Skip to content
  • دسته‌بندی‌ها
  • 0 نخوانده ها: پست‌های جدید برای شما 0
  • جدیدترین پست ها
  • برچسب‌ها
  • سوال‌های درسی و مشاوره‌ای
  • دوره‌های آلاء
  • گروه‌ها
  • راهنمای آلاخونه
    • معرفی آلاخونه
    • سوال‌پرسیدن | انتشار مطالب آموزشی
    • پاسخ‌دادن و مشارکت در تاپیک‌ها
    • استفاده از ابزارهای ادیتور
    • معرفی گروه‌ها
    • لینک‌های دسترسی سریع
پوسته‌ها
  • Light
  • Cerulean
  • Cosmo
  • Flatly
  • Journal
  • Litera
  • Lumen
  • Lux
  • Materia
  • Minty
  • Morph
  • Pulse
  • Sandstone
  • Simplex
  • Sketchy
  • Spacelab
  • United
  • Yeti
  • Zephyr
  • Dark
  • Cyborg
  • Darkly
  • Quartz
  • Slate
  • Solar
  • Superhero
  • Vapor

  • Default (بدون پوسته)
  • بدون پوسته
بستن
Brand Logo

آلاخونه

  • سوال یا موضوع جدیدی بنویس

  • سوال مشاوره ای
  • سوال زیست
  • سوال ریاضی
  • سوال فیزیک
  • سوال شیمی
  • سایر
  1. خانه
  2. بحث آزاد
  3. خــــــــــودنویس
برگ انجیر.... ☘️🍀🌿
______
بِسْم رَبّ النور ️ سلام امیدوارم حال دلتون بهترین باشه..... برم سراغ حرف اصلی.... در فکر تاپیکی بودم که هر روز توش چند تا پست قشنگ بزارم و با چند تا عکس و متن نوشته و دل نوشته...... حالمون خوب بشه، انرژی بگیریم در طول روز.....️️ یه جورایی این تاپیک شبیه کانال یا چنل..... البته پست هایی که قرار بزارم برای خودم نیست و صرفا گلچینی از مطالبی که ممکنه توی فضای مجازی یا کتاب ها ببینم و بارگذاری بکنم..... اگر شما هم دوست داشتید خوشحال میشم همراه من بشید.... ️ [image: 1686940882701-img_-_.jpg] پ.ن:اسم تاپیک برگرفته از اسم یک کانالِ و در آخر دعا میکنم دلتون ذهنتون ابری باشه(:️️
بحث آزاد
رقیب
خ
کسی هس ساعت مطالعه بالایی داشته باشه بخونیم این 20 روزو؟ ترجیحا دختر باشه تنهایی نمیتونم اگ یکی بود خیلی بهتر پیش میرفتم
بحث آزاد
خــــــــــودنویس
Dr-aculaD
Topic thumbnail image
بحث آزاد
👣ردپا👣
اهوراا
Topic thumbnail image
بحث آزاد
کنکور1405
M
سلام به همه. من بعد از یه مدت دوباره میخوام کنکور 405 رو شرکت کنم. ولی خب کسی رو پیدا نکردم که برای سال405 باشه. و دوستی پیدا نکردم تو این زمینه. هرکی هست بیاد اینجا حرف بزنیم
بحث آزاد
تروخدا بیاین
خ
دیروز اشتبا کردم سلامت نخوندم الان چیکار کنم جزوه ای میدونین یکم جمعو جور باشه کتاب اصلن خونده نمیشه خیلی زیاده
بحث آزاد
دستاورد هایِ کوچکِ من🎈
AinoorA
سلام بچه ها امیدوارم حالتون خوب باشه و خیلی سرحال و شاد باشین خب از عنوان تاپیک یچیزایی مشخصه که قراره در مورد چی اینجا حرف بزنیم ولی بزارین توضیحات بیشتر بدم خیلی از ما یوقتایی هست که ممکنه احساس کنیم هیچ کاری نکردیم یا هیچ کاری ازمون برنمیاد و روزمون رو تلف کردیم و.. و ذهنمون ما رو با این افکار جور واجور و عجیب غریب مورد آزار قرار بده و احساس ناتوانی رو بهمون بده در حالی که در واقعیت اینطوری نیست و ما توانا تر از اون چیزی هستیم که توی ذهنمون هست اینجا قراره از موفقیت های کوچولومون حرف بزنیم و رونمایی کنیم تا به ذهنمون ثابت کنیم بفرما آقا دیدییی ما اینیم هر شب از کار های مثبت کوچولوتون بیاین و بگین و این حس مثبت و قشنگ مفید بودن رو به خودتون بدین مثلا کنکوری ها میتونن تموم شدن یه بخش از برنامه اشون رو بگن ، از انجام دادن کار هایی مثل مرتب کردن اتاق ، از گذروندن امتحانای سخت و آب دادن به گل ها و کلی کار کوچیک و مثبت دیگه منتظرتون هستم آلایی ها موفق باشین🥹️ دعوت میکنم از : @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا @دانش-آموزان-آلاء @فارغ-التحصیلان-آلاء @دانشجویان-درس-خون @دانشجویان-پزشکی @دانشجویان-پیراپزشکی
بحث آزاد
تنهایی حوصله ندارم بیاین با هم نهایی بخونیم
خ
سلام بچها هر ساعتی هر درسیو خوندین بیاین بگین این ساعت اینقدر فلان درس رو خوندم انگیزه میگیریم
بحث آزاد
بخدا سوالات اونقد سخت نیستن ولی وقتی میشینم سر جلسه اعداد کوه میشن واسم
خ
