Skip to content
  • دسته‌بندی‌ها
  • 0 نخوانده ها: پست‌های جدید برای شما 0
  • جدیدترین پست ها
  • برچسب‌ها
  • سوال‌های درسی و مشاوره‌ای
  • دوره‌های آلاء
  • گروه‌ها
  • راهنمای آلاخونه
    • معرفی آلاخونه
    • سوال‌پرسیدن | انتشار مطالب آموزشی
    • پاسخ‌دادن و مشارکت در تاپیک‌ها
    • استفاده از ابزارهای ادیتور
    • معرفی گروه‌ها
    • لینک‌های دسترسی سریع
پوسته‌ها
  • Light
  • Cerulean
  • Cosmo
  • Flatly
  • Journal
  • Litera
  • Lumen
  • Lux
  • Materia
  • Minty
  • Morph
  • Pulse
  • Sandstone
  • Simplex
  • Sketchy
  • Spacelab
  • United
  • Yeti
  • Zephyr
  • Dark
  • Cyborg
  • Darkly
  • Quartz
  • Slate
  • Solar
  • Superhero
  • Vapor

  • Default (بدون پوسته)
  • بدون پوسته
بستن
Brand Logo

آلاخونه

  • سوال یا موضوع جدیدی بنویس

  • سوال مشاوره ای
  • سوال زیست
  • سوال ریاضی
  • سوال فیزیک
  • سوال شیمی
  • سایر
  1. خانه
  2. بحث آزاد
  3. روزشمار دلگیری ها
روز آخر ❤️
_
سلام به همه رفقای کنکوری اومدم یه تاپیک بزنم برای روز آخر کنکور، اینجا بچه‌هایی که می‌خوان روز آخر رو مفید درس بخونن، بیان برنامه‌هاشونو پارت‌بندی شده بزارن ️ و هم اونایی که تصمیم گرفتن دیگه درس نخونن و فقط ریلکس کنن، اینجا کنار هم باشیم ، حرف بزنیم ، استرسارو بریزیم دور، انرژی مثبت بدیم و بگیریم ... اگه برنامه‌ریزی برای روز آخر داری، بیا پارت‌هات رو بزار و تا لحظه آخر تلاش کن ( مثل خودم ایده همینه چون مجبورم ) ... اگه تصمیم گرفتی دیگه فقط استراحت کنی که خیلیم عالی ... اگه دکترای پارسالی هستی و تجربه شب قبل کنکور رو داری، لطفا بیا راهنمایی کن، آرامش و انرژی بده :)) ‌ فقط یه خواهش کوچولو دارم لطفا فضای تاپیک آروم و مثبت نگه داریم چون قرار نیست با کارای دیگه اتفاق خاصی بیفته اما با اینکارا اتفاق خاصی میفته @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا @دانش-آموزان-آلاء @تجربیا
بحث آزاد
برگ انجیر.... ☘️🍀🌿
______
بِسْم رَبّ النور ️ سلام امیدوارم حال دلتون بهترین باشه..... برم سراغ حرف اصلی.... در فکر تاپیکی بودم که هر روز توش چند تا پست قشنگ بزارم و با چند تا عکس و متن نوشته و دل نوشته...... حالمون خوب بشه، انرژی بگیریم در طول روز.....️️ یه جورایی این تاپیک شبیه کانال یا چنل..... البته پست هایی که قرار بزارم برای خودم نیست و صرفا گلچینی از مطالبی که ممکنه توی فضای مجازی یا کتاب ها ببینم و بارگذاری بکنم..... اگر شما هم دوست داشتید خوشحال میشم همراه من بشید.... ️ [image: 1686940882701-img_-_.jpg] پ.ن:اسم تاپیک برگرفته از اسم یک کانالِ و در آخر دعا میکنم دلتون ذهنتون ابری باشه(:️️
بحث آزاد
رقیب
م
کسی هس ساعت مطالعه بالایی داشته باشه بخونیم این 20 روزو؟ ترجیحا دختر باشه تنهایی نمیتونم اگ یکی بود خیلی بهتر پیش میرفتم
بحث آزاد
خــــــــــودنویس
Dr-aculaD
Topic thumbnail image
بحث آزاد
👣ردپا👣
اهوراا
Topic thumbnail image
بحث آزاد
کنکور1405
M
سلام به همه. من بعد از یه مدت دوباره میخوام کنکور 405 رو شرکت کنم. ولی خب کسی رو پیدا نکردم که برای سال405 باشه. و دوستی پیدا نکردم تو این زمینه. هرکی هست بیاد اینجا حرف بزنیم
بحث آزاد
تروخدا بیاین
م
دیروز اشتبا کردم سلامت نخوندم الان چیکار کنم جزوه ای میدونین یکم جمعو جور باشه کتاب اصلن خونده نمیشه خیلی زیاده
بحث آزاد
دستاورد هایِ کوچکِ من🎈
AinoorA
سلام بچه ها امیدوارم حالتون خوب باشه و خیلی سرحال و شاد باشین خب از عنوان تاپیک یچیزایی مشخصه که قراره در مورد چی اینجا حرف بزنیم ولی بزارین توضیحات بیشتر بدم خیلی از ما یوقتایی هست که ممکنه احساس کنیم هیچ کاری نکردیم یا هیچ کاری ازمون برنمیاد و روزمون رو تلف کردیم و.. و ذهنمون ما رو با این افکار جور واجور و عجیب غریب مورد آزار قرار بده و احساس ناتوانی رو بهمون بده در حالی که در واقعیت اینطوری نیست و ما توانا تر از اون چیزی هستیم که توی ذهنمون هست اینجا قراره از موفقیت های کوچولومون حرف بزنیم و رونمایی کنیم تا به ذهنمون ثابت کنیم بفرما آقا دیدییی ما اینیم هر شب از کار های مثبت کوچولوتون بیاین و بگین و این حس مثبت و قشنگ مفید بودن رو به خودتون بدین مثلا کنکوری ها میتونن تموم شدن یه بخش از برنامه اشون رو بگن ، از انجام دادن کار هایی مثل مرتب کردن اتاق ، از گذروندن امتحانای سخت و آب دادن به گل ها و کلی کار کوچیک و مثبت دیگه منتظرتون هستم آلایی ها موفق باشین🥹️ دعوت میکنم از : @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا @دانش-آموزان-آلاء @فارغ-التحصیلان-آلاء @دانشجویان-درس-خون @دانشجویان-پزشکی @دانشجویان-پیراپزشکی
