مگر حضرت آقا نگفتند تحصیل تهذیب ورزش؟!
پنج یا شش بار به دیدار آقا رفته بود
میگفت :دفعه ی اولی که آقا را دیدم قبل شهادت پدرم بود من و دوستانم وارد اتاقشان شدیم عزیزی مرا به ایشان معرفی کردند
آقا با لبخند به من فرمودند : "مراقب پدرت باش خیلی برای من عزیز است."
بعد شهادت پدرم که دوباره به دیدارشان مشرف شدم با لحن شوخی به من گفتند :مگر به تو نگفته بودم مراقب پدرت باش؟!
انگار جهاد در قلب آقا نفوذ کرده بود که بعد سال ها هنوز جمله ای که به او گفته بودند را به یاد داشتند.ادامه دارد....
|منبع:کتاب آقا زاده ی مقاومت| -
جهاد عزیزم تو خود واقف بر این موضوع هستی که من ذاتن بد نیستم ولی محیط تاثیرش را گذاشته بود
و خدا رو شاکرم که با عنایت خدا و لطف شما شهید بزرگوار بالاخره یه تکون به خودم وزندگیم دادم
تا ابد هستم بر عهدی که بستم -
سلام دوستان میدونم نفرات زیادی من و دنبال نمیکنن ولی میخوام اینجا رفیق شهیدم و بهتون معرفی کنم
-
یکی از اسطوره های زندگی جهاد سردار دل ها بود ، جهاد عاشق سردار بود و سردار هم عاشق او ، مردم ایران اولین بار چهره ی جهاد مغنیه را از میان عکس های او با سردار که از مراسم ختم مادر سردار سلیمانی منتشر شده بود،شناختند.
پست سر حاج قاسم ایستاده بود وگاهی بر شانه های او بوسه میزد.
هرکس نمیدانست تصور میکند سردار وجهاد باهم پدر و پسرند بس که صمیمانه رفتار میکردند.
در آخرین دیدارش با سردار دلها،حاج قاسم به مسئولی که همراه جهاد آمده بود گفت: برادر! جهاد را اول به خدا و دوم به شما میسپارم دیگر جان شما و جان او، از جانب من ایشان اجازه ی حضور درخط مقدم را ندارد.
جهاد خندید و دست روی شانه حاج قاسم گذاشت و گفت: عمو! جان من فدای شما
حاجی دوباره به برادر مسئول گفت: مواظب پسر من باشید ها! خدا خیرتان دهد.و فردای آن روز داغ سنگینی بر دل
حاج قاسم نشست....ادامه دارد.....
|منبع: کتاب اقازاده ی مقاومت| -
یکی از اسطوره های زندگی جهاد سردار دل ها بود ، جهاد عاشق سردار بود و سردار هم عاشق او ، مردم ایران اولین بار چهره ی جهاد مغنیه را از میان عکس های او با سردار که از مراسم ختم مادر سردار سلیمانی منتشر شده بود،شناختند.
پست سر حاج قاسم ایستاده بود وگاهی بر شانه های او بوسه میزد.
هرکس نمیدانست تصور میکند سردار وجهاد باهم پدر و پسرند بس که صمیمانه رفتار میکردند.
در آخرین دیدارش با سردار دلها،حاج قاسم به مسئولی که همراه جهاد آمده بود گفت: برادر! جهاد را اول به خدا و دوم به شما میسپارم دیگر جان شما و جان او، از جانب من ایشان اجازه ی حضور درخط مقدم را ندارد.
جهاد خندید و دست روی شانه حاج قاسم گذاشت و گفت: عمو! جان من فدای شما
حاجی دوباره به برادر مسئول گفت: مواظب پسر من باشید ها! خدا خیرتان دهد.و فردای آن روز داغ سنگینی بر دل
حاج قاسم نشست....ادامه دارد.....
|منبع: کتاب اقازاده ی مقاومت| -
مردم مظلوم فلسطین ....
