Skip to content
  • دسته‌بندی‌ها
  • 0 نخوانده ها: پست‌های جدید برای شما 0
  • جدیدترین پست ها
  • برچسب‌ها
  • سوال‌های درسی و مشاوره‌ای
  • دوره‌های آلاء
  • گروه‌ها
  • راهنمای آلاخونه
    • معرفی آلاخونه
    • سوال‌پرسیدن | انتشار مطالب آموزشی
    • پاسخ‌دادن و مشارکت در تاپیک‌ها
    • استفاده از ابزارهای ادیتور
    • معرفی گروه‌ها
    • لینک‌های دسترسی سریع
پوسته‌ها
  • Light
  • Cerulean
  • Cosmo
  • Flatly
  • Journal
  • Litera
  • Lumen
  • Lux
  • Materia
  • Minty
  • Morph
  • Pulse
  • Sandstone
  • Simplex
  • Sketchy
  • Spacelab
  • United
  • Yeti
  • Zephyr
  • Dark
  • Cyborg
  • Darkly
  • Quartz
  • Slate
  • Solar
  • Superhero
  • Vapor

  • Default (بدون پوسته)
  • بدون پوسته
بستن
Brand Logo

آلاخونه

  • سوال یا موضوع جدیدی بنویس

  • سوال مشاوره ای
  • سوال زیست
  • سوال ریاضی
  • سوال فیزیک
  • سوال شیمی
  • سایر
  1. خانه
  2. بحث آزاد
  3. خــــــــــودنویس
کنکور1405
M
سلام به همه. من بعد از یه مدت دوباره میخوام کنکور 405 رو شرکت کنم. ولی خب کسی رو پیدا نکردم که برای سال405 باشه. و دوستی پیدا نکردم تو این زمینه. هرکی هست بیاد اینجا حرف بزنیم
بحث آزاد
👣ردپا👣
اهوراا
Topic thumbnail image
بحث آزاد
تروخدا بیاین
د
دیروز اشتبا کردم سلامت نخوندم الان چیکار کنم جزوه ای میدونین یکم جمعو جور باشه کتاب اصلن خونده نمیشه خیلی زیاده
بحث آزاد
دستاورد هایِ کوچکِ من🎈
AinoorA
سلام بچه ها امیدوارم حالتون خوب باشه و خیلی سرحال و شاد باشین خب از عنوان تاپیک یچیزایی مشخصه که قراره در مورد چی اینجا حرف بزنیم ولی بزارین توضیحات بیشتر بدم خیلی از ما یوقتایی هست که ممکنه احساس کنیم هیچ کاری نکردیم یا هیچ کاری ازمون برنمیاد و روزمون رو تلف کردیم و.. و ذهنمون ما رو با این افکار جور واجور و عجیب غریب مورد آزار قرار بده و احساس ناتوانی رو بهمون بده در حالی که در واقعیت اینطوری نیست و ما توانا تر از اون چیزی هستیم که توی ذهنمون هست اینجا قراره از موفقیت های کوچولومون حرف بزنیم و رونمایی کنیم تا به ذهنمون ثابت کنیم بفرما آقا دیدییی ما اینیم هر شب از کار های مثبت کوچولوتون بیاین و بگین و این حس مثبت و قشنگ مفید بودن رو به خودتون بدین مثلا کنکوری ها میتونن تموم شدن یه بخش از برنامه اشون رو بگن ، از انجام دادن کار هایی مثل مرتب کردن اتاق ، از گذروندن امتحانای سخت و آب دادن به گل ها و کلی کار کوچیک و مثبت دیگه منتظرتون هستم آلایی ها موفق باشین🥹️ دعوت میکنم از : @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا @دانش-آموزان-آلاء @فارغ-التحصیلان-آلاء @دانشجویان-درس-خون @دانشجویان-پزشکی @دانشجویان-پیراپزشکی
بحث آزاد
تنهایی حوصله ندارم بیاین با هم نهایی بخونیم
د
سلام بچها هر ساعتی هر درسیو خوندین بیاین بگین این ساعت اینقدر فلان درس رو خوندم انگیزه میگیریم
بحث آزاد
بخدا سوالات اونقد سخت نیستن ولی وقتی میشینم سر جلسه اعداد کوه میشن واسم
د
بچها وقتی میشینم به ارومی حل میکنم سوالاتو میدونم حل میکنم مشکلی ندارم سر جلسه انگار اصن من نخوندم ی جوری میشم میترسم از سوالا مخصوصا سوالاتی ک عدد دارن عددا جلو چشام بزرگ میشن بخدا خنده داره ولی جدی میگم
بحث آزاد
من ِ فارغ 401 هم باید زمین ترمیم کنم؟؟
د
...............
بحث آزاد
شاید شد...چه میدانی؟!
Hg L 0H
مدت هاست که از نشست غبار سرد و تیره به قلبم میگذرد مدت هاست منِ تاریکِ گم شده، در خودم به دنبال روزنه هایی از نور میگردد نفس هایم سخت به جانم می نشینند اشک هایی که سرازیر نمی شوند وجود مرا به ستوه آورده اند دوست دارم بایستم سرم را بالا بگیرم و تا زمانی که صدایم خفه شود فریاد بزنم بماند در پس پرده ی خاکستری غم بماند که چه می شود... شاید شد....چه میدانی؟!
بحث آزاد
بحث آزاد
JaanaJ
دوستان من تازه وارو سایت شدم میخوام بدونم چطوری باید اسمم رو تغیر بدم درست کردم ولی باز دوباره اینو زده چیکار باید کنم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌.........
بحث آزاد
تمام رو به اتمام
Hg L 0H
حس خفقان، حتی نفس کشیدن هم سخت شده گلویم فشرده تر از قبل راه هوا را بسته پروازی را آغاز کردم که در سرم مقصدش بهشتی برین بود اما اکنون و در این زمان نمیدانم کجا هستم پروازم به سمت جهنم است یا بهشت؟ میشود یا نمیشود تمام وجودم را پر کرده تمام احساسات کودکی از کوچک و بزرگ به مغزم هجوم آورده و دارد تمامِ من را آرام آرام از من میگیرد نکند اینجا جای من است؟ در سرِ کودکیِ من چنین رویایی شکل گرفته بود؟ قلبم سیاه و چشمانم تار شده اند هوای پریدن دارم اما نگار لحظه به لحظه در همان جایی قرار دارم که ایستاده بودم انگار نمیشود قدم از قدم برداشت میخواهم رها باشم از افکاری که مرا خفت میکنند و تا مرز خفه شدن من را به دنبال خود میکشانند میل به رهایی آزادی ام را هم از من گرفته... شوق پریدن آرام آرام گویی دارد تبدیل به میل سقوط میشود مبادا چنین روزی برسد... مبادا....
بحث آزاد
خــــــــــودنویس
Dr-aculaD
Topic thumbnail image
بحث آزاد
به که باید دل بست؟
blossom.B
به که باید دل بست؟ به که شاید دل بست؟ سینه ها جای محبت , همه از کینه پر است. هیچکس نیست که فریادِ پر از مهر تو را گرم پاسخ گوید. نیست یک تن که در این راه غم آلوده ی عمر , قدمی راه محبت پوید. خط پیشانی هر جمع , خط تنهاییست. همه گلچینِ گلِ امروزند... در نگاه من و تو حسرت بی فرداییست. به که باید دل بست؟ به که شاید دل بست؟ نقش هر خنده که بر روی لبی می شکفد, نقشه‌ای شیطانیست. در نگاهی که تو را وسوسه ی عشق دهد حیله‌ای پنهانیست. خنده ها می شکفد بر لبها, تا که اشکی شکفد بر سرمژگان کسی. همه بر درد کسان می نگرند, لیک دستی نبرند از پی درمان کسی. زير لب زمزمه شادی مردم برخاست, هر کجا مرد توانائي بر خاک نشست . پرچم فتح برافرازد در خاطرِ خلق, هر زمان بر رخ تو هاله زَنَد گردِ شکست. به که بايد دل بست؟ به که شايد دل بست؟ از وفا نام مبر , آن که وفا خوست کجاست؟ ریشه ی عشق فسرد... واژه ی دوست گریخت... سخن از دوست مگو...عشق کجا؟دوست کجا؟ دست گرمی که زمهر , بفشارد دستت در همه شهر مجوی. گل اگر در دل باغ , بر تو لبخند زند بنگرش , لیک مبوی ! لب گرمی که زعشق , ننشیند به لبت به همه عمر مخواه ! سخنی کز سر راز , زده در جانت چنگ به لبت نیز مگوی ! چاه هم با من و تو بيگانه است نیِ صدبند برون آيد از آن... راز تو را فاش کند, درد دل گر بسر چاه کنی خنده ها بر غمِ تو دختر مهتاب زند گر شبي از سر غم آه کني. درد اگر سینه شکافد , نفسی بانگ مزن ! درد خود را به دل چاه مگو! استخوان تو اگر آب کند آتش غم, آب شو...آه مگو ! ديده بر دوز بدين بام بلند مهر و مه را بنگر ! سکه زرد و سپيدی که به سقف فلک است سکه نيرنگ است سکه ای بهر فريب من و تست سکه صد رنگ است . ما همه کودکِ خُرديم و همين زال فلک , با چنين سکه زرد , و همين سکه سيمينِ سپيد , ميفريبد ما را . آسمان با من و ما بيگانه زن و فرزند و در و بام و هوا , بيگانه خويش , در راه نفاق... دوست , در کار فريب... آشنا , بيگانه ... شاخه ی عشق شکست... آهوی مهر گریخت... تار پیوند گسست... به که باید دل بست؟ به که شاید دل بست؟... -مهدی سهیلی
بحث آزاد
ای که با من ، آشنایی داشتی
blossom.B
اِی که با من، آشنایی داشتی ای که در من، آفتابی کاشتی ای که در تعبیرِ بی مقدارِ خویش عشق را، چون نردبام انگاشتی ای که چون نوری به تصویرت رسید پرده ها از پرده ات برداشتی پشتِ پرده چون نبودی جز دروغ بوده ها را با دروغ انباشتی اینک از جورِ تو و جولانِ درد می گریزم از هوای آشتی کاش حیوان، در دلت جایی نداشت کاش از انسان سایه ای می داشتی -فریدون فرخزاد
بحث آزاد
امروز نه آغاز و نه انجام جهان است...
blossom.B
امروز نه آغاز و نه انجام جهان است اي بس غم و شادي که پس پرده نهان است گر مرد رهي غم مخور از دوري و ديري داني که رسيدن هنر گام زمان است تو رهرو ديرينه سرمنزل عشقي بنگر که زخون تو به هر گام نشان است آبي که برآسود زمينش بخورد زود دريا شود آن رود که پيوسته روان است باشد که يکي هم به نشاني بنشيند بس تير که در چله اين کهنه کمان است از روي تو دل کندنم آموخت زمانه اين ديده از آن روست که خونابه فشان است دردا و دريغا که در اين بازي خونين بازيچه ايام دل آدميان است دل برگذر قافله لاله و گل داشت اين دشت که پامال سواران خزان است روزي که بجنبد نفس باد بهاري بيني که گل و سبزه کران تا به کران است اي کوه تو فرياد من امروز شنيدي دردي ست درين سينه که همزاد جهان است از داد و وداد آن همه گفتند و نکردند يارب چه قدر فاصله دست و زبان است خون مي چکد از ديده در اين کنج صبوري اين صبر که من مي کنم افشردن جان است از راه مرو سايه که آن گوهر مقصود گنجي ست که اندر قدم راهروان است -هوشنگ ابتهاج (سایه)
بحث آزاد
پروانه‌ی رنگین
blossom.B
*از پیله بیرون آمدن گاهی رهایی نیست در باغ هم پروانه‌ی رنگین گرفتار است این کشور آن کشور ندارد حس دلتنگی دیوار با هر طرح و نقشی باز دیوار است... -محمد‌علی جوشانی*
بحث آزاد
حواست بوده است حتما...
blossom.B
الا ای حضرت عشقم! حواست هست؟ حواست بوده است آیا؟ که این عبد گنه کارت که خود ، هیراد می‌نامد، چه غم ها سینه‌اش دارد... حواست بوده است آیا؟ که این مخلوق مهجورت از آن عهد طفولیت و تا امروزِ امروزش ذلیل و خاضع و خاشع گدایی می‌کند لطفت... حواست بوده است آیا نشسته کنج دیواری تک و تنها؛ که گشته زندگی‌اش پوچ و بی معنا! دریغ از ذره ای تغییر میان امروز و دیروز و فردا... حواست هست، می‌دانم... حواست بوده است حتما! ولیکن یک نفر اینجا، خلاف دیده‌ای بینا، ندارد دیده‌ای بینا -رضا محمدزاده
بحث آزاد
امیدوارم نشناسند مرا... پیش از این، ستاره بودم!
blossom.B
یک سالِ پیش، ستاره‌ای مُرد. هیچ کس نفهمید؛ همانطور که وقتی متولد شد، کسی نفهمیده بود. همه سرگرم خنده بودند؛ زمانی که مُرد. اما یادم نیست زمانی که متولد شد، دیگران در چه حالی بودند. در آن میان فقط من بودم که دیدم که آن همه نور، چطور درخشید و بزرگ شد.... خیلی زیبا بود؛ انگار هر شب درخشان تر می‌شد... پر قدرت می‌سوخت. برای زنده بودن، باید می‌سوخت... من بودم که پا به پای سوختن هایش، اشک ریختم... اشک هایم برای خاموش کردن بی قراری هایش کافی نبود... نتوانستم خاموش کنم درد را که در لا به لای شعله هایش، ستاره‌ام را می‌سوزاند. ستاره مُرد! این آخرین خاطره‌ایست که از او در ذهن دارم... نتوانستم تقدیرش را عوض کنم.‌‌.. سیاهچاله شد... اکنون حتی نمی‌توانم شعله‌ی شمعی در کنارش بگذارم تا او را در میان تاریکی ها ببینم. سیاهچاله ها نور را می‌گیرند... چه کسی گمان می‌کرد آن همه نور ، اکنون‌ این همه تاریک باشد؟ آن زمان که نورانی بود، کسی ندیدش... نمی‌دانم این کوردلان اکنون سیاهچاله بودنش را چگونه می‌بینند که می‌خندند... آری؛ ستاره مُرد.. همه خندیدند. امشب، به یاد آن ستاره، خواهم گریست.
بحث آزاد
خاطرات خواهر برادری
Gharibe GomnamG
خب سلام اینم از تاپیکی که قولشو داده بودم خاطرات خنده دار یا تلخ خودتونو که با خواهر برادراتون دارین بیاین بگین ترجیحا خنده دار باشه خب دعوت میکنم از @roghayeh-eftekhari @F-seif-0 @Ftm-montazeri @Ariana-Ariana @Infinitie-A @ramses-kabir @Zahra-hamrang @Fargol-Sh @مجتبی-ازاد @Yasin-sheibak @Elham650 @Mehrsa-14 @گروه-بچه-هایی-که-خواهر-یا-برادر-دارن فعلا شماهارو یادم بود که خواهر برادر دارین @دانش-آموزان-آلاء @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا
بحث آزاد
کتابخانه رنگی
_MILAD__
سلام به همه دوستان عزیز در جهت گسترش فرهنگ کتابخوانی تصمیم گرفتیم تایپکی راه اندازی کنیم که شما یکم کتاب غیر درسی بخونید خب همین اول بگم همتون لایک میکنین اول بعد پست میذارین اشتباه نزنین یدفه و منفی بدید اصلا هم دستوری نبود خلاصه نمیدونم چه چیزایی میتونید بذارید : -بریده ای از کتاب ها -معرفی کتاب -گذاشتن لینک دانلود کتاب اگه صوتی و ایناست و از سایتی برداشتید نگاه کنید حتما %(#ff0000)[منبع ] بذارید با تشکر @دانش-آموزان-آلاء
بحث آزاد
کمکککک
S AlihoseiniS
سلام من امسال بعد از ده سال تغییر رشته دادم از هنر به تجربی و هیچی نمیدونم الان نمیدونم از کجا شروع کنم؟چجوری پیش برم؟چجوری برنامه ریزی کنم؟نیاز دارم یکی یا چند نفر پایه باشن با هم پیش بریم و بخونیم که اگه سوالی چیزی بود بشه پرسید🥲🥲 میشه کمکم کنین؟!
بحث آزاد

