اگه برمی‌گشتین یازدهم....
-
- تشریحی های نهایی رو نذاری برا خرداد که اوه اوه...! حتی ادبیات و عربی رو هم ریز ریز پخش کن طول سال بخونشون
- صبور باش! اگه چندتا آزمون قلمچی اومد پایین یا مباحثی بود که تا زمان آزمون نتونستی جمع و جورشون کنی اصلا به هم نریز که فرصت داری برای حل کردنشون... پرونده کل کنکورت رو نبندی یه وقت:)
-
- به چرت و پرتای هم کلاسی هات که "آآآآییییی من درس نمیخونم توهم نخون چرا انقدر درس میخونی آآآآآآی من n فصل سریال دیدم و اینا" اصلا توجه نکن از دم همه چرت و پرت میگن
- کلاس نیاز داشتی برو ولی زیاده روی نکن! شروع کن درسا رو بعد ببین هر کدوم واقعا مشکل داشتی با ویدئو(مخصوصا صفرتاصد و نکته تست آلا) حل نشد اونوقت کلاس برو! چون من فهمیدم که کلاس سالیانه های سال آخر رو شرکت کردن خیلی بهتره:) 3 سال رو باهم میگن زیاد فرقی هم با تک پایه نداره به اونم فکر کن
-
سلام ، من برمیگشتم یازدهم ، سعی میکردم همه چیو همون سال جمع کنم،خودمو زیاد با نظر های بقیه دریگر نمیکردم و کار خودمو میکردم، با کسایی که مسیری که میخوام رو رفته مشورت میکردم،فکر نمیکردم خیلی تایم دارم، نهایی رو جدیتر میگرفتم ، آزمون نمیدادم یا درست تحلیل میکردم و خیلی سخت نمی گرفتم.کار عجیبی قرار نیست بکنی فقط باید درس بخونی کتابا و معلما و ... همشون یه کار میکن فقط درس بخون و اول به کتاب مراجعه کن هیچ چیز کار کتاب رو نمیکنه. بعدش برو سراغ کتابکار.
-
سلاممم
اگه برمی‌گشتین یازدهم چه کارایی می‌کردین و چه کارایی انجام نمیدادین؟
و رو چی بیشتر وقت میزاشتین؟
کلا توصیه هاتون چیه؟
@دوازدهم
@دانش-آموزان-آلاء
@فارغ-التحصیلان-آلاء
@ریاضیا
@تجربیا@_-Zahra-K
سلام. این نکاتی که میگم با این فرضه که من جای شما می بودم. نه اینکه خودم وقتی یازدهم بودم. (چون شرایط اون زمان من با شما فرق می کنه)
1- به خودتون فشار "بیهوده" نیارین.
این به این معنیه که مثلا خیلی بیشتر از اینکه روی "عدد" ساعت مطالعه در روز تمرکز کنید، روی کیفیت مطالعه تمرکز کنید، و "تمرین" کنید که زمانی که سر درسید، روی درس متمرکز باشید. اینطوری به جای اینکه صبح تا شب پشت درس باشید با بازده 50 درصد و آخر شب با عذاب وجدان اینکه نرسیدم به برنامم و خستگی حاصل از کل روز خوندن بخوابید، با خستگی کمتر و وجدانی آسوده تر می خوابید. پس به مطالعه "موثر" و "با کیفیت" خیلی دقت کنید. که توی سال کنکورتون هم خیلی به کارتون میاد.
2- حجمی بخونید.
یعنی برنامه کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت داشته باشید. و مشخص کنید و روی برگه بنویسید که تا انتهای هر بازه زمانی، چه کار هایی باید کرده باشید و چه مباحثی رو مطالعه کرده باشید. این یعنی مشخص کردن حجم هر کار در طول روز. در این صورت، باعث میشه ساعت مطالعه شما هم، در کنار با کیفیت خوندن پایین نیاد.وقتی فهمیدید که باید چه مطالبی رو در طی این مدت بخونید، اون ها رو با یه چینش معقول به روز ها تقسیم می کنید. (توجه داشته باشید که بازه های خالی برای جبران کاستی هاتون رو هم حتما بگذارید.)و حالا دیگه میدونین که هر روز باید چیکار کنید که در طی بلند مدت در مسیر درست باشید، عذاب وجدان عقب موندن ندارین و از این شاخه به اون شاخه نمی پرید.
3- به مهارت ها و تفریحات و ورزش هایی که دوست دارید بپردازید.
