ایهام ایهام تناسب
-
سلام وقت بخیر
دوستان این بیت کدوم کلمه ایهام داره ؟
گر چو شمعش پیش میرم بر غمم خندان شود
ور برنجم خاطر نازک برنجاند ز منو در این بیت -مهر- ایهام تناسب داره از جهت مهربانی با عشق ؟
چو ذره گرچه حقیرم ببین به دولت عشق
که در هوای رخت چون به مهر پیوستمسراسری انسانی خارج 1400
-
سلام وقت بخیر
دوستان این بیت کدوم کلمه ایهام داره ؟
گر چو شمعش پیش میرم بر غمم خندان شود
ور برنجم خاطر نازک برنجاند ز منو در این بیت -مهر- ایهام تناسب داره از جهت مهربانی با عشق ؟
چو ذره گرچه حقیرم ببین به دولت عشق
که در هوای رخت چون به مهر پیوستمسراسری انسانی خارج 1400
@mitra-ism-rahmani
سلام.
شاید توی بیت اول «نازک» رو ایهام گرفته باشن... نمیدونم. یه بار در معنیِ ظریف و نحیف، یه بارم در معنیِ نخ.
توی بیت دوم هم بله. به خاطر وجود عشق، مهر ایهام تناسب داره.
علیرضا تمدنی
@Amin-Forouzan
نظری درمورد بیت اول ندارین؟ -
@mitra-ism-rahmani
سلام.
شاید توی بیت اول «نازک» رو ایهام گرفته باشن... نمیدونم. یه بار در معنیِ ظریف و نحیف، یه بارم در معنیِ نخ.
توی بیت دوم هم بله. به خاطر وجود عشق، مهر ایهام تناسب داره.
علیرضا تمدنی
@Amin-Forouzan
نظری درمورد بیت اول ندارین؟@danial-hosseiny
نه متاسفانه چیزی به ذهنم نمیرسه.. -
@mitra-ism-rahmani
سلام.
شاید توی بیت اول «نازک» رو ایهام گرفته باشن... نمیدونم. یه بار در معنیِ ظریف و نحیف، یه بارم در معنیِ نخ.
توی بیت دوم هم بله. به خاطر وجود عشق، مهر ایهام تناسب داره.
علیرضا تمدنی
@Amin-Forouzan
نظری درمورد بیت اول ندارین؟ -
@danial-hosseiny ممنون
یه چیزی تو ذهنم هست نمیدونم درست یا غلط
عبارت -پیش میرم- میتونه ایهام باشه ؟- پیش مرگش شوم
- پیش او بروم
@mitra-ism-rahmani
اصن بحث رفتن اگه مطرح باشه ایهام داره.
پیش میرم به اضافهٔ اون جهش ضمیر، یعنی پیشش بمیرم. -
@mitra-ism-rahmani
اصن بحث رفتن اگه مطرح باشه ایهام داره.
پیش میرم به اضافهٔ اون جهش ضمیر، یعنی پیشش بمیرم. -
_ _Mitra_ has marked this topic as solved on
-
@mitra-ism-rahmani
اگه نظر منو میپرسی، نه.
چون پیش میرم همون پیشش بمیرمه.
ولی اگه ایهام گرفتن، بحثش فرق داره... احتمالا همینو گرفته باشه. -
من از دبیرم پرسیدم گفتن بنظرشون میرم ایهامه🥲
-
@mitra-ism-rahmani خواهش میکنم
-
@danial-hosseiny @mitra-ism-rahmani
سلام سلام. تاخیرم در پاسخگویی رو بذارید پای شلوغ تر شدن زندگی بعد عید.
مطمئن نیستم از این حرف، ولی تنها چیزی هست که به ذهنم میرسه. تو بیت «گر چو شمعش پیش میرم بر غمم خندان شود / ور برنجم خاطر نازک برنجاند ز من» فقط یه کلمه هست که منو مشکوک به ایهام کرده. یه کلمه هست که یادم مونده دوتا معنی داره. کلمه «خاطر» هست.
اولین معنیش «ذهن و ضمیر» هست. دومی، معنی اصطلاحی صوفیانه و عارفانه اش هست. وقتی دیدم شعر از حافظ هست و میدونیم که حافظ با اصطلاحات صوفیانه آشنایی کامل داره و زیاد به کار میبره مطمئن تر شدم که بد نیست اگه معنی دومش رو در نظر داشته باشیم. معنی مصطلح عارفانه اش رو عیناً از ویکی پدیا فارسی میارم:
خاطر: عبارتست از خطابی که به قلب سالک وارد میشود و این ممکن است الهی یا شیطانی باشد بی آنکه در قلب وی باقی بماند و ماندگار شود. همچنین به وارد غیبی که بدون سایقه تفکر و تامل پیدا شود نیز گفته میشود.