خــــــــــودنویس

زمان بندی شده سنجاق شده قفل شده است منتقل شده بحث آزاد
1.7k دیدگاه‌ها 248 کاربران 75.2k بازدیدها 213 Watching
  • قدیمی‌ترین به جدید‌ترین
  • جدید‌ترین به قدیمی‌ترین
  • بیشترین رای ها
پاسخ
  • پاسخ به عنوان موضوع
وارد شوید تا پست بفرستید
این موضوع پاک شده است. تنها کاربرانِ با حق مدیریت موضوع می‌توانند آن را ببینند.
  • A آفلاین
    A آفلاین
    Alzahra
    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط Alzahra انجام شده
    #1512

    تو چه ساده ، دروغ میگفتی .....
    و من چه ساده ، باور میکردم ....
    و این بود تمام شباهت های بین ما .......

    دست نوشته های مغز گنگ من

    اخر یه شب این گریه ها سوی چشامو میبره ...

    1 پاسخ آخرین پاسخ
    6
    • A آفلاین
      A آفلاین
      Alzahra
      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
      #1513

      و تو تمامِ من شدی ، درست زمانیکه من برایت تمام شدم .........

      دست نوشته های مغز گنگ من

      اخر یه شب این گریه ها سوی چشامو میبره ...

      1 پاسخ آخرین پاسخ
      3
      • A آفلاین
        A آفلاین
        Alzahra
        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
        #1514

        و تو تمامِ من شدی ، درست زمانیکه من برایت تمام شدم .........

        دست نوشته های مغز گنگ من

        اخر یه شب این گریه ها سوی چشامو میبره ...

        1 پاسخ آخرین پاسخ
        2
        • A آفلاین
          A آفلاین
          Alzahra
          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
          #1515

          وقتی مَتنیو می نویسم و اونو پخش میکنم اکثر آدما میان بهم میگن خوش به حالت ، چه استعدادی داری ما برای نوشتن یه جمله کلی بالا پائین میکنیم آخرم هيچی که هيچی...
          خواستم بگم نمیدونم خوش به حالم هست یا نه ، حتی نمیدونم واقعا میشه اسمشو استعداد گذاشت
          اما یه چیزیو خوب میدونم اونم اینکه هرچی که مینویسم ترشح مغزم نیست ، ترشح زخمایی هستش که هیچ وقت دوا نشد ....

          دست نوشته های مغز گنگ من

          اخر یه شب این گریه ها سوی چشامو میبره ...

          1 پاسخ آخرین پاسخ
          8
          • officer kO آفلاین
            officer kO آفلاین
            officer k
            نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
            #1516

            ولی گاهی وقتا
            به عقب برگشتن هم خال از لطف نیست
            اون موقعی که آدمای دور و برت آدم بودن
            اون موقع که حس میکردی همه‌شون خیلی بهت وابسته‌ن
            جوری که میتونن همه رو بندازن دور اما تورو هرگز
            حس خوبی داشت نه؟
            ولی الان نه اون حس دیگه برمیگرده نه اون آدما
            شاید حتی خودت...
            .
            .
            □◇□

            1 پاسخ آخرین پاسخ
            4
            • A آفلاین
              A آفلاین
              Alzahra
              نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
              #1517

              بالاخره یه روزی ، یه جایی می‌رسه ،
              هم من میفهمم و هم تو ، که کدومِمون برای این جدایی بیشتر ضرر کرده......
              کدومِمون بدون اون یکی هم خوشبخت بوده ، .....
              اون روز روز دردناکیه ....