از اول سال یازدهم همه چیز رو تعطیل نکنید. وقتی برنامه حجمی داشته باشید و کیفیت مطالعه تون خوب باشه، کاری رو که یه دانش آموز معمولی توی 9 ساعت انجام میده، شما در 7 ساعت انجام دادین و 2 ساعت وقت اضافه برای پرداختن به کارایی که دوست دارین می کنین. و توی اون 2 ساعت هم عذاب وجدان درس نخوندن ندارین (البته اگه برنامه ریخته باشید و تمام ساعت هاتون کنترل شده باشه) و خستگی درس رو کمتر احساس می کنید و حس نمی کنید که به خاطر کنکور از عالَم و آدم دور و کناره گیر شدین. البته سال دوازدهم دیگه باید تقریبا این ها رو کنار بگذارید یا خیلی کم کنید. پس لذتش رو الان ببرید.
4- رفیقا و دوستاتون رو خیلی حساب شده و دقیق انتخاب کنید.
این نکته به نظرم از همه اون قبلی ها مهم تره و باید صدر جدول باشه (ولی چون الان به ذهنم رسید اومد چهارمی
)
نکته اینجاست که الزاما همه کارای ما آدما از روی منطق نیست. از روی جو اطرافمونه. اگه دوستای خوب و درس خون و پرتلاشی داشته باشید، همیشه یه موتور محرک برای جا نموندن از اونا براتون وجود داره. حتی اگه یه جاهایی خستگی باعث شده باشه تفکر منطقیتون برای اینکه دوست دارین به هدفتون برسید مختل شده باشه. پس خیلی خیلی به دوستان و اطرافیانتون اهمیت بدین. چون هر چیزی که هستن، شما هم همون میشید (بدون تعارف)
5- پیشرفت ها و شکست هاتون رو کنترل کنید.
شما باید بدونید که در هر زمان، دقیقا کجا هستید و آیا مسیر درستی رو میرین یا نه. پس باید در زمان های کوتاه خودتون رو بسنجید. این کار رو با آزمون های مختلفی که در کشور هست میتونین انجام بدین.
6- خودتون رو گول نزنید.
این هم نکته فوق العاده مهمی هست. خیلی وقتا وقتی در شرایط سخت قرار می گیریم، دوست داریم که خودمون رو گول بزنیم.
پس بیشتر از اینکه خودتون رو دوست دارین، نسبت به خودتون سخت گیر و بی رحم باشید.
هیچ موقع نگید که فلان آزمون که نتیجه ام فلان شد، به خاطر اینه که تقلب زیاده (بله زیاده. ولی بخش عمده کسایی که نتیجه می گیرن، افرادی هستن که تراز های بالایی دارن.پس اگر ترازتون کم شد (مثلا 4000 در آزمون قلم چی به عنوان مثال)، نگید که تقلب زیاد بوده کم شده. خودتون رو با وجود تقلب ها، به 6800 برسونید (البته با توجه به هدفتون میتونه این عدد متفاوت باشه) ) و از این نمونه ها فراوونه در مسیر کنکور
خلاصه اینکه خودتون رو گول نزنید. چون نه زندگی و نه کنکور با کسی شوخی نداره و کسی به "حرف زدن" بهایی نمیده (بدون تعارف)
7- هیچ چیز رو برای "بعدا" نگذارید.
اگر وارد یازدهم شدید، کل یازدهم رو کامل در سال یازدهم ببندید. سال دوازدهم وقت مرور دروس پایه است. نه وقت تثبیت چیزایی که یازدهم یا دهم ناقص خوندین. پس تا به دوازدهم نرسیدین، یازدهم و دهم رو خوب مطالعه کنید. (البته گفتم. با آرامش، کنترل شده و بدون استرس)
8- اگر جایی شک کردین، حتما از فرد کاربلد مشورت بگیرید.
وقتی جایی شک کردین در برنامه ریزی یا هدف یا چیزای دیگه، میتونین یه وقت مشاوره از مشاوری که میدونین کارش درسته بگیرید و سوالاتتون رو ازش بپرسید.این نکات به ذهنم رسید. طبیعتا این نکات حاصل تجربیات خودم هست. تجربیاتی که وحی مُنزل نیستن و ممکنه برای هر فرد فرق بکنن. امیدوارم کمک کننده باشه.