بچها وقتی میشینم به ارومی حل میکنم سوالاتو میدونم حل میکنم مشکلی ندارم سر جلسه انگار اصن من نخوندم ی جوری میشم میترسم از سوالا مخصوصا سوالاتی ک عدد دارن عددا جلو چشام بزرگ میشن بخدا خنده داره ولی جدی میگم
بحث آزاد
من ِ فارغ 401 هم باید زمین ترمیم کنم؟؟
خ
...............
بحث آزاد
شاید شد...چه میدانی؟!
Hg L 0H
مدت هاست که از نشست غبار سرد و تیره به قلبم میگذرد مدت هاست منِ تاریکِ گم شده، در خودم به دنبال روزنه هایی از نور میگردد نفس هایم سخت به جانم می نشینند اشک هایی که سرازیر نمی شوند وجود مرا به ستوه آورده اند دوست دارم بایستم سرم را بالا بگیرم و تا زمانی که صدایم خفه شود فریاد بزنم بماند در پس پرده ی خاکستری غم بماند که چه می شود... شاید شد....چه میدانی؟!
بحث آزاد
بحث آزاد
JaanaJ
دوستان من تازه وارو سایت شدم میخوام بدونم چطوری باید اسمم رو تغیر بدم درست کردم ولی باز دوباره اینو زده چیکار باید کنم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌.........
بحث آزاد
تمام رو به اتمام
Hg L 0H
حس خفقان، حتی نفس کشیدن هم سخت شده گلویم فشرده تر از قبل راه هوا را بسته پروازی را آغاز کردم که در سرم مقصدش بهشتی برین بود اما اکنون و در این زمان نمیدانم کجا هستم پروازم به سمت جهنم است یا بهشت؟ میشود یا نمیشود تمام وجودم را پر کرده تمام احساسات کودکی از کوچک و بزرگ به مغزم هجوم آورده و دارد تمامِ من را آرام آرام از من میگیرد نکند اینجا جای من است؟ در سرِ کودکیِ من چنین رویایی شکل گرفته بود؟ قلبم سیاه و چشمانم تار شده اند هوای پریدن دارم اما نگار لحظه به لحظه در همان جایی قرار دارم که ایستاده بودم انگار نمیشود قدم از قدم برداشت میخواهم رها باشم از افکاری که مرا خفت میکنند و تا مرز خفه شدن من را به دنبال خود میکشانند میل به رهایی آزادی ام را هم از من گرفته... شوق پریدن آرام آرام گویی دارد تبدیل به میل سقوط میشود مبادا چنین روزی برسد... مبادا....
بحث آزاد
به که باید دل بست؟
blossom.B
به که باید دل بست؟ به که شاید دل بست؟ سینه ها جای محبت , همه از کینه پر است. هیچکس نیست که فریادِ پر از مهر تو را گرم پاسخ گوید. نیست یک تن که در این راه غم آلوده ی عمر , قدمی راه محبت پوید. خط پیشانی هر جمع , خط تنهاییست. همه گلچینِ گلِ امروزند... در نگاه من و تو حسرت بی فرداییست. به که باید دل بست؟ به که شاید دل بست؟ نقش هر خنده که بر روی لبی می شکفد, نقشه‌ای شیطانیست. در نگاهی که تو را وسوسه ی عشق دهد حیله‌ای پنهانیست. خنده ها می شکفد بر لبها, تا که اشکی شکفد بر سرمژگان کسی. همه بر درد کسان می نگرند, لیک دستی نبرند از پی درمان کسی. زير لب زمزمه شادی مردم برخاست, هر کجا مرد توانائي بر خاک نشست . پرچم فتح برافرازد در خاطرِ خلق, هر زمان بر رخ تو هاله زَنَد گردِ شکست. به که بايد دل بست؟ به که شايد دل بست؟ از وفا نام مبر , آن که وفا خوست کجاست؟ ریشه ی عشق فسرد... واژه ی دوست گریخت... سخن از دوست مگو...عشق کجا؟دوست کجا؟ دست گرمی که زمهر , بفشارد دستت در همه شهر مجوی. گل اگر در دل باغ , بر تو لبخند زند بنگرش , لیک مبوی ! لب گرمی که زعشق , ننشیند به لبت به همه عمر مخواه ! سخنی کز سر راز , زده در جانت چنگ به لبت نیز مگوی ! چاه هم با من و تو بيگانه است نیِ صدبند برون آيد از آن... راز تو را فاش کند, درد دل گر بسر چاه کنی خنده ها بر غمِ تو دختر مهتاب زند گر شبي از سر غم آه کني. درد اگر سینه شکافد , نفسی بانگ مزن ! درد خود را به دل چاه مگو! استخوان تو اگر آب کند آتش غم, آب شو...آه مگو ! ديده بر دوز بدين بام بلند مهر و مه را بنگر ! سکه زرد و سپيدی که به سقف فلک است سکه نيرنگ است سکه ای بهر فريب من و تست سکه صد رنگ است . ما همه کودکِ خُرديم و همين زال فلک , با چنين سکه زرد , و همين سکه سيمينِ سپيد , ميفريبد ما را . آسمان با من و ما بيگانه زن و فرزند و در و بام و هوا , بيگانه خويش , در راه نفاق... دوست , در کار فريب... آشنا , بيگانه ... شاخه ی عشق شکست... آهوی مهر گریخت... تار پیوند گسست... به که باید دل بست؟ به که شاید دل بست؟... -مهدی سهیلی
بحث آزاد
ای که با من ، آشنایی داشتی
blossom.B