              دست نوشته های مغز گنگ من

              اخر یه شب این گریه ها سوی چشامو میبره ...

              1 پاسخ آخرین پاسخ
              6
              • MSinaM آنلاین
                MSinaM آنلاین
                MSina
                فارغ التحصیلان آلاء
                نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط MSina انجام شده
                #1518

                درود
                .
                ((امروز به پایان میرسد))
                .
                دفتر عمر همه روزی به پایان میرسد
                رنج و ترس و ناله ی امشب به پایان میرسد
                .
                تا بود جان و توان در جسم و تن
                می بکوش در راه ، آن هم به پایان میرسد
                .
                گر که خواهی چند ماهی دگر فارغ شوی
                حال دریاب ، کاو هم به پایان میرسد
                .
                غافلان آینده امروز است و بس
                لیک ، تا چند ساعت دیگر به پایان میرسد
                .
                از بزنگاه پگاه ، تا چراغانی شب
                فرصت امروز توست ، امروز به پایان میرسد
                .
                خواستم تا دهم شرحی دگر لیکن کنون
                طبع شعرم ، دارد به پایان میرسد😅 😅 😅
                .
                1401/1/17
                .

                بماند
                .

                1 پاسخ آخرین پاسخ
                14
                • A آفلاین
                  A آفلاین
                  Alzahra
                  نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                  #1519

                  اون قدری قدرت ندارم که برنده باشم ...
                  اما اون قدری قدرت دارم که ادامه بدم ✌✌✌✌✌

                  دست نوشته های مغز گنگ من

                  اخر یه شب این گریه ها سوی چشامو میبره ...

                  1 پاسخ آخرین پاسخ
                  8
                  • SachliS Sachli این تاپیک را در ارجاع داد
                  • Infinitie. AI آفلاین
                    Infinitie. AI آفلاین
                    Infinitie. A
                    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                    #1520