موفق باشید
-
سلاممم
اگه برمی‌گشتین یازدهم چه کارایی می‌کردین و چه کارایی انجام نمیدادین؟
و رو چی بیشتر وقت میزاشتین؟
کلا توصیه هاتون چیه؟
@دوازدهم
@دانش-آموزان-آلاء
@فارغ-التحصیلان-آلاء
@ریاضیا
@تجربیا@_-Zahra-K سلام
من برمیگشتم یازدهم خودم باعث نمیشدم حال روحیم به هم بریزه(این خیلی مهمه به نظرم بقیه میتونن رو اعصابت راه برن ولی کسی که تورو کنترل میکنه خودتی و در مقابل ممکنه با اون بقیه هیچ کاری نمتونی بکنی پس رو خودت کار کن تا همیشه بتونی حال خودتو خوب نگه داری)
اگه کمالگرایی نزار باعث بشه صبحایی که خواب میمونی از شدت استرس و فکرای منفی که آخ من 2 پارت از برنامم پرید و اینا بقیه روزتم بپره یا تمکزت کم شه
پرید که پرید نوش جونت بیشتر خوابیدی(اما تکرار نشه)
نهایی رو جدی میگرفتم(در واقع جدی گرفته بودمش ولیییییی نه با خود کتاب مدرسه بهت شدیدا پیشنهاد میکنم کتاب درسی رو دقیق دقیق بخونی و بعدش بری سراغ بقیه منابع و حتما تو طول سال باخوندنت سوال هم حل کن که تا جایی که ممکنه ملکه ی ذهنت بشه)
اگه موقعیت سختی واست ایجاد شد که امیدوارم نشه(مثل از دست دادن عزیز و...) به خودت خیلی تو اون تایم اگه دور از نهایی بود فشار نیار و بزار ذهنت آسوده چیزایی که لازمه رو پذیرش کنه و بعدش ادامه بده
به حرف و نظر همکلاسیات اهمیت نده حتی معلما هم گاهی تیکه میندازن(اگه حس کردی در موردت درست نیست شوتشون کن بیرون از مغزت)
در گیر حواشی هم نمیشدم
کلاس فوق العاده غیر درسی هم تو تابستون بر نمیداشتم(یا فوقش زبانمو باید حذف میکردم)
اگه آزمون میدی و نتیجه ی آزمونات بد شد(و حق هم داشتی مثلا شرایطی بوده که به بودجه بندی نرسیدی) با خانواده سعی کن همه چیو حل کنی و بهشون بگو چرا نشده(چون حرف خانواده بیشتر از هر کسی به نظرم تاثیر داره)
یه سریاشو مستقیم بهت گفتم اما همش طوری بود که خودم تجربشون کردم
امیدوارم موفق باشی -
کمال گرایی نمیکردم ، ۱۰ ساعت رویاپردازی نمیکردم در حالی که ۱۰ دقیقه درس خوندم ۱۰ ساعت میخوندم اون ۱۰ دقیقه هم می‌خوابیدم برای ۱۰ ساعت بعدیم ! به خودم باور داشتم شروع میکردم ، بجای اینکه همش دنبال راه باشم فقط شروع میکردم حتی به راه اشتباه ، تست میزدم میخوندم خلاصه نویسی میکردم ، هر روز یه تعداد ساعت حداقلی باید میخوندم یوتیوب و گیم رو مینداختم دور ، دهم رو هم رها نمیکردم ، بجا فکر کردن به اینکه کدوم آزمون خوبه و آخرشم آزمون خودمم تحلیل نکنم یه آزمونی ثبت نام میکردم یا نه ولی همشونو تحلیل میکردم ، بجا ناامیدی که چرا ترازم کم شده یا چرا غلطام زیاده میرفتم دنبال دلیلش ، بجای اینکه بگم هنوز نیاز نیست برای کنکور به خودم فشار بیارم و این بشه بهانه ام که اصلا نخونم فقط میخوندم ، بجا اینکه از تست سخت فرار کنم میومدم تستا کنکورا دهم یازدهم رو میذاشتم جلوم می‌دیدم ازم چه توقعی دارن ، و فقط میخوندم و وقتی به حدی رسیدم دیدم دارم روزی ۷/۸ ساعت حداقل ساعت میخونم اون موقع میرفتم سراغ بقیه چیزایی که با صفر ساعت مطالعه درگیرش بودم
نمیدونم چرا اینو میگم ولی خسته ام ، منم از این آدما بودم که حرفا بقیه رو همینجوری میخوندم و می‌پرسیدم میگفتم اگه برگشتی دهم اگه یازدهم اگه سال کنکور اگه مهر دوازدهم اگه دی اگه عید اگه اگه اگه
ولی کاش بجا همه این چیزا فقط میخوندم و تست میزدم -
سلام
اون سال که یازدهم بودم، فقط نهایی دوازدهم و کنکور پیش روم بود