بحث آزاد
تنهایی حوصله ندارم بیاین با هم نهایی بخونیم
م
سلام بچها هر ساعتی هر درسیو خوندین بیاین بگین این ساعت اینقدر فلان درس رو خوندم انگیزه میگیریم
بحث آزاد
بخدا سوالات اونقد سخت نیستن ولی وقتی میشینم سر جلسه اعداد کوه میشن واسم
م
بچها وقتی میشینم به ارومی حل میکنم سوالاتو میدونم حل میکنم مشکلی ندارم سر جلسه انگار اصن من نخوندم ی جوری میشم میترسم از سوالا مخصوصا سوالاتی ک عدد دارن عددا جلو چشام بزرگ میشن بخدا خنده داره ولی جدی میگم
بحث آزاد
من ِ فارغ 401 هم باید زمین ترمیم کنم؟؟
م
...............
بحث آزاد
شاید شد...چه میدانی؟!
Hg L 0H
مدت هاست که از نشست غبار سرد و تیره به قلبم میگذرد مدت هاست منِ تاریکِ گم شده، در خودم به دنبال روزنه هایی از نور میگردد نفس هایم سخت به جانم می نشینند اشک هایی که سرازیر نمی شوند وجود مرا به ستوه آورده اند دوست دارم بایستم سرم را بالا بگیرم و تا زمانی که صدایم خفه شود فریاد بزنم بماند در پس پرده ی خاکستری غم بماند که چه می شود... شاید شد....چه میدانی؟!
بحث آزاد
بحث آزاد
J
دوستان من تازه وارو سایت شدم میخوام بدونم چطوری باید اسمم رو تغیر بدم درست کردم ولی باز دوباره اینو زده چیکار باید کنم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌.........
بحث آزاد
تمام رو به اتمام
Hg L 0H
حس خفقان، حتی نفس کشیدن هم سخت شده گلویم فشرده تر از قبل راه هوا را بسته پروازی را آغاز کردم که در سرم مقصدش بهشتی برین بود اما اکنون و در این زمان نمیدانم کجا هستم پروازم به سمت جهنم است یا بهشت؟ میشود یا نمیشود تمام وجودم را پر کرده تمام احساسات کودکی از کوچک و بزرگ به مغزم هجوم آورده و دارد تمامِ من را آرام آرام از من میگیرد نکند اینجا جای من است؟ در سرِ کودکیِ من چنین رویایی شکل گرفته بود؟ قلبم سیاه و چشمانم تار شده اند هوای پریدن دارم اما نگار لحظه به لحظه در همان جایی قرار دارم که ایستاده بودم انگار نمیشود قدم از قدم برداشت میخواهم رها باشم از افکاری که مرا خفت میکنند و تا مرز خفه شدن من را به دنبال خود میکشانند میل به رهایی آزادی ام را هم از من گرفته... شوق پریدن آرام آرام گویی دارد تبدیل به میل سقوط میشود مبادا چنین روزی برسد... مبادا....
بحث آزاد
به که باید دل بست؟
blossom.B
به که باید دل بست؟ به که شاید دل بست؟ سینه ها جای محبت , همه از کینه پر است. هیچکس نیست که فریادِ پر از مهر تو را گرم پاسخ گوید. نیست یک تن که در این راه غم آلوده ی عمر , قدمی راه محبت پوید. خط پیشانی هر جمع , خط تنهاییست. همه گلچینِ گلِ امروزند... در نگاه من و تو حسرت بی فرداییست. به که باید دل بست؟ به که شاید دل بست؟ نقش هر خنده که بر روی لبی می شکفد, نقشه‌ای شیطانیست. در نگاهی که تو را وسوسه ی عشق دهد حیله‌ای پنهانیست. خنده ها می شکفد بر لبها, تا که اشکی شکفد بر سرمژگان کسی. همه بر درد کسان می نگرند, لیک دستی نبرند از پی درمان کسی. زير لب زمزمه شادی مردم برخاست, هر کجا مرد توانائي بر خاک نشست . پرچم فتح برافرازد در خاطرِ خلق, هر زمان بر رخ تو هاله زَنَد گردِ شکست. به که بايد دل بست؟ به که شايد دل بست؟ از وفا نام مبر , آن که وفا خوست کجاست؟ ریشه ی عشق فسرد... واژه ی دوست گریخت... سخن از دوست مگو...عشق کجا؟دوست کجا؟ دست گرمی که زمهر , بفشارد دستت در همه شهر مجوی. گل اگر در دل باغ , بر تو لبخند زند بنگرش , لیک مبوی ! لب گرمی که زعشق , ننشیند به لبت به همه عمر مخواه ! سخنی کز سر راز , زده در جانت چنگ به لبت نیز مگوی ! چاه هم با من و تو بيگانه است نیِ صدبند برون آيد از آن... راز تو را فاش کند, درد دل گر بسر چاه کنی خنده ها بر غمِ تو دختر مهتاب زند گر شبي از سر غم آه کني. درد اگر سینه شکافد , نفسی بانگ مزن ! درد خود را به دل چاه مگو! استخوان تو اگر آب کند آتش غم, آب شو...آه مگو ! ديده بر دوز بدين بام بلند مهر و مه را بنگر ! سکه زرد و سپيدی که به سقف فلک است سکه نيرنگ است سکه ای بهر فريب من و تست سکه صد رنگ است . ما همه کودکِ خُرديم و همين زال فلک , با چنين سکه زرد , و همين سکه سيمينِ سپيد , ميفريبد ما را . آسمان با من و ما بيگانه زن و فرزند و در و بام و هوا , بيگانه خويش , در راه نفاق... دوست , در کار فريب... آشنا , بيگانه ... شاخه ی عشق شکست... آهوی مهر گریخت... تار پیوند گسست... به که باید دل بست؟ به که شاید دل بست؟... -مهدی سهیلی