                    نمیدونم بقیه چی تو این تاپیک مینویسن
                    ولی من میخوام از درگیری های ذهنم و دغدغه هام بنویسم
                    حتی با این متنم شاید بیشتر شناخته بشم و شاید خوب نباشه کسی منو در این حد بشناسه، شاید سواستفاده کنن بقیه ولی خب
                    و خب بزار خودمونی بنویسم دیگه، یه این بار رو فَشَل بنویسم
                    به حرفام ایراد نگیرید، می‌خوام کلی گویی کنم، انتقاد کنم ، گیر بدم، تحسین کنم یه بار بی پرده حرف بزنم
                    میدونی ادما وقتی بدنیا میان، یه میلی به دیده شدن و پذیرفته شدن از جانب اجتماع دارن
                    یعنی بالاخره توی یه برهه ایی، همه این حس و میل رو داشتن و دارن
                    وقتی میخواستم شروع به نوشتن این متن کنم،
                    میدونی، دلم گرفته بود، البته از نظر خودم بخاطر چیزای اشتباه گرفته بود که واقعن هم اشتباه دلم گرفته بود
                    ولی خب اولش که خواستم بنویسم، میخواستم درد و دلمو بنویسم میخواستم یه متن بی ریا باشه یه متن با احساس
                    فارغ از هرگونه دوز و کلک و پیچیدگی
                    ولی خب این میل به دیده شدن تو منم هست
                    و خب طبیعتن هر لحظه در کمینه منه و ذهن منو درگیر میکنه که نکنه من الان فلان جمله رو نوشتم، فقط برا اینکه توجه بقیه رو جلب کنم
                    که البته راه حلشم اینه که کلا ذهنمو درگیرش نکنم و فقط روی کار تمرکز رو بزارم و اینطور این حس شهرت طلبی از بین میره
                    ولی خب عوامل منحرف کننده نمیزارن
                    سختم هست دیگه، ساده نبوده که از اول
                    بعد حالا مثلا یه مشکلی هست من نمیدونم بقیه فکرشون چیه ولی من فکرم اینطوریه که مثلن روی چیزی که دغدغه فکرم بشه یا چیزی که برام مهم باشه، زیاد فکر میکنم یا اینکه خیلی به واقعیت نزدیکش میدونم
                    این موضوعو تو بقیه ندیدم و حس میکنم یه جاهایی برام خوبه یه جاهایی برام بده
                    البته خب نمیشه گفت دقیق، چون منم ممکنه معیارم به تناسب وضعم باشه ولی میدونم وضعیت چجوره تقریبن
                    میدونی من مثلا برام مهمه که کسی ازم به ناحق ناراحت نشه
                    این موضوعو کمتر توی خیلی از افراد میبینم، منظورو شخص خاصی نیست به خودتون نگیرید، شماها نمیدونید ولی من هنوز فکر میکنم دخترا کلا ادمای معصومین
                    یعنی مثلن چطور بگم، من دغدغه دارم که بدونم چه وقت باید از حق خودم جلوی یه خانم دفاع کنم و چه وقت کوتاه بیام
                    اکثر اوقات من کوتاه میام، حالا چمیدونم شاید بگید اینم شد مث بقیه که میگه کوتاه میاد ولی فقط حرف زده و عمل نکرده
                    باید بگم که نه واقعن
                    چه واقعیت چه مجازی به هزاران دلیل من سعی میکنم مدارا کنم با خانما و این برام گاها تبدیل به مشکل شده
                    نمیدونم چرا ولی خب متوجه باش دیگه
                    وقتی من حرمت نگه میدارم و چیزی نمیگم، واقعن بخاطر اینه که هم برات ارزش قائلم هم روم نمیشه چیزی بگم
                    خب تو چرا ادامه میدی؟! خب خیلی وقتا دیدم از طرف دخترا به من حرف زده شده، نه حرفی که مثلن نصیحت یا پند باشه هاا نه، منظورم این نیست
                    حرفی زده شده که خب اگر بخوایم دقیق نگاه کنیم، خیلی جالب نبوده دیگه! درست نبوده اون حرف زده بشه
                    با کمال احترام ولی وقتی اومدم انجمن تا الان
                    متوجه شدم، خیلی از دخترا، طاقت برگشت شوخی خودشونو ندارن و خب من که چیزی نمیتونم بگم چون از احوالات دخترا باخبر نیستم ولی خب بین پسرا این حرکت چیز خوبی نیست
                    خب خیلی منطقیه دیگه! وقتی یه شوخی با یه نفر میکنی، اول باید قبول کنی که اگه یه نفر اون شوخیو با خوده تو کرد، خودت ناراحت نشی!
                    ولی متاسفانه من از بس اینجا دیدم که نمیشه شوخیو برگردوند، دیگه سعی کردم دوز شوخیامو کم کنم نسبت به خانما
                    بله درست شنیدید
                    گاها شده یه پیام شوخیو تایپ کردم که ارسال کنم، ولی منصرف شدم، چون احتمال دادم طرف مقابل بهش بر میخوره
                    میدونی حالا گذشته از این
                    خیلی وقته در مورد ازدواج زیاد فکر میکنم
                    خیلی از ماها همش به والدین خودمون راجع به نحوه تربیت کردن و دستور دادن به ماها گیر میدیم
                    ولی قطع به یقین میشه گفت اگه اونا حرف حقو نزده باشن، خودمون هم خیلی گلی به سرمون نزدیم
                    همش یاد گرفتیم موفقیت کسب نکردنامونو بندازیم تقصیر خانواده!
                    خانواده رفت مهمونی منم برد
                    خانواده سر و صدا میکنه
                    خانواده تو کارم فضولی میکنه
                    خانواده ال خانواده بل
                    خب من گندکاریام رو نود و نه درصد به عهده خودم میگیرم که البته کار درستیم هست، ولی این مورد توی خیلی دیدم اینطور نیست و این بده
                    حالا برگردیم سر بحث اصلی
                    خیلی از ماها اگه بخوایم همین روند معمولی زندگی رو ادامه بدیم، بهتر از والدین فعلی خودمون ازمون در نمیاد
                    گرچه شاید اصن والدی در نیاد
                    وقتی هنوز اونقدر بچه اییم که فکرمون توی ظاهربینی مونده
                    وقتی هنوز اونقدر بچه ایم که نمیخوایم سیر کتابخوانی شروع کنیم
                    وقتی هنوز اونقدر بچه ایم که دغدغه اصلی مون اینه فلان تیم فوتبال، فلان رپر، فلان یوتیوبر فلان ... قراره چه گلی به سرش بزنه، هنوز مونده تا بزرگ شیم
                    کی میخوایم بزرگ شیم؟!
                    هنوز تو نمیتونی خشم خودتو کنترل کنی
                    نمیتونی شهوت خودتو کنترل کنی
                    یاد نگرفتی سهم غذای داداشتو نخوری
                    یاد نگرفتی صبح زود از خواب پا شی
                    یاد نگرفتی یه مهارت جدیدو!
                    هنوز زبان انگلیسیت. رو احتمالن شونصد بار کلاس رفتی ولی هنوز توی ای بی سی دی میمونی
                    هنوز نمازات قضا میشن و نمازای قضات هم وقت نمیزاری که بخونی
                    هنوز توی ساده تربن مبانی فکری خودت و اینکه قراره به چه چیزی پایبند باشی موندی
                    هنوز ورزش نمیکنی، کلی اضاف وزن داری ولی عین خیالت نیست
                    هنوز یاد نگرفتی چطور با پدر و مادر خودت برخورد کنی اونوقت میخوای بری با عشقت حرفای عاشقانه بزنی؟!
                    اونوقت میخوای درست بچه هات رو تربیت کنی؟!
                    اونوقت میخوای پدر یا مادر نمونه ایی باشی؟! همونی که خودت میخوای؟!
                    الانم احتمالن با خودمون میگیم خب کنکوره نمیشه وقت گذاشت
                    با اینکه خودم خیلی به این مورد اعتقاد ندارم
                    ولی خب باشه، چند نفرمون بعد کنکور دغدغه مون بوده که به فکر این مسائل باشیم؟!
                    کدوم آدم شیری عقلی اومده گفته ۱۸ سالگی وقت خوش گذرونیه؟!
                    کدوم آدم پرتلاش و یا دانشمند رو میشناسید که دنبال عیاشی و رفتن پی دوستاش باشه؟!
                    باشه منم میدونم تا یه حدی لازمه، ولی واقعن نه در این حد که ماها اینقدر دامن زدیم به خوشگذرونی
                    کی قراره آدم بشیم؟!
                    افتادیم توی یه لوپ معیوب به قول بعضیا
                    میریم ته کیف و حالی که ممکنه، رو با دوستامون انجام میدیم
                    زندگی و شغل و هدفمون هم به کتفمون نیس، بعد تا تو زندگی کم اوردیم زمین وزمان رو مسئول قرار میدیم
                    -ایران بدبخته که الان مضع من اینطوره
                    -اهواز فلانه که الان من سردرگمم
                    -مملکت فلک زده اس
                    ته خوشحالی رو داریم، اخرش همش مینالیم از در و دیوار
                    اونوقت خومون چه غلطی کردیم؟! هیچی!! کارمون شده اینکه همین چرت و پرتایی که باقی مردم به مسبب وضعیت خودشون میگن، رو ماهم بگیم
                    یه بار پدر و مادره یه بار پلیسه، یه بار فلان مسئوله یه بار رئیس جمهور فحش کشی میکنیم
                    اصن کی قراره بپذیریم که باید با وضعیت ساخت و تلاش کرد؟!
                    اونی که تو سکوت تلاش میکنه دردشم تو خودش میریزه قویتره یا اونی که همش داره گلگی میکنه و بی اعصاب بازی در میاره؟!
                    خودمو دارم میگم ها!
                    وقتی هنوز فکر و دلمون اونقدر ضعیفه که بادی به بیدی میخوره، از زمین و زمان دلخور میشیم
                    چه فایده داره؟!
                    پس فردا رفتی تو اجتماع میزنن پس سرت مسخرت میکنن، حاضری حرفاشونو بشنوی و تحمل کنی و گاها چیزی نگی؟!خب بالاخره ادم بیشعور به تمام معنا و رذل، همه جا پیدا میشه
                    بلدی چطور باید با این آدما برخورد کنی؟!
                    نوع برخوردی که قراره داشته باشی، خودخواهانه اس یا دوستانه؟!
                    چطور هنوز دغدغه ات فیلمه؟!
                    باشه فیلم خوبه ولی نه اینکه در هفته سریال چهل قسمتی رو تموم کنی
                    مگه زندگیت فیلمه؟! از فیلم پول در میاری مگه؟!
                    فیلم همون عامل منحرف کنندس
                    فیلم دیسترکشنه
                    شهوت دیسترکشنه
                    موسیقی بازی گیم باشگاه رپ امیال درونی
                    اگر هدفت نباشن، اضافه مصرف کردنشون،میشه دیسترکشن!
                    هنوز اونقدر قوی نیستی که بخوای به تعهد بین خودتو همسرت پایبند باقی بمونی بعد به قیافه همسرت فکر میکنی؟!
                    به کجا داریم میریم؟!
                    وقتی که اب پرتقال صبحونه ات، سه دبقه دیر بشه، صدات در میاد، وقتی مه صبر نداری تحمل نداری
                    اونوقت چطور قراره حرف و حدیث های این و اون رو در آینده تحمل کنی؟!
                    اصن کی قراره بپذیریم که مسئولیتمون رو دوش خودمونه؟؟
                    الان بزارنت توی یه شهر غریب بدون هیچ حرفی، بهت یه مقدار پول بدن، با یه خونه، میتونی دووم بیاری؟ میتونی کار پیدا کنی؟بری کار کنی؟! صبح ساعت ۸ ارباب رجوع بی اعصاب بیاد پیشت و سرت داد بزنه و تو هم محترمانه جوابش بدی؟!
                    کی قراره بزرگ شیم؟!
                    د اخه لامصب
                    تو هنوز توی خوت موندی
                    بیخود کردی میخوای بری یکی دیگرم بدبخت کنی
                    بیخود کردی میری رل میزنی
                    مگه دختر مردم اسباب بازیه
                    نمیتونی دلتو کنترل کنی بتمرگ تو خونه از مجازی دور بمون
                    این خودخواه بازیا چیه
                    میدونی گاهی اوقات هم ذهنم میره راجع به کنکور فکر میکنه و راجع به شغل
                    یه چیزی که تو ذهن ماها کردن
                    اینه که درامد فقط پزشکیه مهندسیه وکالته قاضی بودنه
                    در حالیکه من تازه فهمیدم اینطور نیست
                    خیلی چیزای دیگه ام هست
                    کاش اینو زودتر میفهمیدم
                    پول در اوردن میتونه راحت باشه اگه قید و بندی نداشته باشی
                    یه جا از اقا سهراب شنیدم گفتمش واینر بودن چطوره
                    فکر کنم گفت از این کارا خوشم نمیاد چون مفید نیست
                    بعد من رفتم تو فکر
                    دیدم ای دل غافل
                    شغلای زیادی هستن که پول توشون هست ولی در عوض خیلی ایرادات دارن
                    اون شغلی که به طور مستقیم یا غیر مستقیم توی ترویج برهنگی توی ترویج بی اخلاقی توی ترویج بی فرهنگی توی ترویج افکار غلط توی ترویج کار های زشت تاثیر داره، شغل خوبی نیست
                    درسته هر ادمی اختیار خودشو داره
                    ولی این اختیار یه حد اعتدالی داره
                    وقتی یه ادم گرسنه اس سه روزه غذا نخورده، و جلوش یه کیک بزاریم، نباید ازش انتظار داشته باشیم که خیلی بتونه خودشو کنترل کنه
                    شغل هم همینطور
                    اون کسی که ساقی مواد مخدره هم میتونه بیاد بکه مشتریام اختیار دارن بخرن یا نخرن، ولی بیخود کرده همچین استدلالی میاره
                    بستر یه چیز اشتباه اصن نباید فراهم بشه
                    نه اینکه فراهم بشه و بگیم افراد مختارن!
                    این موضوع ساده اگه تو مخ خیلی از ادمای بی عقل میرفت نصف مشکلات حل بود
                    اگه شغل آیندت باعث بشه یه بستر اشتباه فراهم بشه برای قشر جوون و نوجووون، اگه وجدان داری، بدون که داری به اون مشتریات خیانت میکنی
                    اگرم برات مهم نیست، خب تو هم میشی یکی مثل هزاران هزار فردی که روزی کلی خلاف و کار اشتباه انجام میدن ولی صرف اینکه کار اشتباهشون، در ظاهر جنبه خشن داره مجازات میشن ولی بقیه چون کار اشتباهشون در دید نیست مثه شکستن قلب ادما مثه ترویج افکار زشت و غلط، فقط چون در ظاهر این کار مشخص نیست، افراد مجازات نمیشن!
                    و این خوب نیست
                    هعی...
                    #درگیری های زندگی

