سجع

[Amirbernosi]

این پست پاک شده!

[Shame]

@اسمان-ابی در مکتب خونه ادبیات! گفته است:

@dr-bernosi من که میخواستم بخوابم ولی میگم حالا چه کاریه کی بخوابم کی بیدار شم
فک کنم باید ساعتای درس خوندنمو کلا عوض کنم

منم موندم چه کار کنم....تا سحر بیدار بمونم ایا خوب میشه؟؟

[_F_SSU_]

اِ اینجا .....
یادش به خیر .....

[Shame]

@f_ssu
به دکتر برنوسی گفتم قبل کنکور که هر وقت کنکورو دادیم بیاییم ادبیات بخونیم هنوز بازم نیومده

[_F_SSU_]

@njzamin در مکتب خونه ادبیات! گفته است:

@f_ssu
به دکتر برنوسی گفتم قبل کنکور که هر وقت کنکورو دادیم بیاییم ادبیات بخونیم هنوز بازم نیومده

حتما به علت تعداد زیادِ بیمارهاشون
نتونستن خودشون رو برسونن ¡¡¡¡¡¡

[_F_SSU_]

صفحه ی قبل ...
یک عدد کاربرِ اشتباه زن...
یادش به خیر ...

[Shame]

@f_ssu
کدومو میگی؟

[_F_SSU_]

کنارِ اسمِ کاربریشون "اخراج شده" نوشته

[Shame]

نمیدونم چرا اخراج شدند شاید جواد بوده

[Amirbernosi]

گردگیری باید کرد :|

@دانش-آموزان-نظام-قدیم-آلا
@دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا

دم کنکور خیلی اثر گذاشت این همکاری بین بچه ها : ) ، حداقل رو ارایه ی من خیلی اثر داشتش.

[Shame]

@Amir-Bernousi
اضافه کنم به حرفای دوستمون که :
من ارایه رو فقط اون موقع که هر شب میومدیم میخوندیم خوندم
دیگه به اون صورت نخوندم و تاثیر گذاربود خوب بود

[Brilliant]

@Amir-Bernousi در مکتب خونه ادبیات! گفته است:

گردگیری باید کرد :|

@دانش-آموزان-نظام-قدیم-آلا
@دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا

دم کنکور خیلی اثر گذاشت این همکاری بین بچه ها : ) ، حداقل رو ارایه ی من خیلی اثر داشتش.

وای این تاپیکوووو

[آسِمان آبی]

واییی یادش بخیر :))

[Shame]

آسمان ِ آبی
اره انصافا

[آسِمان آبی]

@njzamin چه زود گذشت همه چی:/......

[Brilliant]

آسمان ِ آبی در مکتب خونه ادبیات! گفته است:

@njzamin چه زود گذشت همه چی:/......

اره

[Shame]

@njzamin در مکتب خونه ادبیات! گفته است:

@f_ssu
به دکتر برنوسی گفتم قبل کنکور که هر وقت کنکورو دادیم بیاییم ادبیات بخونیم هنوز بازم نیومده

:smiling_face_with_open_mouth_cold_sweat:

[Amirbernosi]

خب :| با نام و یاد خدا
بریم که اندفه قرابتم باهاش پیش بریم :|

[Amirbernosi]

چنان با باده ی عشق تو سردرگمم درین گلشن....که خار راه او در زیر پا ریحانه می آید

[Shame]

@Amir-Bernousi در مکتب خونه ادبیات! گفته است:

چنان با باده ی عشق تو سردرگمم درین گلشن....که خار راه او در زیر پا ریحانه می آید

تحمل درد و سختی با وجود عشق و اسان شدن مصاعب و دشواری ها