بحث آزاد
ای که با من ، آشنایی داشتی
blossom.B
اِی که با من، آشنایی داشتی ای که در من، آفتابی کاشتی ای که در تعبیرِ بی مقدارِ خویش عشق را، چون نردبام انگاشتی ای که چون نوری به تصویرت رسید پرده ها از پرده ات برداشتی پشتِ پرده چون نبودی جز دروغ بوده ها را با دروغ انباشتی اینک از جورِ تو و جولانِ درد می گریزم از هوای آشتی کاش حیوان، در دلت جایی نداشت کاش از انسان سایه ای می داشتی -فریدون فرخزاد
بحث آزاد
امروز نه آغاز و نه انجام جهان است...
blossom.B
امروز نه آغاز و نه انجام جهان است اي بس غم و شادي که پس پرده نهان است گر مرد رهي غم مخور از دوري و ديري داني که رسيدن هنر گام زمان است تو رهرو ديرينه سرمنزل عشقي بنگر که زخون تو به هر گام نشان است آبي که برآسود زمينش بخورد زود دريا شود آن رود که پيوسته روان است باشد که يکي هم به نشاني بنشيند بس تير که در چله اين کهنه کمان است از روي تو دل کندنم آموخت زمانه اين ديده از آن روست که خونابه فشان است دردا و دريغا که در اين بازي خونين بازيچه ايام دل آدميان است دل برگذر قافله لاله و گل داشت اين دشت که پامال سواران خزان است روزي که بجنبد نفس باد بهاري بيني که گل و سبزه کران تا به کران است اي کوه تو فرياد من امروز شنيدي دردي ست درين سينه که همزاد جهان است از داد و وداد آن همه گفتند و نکردند يارب چه قدر فاصله دست و زبان است خون مي چکد از ديده در اين کنج صبوري اين صبر که من مي کنم افشردن جان است از راه مرو سايه که آن گوهر مقصود گنجي ست که اندر قدم راهروان است -هوشنگ ابتهاج (سایه)
بحث آزاد
پروانه‌ی رنگین
blossom.B
*از پیله بیرون آمدن گاهی رهایی نیست در باغ هم پروانه‌ی رنگین گرفتار است این کشور آن کشور ندارد حس دلتنگی دیوار با هر طرح و نقشی باز دیوار است... -محمد‌علی جوشانی*
بحث آزاد
حواست بوده است حتما...
blossom.B
الا ای حضرت عشقم! حواست هست؟ حواست بوده است آیا؟ که این عبد گنه کارت که خود ، هیراد می‌نامد، چه غم ها سینه‌اش دارد... حواست بوده است آیا؟ که این مخلوق مهجورت از آن عهد طفولیت و تا امروزِ امروزش ذلیل و خاضع و خاشع گدایی می‌کند لطفت... حواست بوده است آیا نشسته کنج دیواری تک و تنها؛ که گشته زندگی‌اش پوچ و بی معنا! دریغ از ذره ای تغییر میان امروز و دیروز و فردا... حواست هست، می‌دانم... حواست بوده است حتما! ولیکن یک نفر اینجا، خلاف دیده‌ای بینا، ندارد دیده‌ای بینا -رضا محمدزاده
بحث آزاد
امیدوارم نشناسند مرا... پیش از این، ستاره بودم!
blossom.B
یک سالِ پیش، ستاره‌ای مُرد. هیچ کس نفهمید؛ همانطور که وقتی متولد شد، کسی نفهمیده بود. همه سرگرم خنده بودند؛ زمانی که مُرد. اما یادم نیست زمانی که متولد شد، دیگران در چه حالی بودند. در آن میان فقط من بودم که دیدم که آن همه نور، چطور درخشید و بزرگ شد.... خیلی زیبا بود؛ انگار هر شب درخشان تر می‌شد... پر قدرت می‌سوخت. برای زنده بودن، باید می‌سوخت... من بودم که پا به پای سوختن هایش، اشک ریختم... اشک هایم برای خاموش کردن بی قراری هایش کافی نبود... نتوانستم خاموش کنم درد را که در لا به لای شعله هایش، ستاره‌ام را می‌سوزاند. ستاره مُرد! این آخرین خاطره‌ایست که از او در ذهن دارم... نتوانستم تقدیرش را عوض کنم.‌‌.. سیاهچاله شد... اکنون حتی نمی‌توانم شعله‌ی شمعی در کنارش بگذارم تا او را در میان تاریکی ها ببینم. سیاهچاله ها نور را می‌گیرند... چه کسی گمان می‌کرد آن همه نور ، اکنون‌ این همه تاریک باشد؟ آن زمان که نورانی بود، کسی ندیدش... نمی‌دانم این کوردلان اکنون سیاهچاله بودنش را چگونه می‌بینند که می‌خندند... آری؛ ستاره مُرد.. همه خندیدند. امشب، به یاد آن ستاره، خواهم گریست.
بحث آزاد