                    جلوی اغراق ذهنتون رو بگیرید.

                    1 پاسخ آخرین پاسخ
                    28
                    • S.daniyal hosseinyS آفلاین
                      S.daniyal hosseinyS آفلاین
                      S.daniyal hosseiny
                      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                      #1521

                      برخی انسان‌ها -در عین تمامی نقد شدن‌ها- تلاش فراوانی برای حفظ همان مزخرفی که هستند دارند و این اصرار بر مزخرف بودن برخی اوقات واقعا مرا شگفت‌زده می‌کند.

                      «گلی نمانده خودت گل باش»

                      1 پاسخ آخرین پاسخ
                      15
                      • Elham HoseniE آفلاین
                        Elham HoseniE آفلاین
                        Elham Hoseni
                        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                        #1522

                        ای که اهم بی تو‌ بی سودا شد
                        ای که دردم بی تو بی درمان شد
                        این جهانم بی تو بی معنا شد
                        ره ما سمت خدا جویا شد
                        //○/^

                        1 پاسخ آخرین پاسخ
                        10
                        • Dr-aculaD Dr-acula

                          %(#c5e7fa)[به] %(#4fcdf3)[نام] %(#26b6f3)[خالق] %(#18a6f2)[زیـبــــــــــــــــــآیی] %(#007ec2)[ها]

                          سلام به خـودتــــــــــــــ(: 0_1534586486711_balloons-smiley.gif
                          همه ی ما هنرها و استعداد هایی رو توی وجود خودمون داریم که تا به سمتشون نریم و ازشون بهره نبریم ، شکوفا نمیشن ! ):
                          هدف این تایپیک اشتراک گذاری تولیدات ذهنی خودمون هست %(#ff0000)[(] تاکید میکنم خودمون %(#ff0000)[)] ، اینجا هر چیزی که منشاش خود شما باشید ارزش داره نه کپی کار های بقیه 😒
                          حتی میتونید فیلمی ک دیدید یا کتابی رو که خوندید رو با قلم و فکر خودتون نقد کنید و اینجا قرار بدید (:

                          همه به اینجا دعوت هستن دانش-آموزان-آلاء
                          بخصوص (:
                          🍃@zedtwo / بهاره / FLY -----> طراحان فوق العاده انجمن 0_1534586514665_scrap-books-smiley.gif
                          🦋@SOBHAN-1999 / najafiali78 / sattaralipour -----> خوشنویسان خوش قلب 😘
                          🍄negaarin / @M-an / chakame / دکتر علی ----->نویسندگان عجیب الفکر ! 🤖 🧠
                          🍁@njzamin / revival / @_Ata_ / @javadm328 ----> شاعران شهره انجمن 👳🏻♂ 👳🏼 👳♂ 👳🏼♂
                          ⚡@faezeh-r / blue ----> دو عدد عکاس تیز بین 🧐 🤩
                          💧 @zedtwo / Vezra / @Dr-Bernosi / بهاره ----> گرافیک بازان 😉 😂 🕸
                          ....................................
                          ازتون خواهش میکنم 😥 به پست ها ریپلای نزنید تا یه مجموعه خوب و یک دست از هنر های آلایی ها رو داشته باشیم (:
                          %(#6bffe6)[توجه !] این تایپیک شعبه دیگری ندارد 😒😂
                          %(#ff0000)[پ ن] : اگه پستای هنریتون رو توی تایپیک دیگه ای جز اینجا ببینم مورد پیگیریتون قرار میدم تا اخراج کامل هم دست بردار نیستم 0_1534586535363_cowboy2-smiley.gif 😂 😂

                          0_1534586548670_coke-smiley.gif

                          S.daniyal hosseinyS آفلاین
                          S.daniyal hosseinyS آفلاین
                          S.daniyal hosseiny
                          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                          #1523

                          +فرض کن میخوای بری توی یه جزیره زندگی کنی تا ابد.
                          -خب؟
                          +فقط یه چمدون و یه نفرو میتونی با خودت ببری. چی توی چمدونت میذاری و کیو میبری؟
                          -دستشو میگیرم و میبرمش. چمدون هم مال خودت.

                          «گلی نمانده خودت گل باش»

                          1 پاسخ آخرین پاسخ
                          14
                          • A آفلاین
                            A آفلاین
                            Alzahra
                            نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                            #1524

                            این روزا حالم اصلا خوب نیست !؟
                            هرچی با خودم فک میکنم ؛ میبینم که هیچ اتفاقی نیافتاده .هیچی ......
                            این که وقتایی که هیچکس و یا هیچ چیزی وجود نداره تا بهمم بریزه اما من خودم بی خودی بهم ریختم عجیبه ....
                            این که کسی باهام درگیری نداره ولی من با خودم درگیری دارم عجیبه ......
                            این که بشینم فک کنمو گذشته رو شخم بزنم تا دلیل حال بدِ بی دلیلم رو بهش ربط بدم عجیبه .....
                            این که بی هدف از خواب بپرم و بشینم پای کتابام ، درحالی‌که پر از آرزو و رویام ، عجیبه.......
                            این که هیچ چیز از ته دل خوش حالم نمیکنه ، با اینکه چیزای خوشحال کننده دورمو گرفتن عجیبه ........
                            میدونی میخوام چی بگم ؟؟؟!!!!
                            میخوام بگم ، انگار حال خراب داشتن شده عادت ذهنامون.....
                            روح خسته داشتن شده روتین روزامون .......
                            این که همه ی این حال و احوالا بر میگرده به خودمون . به خودی که به بد بودن عااادت کرده
                            این یعنی خودکشی....
                            برای خودکشی که حتما نباید ۱۰۰ تا قرص بخوری یا رگ بزنی که ....
                            خودکشی یعنی همین کاری که داریم با جوونیمون میکنیم . یعنی همین روزایی که میتونست حالت خوب باشه اما نشد واسه اینکه تو به بد بودن عادت کردی......

                            دست نوشته های مغز گنگ من

                            اخر یه شب این گریه ها سوی چشامو میبره ...

                            1 پاسخ آخرین پاسخ
                            8
                            • Mr. WickM آفلاین
                              Mr. WickM آفلاین
                              Mr. Wick
                              دانش آموزان آلاء
                              نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                              #1525

                              تعلیم مده کم ذات را
                              کم ذات اگر بالا رود
                              گردن زند استاد را...

                              ذات بد نیکو نگردد هرگز

                              همیشه هم همینطوری خواهد ماند،چون خدا نیکو و بد رو تو ذاتمون گذاشته...مهم اینه کدومو انتخاب میکنی🥲
                              هر کسی زندگی رو از دیدگاه خودش میبینه...یکی وقتی من چیزی مینویسم که خوشش نمیاد میگه آدم نچسبیه و فک میکنه کیه و این حرفاا ، بله درسته قطعا برای افرادی نچسبیم چون خودشون بهمون نچسب بودن که نچسبی دیدن وگرنه ما مرض نداریم...از فیزیک هرچی نفهمیده باشم اینو خوب فهمیدم که هر عملی یه عکس العملی داره دیگه...با عر دست بدی با اون یکی دست پس میگیری پس هم نگیری فرو میکنن تو چشمات:)))
                              با گفته های پیامبر و امام و بقیه کاری ندارم که می فرمودن با کسی که به تو بدی کرده به خوبی و‌ نرمی رفتار کن...اخوی شما برگزیده بودین بایدم فرق داشته باشین نوع عادی بشر...
                              الان با نرمی بخوام برخورد کنم سوار که میشه هیچ...لگدم میزنه عمو😕
                              قصاوت با خودتون ببینین میخوایین چطوری زندگی کنین...تو خوشی های پوچ ذهنی زندگی کردن یا واقعیت تلخ زندگی!

                              مسر ویک
                              11:47
                              01/01/27

                              1 پاسخ آخرین پاسخ
                              7
                              • officer kO آفلاین
                                officer kO آفلاین
                                officer k
                                نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط officer k انجام شده
                                #1526

                                فاصله که میگیری تازه می فهمی
                                خودتو اسیر چه مزخرفاتی کرده بودی و نمیدونستی
                                حتی چیزایی که با تمام وجودت یه زمان خواستارش بودی
                                چند وقت یه بار فاصله بگیرید..ببینید چند چندید
                                فاصله از هر چیز....

                                1 پاسخ آخرین پاسخ
                                6
                                • Mr. WickM آفلاین
                                  Mr. WickM آفلاین
                                  Mr. Wick
                                  دانش آموزان آلاء
                                  نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط Mr. Wick انجام شده
                                  #1527

                                  " پول " ؛ همان چیزی ست که فی نفسه این قابلیت را دارد تا هر دو چیز متضادی را به هم تبدیل نماید!!!

                                  حالا یه سریا بیان بگن پول همه چیز نیست ولی نیازه!

                                  اینم یه مدل خوردنه
                                  کسی چی میدونه چی خوردنه...شاید خوشیه
                                  شاید شکر
                                  شاید...
                                  خلاصه شاید.