اِی که با من، آشنایی داشتی ای که در من، آفتابی کاشتی ای که در تعبیرِ بی مقدارِ خویش عشق را، چون نردبام انگاشتی ای که چون نوری به تصویرت رسید پرده ها از پرده ات برداشتی پشتِ پرده چون نبودی جز دروغ بوده ها را با دروغ انباشتی اینک از جورِ تو و جولانِ درد می گریزم از هوای آشتی کاش حیوان، در دلت جایی نداشت کاش از انسان سایه ای می داشتی -فریدون فرخزاد
بحث آزاد
امروز نه آغاز و نه انجام جهان است...
blossom.B
امروز نه آغاز و نه انجام جهان است اي بس غم و شادي که پس پرده نهان است گر مرد رهي غم مخور از دوري و ديري داني که رسيدن هنر گام زمان است تو رهرو ديرينه سرمنزل عشقي بنگر که زخون تو به هر گام نشان است آبي که برآسود زمينش بخورد زود دريا شود آن رود که پيوسته روان است باشد که يکي هم به نشاني بنشيند بس تير که در چله اين کهنه کمان است از روي تو دل کندنم آموخت زمانه اين ديده از آن روست که خونابه فشان است دردا و دريغا که در اين بازي خونين بازيچه ايام دل آدميان است دل برگذر قافله لاله و گل داشت اين دشت که پامال سواران خزان است روزي که بجنبد نفس باد بهاري بيني که گل و سبزه کران تا به کران است اي کوه تو فرياد من امروز شنيدي دردي ست درين سينه که همزاد جهان است از داد و وداد آن همه گفتند و نکردند يارب چه قدر فاصله دست و زبان است خون مي چکد از ديده در اين کنج صبوري اين صبر که من مي کنم افشردن جان است از راه مرو سايه که آن گوهر مقصود گنجي ست که اندر قدم راهروان است -هوشنگ ابتهاج (سایه)
بحث آزاد
پروانه‌ی رنگین
blossom.B
*از پیله بیرون آمدن گاهی رهایی نیست در باغ هم پروانه‌ی رنگین گرفتار است این کشور آن کشور ندارد حس دلتنگی دیوار با هر طرح و نقشی باز دیوار است... -محمد‌علی جوشانی*
بحث آزاد
حواست بوده است حتما...
blossom.B
الا ای حضرت عشقم! حواست هست؟ حواست بوده است آیا؟ که این عبد گنه کارت که خود ، هیراد می‌نامد، چه غم ها سینه‌اش دارد... حواست بوده است آیا؟ که این مخلوق مهجورت از آن عهد طفولیت و تا امروزِ امروزش ذلیل و خاضع و خاشع گدایی می‌کند لطفت... حواست بوده است آیا نشسته کنج دیواری تک و تنها؛ که گشته زندگی‌اش پوچ و بی معنا! دریغ از ذره ای تغییر میان امروز و دیروز و فردا... حواست هست، می‌دانم... حواست بوده است حتما! ولیکن یک نفر اینجا، خلاف دیده‌ای بینا، ندارد دیده‌ای بینا -رضا محمدزاده
بحث آزاد
امیدوارم نشناسند مرا... پیش از این، ستاره بودم!
blossom.B
یک سالِ پیش، ستاره‌ای مُرد. هیچ کس نفهمید؛ همانطور که وقتی متولد شد، کسی نفهمیده بود. همه سرگرم خنده بودند؛ زمانی که مُرد. اما یادم نیست زمانی که متولد شد، دیگران در چه حالی بودند. در آن میان فقط من بودم که دیدم که آن همه نور، چطور درخشید و بزرگ شد.... خیلی زیبا بود؛ انگار هر شب درخشان تر می‌شد... پر قدرت می‌سوخت. برای زنده بودن، باید می‌سوخت... من بودم که پا به پای سوختن هایش، اشک ریختم... اشک هایم برای خاموش کردن بی قراری هایش کافی نبود... نتوانستم خاموش کنم درد را که در لا به لای شعله هایش، ستاره‌ام را می‌سوزاند. ستاره مُرد! این آخرین خاطره‌ایست که از او در ذهن دارم... نتوانستم تقدیرش را عوض کنم.‌‌.. سیاهچاله شد... اکنون حتی نمی‌توانم شعله‌ی شمعی در کنارش بگذارم تا او را در میان تاریکی ها ببینم. سیاهچاله ها نور را می‌گیرند... چه کسی گمان می‌کرد آن همه نور ، اکنون‌ این همه تاریک باشد؟ آن زمان که نورانی بود، کسی ندیدش... نمی‌دانم این کوردلان اکنون سیاهچاله بودنش را چگونه می‌بینند که می‌خندند... آری؛ ستاره مُرد.. همه خندیدند. امشب، به یاد آن ستاره، خواهم گریست.
بحث آزاد
خاطرات خواهر برادری
Gharibe GomnamG
خب سلام اینم از تاپیکی که قولشو داده بودم خاطرات خنده دار یا تلخ خودتونو که با خواهر برادراتون دارین بیاین بگین ترجیحا خنده دار باشه خب دعوت میکنم از @roghayeh-eftekhari @F-seif-0 @Ftm-montazeri @Ariana-Ariana @Infinitie-A @ramses-kabir @Zahra-hamrang @Fargol-Sh @مجتبی-ازاد @Yasin-sheibak @Elham650 @Mehrsa-14 @گروه-بچه-هایی-که-خواهر-یا-برادر-دارن فعلا شماهارو یادم بود که خواهر برادر دارین @دانش-آموزان-آلاء @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا
بحث آزاد