روزشمار دلگیری ها

زمان بندی شده سنجاق شده قفل شده است منتقل شده بحث آزاد
کنکور نجربی 97قبولی در 2 ماهدانشجوی پزشکی97
9 دیدگاه‌ها 5 کاربران 427 بازدیدها 6 Watching
  • قدیمی‌ترین به جدید‌ترین
  • جدید‌ترین به قدیمی‌ترین
  • بیشترین رای ها
پاسخ
  • پاسخ به عنوان موضوع
وارد شوید تا پست بفرستید
این موضوع پاک شده است. تنها کاربرانِ با حق مدیریت موضوع می‌توانند آن را ببینند.
  • VestaV آفلاین
    VestaV آفلاین
    Vesta
    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
    #1

    67 روز تا کنکور
    تیر سال 95بود و اولین آزمون من. نیم ساعت بعد از شروع آزمون تازه با صدای گوشیم بیدار شدم و یکی از مکالمه های جالب عمرم رو انجام دادم:

    • سلام خانم! صبح بخیر!😒
    • بله؟ بفرمایید سر صبحی؟😤
    • نشناختین نه؟ مرادی هستم😞
    • خب؟😠
    • ام؛ در جریانید که امروز آزمون داشتین؟😐
    • شما چیکاره ای مثلا؟😕
    • من مسئول آموزشگاهم؛ حسین مرادی. شناختین؟🙄
      -😲 :face_with_cold_sweat:
      اونروز گذشت، اون آزمون رو دادم؛ و تا تیر 96 هم آزمون دادم ولی نتیجش شد رتبه ای که حتی بچه ی دو ساله ی فامیلمون هم بهش خندید.
      نکه نخونده بودما، خیلی زیاد نخونده بودم ولی بازم خونده بودم. گفتم این رتبه حق من نیست، عوضش میکنم و اینجوری شد که شدم پشت کنکوری.
      شهریور شروع کردم به خوندن. خیلیا با تعجب پرسیدن چرا نرفتی آزاد؟ خیلیا تیکه انداختن که تو که میگفتی میخونم و کلی ادعات میشد. خیلیا بچه های قبول شده ی دور و برم رو (هرچند که تا جایی که من میدونم همشون بدون کنکور رفتن آزاد) نشون دادن و گفتن: ببین فلانی الان دانشجوعه اونوقت تو که هی ادا خوندن در میاوردی... .
      شاید همینا از درس دورم کرد، یا شایدم هر چیز دیگه؟ فقط میدونم کل تایم مفید مطالعم توی این 6 ماه شاید فقط یه ماهه!
      میدونم که باید امسال پزشکی قبول شم و فقط و فقط 2 ماه وقت دارم. دیروز گفتم از امروز دیگه میخونم و بازم نخوندم. بجاش چند ساعت گریه کردم که چرا نمیتونم؟ چرا هروقت که میخونم هیچ نتیجه ای نمیگیرم و این بدتر داغونم میکنه؟ چرا نتیجه آزمونام روز به روز بدتر میشه؟ چرا اون آزمونی که نخوندم رو بهتر جواب میدم تا آزمونی که خوندم؟
      من هیچکدوم از اینا رو نمیدونم فقط میدونم من امسال باید پزشکی قبول شم، حتی اگه فقط 2 ماه وقت داشته باشم. شاید خیلی مضحک باشه اما دلیلم واسه قبولی اینه که نیاز دارم خودم رو به خیلیا ثابت کنم. از پدر و مادر و خواهر و خاله و شوهرعمه و پسردایی کوچیکه ی همسایه روبرویی گرفته تا حتی دکتری که دیروز بخاطر سردرد رفتم پیشش و با پوزخند پرسید: خب اینا بخاطر استرسه، انقدر استرس داری نتیجه هم میگیری؟ دکتر میشی یا الکیه؟
      دلایل دیگه ای هم دارم اما حس میکنم واضح ترینش اینه. شاید دلیل بدی باشه ولی فعلا این تنها چیزیه که میتونم بهش فکر کنم.
      فکر کردم شاید باز کردن این تاپیک وادارم کنه سر قولم بمونم و این 2 ماه رو خوب بخونم. میخوام با همون برنامه 75 روزه که تو سایته بخونم هرچند 2 هفته کمتر وقت دارم ولی سعی میکنم یه جوری جبرانش کنم.
      نمیدونم چی میشه؟ نمیدونم به پزشکی میرسم یا نه؟ حتی واقعا نمیدونم بخونم یا به حرف خانوادم گوش بدم و بیخیال کنکور بشم و برم یه کلاس آزاد یا اینکه مثل خیلی از همکلاسیام که پارسال رفتن، بدون کنکور برم دانشگاه آزاد؟
      ولی سعی میکنم بخونم؛ سعی میکنم هر روز بیام اینجا خودمو خالی کنم تا قولم یادم نره. سعی میکنم عوض شم، قوی شم.
      من خیلی تو این مدت وقت تلف کردم، خیلی رو چیزایی وقت گذاشتم که هیچ ارزشی ندارن و به هیچ دردم نمیخورن. فکر کنم اگه بتونم این عادت بد رو از بین ببرم، کنکورو قبول شم. شاید بشه گفت هدفم از بین بردن این عادته، نه قبولی کنکور. ولی هنوزم امیدوارم بتونم خودمو ثابت کنم، بتونم قبول شم.
      برام دعا کنین و برای همه کنکوریا☂