ولی الان اگه برم یازدهم، یعنی دهم رو(به صورت نهایی) تموم کردم و الان قراره دوازدهم و یازدهم هم نهایی بدم
پس به همین دلیل، چیزایی که میگم صرفا نظر و تجربه شخصیه و ممکنه برای شما و بقیه مثل سم باشه
بخاطر همین توصیه خاصی ندارم، ولی یه چندتا چیز که به ذهنم میرسه:
۱-کنکوری خوندن رو نمیذاشتم برای دوازدهم، از همون یازدهم تمام درسا رو سعی میکردم تا عید تموم کنم(بجز یکی دوتا درس که میدونم سنگینه) و از عید به بعد، مرور میکردم و نهایی خوندن رو کامل کار میکردم(تا قبل از عید نهایی هم میخوندم ولی تمرکزم کنکور بود)
۲-عمومیا رو نمیذاشتم دقیقه نود، درسای مهم مثل فارسی، دینی و عربی و مطالعه روزانه داشتم و بقیه عمومیا رو هم به یه نحوی میخوندم که شب امتحانی نشه
۳-تست زدن و افزایش ساعت مطالعه رو از همون سال شروع میکردم
۴-از حواشی دور میشدم(هرچند خودم درگیر حواشی نشدم)
۵-قید رقابت رو میزدم، هرکسی با خودش رقابت میکنه
۶-به بعضی از دبیر هایی که داشتم اطمینان میکردم و در به در دنبال معلم نمی‌گشتم
۷-من از این دبیرا استفاده کردم و اگه صدبار هم برم یازدهم بازم از اینا استفاده میکنم:
فیزیک: یاری
حسابان: ثابتی
آمار: حسینی فرد(یا ثابتی اگه تدریس گذاشتن)
شیمی: کتاب خیلی سبز -
Akito
ممنونننن
راستش آقای حسینی فرد رو نتونستم با تدریسشون ارتباط بگیرم@_-Zahra-K کدوم درس؟
من خودمم نتونستم تدریس هندسه ۲ رو تموم کنم
تدریس آمارشون هم چندین بار دیدم تا متوجه شدم(فکر کنم تا الان ۴ بار کامل دوره رو تماشا کردم)
ولی واقعاً برای درس آمار ازشون خوشم اومد
یه جور خاصیه -
@_-Zahra-K سلام
دوست عزیزم ب عنوان کسی ک تجربه ی زیادی داره
ودقیقا از سال یازدهم ک کلاسا مجازی شده بود شروع کرده( دیدگاه هام میتونی ببینی پستا مو) میخام ی سری نکات و تجربه ها بهت بگم
ببین من دقیقا از سال یازدهم شروع کردم
خیلی تست میزدم ولی تحلیل نمیکردم ینی هر وقت حالم خوب بود ب اون درس علاقه داشتم تحلیل میکردم تستاشو ولی اگ ی درسی مثه ریاضی بود اصن تحلیل نمیکردم . تو وقتی تست میزنی سعی کنن دقیق دقیق تحلیل کنی سعی کن از درسنامه خوندن زیاد بزتی ولی تست ها رو قشنگ تحلیل کتی
اگ درست زدی دوباره متن پاسخنامه رو بخون،اگ غلط زدی ببین مشکلت از کجاس تو دام افتادی یا درسنامه رو قشنگ بلد نبودی
یه ازمون حتمن شرکت کن حتما به موسسه ای ک آزموناش حضوری باشه
ازمونارو حتمن تحلیل کن حتمن تحلیل کن
حتمن مدیریت زمان داشته باش
تو درس خوندن استمرار داشته باش
بگو مثلا تو ماه تیر
ساعت مطالعه من کفش ۸ ساعت سقفش ۱۱ ساعت
اینو کم کم زیاد کن ن بعد ۴ روز ۱۱ ساعت درس بخونی نه
یه ماه چن هفتس؟! ۴ هفته و چن روز
۲ هفته ۸ ساعت بخون یا مثلا ۹ ساعت
۲ هفته ۱۰ ساعت تا ۱۱ ساعت
همبنطور برا تعداد تست هم برنامه داشته باش
مثلا بگو تیر ماه
تعداد تست روزانه من از روزی ۵۰ تا تست الی ۲۰۰ تست باشه
تست با کیفیت
به خدا لینو با تمام وجودم درک کردم ک کیفیت مهم ار از کمیت
ت اگ ۱۲ ساعت بخونی روزی ۵۰۰ تا تست
ن رفیق ن مشاور ن پدر و مادر بهت مدال نمیدن
حتی خودتم حالت خوب نی چون بهت هیچ علمی ن تنها اضاف نشده بلکه علمی هم دریافت نکردی
ولی اگ همین ۱۲ ساعت ک روزی ۵۰۰ تا کیفیت داشته باشه اول حال خودت خوبه فقد خودت چون میدونی چقد تلاش کردی خسته شدی تونستی ۱۲ ساعت بخونی با کیفیت زیاد .