خــــــــــودنویس

زمان بندی شده سنجاق شده قفل شده است منتقل شده بحث آزاد
1.7k دیدگاه‌ها 248 کاربران 79.2k بازدیدها 213 Watching
  • قدیمی‌ترین به جدید‌ترین
  • جدید‌ترین به قدیمی‌ترین
  • بیشترین رای ها
پاسخ
  • پاسخ به عنوان موضوع
وارد شوید تا پست بفرستید
این موضوع پاک شده است. تنها کاربرانِ با حق مدیریت موضوع می‌توانند آن را ببینند.
  • A آفلاین
    A آفلاین
    Alzahra
    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط Alzahra انجام شده
    #1567

    خیلی وقته واسه خودم چیزی ننوشتم...
    نوشته هایی که رنگ و بوی تجربه درشون نهفتس ، نوشته هایی که بوی درد میدن
    خب ، هرکسی تو زندگیش قطعا روزای سختی داره ، روزایی که توان زندگی کردن نداره ، روزایی که قلبش از اعماق وجود تیکه تیکه میشه ...
    اما فقط میخوام یه چیزی بگم ..
    من جنگیدم که تغییر بدم ، که تغییر کنم ، تمامه زوره خودمو زدم ، به هر دری زدم تا اینی که الان هست نشه اما نشد که نشد و درجوابه همه ی این نشد ها تنها چیزی که شنیدم اینه که حتما حکمتی توشه ، یه خیریتی هست ....
    من در نمیدونم ترین حالت ممکنم ، پر از سوال ، پر از خستگی ، خستگیه این همه راهی که اومدمو خوردم به بن بست ...
    اما یه چیزو خوب میدونم و بهش یقین دارم اونم اینکه اگر اینجام و تو این شرایطم فقط و فقط خواستِ توِ . خواسته ی تویی که منو به این دنیا آوردی، خواسته ی تویی که خدای منی ...
    و من تسلیمم، تسلیم تو و خواست تو .
    اگه این مسیریه که تو میخوای توش باشم ، اگه این سرنوشتو قصه ایه که تو برام نوشتی ، باشه قبوله اما حواست به دلم ، به آرزوهام ، به رویاهام ، باشه
    که جز خودت پناهی ندارم ........

    [ دست نوشته های مغز گنگ من ]

    ♡ حوالیه دی /

    اخر یه شب این گریه ها سوی چشامو میبره ...

    1 پاسخ آخرین پاسخ
    5
    • _Biliifti__ آفلاین
      _Biliifti__ آفلاین
      _Biliifti_
      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
      #1568

      %(#ff0073)[ خب خب!]😋
      به رسمِ قدیم هدف این پست معرفیِ یه سری از اهالیِ اتاق فرمانه..
      اتاقِ فرمان جاییه که برای تخریب همدیگه ساخته شده و تا بحال شمایلات محبت و عشق رو به خودش ندیده،چون یه سری پلشت عضوش شدن و قراره به ترتیبِ میزان پلشتیتشون معرفی شن..!😌
      .
      مدیر اینجا شارلوته
      این %(#ff0073)[سحره]
      Sharllot
      %(#156e73)[ مارسل پروست]
      واقف بر امور گروه و تنها جنبه ی تهدید کردناش اخراج از گروهاست
      بحث مطرح شده در پیوی سحر جوابش برمیگرده به اواسط قرنِ موجود با وجودِ اینکه حرفات باهاش تمومی نداره😂🍕
      سحر و عاطفه که پایین تر بررسیش میکنیم کلمات موثق المعنی خودشونو دارن و کم پیش میاد پارسی رو پاس بدارن
      سحر یاداور تولد عاطفه به خودِ عاطفه بوده و معتقده که غم خسته میشه اگه بشینه رو لب ادم و باید دراز بکشه😂🔪

      amir ahmadi
      این %(#ff0073)[زکریاست؛]
      %(#156e73)[داییِ] انجمن قدیم و جدید
      زکریاست چون شیمی زیر ۱۰۰به دیدگانش ندیده😒
      امیر تنها کسیه که میشه برا فیلم دیدن و یه دلِ سیر حرف زدن روش حساب کرد
      فیلم ترسناک نصفه شب که خودش یه همچین ورژنی رو داره😂
      تنها کسیه که واژه واژه از احساساتم به کباب و پیتزا و شیرکاکائو رو درک میکنه😌🍕
      پایه ی هر گند کاریه و تنها شرطشم اینه که حتما باید گند کاری درش واقف باشه😂
      امیر تنهااا خوبیی که داره و میشه ازش یاد کرد وجودِشه😂❤