                                  آره باشه پول خوشبختی نمیاره

                                  جون مادرتون از رویاهاتون بیایین بیرون...منم دوس دارم فانتزی داشته باشم منم آدمم منم رویا دارم منم دل دارم.
                                  ولی بسته به شرایط دهنمو باز میکنم و خواسته هامو به خودم میگم که دچار آمنزیای گسسته (نوعی بیماری ذهنی که مربوط به فراموشیه) نشم.
                                  ابلفضیااا😂 یه سریا با خودشونم مووشگیل دارن عجیب موشگیل دارنا...مثلا از اینا که میگن نه من فلان شخصیت رو‌ندارم ولی تو مطمئنی که داره و قبول میکنی که باشه آقا طرف این مدلی نیست بعد که روو میشه که همچین شخصیت داره و علنی میشه طرف میرونه یه جا دیگه داستانو😂خدایی دوست دارم این مدل افرادو به 898روش سامورایی ببرم تو اتاق باهاش اتل متل بازی کنم.
                                  آقا با خودتم سوتفاهم داری؟!به ابلفض اگه قبول کنه طرف!عمرا!نمیدونم اسم این بیماری چیه هنوز به این درجه نرسیدم که اسمشو بدونم ولی قاعدتا بیماریه و مشکل بزرگ روان شناختی به حساب میاد.
                                  خلاصه که همه شاعر شدن،شعر میگن
                                  از دید یکی دیگه هم من دارم شعر میگم😂کی ب کیه!
                                  پول عامل خوشبتی.... هست😅روزی سه مرتبه با غرغره مصرف شود.کسی با یه کارگر که اسمشم میذارن چلمنگ خوشبخت نشده...کسی هم ندیده از صدا و سیمای جمهوری اسلامی بکش بیرون یکم زندگی کن بفهم فقط...همین که بفهمی واقعا بار بزرگی از دوش خیلیا برداشتی.

                                  در مقابل فهمیدن مقاومت نشون ندیم🤝🏼مثل من که تو فیزیک اینطوریم😂

                                  مستر ویک
                                  23:51
                                  01/01/29

                                  1 پاسخ آخرین پاسخ
                                  6
                                  • M آفلاین
                                    M آفلاین
                                    marzyeh78
                                    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط marzyeh78 انجام شده
                                    #1528

                                    InShot_۲۰۲۲۰۴۲۰_۱۰۵۳۵۶۳۰۸.jpg
                                    همینجوری بعد از مدت‌ها...
                                    🧡

                                    الحمدالله علی کل حال🧡

                                    1 پاسخ آخرین پاسخ
                                    7
                                    • -Dr_Ugger-- آفلاین
                                      -Dr_Ugger-- آفلاین
                                      -Dr_Ugger-
                                      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                      #1529

                                      داد میکشم ولی میدانم قبل دادم، دادم دادند
                                      خوردن میوه وِزر را حوا و آدم یادم دادند
                                      دیر شد نچیدمو گندمم را به باد دادند
                                      همگنان که خود گندمشان را به باد دادند
                                      من آنم که با ریشخند سودایش را ندا دادند
                                      سیر شدم از زخم هایی که با زبان در شکمم جا دادند

                                      پس میزنم کِلکی که از استخوانم پرداختم
                                      در قدحی که با لعل‌آب شاهرگم انباشتم
                                      با آن میکشم بر بومی که از پوستم ساختم
                                      سرگذشتی که دردم را در درونش باختم

                                      در پاییزی که برگهایش در باد خزان‌ غلطان اند
                                      شاپرک ها در پیله هایشان منتظر شب هنگام اند
                                      پسرک و دخترکی را در باغی گرداندند
                                      باد و شاخه ها بادبادک پسرک را شکاندند
                                      چشمانش به بالای درخت خیره ماندند
                                      خسته شدند و لباس اشک را از تن بر انداختند
                                      پسرکِ گریان را به سوی بزرگانش دواندند
                                      گفت بادبادکم را بردند و شکاندند و ندادند
                                      خواست بادبادک دیگری برایش بسازند
                                      ولی به بغضش خندیدند و نساختند و ندادند
                                      سر پسرکِ گریان را به سینه مادرش سپاردند
                                      باد و شال پشمین مادرش چشمانش را خشکاندند
                                      همان جا بود که کودکی را در درونش خواباندند
                                      همگنانی که خود کودکیشان را قبلا خواباندند

                                      دخترک از دور سرشک دوستش را نگریست
                                      دلش دو بار تپید و بار سوم چشمش گریست
                                      به خود آمد و دید بند بادبادک در دستش نیست
                                      دلش به او گفت دزد من و بادبادکت کیست؟
                                      .
                                      .
                                      .

                                      ادامش بمونه برا بعد کنکور... 🙂

                                      1 پاسخ آخرین پاسخ
                                      13
                                      • S.daniyal hosseinyS S.daniyal hosseiny این تاپیک را در ارجاع داد
                                      • علیرضا تمدنیع آفلاین
                                        علیرضا تمدنیع آفلاین
                                        علیرضا تمدنی
                                        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                        #1530

                                        که دیشب از بلندای ایوان
                                        مردی به یاد چشمانت پرید
                                        حالا سقوط کرده به اعماقم
                                        مردی که در نگاه تو زندانی ست...

                                        #تک_بیت

                                        1 پاسخ آخرین پاسخ
                                        6
                                        • M آفلاین
                                          M آفلاین
                                          marzyeh78
                                          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                          #1531

                                          InShot_۲۰۲۲۰۴۲۵_۰۵۵۹۵۱۸۸۶.jpg
                                          🌿🤍

                                          الحمدالله علی کل حال🧡

                                          1 پاسخ آخرین پاسخ
                                          5
                                          پاسخ
                                          • پاسخ به عنوان موضوع
                                          وارد شوید تا پست بفرستید
                                          • قدیمی‌ترین به جدید‌ترین
                                          • جدید‌ترین به قدیمی‌ترین
                                          • بیشترین رای ها


                                          • 1
                                          • 2
                                          • 75
                                          • 76
                                          • 77
                                          • 78
                                          • 79
                                          • 83
                                          • 84
                                          • درون آمدن

                                          • برای جستجو وارد شوید و یا ثبت نام کنید
                                          • اولین پست
                                            آخرین پست
                                          0
                                          • دسته‌بندی‌ها
                                          • نخوانده ها: پست‌های جدید برای شما 0
                                          • جدیدترین پست ها
                                          • برچسب‌ها
                                          • سوال‌های درسی و مشاوره‌ای
                                          • دوره‌های آلاء
                                          • گروه‌ها
                                          • راهنمای آلاخونه
                                            • معرفی آلاخونه
                                            • سوال‌پرسیدن | انتشار مطالب آموزشی
                                            • پاسخ‌دادن و مشارکت در تاپیک‌ها
                                            • استفاده از ابزارهای ادیتور
                                            • معرفی گروه‌ها
                                            • لینک‌های دسترسی سریع