برنامه ریزی خوبی برا خودت داشته باش
یه ورزش در کنار درس خوندنت داشته باش
ن هر روز
مثلا هفته ای ی بار یه یا دو بار ی ورزش ک هم برا جسمت هم روحت و هم تفریحت باشه ،داشته باش
نهایی خیلی برات مهم باشه خیلیییی
امیدوارم موفق ترین باشی
-
سلام خوبی شما؟
دوتا توصیه بخوام بکنم یکی اینکه سعی کن همه ی درسات رو تو همین پایه یازدهم ببندی! یکسال برای یک پایه واقعا فرصت خیلی خوب و کافیه که از پایه یازدهم مشکلی نذاری بمونه برای سال بعد.. مثلا اواسط سال باا خودت نگو این درسو میتونم بذارم سال دوازدهم الان روش کار نکنم که سمه این سم! من تو دوستام دیدم که یه جاهایی رو به امید سال بعد ول کردن و روش کار نکردن هنوزم نتونستم جمع و جورش کنن پس برای مطالعه و مخصوصا تست همه شون جوری وقت بگذار که تا آخر سال تا حدودی برات اوکی بشه(میتونه ها بمونه تابستن یا سال بعد ولی اینجوری کار خودت سختتر میشه) این شکلی تابستون سال بعدت رو هم میتونی بیشتر دهم بخونی اگه یه جاهایی جای کار داره!دوم هم اینکه ساعت مطالعه نجومی نه؛ ولی استمرار داشته باش! از الان شروع نکن به روزی 14-15 ساعت خوندن که ضربه ممکنه بزنه شدید ولی در عوض سعی کن یه ساعت مطالعه که پاسخگوی نیازت باشه و کم نباشه و باهاش بتونی هم درسا رو بخونی هم تست کامل بزنی داشته باش و مهم تر از اون اینکه تو همین ساعت هم استمرار داشته باش. منظورم این نیست که دو روز اومد پایین کلی ناراحت و اینا باش ها نه! نوسان خواهی زد و این طبیعیه ولی نذار مدت خیلی طولانی بشه
-
- تشریحی های نهایی رو نذاری برا خرداد که اوه اوه...! حتی ادبیات و عربی رو هم ریز ریز پخش کن طول سال بخونشون
- صبور باش! اگه چندتا آزمون قلمچی اومد پایین یا مباحثی بود که تا زمان آزمون نتونستی جمع و جورشون کنی اصلا به هم نریز که فرصت داری برای حل کردنشون... پرونده کل کنکورت رو نبندی یه وقت:)
-
- به چرت و پرتای هم کلاسی هات که "آآآآییییی من درس نمیخونم توهم نخون چرا انقدر درس میخونی آآآآآآی من n فصل سریال دیدم و اینا" اصلا توجه نکن از دم همه چرت و پرت میگن
- کلاس نیاز داشتی برو ولی زیاده روی نکن! شروع کن درسا رو بعد ببین هر کدوم واقعا مشکل داشتی با ویدئو(مخصوصا صفرتاصد و نکته تست آلا) حل نشد اونوقت کلاس برو! چون من فهمیدم که کلاس سالیانه های سال آخر رو شرکت کردن خیلی بهتره:) 3 سال رو باهم میگن زیاد فرقی هم با تک پایه نداره به اونم فکر کن
Anzw 18
ممنونمم معلمای مدرسمون واقعا خوب نیستن باید برای اختصاصیام کلاس برمAnzw 18 در اگه برمی‌گشتین یازدهم.... گفته است:
کلاس نیاز داشتی برو ولی زیاده روی نکن! شروع کن درسا رو بعد ببین هر کدوم واقعا مشکل داشتی با ویدئو(مخصوصا صفرتاصد و نکته تست آلا) حل نشد اونوقت کلاس برو! چون من فهمیدم که کلاس سالیانه های سال آخر رو شرکت کردن خیلی بهتره:) 3 سال رو باهم میگن زیاد فرقی هم با تک پایه نداره به اونم فکر کن