      این %(#ff0073)[ ساقیه]
      @Señorita
      %(#156e73)[پلشتِ پاکدامن،]
      ساقی مهربونه😍
      تایپیست تندی داره و تا بخوای جوابشو بدی آخر بحثو نوشته و رفته آشپز ماهریه و قراره بشینه صندلی جلوی پیکان😂
      اون تنها شمالییه که بهش میاد شمالی باشه
      و قراره باهم بریم قوزک اباد و مخارج سفر بر عهده خودش باشه😂
      ساقی اولین یقین دارنده ی دانشجو بودن من بود🚶

      اینم %(#ff0073)[ مشکینِ]
      @Infinitie-A
      %(#156e73)[اَبوف] اولین داوطلبِ ارسال عکس برای نمایان کردن رُخ زیبا و عزت نفسشه ساعت ۱۲ نصفه شبم یه عکس برای خاتمه بحثِ گروه،میفرسته
      اولین دیدارنده ی عکس و صدا توسط اتاق فرمانیا مختص مشکینه😂
      میره خوابگاه که درس بخونه و معدلِ الف دانشگاست😏
      با نظرات منم همیشه مخالفه و اگه بگم ماست سفیده سناریو مشکی بودنِ ماستو میچینه🚶

      این %(#ff0073)[ سانیاست]
      @Alba
      %(#156e73)[ناظمِ قشنگِ فروم] که از دار دنیا فقط عینکاشو داره،چون هری دوست داره میزان پلشتیتش کمتره😌
      اگه کلاسای دانشگاش رنج ۵ساعت باشه اون روز پستی ازتون حدف نخواهد شد و اگه بیشتراز ۵ ساعت وقتشو بگیرن اون روز،روزیه که فروم اخراجی میده😂
      سانیا تنها کسیه که میشه درمقابلش کلوچه نادری خورد اون تنها ادمیه که رازای همدیگه رو یادمون میره،و قراره بریم کوروش😶😂

      این %(#ff0073)[ سجاده]
      اهورا
      %(#156e73)[اهورا] بیشتر میاد بهش چون قافیه متناسب تری به نسبتِ واژه ی پلشتیت داره
      کسی بهش نگفته که چقدر صدای قشنگی داره چون خودش کلهم اهالی فرومو از خصلت های نیکی که نداره با خبر کرده💔
      جنابِ ملحد دوتا خواهر داره که به نوبه ی هرکدوم لاکِ روی انگشتو تجربه کرده😂
      سجاد میخواد زن پولدار بگیره ولی معتقده به خاطرِ پولش نیست،طلاقش میده و داراییشو میکشه بالا و به همراه یه بچه ولش میکنه میره،گفته بود بین خودمون بمونه،شما هم به کسی نگید😂
      سجاد تا این لحظه هیچ تجربه ای از برخورد جزوه،امثال جزوه، نداشته،واسش دعا میکنیم🙂😂

      اینم %(#ff0073)[عاطفه ست]
      @Miss-Joker
      بهش میگن عاطی
      ملقب به بیگ پلشت%(#156e73)[(پلشتِ اعظم)]
      عاطفه دختر خوشگلیه😌✨
      برخلاف گفتاراتش و پنداراتش و کرداراتی که داره
      علامت تعجب های عاطفه خیلی قشنگن😂
      چون شعرای قشنگی میگه و صدای نازی داره

      این %(#ff0073)[ عَسلشِ]
      -Dr_Ugger-
      %(#156e73)[دکتر ماست] تنها کسیه که بر امور و من و هوشنگم واقفه و قول انجام یه سری کارارو داده🧿
      ماهی دو سه بار اسامی کردی رو شرح میده و دعوا راه میندازه
      مبین فلسفه دوستِ ولی فلسفه اونو دوست نداره و هر بیتو ۱۵ بار میخونه تا بفهمه 😂
      تا الان مبین تنها آدمی بوده که تونسته حرص بده😑😂

      اینم %(#ff0073)[ دوصفره]
      0-0ftm
      %(#156e73)[خانومِ اُ]
      اطلعاتی از فامیل این جانبِ در دسترس نیست و قراره روزی که فامیلشو کشف کنیم فروم رو ترک کنیم😂🚶
      دوصفر،به خاطرِ من آیدیشو همچنان دوصفر گذاشته بمونه
      فاطمه تنها فاطمه ایه که "فاطی"بهش نمیاد چون فیس کیوت و قشنگی داره😂
      سعادت نشستن جلو پیکانو از آن خودش کرده چون به نسبت بقیه شون میزان پلشتیت کمتری داره😌✨

      اینا همگی همو دوست دارن و ابراز این حسشون یه نَمه از احساسِ مخلوقات دیگه برتری گرفته،دلیل تخریب همدیگه هم یه همچین توصیفی داره..که تابحال کشف نشده
      پست صرفا شوخی بود.
      •دوستون ندارممم😂🧡

      0-0ftm0 1 پاسخ آخرین پاسخ
      16
      • TaranommmT آفلاین
        TaranommmT آفلاین
        Taranommm
        المپیادیا دانش آموزان آلاء
        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
        #1569

