کربُبلا و دگر هیچ...
-
اقام حسین
️
تموم خواب و خیالم توی بین الحرمینِ
یک طرف اقام ابالفضل یک طرف اقام حسین
️
-
نمیشه باورم
که وقت رفتن 🥺
تموم این سفر
بارش
رو شونه منهداداش
کجا
می خوای بری؟ 🥺چرا منو نمی ری؟
حسین این دم اخری
چقدر شبیه مادری🥺 -
آهسته تر برو بزار منم باهات بیام
-
حسین این دمه اخری چقدر شبیه مادری
🥺
-
ازتو ممنونم نکردی جوابم
با حال خرابم
تو جمع گداها
تو کردی حسابم
️
سالار زينب
امیری حسينم
️
-
امام حسینم...
تو تموم زندگیِ منو میدونی...
دستمو بگیر و کمکم کن...
خیلی محتاجم و خیلی خسته...
این ۱۰روز نشد برات_برای خودم..._ زار بزنم...
امروز چقد دلم میخواست تو یه هیئت پر از آدمای غریب باشم تا اون بغضی که با نگاه کردن به علم گلومو میفشرد بشکنم...
اما نشد...
امروز اما طاقت نیاوردم و تموم اشکای نریخته ام رو تو خلوت خودم ریختم...
امشبم نرفتم...میخوام خلوت کنم...
میخوام صدات بزنم...شنیدی تموم حرفامو...اما میخوام بلند تر و مستاصل تر صدات بزنم پسر فاطمه...
شما همه چیو میدونید...همه چیو...
اما من دیگه نمیتونم...دیگه تحملم تموم شده...
تمومِ تمومِ تموم...
صفر درصد...
با خودت...کاری به حرف هیچ بشری ندارم...
کاری به هیچ دو ۲تا ۴تایی ندارم...
چیزی که ازتون میخوام نشدنی نیست...
شما بخواید میشه...
خارج از توان و قدرتی که خدا بهتون داده نیست...
تو دلیل کارمو میدونی...
تو حالمو میبینی...
خودتم درستش کن...
شیب الخضیب...
خدِّ التَّریب...
پسر فاطمه...
جز شما کجا رو دارم که برم؟...
اگه جایی هست بگید که برم...