    و ردپایت را "دنیایی جدید" میآفرینم.
    امضا: اسم اعظم

    F U sayasamaryS 3 پاسخ آخرین پاسخ
    10
    • VestaV Vesta

      67 روز تا کنکور
      تیر سال 95بود و اولین آزمون من. نیم ساعت بعد از شروع آزمون تازه با صدای گوشیم بیدار شدم و یکی از مکالمه های جالب عمرم رو انجام دادم:

      • سلام خانم! صبح بخیر!😒
      • بله؟ بفرمایید سر صبحی؟😤
      • نشناختین نه؟ مرادی هستم😞
      • خب؟😠
      • ام؛ در جریانید که امروز آزمون داشتین؟😐
      • شما چیکاره ای مثلا؟😕
      • من مسئول آموزشگاهم؛ حسین مرادی. شناختین؟🙄
        -😲 :face_with_cold_sweat:
        اونروز گذشت، اون آزمون رو دادم؛ و تا تیر 96 هم آزمون دادم ولی نتیجش شد رتبه ای که حتی بچه ی دو ساله ی فامیلمون هم بهش خندید.
        نکه نخونده بودما، خیلی زیاد نخونده بودم ولی بازم خونده بودم. گفتم این رتبه حق من نیست، عوضش میکنم و اینجوری شد که شدم پشت کنکوری.
        شهریور شروع کردم به خوندن. خیلیا با تعجب پرسیدن چرا نرفتی آزاد؟ خیلیا تیکه انداختن که تو که میگفتی میخونم و کلی ادعات میشد. خیلیا بچه های قبول شده ی دور و برم رو (هرچند که تا جایی که من میدونم همشون بدون کنکور رفتن آزاد) نشون دادن و گفتن: ببین فلانی الان دانشجوعه اونوقت تو که هی ادا خوندن در میاوردی... .
        شاید همینا از درس دورم کرد، یا شایدم هر چیز دیگه؟ فقط میدونم کل تایم مفید مطالعم توی این 6 ماه شاید فقط یه ماهه!
        میدونم که باید امسال پزشکی قبول شم و فقط و فقط 2 ماه وقت دارم. دیروز گفتم از امروز دیگه میخونم و بازم نخوندم. بجاش چند ساعت گریه کردم که چرا نمیتونم؟ چرا هروقت که میخونم هیچ نتیجه ای نمیگیرم و این بدتر داغونم میکنه؟ چرا نتیجه آزمونام روز به روز بدتر میشه؟ چرا اون آزمونی که نخوندم رو بهتر جواب میدم تا آزمونی که خوندم؟
        من هیچکدوم از اینا رو نمیدونم فقط میدونم من امسال باید پزشکی قبول شم، حتی اگه فقط 2 ماه وقت داشته باشم. شاید خیلی مضحک باشه اما دلیلم واسه قبولی اینه که نیاز دارم خودم رو به خیلیا ثابت کنم. از پدر و مادر و خواهر و خاله و شوهرعمه و پسردایی کوچیکه ی همسایه روبرویی گرفته تا حتی دکتری که دیروز بخاطر سردرد رفتم پیشش و با پوزخند پرسید: خب اینا بخاطر استرسه، انقدر استرس داری نتیجه هم میگیری؟ دکتر میشی یا الکیه؟
        دلایل دیگه ای هم دارم اما حس میکنم واضح ترینش اینه. شاید دلیل بدی باشه ولی فعلا این تنها چیزیه که میتونم بهش فکر کنم.
        فکر کردم شاید باز کردن این تاپیک وادارم کنه سر قولم بمونم و این 2 ماه رو خوب بخونم. میخوام با همون برنامه 75 روزه که تو سایته بخونم هرچند 2 هفته کمتر وقت دارم ولی سعی میکنم یه جوری جبرانش کنم.
        نمیدونم چی میشه؟ نمیدونم به پزشکی میرسم یا نه؟ حتی واقعا نمیدونم بخونم یا به حرف خانوادم گوش بدم و بیخیال کنکور بشم و برم یه کلاس آزاد یا اینکه مثل خیلی از همکلاسیام که پارسال رفتن، بدون کنکور برم دانشگاه آزاد؟
        ولی سعی میکنم بخونم؛ سعی میکنم هر روز بیام اینجا خودمو خالی کنم تا قولم یادم نره. سعی میکنم عوض شم، قوی شم.
        من خیلی تو این مدت وقت تلف کردم، خیلی رو چیزایی وقت گذاشتم که هیچ ارزشی ندارن و به هیچ دردم نمیخورن. فکر کنم اگه بتونم این عادت بد رو از بین ببرم، کنکورو قبول شم. شاید بشه گفت هدفم از بین بردن این عادته، نه قبولی کنکور. ولی هنوزم امیدوارم بتونم خودمو ثابت کنم، بتونم قبول شم.
        برام دعا کنین و برای همه کنکوریا☂
      F آفلاین
      F آفلاین
      fatemehahmadi99
      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
      #2