        Screenshot_20221201-140514.png

        آرت تایم استراحتم✨☕

        1 پاسخ آخرین پاسخ
        5
        • _Biliifti__ آفلاین
          _Biliifti__ آفلاین
          _Biliifti_
          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
          #1570
          این پست پاک شده!
          1 پاسخ آخرین پاسخ
          0
          • officer kO آفلاین
            officer kO آفلاین
            officer k
            نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
            #1571

            VID_20230113_211200_397.mp4
            گاهی فقط باید باشیم
            گاهی فقط باید باشیم
            گاهی فقط باید باشیم

            1 پاسخ آخرین پاسخ
            4
            • Zahra.HDZ آفلاین
              Zahra.HDZ آفلاین
              Zahra.HD
              فارغ التحصیلان آلاء ⭐
              نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
              #1572

              اگر میخواهی گذر عمر را درک کنی
              بنشین به پای فیلم های عروسی
              و به احتمال زیاد
              تو ان کسی هستی که با هیجان سعی میکند چهره ی دیگران را تشخیص دهد
              اما گاهی هم نگاهی به چهره ی پر از افسوس و غم دیگران بینداز
              که چطور از سال های گذشته یاد میکنند...
              اینطور
              ‌گذر عمر
              را
              درک
              خواهی کرد.

              So
              What is the point
              of every thing?...

              1 پاسخ آخرین پاسخ
              6
              • FarhaddF آفلاین
                FarhaddF آفلاین
                Farhadd
                تجربی
                نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                #1573

                فرهادم و
                خداوند را شاکرم که زندگی همچنان پس از آن رخداد غم انگیز همچنان جریان دارد و باشد که چنین باشد ........
                اما چه بگویم که ابرهای سیاه نومیدی ، خورشید ، مادر سرزندگی من را پوشانده اند و مرا همچون برگی خزان از نهال تازه رشد پایین انداخته اند ........
                پروردگارا ........ نمیدانم روز رسیدن روزی گام که خواهد بود ....... ولی چشم امید ، همچنان ناظر بر رویایی ست که من در آن به ابتهاج مانسته ام ........
                تلالو خورشید امید هست اما چنان که هوای این سرزمین خشکی و قحطی روشن شود نه !
                خداوندا فرهاد مدت هاست خنده بر لب نداشته و شوریده حال است و این واقعه جان کاه ، دگرباره داغ بر داغ افزود و بازوی توانستن فرهاد دگرباره از تنها فعل خویش باز ماند ...........
                خود کمک حالمان باش...........

                Farhad

                1 پاسخ آخرین پاسخ
                5
                • بابونــــهب آفلاین
                  بابونــــهب آفلاین
                  بابونــــه
                  نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                  #1574

                  در گوشه ای از خیال ناآرامم آرام گرفته ام...
                  آرام،چون بیماری در حال احتضار
                  خیره به افکار در هم تنیده و مشوشم!
                  ناگزیر...
                  اما ز دست این پریشان آزرده خاطر هیچ برنیامده و نیاید...
                  تقدیر افسار گسیخته اما؛ لگام از دست برکشیده و به هر سو سر میکشد...
                  چه میشود کرد جز تماشا؟!

                  ‌‌‌‌‌

                  1 پاسخ آخرین پاسخ
                  10
                  • Reza-HR آفلاین
                    Reza-HR آفلاین
                    Reza-H
                    فارغ التحصیلان آلاء
                    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                    #1575

                    نعمت ها رو بشما.jpg
                    %(#d10707)[| count blessings, not problems]

                    در به در به دنبال خود

                    1 پاسخ آخرین پاسخ
                    7
                    • پرستو باباییپ آفلاین
                      پرستو باباییپ آفلاین
                      پرستو بابایی
                      فارغ التحصیلان آلاء
                      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                      #1576

                      آدم های مهربون هزار زخم رو تحمل می کنن ولی وقتی دلشون بشکنه ...
                      دیگه نه ناز می کشن
                      نه انتظار
                      نه آه می کشن
                      نه فریاد
                      فقط دست می کشن و میرن

                      آدمی دوام می‌آورد،
                      وَرایِ
                      حدِ
                      تصور

                      1 پاسخ آخرین پاسخ
                      12
                      • Reza-HR آفلاین
                        Reza-HR آفلاین
                        Reza-H
                        فارغ التحصیلان آلاء
                        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                        #1577

                        IMG_20230316_120027_7_2 (1).jpg
                        خرم آنـ کس که در این محنت گاه
                        خاطری را سبب تسکین است
                        پروین

                        در به در به دنبال خود

                        1 پاسخ آخرین پاسخ
                        5
                        • بابونــــهب آفلاین
                          بابونــــهب آفلاین
                          بابونــــه
                          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط بابونــــه انجام شده
                          #1578

                          خاک می کنم!
                          خودم!
                          با دستانم!
                          در گورستان سرد و تاریک خیال....
                          همان به اصطلاح انسان های انسان نمای متزور دورو را!
                          و اینگونه
                          ادمهای زنده را به خاک خیال می سپارم...