البته نمی تونم هر دوتا معنی این کلمه رو توی این بیت جا بدم که با کامل عقل جور در بیاد. پس روی ایهامش شک دارم. اما گفتم بد نیست که بدونید.
حالا که توی این پست دوتا معنی کلمه «خاطر» رو توضیح دادم جا داره atena abolhasani رو هم منشن کنم. چون قبلاً دیدین این رو. مصرع :«گفتم که خاطر خوش ...» یادتون هست؟
-
@danial-hosseiny @mitra-ism-rahmani
سلام سلام. تاخیرم در پاسخگویی رو بذارید پای شلوغ تر شدن زندگی بعد عید.
مطمئن نیستم از این حرف، ولی تنها چیزی هست که به ذهنم میرسه. تو بیت «گر چو شمعش پیش میرم بر غمم خندان شود / ور برنجم خاطر نازک برنجاند ز من» فقط یه کلمه هست که منو مشکوک به ایهام کرده. یه کلمه هست که یادم مونده دوتا معنی داره. کلمه «خاطر» هست.
اولین معنیش «ذهن و ضمیر» هست. دومی، معنی اصطلاحی صوفیانه و عارفانه اش هست. وقتی دیدم شعر از حافظ هست و میدونیم که حافظ با اصطلاحات صوفیانه آشنایی کامل داره و زیاد به کار میبره مطمئن تر شدم که بد نیست اگه معنی دومش رو در نظر داشته باشیم. معنی مصطلح عارفانه اش رو عیناً از ویکی پدیا فارسی میارم:
خاطر: عبارتست از خطابی که به قلب سالک وارد میشود و این ممکن است الهی یا شیطانی باشد بی آنکه در قلب وی باقی بماند و ماندگار شود. همچنین به وارد غیبی که بدون سایقه تفکر و تامل پیدا شود نیز گفته میشود.
البته نمی تونم هر دوتا معنی این کلمه رو توی این بیت جا بدم که با کامل عقل جور در بیاد. پس روی ایهامش شک دارم. اما گفتم بد نیست که بدونید.
حالا که توی این پست دوتا معنی کلمه «خاطر» رو توضیح دادم جا داره atena abolhasani رو هم منشن کنم. چون قبلاً دیدین این رو. مصرع :«گفتم که خاطر خوش ...» یادتون هست؟
@Amin-Forouzan
با خاطر موافق نیستم. چون خاطرِ نازک براساس معنی دومی که براش درنظر گرفتی معنی نمیده...
احتمالا همون «پیش میرم» باشه. -
@danial-hosseiny
خودمم که رو خاطر مطمئن نبودم. واسه معنا.
ولی «پیش میرم» رو هم نمی تونم قبول کنم. مثل خودت که پستهای اولت موافق نبودی.چون منطقی نیست که باور کنم ۷-۸ قرن پیش شاعر «میرم» رو از مصدر رفتن گرفته و منظور پیشش رفتن بوده. چون این میرم توی حرف زدن عامیانه امروزی ما واوش حذف شده و می روم رو تبدیل می کنیم به میرم.قدیمش رو ندیدم. به نظرم درست نمیاد که بخوایم شاعر و زبان فارسی ۷-۸ قرن پیش مثل فارسی عامیانه امروز ما فکر کنه.
حتی «پیش میرم» رو سرچ کردم و تو چند تا شعر دیگه دیدم. جایی نبود که تو شعر قدیم معنی رفتن از توش در بیاد. همه از همون مصدر مردن منظورشون بود.
اون خاطر که گفتم معنیش جور نمیشه، این پیش میرم هم دستوریش و تاریخیش واسم جور نمیشه.
پس واسه من این از اون سوالاست که سر جلسه رد می کنم وقتشو می ذارم واسه عربی. -
@danial-hosseiny
خودمم که رو خاطر مطمئن نبودم. واسه معنا.
ولی «پیش میرم» رو هم نمی تونم قبول کنم. مثل خودت که پستهای اولت موافق نبودی.چون منطقی نیست که باور کنم ۷-۸ قرن پیش شاعر «میرم» رو از مصدر رفتن گرفته و منظور پیشش رفتن بوده. چون این میرم توی حرف زدن عامیانه امروزی ما واوش حذف شده و می روم رو تبدیل می کنیم به میرم.قدیمش رو ندیدم. به نظرم درست نمیاد که بخوایم شاعر و زبان فارسی ۷-۸ قرن پیش مثل فارسی عامیانه امروز ما فکر کنه.
حتی «پیش میرم» رو سرچ کردم و تو چند تا شعر دیگه دیدم. جایی نبود که تو شعر قدیم معنی رفتن از توش در بیاد. همه از همون مصدر مردن منظورشون بود.