      Vesta منظورتون برنامه ۷۵ روزه خاتم الانبیاس؟؟

      VestaV 1 پاسخ آخرین پاسخ
      1
      • F fatemehahmadi99

        Vesta منظورتون برنامه ۷۵ روزه خاتم الانبیاس؟؟

        VestaV آفلاین
        VestaV آفلاین
        Vesta
        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
        #3

        fatemehahmadi99 بله؛ البته با یکم شخصی سازی

        و ردپایت را "دنیایی جدید" میآفرینم.
        امضا: اسم اعظم

        F 1 پاسخ آخرین پاسخ
        1
        • VestaV Vesta

          fatemehahmadi99 بله؛ البته با یکم شخصی سازی

          F آفلاین
          F آفلاین
          fatemehahmadi99
          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
          #4

          Vesta ارزوی موفقیت برات دارم😍 منم تازه با برنامه خاتم الانبیا شروع کردم اصلا نگران نباش البته رشتم ریاضیه😊

          VestaV 1 پاسخ آخرین پاسخ
          1
          • F fatemehahmadi99

            Vesta ارزوی موفقیت برات دارم😍 منم تازه با برنامه خاتم الانبیا شروع کردم اصلا نگران نباش البته رشتم ریاضیه😊

            VestaV آفلاین
            VestaV آفلاین
            Vesta
            نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
            #5

            fatemehahmadi99 مرسی😊 به امید خدا همه موفق میشیم😍

            و ردپایت را "دنیایی جدید" میآفرینم.
            امضا: اسم اعظم

            1 پاسخ آخرین پاسخ
            1
            • VestaV Vesta

              67 روز تا کنکور
              تیر سال 95بود و اولین آزمون من. نیم ساعت بعد از شروع آزمون تازه با صدای گوشیم بیدار شدم و یکی از مکالمه های جالب عمرم رو انجام دادم:

              • سلام خانم! صبح بخیر!😒
              • بله؟ بفرمایید سر صبحی؟😤
              • نشناختین نه؟ مرادی هستم😞
              • خب؟😠
              • ام؛ در جریانید که امروز آزمون داشتین؟😐
              • شما چیکاره ای مثلا؟😕
              • من مسئول آموزشگاهم؛ حسین مرادی. شناختین؟🙄
                -😲 :face_with_cold_sweat:
                اونروز گذشت، اون آزمون رو دادم؛ و تا تیر 96 هم آزمون دادم ولی نتیجش شد رتبه ای که حتی بچه ی دو ساله ی فامیلمون هم بهش خندید.
                نکه نخونده بودما، خیلی زیاد نخونده بودم ولی بازم خونده بودم. گفتم این رتبه حق من نیست، عوضش میکنم و اینجوری شد که شدم پشت کنکوری.
                شهریور شروع کردم به خوندن. خیلیا با تعجب پرسیدن چرا نرفتی آزاد؟ خیلیا تیکه انداختن که تو که میگفتی میخونم و کلی ادعات میشد. خیلیا بچه های قبول شده ی دور و برم رو (هرچند که تا جایی که من میدونم همشون بدون کنکور رفتن آزاد) نشون دادن و گفتن: ببین فلانی الان دانشجوعه اونوقت تو که هی ادا خوندن در میاوردی... .
                شاید همینا از درس دورم کرد، یا شایدم هر چیز دیگه؟ فقط میدونم کل تایم مفید مطالعم توی این 6 ماه شاید فقط یه ماهه!
                میدونم که باید امسال پزشکی قبول شم و فقط و فقط 2 ماه وقت دارم. دیروز گفتم از امروز دیگه میخونم و بازم نخوندم. بجاش چند ساعت گریه کردم که چرا نمیتونم؟ چرا هروقت که میخونم هیچ نتیجه ای نمیگیرم و این بدتر داغونم میکنه؟ چرا نتیجه آزمونام روز به روز بدتر میشه؟ چرا اون آزمونی که نخوندم رو بهتر جواب میدم تا آزمونی که خوندم؟
                من هیچکدوم از اینا رو نمیدونم فقط میدونم من امسال باید پزشکی قبول شم، حتی اگه فقط 2 ماه وقت داشته باشم. شاید خیلی مضحک باشه اما دلیلم واسه قبولی اینه که نیاز دارم خودم رو به خیلیا ثابت کنم. از پدر و مادر و خواهر و خاله و شوهرعمه و پسردایی کوچیکه ی همسایه روبرویی گرفته تا حتی دکتری که دیروز بخاطر سردرد رفتم پیشش و با پوزخند پرسید: خب اینا بخاطر استرسه، انقدر استرس داری نتیجه هم میگیری؟ دکتر میشی یا الکیه؟
                دلایل دیگه ای هم دارم اما حس میکنم واضح ترینش اینه. شاید دلیل بدی باشه ولی فعلا این تنها چیزیه که میتونم بهش فکر کنم.
                فکر کردم شاید باز کردن این تاپیک وادارم کنه سر قولم بمونم و این 2 ماه رو خوب بخونم. میخوام با همون برنامه 75 روزه که تو سایته بخونم هرچند 2 هفته کمتر وقت دارم ولی سعی میکنم یه جوری جبرانش کنم.
                نمیدونم چی میشه؟ نمیدونم به پزشکی میرسم یا نه؟ حتی واقعا نمیدونم بخونم یا به حرف خانوادم گوش بدم و بیخیال کنکور بشم و برم یه کلاس آزاد یا اینکه مثل خیلی از همکلاسیام که پارسال رفتن، بدون کنکور برم دانشگاه آزاد؟
                ولی سعی میکنم بخونم؛ سعی میکنم هر روز بیام اینجا خودمو خالی کنم تا قولم یادم نره. سعی میکنم عوض شم، قوی شم.
                من خیلی تو این مدت وقت تلف کردم، خیلی رو چیزایی وقت گذاشتم که هیچ ارزشی ندارن و به هیچ دردم نمیخورن. فکر کنم اگه بتونم این عادت بد رو از بین ببرم، کنکورو قبول شم. شاید بشه گفت هدفم از بین بردن این عادته، نه قبولی کنکور. ولی هنوزم امیدوارم بتونم خودمو ثابت کنم، بتونم قبول شم.
                برام دعا کنین و برای همه کنکوریا☂
              U آفلاین
              U آفلاین
              unuccustoლed
              نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
              #6