سربازان رژیم صهیونیستی در حرکتی ظالمانه و به دور از انسانیت خودروی یک پیرزن ۶۲ ساله رو مورد اصابت گلوله قرار دادند
شاهدان صحنه از برخورد گلوله به لاستیک خودرو خبر دادند -
یک هفته قبل از شهادتش از سوریه به خانه امد، پنجشنبه شب بود نصف شب دیدم صدای ناله و گریه جهاد می آید، رفتم در اتاقش از همان لای در نگاه کردم دیدم جهاد سرسجاده مشغول دعا و گریه است و دارد با امام زمان صحبت میکند، دلم لرزید ولی نخواستم مزاحمش شوم، وانمود کردم که چیزی ندیدم، صبح موقعی که جهاد میخواست برود موقع خداحافظی نتوانستم طاقت بیارم ازاوپرسیدم پسرم دیشب چی میگفتی؟ چرا اینقدربی
قراری میکردی؟ چیشده؟
جهاد خواست طفره برود برای همین به روی خودش نیاورد و بحث را عوض کرد، من به خاطره دلهره ای که داشتم این بار با جدیت بیشتر پرسیدم و سوالاتمو با جدیت تکرار کردم، گفت چیزی نیست مادر من نماز میخواندم دیگر، دیدم اینطوری پاسخ داد نخواستم بیشتر از این پافشاری کنم و ادامه بدهم گفتم باشه پسرم، مرابوسید و بغل کرد و رفت.
یکشنبه ظهر فهمیدم آن شب به خداوند و امام زمان چه گفته و بینشان چه گذشته و آن لحن پر التماس برای چه بوده است -
اللَّهُمَّ إِنَّكَ أَقْرَبُ مَنْ دُعِيَ
وَ أَسْرَعُ مَنْ أَجَابَ وَ
أَكْرَمُ مَنْ عَفَا وَ
أَوْسَعُ مَنْ أَعْطَى وَ
أَسْمَعُ مَنْ سُئِلَ
خدايا تو نزديكترين كسى هستى كه خوانده شود،
و سريعترين كسی كه جواب دهد،
و بزرگوارترين كسی كه گذشت كند،
و وسيعترين كسی كه عطا كند،
و شنواترين كسی كه سؤال شود.|عاشقانه های عشقِ بچه هیئتی ها با محبوب^^
️|
-
یکی از اسطوره های زندگی جهاد سردار دل ها بود ، جهاد عاشق سردار بود و سردار هم عاشق او ، مردم ایران اولین بار چهره ی جهاد مغنیه را از میان عکس های او با سردار که از مراسم ختم مادر سردار سلیمانی منتشر شده بود،شناختند.
پست سر حاج قاسم ایستاده بود وگاهی بر شانه های او بوسه میزد.
هرکس نمیدانست تصور میکند سردار وجهاد باهم پدر و پسرند بس که صمیمانه رفتار میکردند.
در آخرین دیدارش با سردار دلها،حاج قاسم به مسئولی که همراه جهاد آمده بود گفت: برادر! جهاد را اول به خدا و دوم به شما میسپارم دیگر جان شما و جان او، از جانب من ایشان اجازه ی حضور درخط مقدم را ندارد.
جهاد خندید و دست روی شانه حاج قاسم گذاشت و گفت: عمو! جان من فدای شما
حاجی دوباره به برادر مسئول گفت: مواظب پسر من باشید ها! خدا خیرتان دهد.و فردای آن روز داغ سنگینی بر دل
حاج قاسم نشست....ادامه دارد.....
|منبع: کتاب اقازاده ی مقاومت|@jahad-20 سلام کتاب آقازاده مقاومت رو از کجا خریدی؟من هرچی گشتم نبود
-
@jahad-20 سلام کتاب آقازاده مقاومت رو از کجا خریدی؟من هرچی گشتم نبود
دکتر علی ف سلام من یه سال پیش خریدم از یه خانومی که مستقیم کتاب و از نویسنده میگرفتن