*پادکستجات*
-
|صدات ـ سارا یوسفی |
کاش صدات نوار کاستِ دولبهای بود
که از تموم شدنش نمیترسیدم! -
ظلماتِ مطلقِ نابینایی.
احساسِ مرگزای تنهایی.«ــ چه ساعتیست؟ (از ذهنت میگذرد)
چه روزی؟
چه ماهی
از چه سالِ کدام قرنِ کدام تاریخِ کدام سیاره؟»تکسُرفهیی ناگاه
تنگ از کنارِ تو.آه، احساسِ رهاییبخشِ همچراغی!
-
marzyeh78 در *پادکستجات* گفته است:
تو چه میدانی؟!
#مهران دوستی
#تو چه میدانی، این دل که پشت پیراهنی از گل سرخ پنهان است، چقـــدر دلتنگ توست
تو چه میدانی ؟! این چشمها چقدر عطر نفسهایت را دنبال میکند...
آه! خدا چقدر مهربان است
غروب که میشود فانوس ماه را روشن می کند.
تو نمیدانی که روزگار چقدر کوتاه است
و چراغهای خوشبختیِ ما دیری نمی پاید
تو چه میدانی ؟!آه ه ه
به چشمهای من نگاه کن ، رد باران بهار را در آن میبینی ؟
نه ، رد برگ زرد پائیزبا کدام خاطره زندگی میکنی ؟
هر روز صبح به کدام گلدان آب میدهی ؟از کدام خیابان می گذری
حال خودت را از کدام آیینه می پرسی ؟
جامه رستگاریت را در کدام چشمه می شویی ؟
به چشمهای من نگاه کنای کاش ای کاش ، به خوابم بیایی ، ای کاش صدایم کنی
باور کن !!!
باور کن ، چشمهای تو را دوست دارمنام فیلم: چیزهایی هست که نمیدانی
کارگردان: فردین صاحبالزمانی
بازیگران: علی مصفا، لیلا حاتمی، مهتاب کرامتی، پیام یزدانی، فرناز رهنماخلاصه داستان فیلم:
داستان این فیلم در مورد راننده آژانسی کم حرف به نام علی است که بی اعتنا به روابط اجتماعی پیرامون خود، زندگی را با کار کردن در آژانس سپری می کند.علی جان مصفا وصدای قشنگش
️
-
ــــــــــ
حمید سلیم....mp3%(#1da8c4)[نمیام اونقد بگم میشه دلـبرانه بنگری،که کلافه شی...]
%(#1da8c4)[می ارزید،اون روزا به این شبا می ارزید. گفتم که بدونی پشیمون نیستم، فقط دیگه نیسم. خستم. میخوام چارتا پـایـیـز بخوابم...] -
ــــــــــ
حمید سلیم....mp3%(#1da8c4)[نمیام اونقد بگم میشه دلـبرانه بنگری،که کلافه شی...]
%(#1da8c4)[می ارزید،اون روزا به این شبا می ارزید. گفتم که بدونی پشیمون نیستم، فقط دیگه نیسم. خستم. میخوام چارتا پـایـیـز بخوابم...]این پست پاک شده! -
نام فیلم: دوزخ، برزخ، بهشت
کارگردان: بیژن میرباقری
بازیگران: علی مصفا، مهتاب کرامتی، امیر آقایی، آتیلا پسیانی، مسعود رایگان، رحیم نوروزیخلاصه داستان فیلم (اپیزود دوزخ):
اپیزود دوزخ داستان زن و شوهری را نقل می کند که به دلایلی از هم جدا شده اند و اکنون که بار دیگر یکدیگر را ملاقات می کنند احساس می کنند که عشقی میان آنها وجود دارد.این اپیزود به این جهت دوزخ نام گرفته است که این زوج در حال سوختن از وضعیتی که برای همدیگر ساخته اند هستند و اکنون از کرده ی خود پشیمان اند اما پشیمانی دیگر فایده ای ندارد ...موزیک پایانی از: yaghma@soundcloud
با صدای همایون عزیز و شاملوی جان -
-
%(#4000ff)[اُتاقِسَردِآبـــــی]. ep3
%(#4000ff)[از من خیلی راهه تا «تو»,خیلی...]- میشه جراحی کنین ابرای گلومو در بیارین؟میدونم خطر داره ها
اما،خطرش کمتر از حرفاییِ که قورت میدیم.
من خیلی خسته شدم دیگه
خسته شدم از این همه شب
از این همه روز
از این همه هی درست میشه نترس گفتن به خودم که بدونم دروغه و دیگه هیچیو هیچوقت درست نمیشه
اصن آدم دلش میخواد بترسه
دلش میخواد ابر بشه بباره
بلکم تموم شه این همه سرب داغِ توی گلو،توی نگاه.
کاری میشه کرد؟
میشه تو این داستان پیوند اعضا و اینا
مثلا چشامو بفروشم ب جاش دوتا بال بخرم ؟
گفتم برات سامان میخواد کلیشو بفروشه؟
میشه منم بفروشم؟چشامو ،گلومو،همه رو بدم دوتا بالِ کوچیک بگیرم ،اونوقت گنجیشک بشم برم تا خونه منیریه
بشینم رو درخت خرمالو
مادربزرگ بشینه زیر درخت
موهاشو بریزه رو شونه هاش،آواز رشتی بخونه
میشه دیگه ؟نمیشه؟
داری گریه میکنی دکتر ؟دِکی!چه دل نازک شدی...؛)
- میشه جراحی کنین ابرای گلومو در بیارین؟میدونم خطر داره ها
-
-
-