هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
خیلی جالب بود وعده هایی میدادن که توان انجام دادنشون حتی برای مدیر و ناظم قفل بود
ولی بچه ها چه ذوقی میکردن رای میدادن -
گلهای خشک تو گلدون خبر از درد میده
خبر از جدایی و زندگی سرد میده
وقتی با شوق فراوون به خونه رو میارم
به من آزار تو فرمان عقب گرد میده -
یا مثلا ناظم های آبخوری
حس فرمانده منطقه رو داشتن -
اومدی حالمو بهتر کنی
که بهتر نشدم و هی زدی صدمه -
یا مثلا نگهبان در بودن
کمترین نفوذ رو داشت و سخت میزاشت بیرون مدرسه رو ببینیم -
یه روز واسه خوبیام
بدجور دلت تنگ میشه
یه روز تو تنهاییات
عشقت این آهنگ میشه
میرسه شبایی که
من خوبم تو بده حالت
ولی مگه مهمه؟
هر چقدر زنگ بزنی به گوشیم
هی رد تماس چیزی ندارم بگم بهت -
نمیدونم اصن آنتی آدم شدم
و همین که بیدار میشم شانس میارم
خواب بد میبینم و باز میخوابم
خودم فقط میدونم چه حالی دارم -
اون مبصری که بهشتی ها و جهنمی ها مینوشت
علی اکبر دو مثبت
پارسا ۶ مثبت
امیررضا ۳ منفی
سینا یه منفی -
هی دلت میخواد پاشی برگردی
ولی حیف کردی روزای خوبمونو
همه زندگیمونو.... -
گفت، دلم پیش کس دیگهست
حقیقت اینه که میگهست
همیشه میدیدم پیش من نیست یادش
نگفته بود میخوادش -
:)))
-
اون لحظه ای که معلم ورزش میگفت آخرین گل یا اوت
بعدش اونی که هیچ مهارتی تو فوتبال نداشت والی میزد تو تور دروازه ،کوچولوترین قد میپرید سر میزد و سریع تموم میشد زنگ ورزش -
اون لحظه ای که معلم میبرد نمازخونه تا درس بده ولی بحث به یه جای دیگه میکشید
-
اون لحظه ای که سر کلاس نقاشی میگفت معلم از ریاضی عقبیم
-
یا اون احترام و ترسی که اولی ها از ششمی ها داشتن
-
اون توپ های کاغذی با نوار چسب های خونه که حاصل بر فنا رفتن نصف دفتر بود آخر سر هم ناظم میگرفت
-
اون دعواها و اختلافاتی که سر سهم از میز یه میون میومد
که کارش به دادگاه حل اختلاف میکشید