در مورد این کلاسا اصلا اطلاع ندارم
چه جورین؟ -
سلام ، من برمیگشتم یازدهم ، سعی میکردم همه چیو همون سال جمع کنم،خودمو زیاد با نظر های بقیه دریگر نمیکردم و کار خودمو میکردم، با کسایی که مسیری که میخوام رو رفته مشورت میکردم،فکر نمیکردم خیلی تایم دارم، نهایی رو جدیتر میگرفتم ، آزمون نمیدادم یا درست تحلیل میکردم و خیلی سخت نمی گرفتم.کار عجیبی قرار نیست بکنی فقط باید درس بخونی کتابا و معلما و ... همشون یه کار میکن فقط درس بخون و اول به کتاب مراجعه کن هیچ چیز کار کتاب رو نمیکنه. بعدش برو سراغ کتابکار.
Nasrinsani
ممنوننن -
@_-Zahra-K
سلام. این نکاتی که میگم با این فرضه که من جای شما می بودم. نه اینکه خودم وقتی یازدهم بودم. (چون شرایط اون زمان من با شما فرق می کنه)
1- به خودتون فشار "بیهوده" نیارین.
این به این معنیه که مثلا خیلی بیشتر از اینکه روی "عدد" ساعت مطالعه در روز تمرکز کنید، روی کیفیت مطالعه تمرکز کنید، و "تمرین" کنید که زمانی که سر درسید، روی درس متمرکز باشید. اینطوری به جای اینکه صبح تا شب پشت درس باشید با بازده 50 درصد و آخر شب با عذاب وجدان اینکه نرسیدم به برنامم و خستگی حاصل از کل روز خوندن بخوابید، با خستگی کمتر و وجدانی آسوده تر می خوابید. پس به مطالعه "موثر" و "با کیفیت" خیلی دقت کنید. که توی سال کنکورتون هم خیلی به کارتون میاد.
2- حجمی بخونید.
یعنی برنامه کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت داشته باشید. و مشخص کنید و روی برگه بنویسید که تا انتهای هر بازه زمانی، چه کار هایی باید کرده باشید و چه مباحثی رو مطالعه کرده باشید. این یعنی مشخص کردن حجم هر کار در طول روز. در این صورت، باعث میشه ساعت مطالعه شما هم، در کنار با کیفیت خوندن پایین نیاد.وقتی فهمیدید که باید چه مطالبی رو در طی این مدت بخونید، اون ها رو با یه چینش معقول به روز ها تقسیم می کنید. (توجه داشته باشید که بازه های خالی برای جبران کاستی هاتون رو هم حتما بگذارید.)و حالا دیگه میدونین که هر روز باید چیکار کنید که در طی بلند مدت در مسیر درست باشید، عذاب وجدان عقب موندن ندارین و از این شاخه به اون شاخه نمی پرید.
3- به مهارت ها و تفریحات و ورزش هایی که دوست دارید بپردازید.
از اول سال یازدهم همه چیز رو تعطیل نکنید. وقتی برنامه حجمی داشته باشید و کیفیت مطالعه تون خوب باشه، کاری رو که یه دانش آموز معمولی توی 9 ساعت انجام میده، شما در 7 ساعت انجام دادین و 2 ساعت وقت اضافه برای پرداختن به کارایی که دوست دارین می کنین. و توی اون 2 ساعت هم عذاب وجدان درس نخوندن ندارین (البته اگه برنامه ریخته باشید و تمام ساعت هاتون کنترل شده باشه) و خستگی درس رو کمتر احساس می کنید و حس نمی کنید که به خاطر کنکور از عالَم و آدم دور و کناره گیر شدین. البته سال دوازدهم دیگه باید تقریبا این ها رو کنار بگذارید یا خیلی کم کنید. پس لذتش رو الان ببرید.