              Vesta خانوم یا آقا..؛..من کار واجبی باهاتون دارم..متاسفانه چت هاتون رو بستید...اگر تمایل داشتید پیام بفرستید:)

              منم یه روزی خنده رو لبام بود.....

              1 پاسخ آخرین پاسخ
              1
              • VestaV Vesta

                67 روز تا کنکور
                تیر سال 95بود و اولین آزمون من. نیم ساعت بعد از شروع آزمون تازه با صدای گوشیم بیدار شدم و یکی از مکالمه های جالب عمرم رو انجام دادم:

                • سلام خانم! صبح بخیر!😒
                • بله؟ بفرمایید سر صبحی؟😤
                • نشناختین نه؟ مرادی هستم😞
                • خب؟😠
                • ام؛ در جریانید که امروز آزمون داشتین؟😐
                • شما چیکاره ای مثلا؟😕
                • من مسئول آموزشگاهم؛ حسین مرادی. شناختین؟🙄
                  -😲 :face_with_cold_sweat:
                  اونروز گذشت، اون آزمون رو دادم؛ و تا تیر 96 هم آزمون دادم ولی نتیجش شد رتبه ای که حتی بچه ی دو ساله ی فامیلمون هم بهش خندید.
                  نکه نخونده بودما، خیلی زیاد نخونده بودم ولی بازم خونده بودم. گفتم این رتبه حق من نیست، عوضش میکنم و اینجوری شد که شدم پشت کنکوری.
                  شهریور شروع کردم به خوندن. خیلیا با تعجب پرسیدن چرا نرفتی آزاد؟ خیلیا تیکه انداختن که تو که میگفتی میخونم و کلی ادعات میشد. خیلیا بچه های قبول شده ی دور و برم رو (هرچند که تا جایی که من میدونم همشون بدون کنکور رفتن آزاد) نشون دادن و گفتن: ببین فلانی الان دانشجوعه اونوقت تو که هی ادا خوندن در میاوردی... .
                  شاید همینا از درس دورم کرد، یا شایدم هر چیز دیگه؟ فقط میدونم کل تایم مفید مطالعم توی این 6 ماه شاید فقط یه ماهه!
                  میدونم که باید امسال پزشکی قبول شم و فقط و فقط 2 ماه وقت دارم. دیروز گفتم از امروز دیگه میخونم و بازم نخوندم. بجاش چند ساعت گریه کردم که چرا نمیتونم؟ چرا هروقت که میخونم هیچ نتیجه ای نمیگیرم و این بدتر داغونم میکنه؟ چرا نتیجه آزمونام روز به روز بدتر میشه؟ چرا اون آزمونی که نخوندم رو بهتر جواب میدم تا آزمونی که خوندم؟
                  من هیچکدوم از اینا رو نمیدونم فقط میدونم من امسال باید پزشکی قبول شم، حتی اگه فقط 2 ماه وقت داشته باشم. شاید خیلی مضحک باشه اما دلیلم واسه قبولی اینه که نیاز دارم خودم رو به خیلیا ثابت کنم. از پدر و مادر و خواهر و خاله و شوهرعمه و پسردایی کوچیکه ی همسایه روبرویی گرفته تا حتی دکتری که دیروز بخاطر سردرد رفتم پیشش و با پوزخند پرسید: خب اینا بخاطر استرسه، انقدر استرس داری نتیجه هم میگیری؟ دکتر میشی یا الکیه؟
                  دلایل دیگه ای هم دارم اما حس میکنم واضح ترینش اینه. شاید دلیل بدی باشه ولی فعلا این تنها چیزیه که میتونم بهش فکر کنم.
                  فکر کردم شاید باز کردن این تاپیک وادارم کنه سر قولم بمونم و این 2 ماه رو خوب بخونم. میخوام با همون برنامه 75 روزه که تو سایته بخونم هرچند 2 هفته کمتر وقت دارم ولی سعی میکنم یه جوری جبرانش کنم.
                  نمیدونم چی میشه؟ نمیدونم به پزشکی میرسم یا نه؟ حتی واقعا نمیدونم بخونم یا به حرف خانوادم گوش بدم و بیخیال کنکور بشم و برم یه کلاس آزاد یا اینکه مثل خیلی از همکلاسیام که پارسال رفتن، بدون کنکور برم دانشگاه آزاد؟
                  ولی سعی میکنم بخونم؛ سعی میکنم هر روز بیام اینجا خودمو خالی کنم تا قولم یادم نره. سعی میکنم عوض شم، قوی شم.
                  من خیلی تو این مدت وقت تلف کردم، خیلی رو چیزایی وقت گذاشتم که هیچ ارزشی ندارن و به هیچ دردم نمیخورن. فکر کنم اگه بتونم این عادت بد رو از بین ببرم، کنکورو قبول شم. شاید بشه گفت هدفم از بین بردن این عادته، نه قبولی کنکور. ولی هنوزم امیدوارم بتونم خودمو ثابت کنم، بتونم قبول شم.
                  برام دعا کنین و برای همه کنکوریا☂
                sayasamaryS آفلاین
                sayasamaryS آفلاین
                sayasamary
                نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                #7