                          ‌‌‌‌‌

                          1 پاسخ آخرین پاسخ
                          5
                          • Reza-HR آفلاین
                            Reza-HR آفلاین
                            Reza-H
                            فارغ التحصیلان آلاء
                            نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                            #1579

                            IMG_20230316_141505_050.jpg
                            بگو ای بندگان من که بر خود اسراف و ستم روا داشته‌اید
                            از رحمت خدا نومید نشوید

                            در به در به دنبال خود

                            1 پاسخ آخرین پاسخ
                            4
                            • ز آفلاین
                              ز آفلاین
                              زهرا عزیزی 0
                              نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                              #1580

                              429ac0bfc685c98ee89ae821ef90c37e.jpg

                              1 پاسخ آخرین پاسخ
                              3
                              • بابونــــهب آفلاین
                                بابونــــهب آفلاین
                                بابونــــه
                                نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                #1581

                                زهرا عزیزی 0 @azerimatah
                                سلام وقتتون بخیر
                                برای فرستادن شعر و متن ادبی باید داخل تاپیک شعردانه و کافه میم فعالیت کنید.
                                اینجا مختص نوشته های خود افراده🙏🏼

                                ‌‌‌‌‌

                                1 پاسخ آخرین پاسخ
                                7
                                • بابونــــهب آفلاین
                                  بابونــــهب آفلاین
                                  بابونــــه
                                  نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                  #1582

                                  آنچه بر ورق دل نگاشته می‌شود
                                  زاییده خرد است!
                                  و آنچه خرد ارائه می دهد
                                  چیزی نیست جز آنچه روح آن را لمس کرده است...!

                                  ‌‌‌‌‌

                                  1 پاسخ آخرین پاسخ
                                  12
                                  • بابونــــهب آفلاین
                                    بابونــــهب آفلاین
                                    بابونــــه
                                    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                    #1583

                                    در این میان...!
                                    در این جدال نابرابر!
                                    میان من و من، میان من و زندگی و میان مرگ و زندگی
                                    چه کسی می داند؟! که پیروزِ این کارزارِ نفس گیر که خواهد بود؟
                                    بی شک زندگانی جام پیروزی را با کراهت به مرگ خواهد داد!
                                    اما من در مقابل من...
                                    من خسته تر و نحیف تر از آن است که بتواند در مقابل من دوام آورد...
                                    سرنوشت من و زندگی؟!
                                    آن را زمان هویدا خواهد کرد...

                                    ‌‌‌‌‌

                                    1 پاسخ آخرین پاسخ
                                    11
                                    • FarhaddF آفلاین
                                      FarhaddF آفلاین
                                      Farhadd
                                      تجربی
                                      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                      #1584

                                      در مقال نگنجد شرح دردمندی.............
                                      در مقال نگنجد شرح آن روز که نومیدی غالب گشت و زخمی جان کاه بر پیکر روان نشست ......
                                      همچنان که در نگارش این متن به سر می برم ، ضماد بر این زخم نیافته ام .. اما امید دارم که به استمرار این درد ، پایان خواهم بخشید .......
                                      ارغوانم ....

                                      در حضیض اندوه ، در پی طناب آرامشم تا نجات یابم.......
                                      طلیعه آن دارم که دگرباره همچو اسب سرکشی به مقصود رسم ........
                                      اما سپر پشتکار، توان حفظ مرا از تیر های غیب ندارد........
                                      کورسویی از دور پیداست .....
                                      دنبال خواهم کرد تا از این ظلمت رهایی یابم .......

                                      فرهاد..... همایون باشد روزهایی چنین پیشگوی ایام فرح بخش را .........

                                      Farhad

                                      1 پاسخ آخرین پاسخ
                                      5
                                      • Narges_N آفلاین
                                        Narges_N آفلاین
                                        Narges_
                                        تجربی
                                        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                        #1585

