هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
@Matrix در مشاوره کنکوری گفته است:
• چیکار کنم شبا راحت خوابم ببره؟
- چرت نیم روزی را فراموش کنید :
خواب بعداز ظهر یکی از علت های اصلی بی خوابی شما در شب است. اگر نمیتوانید شب ها به سادگی بخوابید پس حتما چرت های نیمروزی را کنار بگذارید.
تو که لالایی بلدی چرا خودت خوابت نمی بره؟
- چرت نیم روزی را فراموش کنید :
-
دوستم که گفتم قراره شیراز پیاده شه؟
اومد
بماند که به قول خودش دعوت شده بود
نمیدونم دعوت کدوم شهید
فقط میدونم ربط داره به شهدای کانال کمیل...
چون دنبال کتاب راز کانال کمیل میگشت
و بعد روایت گری که اونجا داشتیم حالش عوض شده بود
با اینکه اونجا پر بود از کتاب ولی پیدا نمی کرد
خیلی اتفاقی به چشم ما خورد و آدرس دادیم بره اونجا بگیرش
قشنگ از صداش میشد ذوق و تعجبشو حس کرد
بماند
اونجایی که زهرا رفت سر آقای فلانی جلوی خانمش و بچهاش داد و فریاد زد که
مگه شما مسئول نیستید اینجا؟
همهی اتوبوسا آقایون میرن این کارا رو میکنن
فقط اینجاست که من باید برم
هی هیچی نگفتم هی شمام کاری نمیکنید
آوردنتون که مداحی کنید
کو؟
این کارارم که نمیکنیداین خونواده خیلی جوون بودن
خانمه ۲۴سالش بود بچهه ۵ساله
طبیعتا آقاهه هم جوون بود
خانمش که هیچی نگفت
آقاهه گفت شما مسئول اتوبوسید آمار رو به من بگید میرم انجام میدم ،شما آمار رو هم درست نمیگید
زهرا گفت آمار رو که میگم بعدم مدام از دانشگاهای دیگه میان تو این اتوبوس و میرن معلومه آمارمون هی خراب میشهاینجا هم تموم شد
شب زهرا میگفت مسئول اتوبوس منم،تا شیراز هرکی به حرفم گوش نده من میدونم و اون
دوستاشم یه نیمچه تشویقی میکردن
دیگه آقاهه میرفت این کارا رو انجام میداد و میومد
و دیشب فهمیدیم که این خونواده فقط زائر بودن
مسئول چیزی نبودن...
جالبه که یه آقایی تو این سن که هیشکی نیست افسار غرورشو بگیره
جلوی خانمش و بچهاش اینجوری باهاش برخورد کنن و هیچی نگه
زهرام قرار شد زنگ بزنه و هماهنگ کنه یه جایی که همه باشیم بره ازشون عذرخواهی کنه
((اقای ... و خانواده هم زائر بودن
ینی ایشون مسئولیتی نداشتن ینی که بخان حالا کاری برامون انجام بدن️
خدا من و ببخشه
ینی باید زنگبزنم معذرت خاهی بکنم
ی بار همتون جمع بودین به اقای ... هم میگم بیان که اونجا ازشون معذرت خواهی کنم))
و اینا واسم قشنگ بود
این جو رو هیچ جا ندیدم
دانشگاه هیشکی نیست جلوی غرور رو بگیره
طرف مقصر باشه کارشم عمدی بوده باشه
بازم کم پیش میاد عذر خواهی کنه...
هرکی دنبال منفعت خودشه...
ولی اونجا اینجوری نبود
یه بچهی کار اومد تو اتوبوس
مسئول کاروان گفت اینجا هیشکی پول نداره
با شناختی که ازش داشتم تعجب کردم!
نمیدونستم که چرا نباید بهشون پول داد
دوستم گفت چون اکثرا اجارهای ان و این پول رو میدن به صاحبشون باید بهشون خوراکی داد
و بچه ها تا در اتوبوس دویدن دنبالش که ته خوراکیایی که دارن رو بهش بدن...