                Vesta سلام دوست عزیز من هم دقیقا شرایط شمارو دارم در این سال کنکور تا الان بی انگیزه وبی برنامه درس خوندم وهمش از این سایت به اون سایت اکه ایا میشه توی 7ماه بعد دوباره توی 4 ماه وبازهم دوباره توی2ماه میشه به پزشکی رسید؟ دیگه خسته شدم تا الان که تاپیک شمارو خوندم به خودم اومدم که دیگه باید شروع کنم . تا موفقیت نه زمان زیادی مونده ونه راه راه زیادی... قطعا اگه تلاش نکنیم موفقیت ورسیدن به ارزو هامون به خودی خود به دست نمیاد پس به امید موفقیت همه الایی ها درکنار دوستانی که زود تر شروع کردن وکسانی که تا به حال شروع نکردن وبه امید خدا درس خوندنمون رو محکم وبا اراده قوی شروع می کنیم🤝 🤝

                1 پاسخ آخرین پاسخ
                4
                • 22ستاره2 آفلاین
                  22ستاره2 آفلاین
                  22ستاره
                  دانش آموزان آلاء
                  نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                  #8

                  من بهت قول میدم که اگه با ایمان پیش بری حتما به پزشکی میرسیی. این دوماه شاید برات از شدت سختی دوسال بگذره ولی بدون همه ی این زجر ها و سختی ها روزی یه زندگی عالی رو بهت هدیه میدن درسته سختیه زیادی رو باید بکشی ولی فقط این دوماه رو با قدرت بخون امتحانش ضرری نداره 🌺 🌺

                  هیچکس همیشه سرش شلوغ نیست تنها بستگی به این داره که شماره ات توی لیست الویت هاشون چند باشه ...!

                  VestaV 1 پاسخ آخرین پاسخ
                  4
                  • 22ستاره2 22ستاره

                    من بهت قول میدم که اگه با ایمان پیش بری حتما به پزشکی میرسیی. این دوماه شاید برات از شدت سختی دوسال بگذره ولی بدون همه ی این زجر ها و سختی ها روزی یه زندگی عالی رو بهت هدیه میدن درسته سختیه زیادی رو باید بکشی ولی فقط این دوماه رو با قدرت بخون امتحانش ضرری نداره 🌺 🌺

                    VestaV آفلاین
                    VestaV آفلاین
                    Vesta
                    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                    #9

                    22ستاره 😘

                    و ردپایت را "دنیایی جدید" میآفرینم.
                    امضا: اسم اعظم

                    1 پاسخ آخرین پاسخ
                    2
                    پاسخ
                    • پاسخ به عنوان موضوع
                    وارد شوید تا پست بفرستید
                    • قدیمی‌ترین به جدید‌ترین
                    • جدید‌ترین به قدیمی‌ترین
                    • بیشترین رای ها


                    • درون آمدن

                    • حساب کاربری ندارید؟ نام‌نویسی

                    • برای جستجو وارد شوید و یا ثبت نام کنید
                    • اولین پست
                      آخرین پست
                    0
                    • دسته‌بندی‌ها
                    • نخوانده ها: پست‌های جدید برای شما 0
                    • جدیدترین پست ها
                    • برچسب‌ها
                    • سوال‌های درسی و مشاوره‌ای
                    • دوره‌های آلاء
                    • گروه‌ها
                    • راهنمای آلاخونه
                      • معرفی آلاخونه
                      • سوال‌پرسیدن | انتشار مطالب آموزشی
                      • پاسخ‌دادن و مشارکت در تاپیک‌ها
                      • استفاده از ابزارهای ادیتور
                      • معرفی گروه‌ها
                      • لینک‌های دسترسی سریع