4- رفیقا و دوستاتون رو خیلی حساب شده و دقیق انتخاب کنید.
این نکته به نظرم از همه اون قبلی ها مهم تره و باید صدر جدول باشه (ولی چون الان به ذهنم رسید اومد چهارمی)
نکته اینجاست که الزاما همه کارای ما آدما از روی منطق نیست. از روی جو اطرافمونه. اگه دوستای خوب و درس خون و پرتلاشی داشته باشید، همیشه یه موتور محرک برای جا نموندن از اونا براتون وجود داره. حتی اگه یه جاهایی خستگی باعث شده باشه تفکر منطقیتون برای اینکه دوست دارین به هدفتون برسید مختل شده باشه. پس خیلی خیلی به دوستان و اطرافیانتون اهمیت بدین. چون هر چیزی که هستن، شما هم همون میشید (بدون تعارف)
5- پیشرفت ها و شکست هاتون رو کنترل کنید.
شما باید بدونید که در هر زمان، دقیقا کجا هستید و آیا مسیر درستی رو میرین یا نه. پس باید در زمان های کوتاه خودتون رو بسنجید. این کار رو با آزمون های مختلفی که در کشور هست میتونین انجام بدین.
6- خودتون رو گول نزنید.
این هم نکته فوق العاده مهمی هست. خیلی وقتا وقتی در شرایط سخت قرار می گیریم، دوست داریم که خودمون رو گول بزنیم.
پس بیشتر از اینکه خودتون رو دوست دارین، نسبت به خودتون سخت گیر و بی رحم باشید.
هیچ موقع نگید که فلان آزمون که نتیجه ام فلان شد، به خاطر اینه که تقلب زیاده (بله زیاده. ولی بخش عمده کسایی که نتیجه می گیرن، افرادی هستن که تراز های بالایی دارن.پس اگر ترازتون کم شد (مثلا 4000 در آزمون قلم چی به عنوان مثال)، نگید که تقلب زیاد بوده کم شده. خودتون رو با وجود تقلب ها، به 6800 برسونید (البته با توجه به هدفتون میتونه این عدد متفاوت باشه) ) و از این نمونه ها فراوونه در مسیر کنکور
خلاصه اینکه خودتون رو گول نزنید. چون نه زندگی و نه کنکور با کسی شوخی نداره و کسی به "حرف زدن" بهایی نمیده (بدون تعارف)
7- هیچ چیز رو برای "بعدا" نگذارید.
اگر وارد یازدهم شدید، کل یازدهم رو کامل در سال یازدهم ببندید. سال دوازدهم وقت مرور دروس پایه است. نه وقت تثبیت چیزایی که یازدهم یا دهم ناقص خوندین. پس تا به دوازدهم نرسیدین، یازدهم و دهم رو خوب مطالعه کنید. (البته گفتم. با آرامش، کنترل شده و بدون استرس)
8- اگر جایی شک کردین، حتما از فرد کاربلد مشورت بگیرید.
وقتی جایی شک کردین در برنامه ریزی یا هدف یا چیزای دیگه، میتونین یه وقت مشاوره از مشاوری که میدونین کارش درسته بگیرید و سوالاتتون رو ازش بپرسید.این نکات به ذهنم رسید. طبیعتا این نکات حاصل تجربیات خودم هست. تجربیاتی که وحی مُنزل نیستن و ممکنه برای هر فرد فرق بکنن. امیدوارم کمک کننده باشه.
