هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
و نیز روایتی از دیده هایم در شبی که خفتگانش بیش از برخاستگانش است.
وعده هایی که آن بی همتا، از تلالو انوار خویش، نسبت به این ناچیزکان گرفتار کره خاکی،
در کنار تاخت و تاز وحشیان در اطراف و عربده های گردنکشان اکناف و جاری شدن اشک و زجر، رودرروی انظار،
ملغمه ای از بیم و امید به فردایی که آن بی همتا دیده و تو ندیده ای را در درونم زنده می کند...
و من هنوز در مسیر...
#نیز
ر.ح