اون خاطر که گفتم معنیش جور نمیشه، این پیش میرم هم دستوریش و تاریخیش واسم جور نمیشه.
پس واسه من این از اون سوالاست که سر جلسه رد می کنم وقتشو می ذارم واسه عربی.@Amin-Forouzan
اگه دقت کنی منم نوشتم مخالف ایهام این قسمتم.ولی اگه طراح ایهام گرفته باشه نمیشه باهاش بحث کرد.
گر نداری ناخن درنده تیز
با ددان آن به که کم گیری ستیز
ولی کار خوبی میکنی. وقتشو بذار همون عربیو بزن -
ایهام و ایهام تناسب
این دو آرایه معنوی هستند.
شرط اول یادگیری، تسلط بر معنی و مفهوم بیت و عبارت است( مهارت در قرابت معنایی)
داشتن دو یا چند معنی برای یک واژه دلیل بر داشتن ایهام نیست شرط آن است که خواننده متن بین دو معنی واژه با توجه به کل متن شک کند
مثلا در" من بوی گل محمدی را دوست دارم" ایهام ندارد چون "بو" که دو معنی دارد:
1.بو و رایحه
2.آرزو و امید
برای ما شکی ایجاد نمی کند چون فقط یک معنی در اینجا برداشت می شود.
اما در " من به بوی بهار زنده ام زمستان خواهد گذشت " واژه "بو" ایهام دارد چون بین دو معنی آن خواننده شک می کند و در نهایت برداشت او معنی دوم هست.
اگر یکی از معنی های واژه یا هر دو با واژه یا واژگانی در بیت تناسب( مراعات نظیر) داشته باشد به آن ایهام تناسب می گویند
مثال: فرهاد نانوا به مشتری گفت ما جوش شیرین نمی زنیم از خمیر ترش استفاده می کنیم"
" شیرین" در اینجا در بافت کلمه " جوش شیرین" به معنی یکی از مزه هاست ولی در معنی دیگر با " فرهاد" تناسب دارد پس می گوییم در عبارت فوق " شیرین " ایهام تناسب دارد.
هر ایهام تناسبی ایهام است ولی عکس آن درست نیست.
بهتر است واژگانی را که دو معنی دارند و ممکن است در بیت یا عبارتی ایهام ایجاد می کنند مرور کنیم تا در شناخت این آرایه مهارت و سرعت لازم را داشته باشیم.در اینجا آنها را فهرست کرده ایم:
1.روی(فلز-صورت)
2.خراب(مستی-نابودی)
3.هوا(دوستی-عنصر هستی)
4.پرده(پوشش-پرده موسیقی)
5.گوشه(کنج-اصطلاح موسیقی)
6.رنگ(شیوه-الوان)
7.عین(چشم-مثل)
8.مردم(مردمک چشم-انسان)
9.عشاق(اصطلاح موسیقی-عاشقان)
10. راه(اصطلاح موسیقی-طریق)
11.پروانه(حشره-اجازه)
12.گران(سنگین-باارزش)
13.درگرفتن(اثرکردن-آتش گرفتن)
14.از این دست(شیوه-عضو بدن)
15.ترک(رهاکردن-کلاه خود)
16.قانون(اساس و قاعده-نوعی ساز)
17.عود(چوب خوشبو-نام ساز)
18.آهو(غزال-عیب)
19.آیت(آیه قرآن-نشانه)
20.اسب(حیوان اسب-مهره شطرنج)
21.افتاده(بر زمین افتاده-متواضع)
22.بار(مرتبه-محموله)
23.باز(پرنده شکاری-دوباره-گشاده)
24.برآید(ممکن باشد-طلوع کند)
25.بو(رایحه-آرزو)
26.بوستان(نام کتاب سعدی-باغ)
27.پرده(پوشش وحجاب-نغمه موسیقی)
28.پیاده(متضاد سوار-مهره شطرنج )
29.پیل(نام حیوان-مهره شطرنج)
30.تار(رشته مو-تاریک-نوعی ساز)
31.تفسیر(شرح و بیان-تفسیر قرآن)
32.چنگ(دست-نوعی ساز)
33.چین(نام کشور-پیچ وتاب)
34.داد(عدل-فریاد-بن فعل ماضی)
35.دار(درخت-چوبه اعدام)
36.دارا(داریوش-ثروتمند)
37.دستان(زال-نیرنگ-نغمه-دست ها)
38.دوش(دیشب-کتف)
39.راست(درست-متضاد چپ)
40.رخ(چهره-مهره شطرنج)
41.روان(روح-جاری)
42.رود(رودخانه-نوعی ساز-فرزند)
43.روزی(رزق-یک روز)امیدوارم بدردتون بخره
️
️