هرچند دردی دوا نمیکرد
ولی اون روحیه قشنگ بود(: -
آقاهه داشت روایت گری میکرد
گفت ببخشید که اینجا بابا با بچهشم نشسته
ان شاءالله سایتون سالها بالا سر بچهتون باشه
آقاهه گفت دعا کنید شهید شیم
و گریه کرد...
راوی دوستش تو سوریه شهید شده بود
اسم دوستش رو که میاورد
از صداش دلتنگی و حسرت میبارید... -
خودشه!
شهید سید جعفر طاهری!
دوستم قبل اومدن میگفت یه خوابی دیدم
اگه نیام عذاب وجدان میگیرم!
خوابشو گفت...
میگفت یه جایی بوده فقط خاک بوده
یه آقایی رو از دور دیدم که سر و دستش قطع شده و داره میاد طرفم
یهو مثل تلویزیون سیاه و سفید شده
و یه تابوت گذاشتن جلوم
دوستم میگفت میخوام برم خونه دلم تنگ شده
ولی عذاب وجدان میگیرم
گفتم بیا بریم همش ۶روزه
شاید این شهیدم تفحص کردیم
یادمه اون یکی دوستم یه جوری نگاه کرد...
بعد کانال کمیل دیدم داره وصیت نامهی طاهر نامی رو میخونه
راوی از همین شهیدی که داشتن وصیت نامه رو میخوندن اونجا گفت و گفت برید وصیتنامهشو بخونید
از اونجایی که دوستم آدم پیگیری تو این زمینه نبود و تو مسیر معمولا فیلم میدید
الان کنجکاو شدم ببینم قضیه چی بوده که داشته وصیت نامه رو میخونده
و درسته همون شهیده(:
و چندتا وجه مشترک با دوستم داره...
خوش به حالش(: -
Michael Vey بچه های تجربی کنکور 1402 دوازدهم راه ابریشم پرو تجربیاreplied to Detective on آخرین ویرایش توسط انجام شده
@Nature
-
Michael Vey بچه های تجربی کنکور 1402 دوازدهم راه ابریشم پرو تجربیاreplied to Detective on آخرین ویرایش توسط انجام شده
@Nature چرااا
-
Michael Vey بچه های تجربی کنکور 1402 دوازدهم راه ابریشم پرو تجربیاreplied to Detective on آخرین ویرایش توسط انجام شده
@Nature ببین سنتیا عاالین.. ولی چگالی بخوای بگیری خیلی کمه مقداری ک میخونن نسبت به مقداری ک اهنگ میزنن
وگرنه داشتم درین سرای بی کسی رو گوش میدادم خیلی باحال بود -
داشتم تست میزدم.. ب خودم اومدم دیدم رو میز رسما بیهوش شدم... حتی خوابم دیدم. خواب دیدم بابام بهم گف از امروز تا ۴۸ ساعت استراحت کن بعدش پر انرژی شروع کن
Matin Mousavi 1 همشش تقصیر توعه -
من تاحالا تو همچین جمعی نبودم استرس گرفتم
ناشتا هم هستم باید ازمایش بدم
توی دوماه ۴ تا ازمایش
دیگه هرچی خون داشتم از دست رفت
الانم استرس گرفتم -
ای واییی
من یک آزمایش ه باید برم بدم هنوز ندادم
دو تا هم واکسنه نمی دونم امپوله برای حساسیت اونا رو هم نزدم.چطوری 4 تا دادی
-
منم دیگه فهمیدم مشکل اصلیم خوابههه
و گوشی
حالا گوشی رو میشه کنترل کرد. خوابه عذابههه -
@azerimatah
شعر بیوتون خیلی قشنگه -
-
چقد سرده
-
سرماخوردگی خر است