                                        حاشیه ی بنفش رنگ

                                        خستگی چشمانم بسیار درد آور است. رگه های قرمز و درختچه مانند درون چشم هایم اثری پریشان خلق کرده اند. به راستی مرحم این درد چیست؟ از درون، از بیرون خسته اند. هوا گویی مجال آرامش نمی دهد، خفه و ابری است؛همه چیز در مقابل دوگوی به خون نشسته ی صورتم تیره و خاکستری به نظر می آید. سیاهی قلم، تیرگی افکار افرادی که در اطراف هستند و تاری مناظر زیبا همگی بد و زننده اند.
                                        دکتر تازگی ها برایم عینک زیبایی با حاشیه ی بنفش رنگ همان رنگ مورد علاقه ام به همراه دو پروانه ی زیبا بر روی آن ساخته بود. روزها،هفته ها و ماه ها آن را بر چشمانم زده بودم؛ در تابستان در هوایی گرم و نفس گیر یادم می آید همه چیز با آن عینک رنگ داشت،عشق داشت،طراوت داشت...
                                        اما امروز که از خواب پاییزی ام برخاستم هنگاهی که عینکم را بر چشمانم زدم و در مقابل آیینه ایستادم، تا به خودم و روز جدیدی که به آن قدم گذاشته بودم خوش آمد بگویم چیزعجیبی توجه مرا به خودش جلب کرد؛با دیدنش اول صدای شکستن قلبم و بعد خستگی نگاهم را حس کردم. عجیب بود! دو پروانه ی زیبا از حاشیه ی عینک پر زده و رفته بودند اما مگر آنها چیزی جز دو پراونه ی کریستالی بودند؟
                                        به سمت کمد لباس هایم رفت،در آن را باز کردم، لباس های رنگ روشن من چرا حالا تیره و گرفته به نظر می آمدند؟ در مقابل این تیرگی قلبم گرفت،دست بردم تا لطیف ترین آنها را بردارم اما دستم از ضخامت بی رحمانه اش خراش برداشت! امروز همه چیز بسیار عجیب است. لباس هایم را به تن کردم عینک بدون پروانه ام را به چشمان غمگینم زدم و از خانه بیرون رفتم.
                                        درست است پاییز دلگیر است اما آیا تا این حد؟! چرا حتی آسمان هم نمی خواست با آن ابر های پشمکی اش حالم را کمی بهتر کند؟
                                        در ماشین را باز کردم، سوار آن شدم و به سمت مطب دکتر به راه افتادم؛ در راه بودم که ناگهان کودکی در قابل ماشین به چشمانم خورد به سرعت ایستادم؛ از ماشین پیاده شدم و به سمتش دویدم خداروشکر هیچ آسیبی ندیده بود.طفلکی کودک کار بود؛ لباس هایش رنگ و رو رفته بودند. در فکر کودک مقابلم بودم که ناگهان چشمم به ساک دستی اش افتاد؛ پر بود از عینک های رنگارنگ...
                                        پسرک را که نشسته بود بلند کردم، مروارید های رقصان روی گونه هایش را پاک کردم و هزینه ی تمام کیف دستی پر از عینکش را پرداخت کردم و همه ی آنها را از او خریدم، برگشتم و سوار ماشین شدم. در راه بودم که صدا های پر از جوش و خروش مردم را شنیدم با ماشین به سمت آن اصوات نامفهوم رفتم؛ دوباره قلبم در گرفت خیلی ها آسیب دیده بودند.سر و صورتشان پر از خون بود گویی نغمه ی آزادی می سرودند. جای خود را در میان آنها خالی میدیدم اما تصمیم گرفتم عینکم را بردارم و به هر آدمی که رسیدم عینکی از عینک های آن بچه بدهم خودم هم نیز از آن عینک ها برداشتم و به چشمانم زدم. دنیا رنگ دیگری گرفت چنان که وارد رویایی دور از انتظار شدم! همه در حال خندیدن بودند، لباس ها رنگین ترین حال خود را داشتند، کودکان و بزرگان، زنان و دختران، مرد ها و پسر ها همگی در کنار هم شادی می کردند.
                                        دستی از پشت به سمتم دراز شد، همان پسرک بود که در مقابل ماشین ایستاده بود؛ لبخندی زیبا بر لب داشت چشمان زیبای آبی رنگش شوق خاصی داشتند دست او که به سمتم دراز شده بود توجه مرا جب کرد، عینک قدیمی ام را در دستانش دیدم. تعجب کردم( عینکم در دست او چکار می کند؟!) اما نتوانستم سوالی از او بپرسم و فقط عینک را گرفتم و دوباره به چشمانم زدم. دو پروانه ی زیبا به سمتم می آمدند هر چه نزدیک تر می شدند کوچک و کوچک تر میشدند و در آخر در گوشه ی عینکم جای گرفتند...
                                        حال همه چیز زیبا بود چرا که
                                        آزادی زیباست!

                                        این متنو اوایل پاییز همین امسال نوشتم سال دهم حداقل برای من تجربه ی عجیبیه🙂 و جالب بود که آخر شب شروع کردم به نوشتن و انگار من کسی نبودم که داشت مینوشت ...
                                        با آرزوی بهترین ها🌈 💙

                                        ...Life goes on
                                        زندگی سوپه و من چنگالم...

                                        1 پاسخ آخرین پاسخ
                                        5
                                        • ForgottenF آفلاین
                                          ForgottenF آفلاین
                                          Forgotten
                                          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                          #1586

                                          "از اون خَزون چخبر"
                                          از اون بادی که بود
                                          لای گیسای سیات
                                          همش وَزون چخبر...

                                          1 پاسخ آخرین پاسخ
                                          3
                                          پاسخ
                                          • پاسخ به عنوان موضوع
                                          وارد شوید تا پست بفرستید
                                          • قدیمی‌ترین به جدید‌ترین
                                          • جدید‌ترین به قدیمی‌ترین
                                          • بیشترین رای ها


                                          • 1
                                          • 2
                                          • 77
                                          • 78
                                          • 79
                                          • 80
                                          • 81
                                          • 82
                                          • 83
                                          • 84
                                          • درون آمدن

                                          • حساب کاربری ندارید؟ نام‌نویسی

                                          • برای جستجو وارد شوید و یا ثبت نام کنید
                                          • اولین پست
                                            آخرین پست
                                          0
                                          • دسته‌بندی‌ها
                                          • نخوانده ها: پست‌های جدید برای شما 0
                                          • جدیدترین پست ها
                                          • برچسب‌ها
                                          • سوال‌های درسی و مشاوره‌ای
                                          • دوره‌های آلاء
                                          • گروه‌ها
                                          • راهنمای آلاخونه
                                            • معرفی آلاخونه
                                            • سوال‌پرسیدن | انتشار مطالب آموزشی
                                            • پاسخ‌دادن و مشارکت در تاپیک‌ها
                                            • استفاده از ابزارهای ادیتور
                                            • معرفی گروه‌ها
                                            • لینک‌های دسترسی سریع