با امام رضا(ع) حرف بزن
-
ای امام غریبا و بی پناها...
-
امام رضا جانم...
فک کنم نه بتونم بیام پیش شما نه کربلا...( : -
اشکال نداره( :
-
سلام
فکر میکنم دیگه ازم رو برگردوندی نه؟
اگه نه
میشه به خدا بگی همین که ما رو تو ایران آفرید خودش اندازه ی هزار تا امتحان الهیه؟ پس دیگه ول کنه یکم تو این شرایط سخت؟
میشه بهش بگی بندش دیگه نمیتونه؟
میشه لطفا؟
بگو من نمیدونم از محسنین هستم یا نه
ولی بدونه جز خودش هیچ پناهی ندارم دیگه هر کاری میکنه بزاره یکم نفس بکشم -
سلام آقاجان
این روزا بدجور شکستم
و این حالم یحتمل ادامه دار خواهد بود
میشه یکم فردا طوری اوضاع پیش بره که آروم شم
به خدا که خستم
به خدا که سر اون چیزایی که تسلط دارم هم طوری استرس میکشم که قلبم به تپش میفته
هر صبح آرزو میکنم کاش نبودم و این زندگی رو تجربه نمی کردم
نمیدونم
بریدم دیگه
کمکم کن -
سلام آقا جون🩵
می دونی چقدر من دیگه یک جاهای توان شو ندارم چقدر شرایط سخت برام
و کمک می کنی
می دونی غریب و دلتنگم و حواست بهم هست
می دونی چقدر خستم و مراقبمیخیلی دوست دارم و بدون تو تحمل زندگی رو ندارم
ممنونم که کنارمی
مهربان ترین و دلسوز ترین️
️
دلم برات خیلی تنگ شده
میشه من ناسپاس رو
ببخشی و بطلبی بیام حرم🥺️
-
-
یا امام رضا...
با خودت... -
این روضه که رشک روضه ی رضوان است
رضوان به در درگه او دربان استسایند بر این زمین ملائک رخسار
چون عرش خدای، فرش این ایوان استایوان حریم تو خِرد دید و بگفت
گوی فلک اندر خم این چوگان استسرِّ ملکوت است در این مخزن یا
اندر دل خاک، گنج حق پنهان استچون نقطه ی خال توست در مرکز خاک
این چرخ بر این گرد زمین، گردان استدر طور تجلّیِ تو ای جلوه ی حق
ربِّ ارنی گو پسر عمران استچون بضعه ی خاتم النبیین اینجاست
جبریل سراسیمه در این سامان استتوحید چو مشروط به ایمان بر اوست
این قطعه خاک مدفن عرفان استوابسته به اوست نفی واثبات وجود
مادون وجوب و برتر از امکان استآنکس که به نقش پرده جان می بخشد
در پیکر هستی نَفَس الرحمان استبر منبر شرع ساطع الانوار است
بر کرسی علم قاطع البرهان استچون جسم تو خاک را کند خلد برین
در قدرت جان تو، خرد حیران استهر چند إذا زلزلت الأرض شود
خرگاه تو را خدای پشتیبان استای شاه ، وحید ار سگ کهف تو شود
نازد به جهان که از جوانمردان است -
یادم نیست... آخرین باری که باهات حرف زدمو یادم نیست... من که کلا کم حرفم... کمم حرف زدم همیشه... فقط پیش خدا زبونم درازه... میدونی درست مثل خرداد ۱۳ سال پیشم... یعنی دلم میخواد مثل همون ۱۳ سال پیش بشه... اینبار حواسمو جمع میکنم که خیلی بیشتر مراقب باشم... ولی اصلا اگه بشه... اصلا این تاپیک که اومد جلو چشمم یاد اون موقعم افتادم... اومدم اینجا بنویسم برات، باهات حرف بزنم که بمونه اینجا... چون ته قلبم اینطوریم که اون خرداد پیش تو بودم و اون تابستون درست شد، الانم این خرداد بعد مدتها اینشکلیام و از خدا میخوام که مثل قبل بخاطر تو هم شده درستش کنه... میدونی که من چقدر خستهمه و تحملشو ندارم... میدونی که چیا از سر گذروندم...
آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند
آیا شود که گوشهی چشمی به ما کنند؟ -
همیشه هروقت یه جای کار میلنگه میام پیش تو :(((
میشه یه نگاهی به این قضیه کنی؟
میشه حسی که من دارمو تو قلب اونم بندازی؟
تو مهربونی، من مطمئنم. تو بودی که کل اون سه سال حرفامو شنید، اشکامو دید بعدم کمکم کرد.
الان دیگه دخترت بزرگتر شده ولی نمیخواد جوری پیش بره که تو دوست نداری. اومدم پیشت تا از راه قانونی اوکیش کنی برام. بوس بهت️
-
هی گره وا میکنی از کارم
امام رضا خیلییی دوست دارم🩵