موفق باشید -
@_-Zahra-K سلام
من برمیگشتم یازدهم خودم باعث نمیشدم حال روحیم به هم بریزه(این خیلی مهمه به نظرم بقیه میتونن رو اعصابت راه برن ولی کسی که تورو کنترل میکنه خودتی و در مقابل ممکنه با اون بقیه هیچ کاری نمتونی بکنی پس رو خودت کار کن تا همیشه بتونی حال خودتو خوب نگه داری)
اگه کمالگرایی نزار باعث بشه صبحایی که خواب میمونی از شدت استرس و فکرای منفی که آخ من 2 پارت از برنامم پرید و اینا بقیه روزتم بپره یا تمکزت کم شه
پرید که پرید نوش جونت بیشتر خوابیدی(اما تکرار نشه)
نهایی رو جدی میگرفتم(در واقع جدی گرفته بودمش ولیییییی نه با خود کتاب مدرسه بهت شدیدا پیشنهاد میکنم کتاب درسی رو دقیق دقیق بخونی و بعدش بری سراغ بقیه منابع و حتما تو طول سال باخوندنت سوال هم حل کن که تا جایی که ممکنه ملکه ی ذهنت بشه)
اگه موقعیت سختی واست ایجاد شد که امیدوارم نشه(مثل از دست دادن عزیز و...) به خودت خیلی تو اون تایم اگه دور از نهایی بود فشار نیار و بزار ذهنت آسوده چیزایی که لازمه رو پذیرش کنه و بعدش ادامه بده
به حرف و نظر همکلاسیات اهمیت نده حتی معلما هم گاهی تیکه میندازن(اگه حس کردی در موردت درست نیست شوتشون کن بیرون از مغزت)
در گیر حواشی هم نمیشدم
کلاس فوق العاده غیر درسی هم تو تابستون بر نمیداشتم(یا فوقش زبانمو باید حذف میکردم)
اگه آزمون میدی و نتیجه ی آزمونات بد شد(و حق هم داشتی مثلا شرایطی بوده که به بودجه بندی نرسیدی) با خانواده سعی کن همه چیو حل کنی و بهشون بگو چرا نشده(چون حرف خانواده بیشتر از هر کسی به نظرم تاثیر داره)
یه سریاشو مستقیم بهت گفتم اما همش طوری بود که خودم تجربشون کردم
امیدوارم موفق باشی -
کمال گرایی نمیکردم ، ۱۰ ساعت رویاپردازی نمیکردم در حالی که ۱۰ دقیقه درس خوندم ۱۰ ساعت میخوندم اون ۱۰ دقیقه هم می‌خوابیدم برای ۱۰ ساعت بعدیم ! به خودم باور داشتم شروع میکردم ، بجای اینکه همش دنبال راه باشم فقط شروع میکردم حتی به راه اشتباه ، تست میزدم میخوندم خلاصه نویسی میکردم ، هر روز یه تعداد ساعت حداقلی باید میخوندم یوتیوب و گیم رو مینداختم دور ، دهم رو هم رها نمیکردم ، بجا فکر کردن به اینکه کدوم آزمون خوبه و آخرشم آزمون خودمم تحلیل نکنم یه آزمونی ثبت نام میکردم یا نه ولی همشونو تحلیل میکردم ، بجا ناامیدی که چرا ترازم کم شده یا چرا غلطام زیاده میرفتم دنبال دلیلش ، بجای اینکه بگم هنوز نیاز نیست برای کنکور به خودم فشار بیارم و این بشه بهانه ام که اصلا نخونم فقط میخوندم ، بجا اینکه از تست سخت فرار کنم میومدم تستا کنکورا دهم یازدهم رو میذاشتم جلوم می‌دیدم ازم چه توقعی دارن ، و فقط میخوندم و وقتی به حدی رسیدم دیدم دارم روزی ۷/۸ ساعت حداقل ساعت میخونم اون موقع میرفتم سراغ بقیه چیزایی که با صفر ساعت مطالعه درگیرش بودم
نمیدونم چرا اینو میگم ولی خسته ام ، منم از این آدما بودم که حرفا بقیه رو همینجوری میخوندم و می‌پرسیدم میگفتم اگه برگشتی دهم اگه یازدهم اگه سال کنکور اگه مهر دوازدهم اگه دی اگه عید اگه اگه اگه
ولی کاش بجا همه این چیزا فقط میخوندم و تست میزدم -
@_-Zahra-K کدوم درس؟
من خودمم نتونستم تدریس هندسه ۲ رو تموم کنم
تدریس آمارشون هم چندین بار دیدم تا متوجه شدم(فکر کنم تا الان ۴ بار کامل دوره رو تماشا کردم)
ولی واقعاً برای درس آمار ازشون خوشم اومد
یه جور خاصیهAkito
آمارو یه دو سه قسمتشو قبلا دیدم نفهمیدم🥲
شاید دوباره ببینم متوجه شم
وای من واقعا حوصله چندبار دیدن تدریسو ندارم
واقعا با آمار کنار نمیام خیلی درس یه جوریم البته نظر شخصیمه -
CpR
ممنوننننممم
حتما این کارارو میکنم امیدوارم برسم دهممو بخونم و یازدهمو پیش خوانی داشته باشم🥲
پارسال قلمچی ثبت نام کردم ولی هیچوقت به بودجش نمی‌رسیدم البته کلا پارسال تست هم درست حسابی نزدم ولی خب
