هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
من خسته من تنها، لب ساحل قدم زنون
پای برهنه روی شنزارهای داغ، دوون دوون
خورشید با اون گرمای سوزانش میسوزونه تنم
مرغهای مهاجر هم هی پر زنون بالا سرم -
_MILAD_ در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
به من مواد بدهید
-
هدف هیم نباشه
از ترس شکست باید تلاش کرد
زندگی برای کسی صبر نمی کنه.خدا هست.
-
اینروزا گوزنو سر نمیبرن
میشکنن شاخشو میفرستن تو باغ
اینروزا طاقو نمیریزن سرش
سر گلهشونو میکوبن به طاق -
آخر نمایشها عوض شده
همه نقش همو بازی میکنند
اونایی که چشمشون به قدرته
هم پیاله هاشو راضی میکنند