روز آخر ️

[Brilliant]

اعتراف می کنم ....... یبار اومدم حلوادرست کنم من موقع کارمامانم تفت دادن آرد واضافه کردن شربت دیده بودم یعنی اون مرحله وسطی که اضافه کردن روغن رو ندیدم
هیچی دیگه خمیر شد⁦

[بهاره]

@zahra-m1999 در اعتراف میکنم که.... گفته است:

بهاره در اعتراف میکنم که.... گفته است:

@M-an در اعتراف میکنم که.... گفته است:

بهاره در اعتراف میکنم که.... گفته است:

@M-an در اعتراف میکنم که.... گفته است:

@zahra-m1999 در اعتراف میکنم که.... گفته است:

شجاعت. به خرج میدم
و بانو‌مهندس رز دعوت می کنم
اگر بار گران بودیم و رفتیم و.......
شوخی کردم رزم خیلی مهربونه
M.an

خب حالا چی بگم !
عادت های عجیبم :
چایی نمی خورم سالی 2 فنجان شاید بخورم
وقتی می خوام بخوابم آب خنک میزنم به صورتم

پ ن : لب رو همه می کنن حتی با دندون

دومی جالبه
خوابت نمیپره؟

نه

جلل المخلوق

والا ترس تبعید خنده دارهچه خبرت بهاره

جدی گفتم

[بهاره]

@M-an در اعتراف میکنم که.... گفته است:

بهاره در اعتراف میکنم که.... گفته است:

منم اعتراف کنم ؟ 

بلی بلی اعتراف کن

بذار تصوراتتو راجبه خودم خراب نکنم

[Brilliant]

بهاره در اعتراف میکنم که.... گفته است:

@M-an در اعتراف میکنم که.... گفته است:

بهاره در اعتراف میکنم که.... گفته است:

منم اعتراف کنم ؟ 

بلی بلی اعتراف کن

بذار تصوراتتو راجبه خودم خراب نکنم

اصلا داغونمون کردی

[Brilliant]

بهاره در اعتراف میکنم که.... گفته است:

@zahra-m1999 در اعتراف میکنم که.... گفته است:

بهاره در اعتراف میکنم که.... گفته است:

@M-an در اعتراف میکنم که.... گفته است:

بهاره در اعتراف میکنم که.... گفته است:

@M-an در اعتراف میکنم که.... گفته است:

@zahra-m1999 در اعتراف میکنم که.... گفته است:

شجاعت. به خرج میدم
و بانو‌مهندس رز دعوت می کنم
اگر بار گران بودیم و رفتیم و.......
شوخی کردم رزم خیلی مهربونه
M.an

خب حالا چی بگم !
عادت های عجیبم :
چایی نمی خورم سالی 2 فنجان شاید بخورم
وقتی می خوام بخوابم آب خنک میزنم به صورتم

پ ن : لب رو همه می کنن حتی با دندون

دومی جالبه
خوابت نمیپره؟

نه

جلل المخلوق

والا ترس تبعید خنده دارهچه خبرت بهاره

جدی گفتم

عزیزم

[بهاره]

@zahra-m1999 در اعتراف میکنم که.... گفته است:

بهاره در اعتراف میکنم که.... گفته است:

@zahra-m1999 در اعتراف میکنم که.... گفته است:

بهاره در اعتراف میکنم که.... گفته است:

@M-an در اعتراف میکنم که.... گفته است:

بهاره در اعتراف میکنم که.... گفته است:

@M-an در اعتراف میکنم که.... گفته است:

@zahra-m1999 در اعتراف میکنم که.... گفته است:

شجاعت. به خرج میدم
و بانو‌مهندس رز دعوت می کنم
اگر بار گران بودیم و رفتیم و.......
شوخی کردم رزم خیلی مهربونه
M.an

خب حالا چی بگم !
عادت های عجیبم :
چایی نمی خورم سالی 2 فنجان شاید بخورم
وقتی می خوام بخوابم آب خنک میزنم به صورتم

پ ن : لب رو همه می کنن حتی با دندون

دومی جالبه
خوابت نمیپره؟

نه

جلل المخلوق

والا ترس تبعید خنده دارهچه خبرت بهاره

جدی گفتم

عزیزم

اصلا خیلیم خوبم
عاغا من میگم

[Brilliant]

بهاره در اعتراف میکنم که.... گفته است:

@zahra-m1999 در اعتراف میکنم که.... گفته است:

بهاره در اعتراف میکنم که.... گفته است:

@zahra-m1999 در اعتراف میکنم که.... گفته است:

بهاره در اعتراف میکنم که.... گفته است:

@M-an در اعتراف میکنم که.... گفته است:

بهاره در اعتراف میکنم که.... گفته است:

@M-an در اعتراف میکنم که.... گفته است:

@zahra-m1999 در اعتراف میکنم که.... گفته است:

شجاعت. به خرج میدم
و بانو‌مهندس رز دعوت می کنم
اگر بار گران بودیم و رفتیم و.......
شوخی کردم رزم خیلی مهربونه
M.an

خب حالا چی بگم !
عادت های عجیبم :
چایی نمی خورم سالی 2 فنجان شاید بخورم
وقتی می خوام بخوابم آب خنک میزنم به صورتم

پ ن : لب رو همه می کنن حتی با دندون

دومی جالبه
خوابت نمیپره؟

نه

جلل المخلوق

والا ترس تبعید خنده دارهچه خبرت بهاره

جدی گفتم

عزیزم

اصلا خیلیم خوبم
عاغا من میگم

[M.an]

بهاره

[بهاره]

خب من اعتراف میکنم ولی همه چیزو نه
به شدت تنبلم... اونقد که گرسنگی و تشنگی رو بیخودی تحمل میکنم به این خاطر که حوصله غذا خوردن و آب خوردنو ندارم
امروز به مامانم گفتم گشنمه غذا بخوریم برگشته میگه معجزه شده بالاخره با پای خودت اومدی غذا بخوری این یعنی پیشرفت :face_savouring_delicious_food:
خیلی از کارای روزمره ای که همه انجام میدن رو من انجام نمیدم یا براش راهکاری پیدا کردم که کالری کمتری مصرف کنه
دومین مورد اینکه تو مواقع خیلی جدی میخندم اصلا میترکم
پوست لبمو نمیکنم  مگه اینکه خودش کنده بشه مثلا فصل پاییز اینجوری میشه که خیلی کم اتفاق میفته
اعتراف میکنم پنج یا شش سالم بوده چند تا بسته قرص بروفن خوردم فقط چون صورتی بودن و‌ البته از صورتی متنفرم عاشق آبی ام
مامانمو به اسم صدا میکنم دو حالت داره قلب و سامی معمولا  کسی که اولین بار ببینه فکر میکنه بی ادبم کی گفته حتما باید گفت مامان!
از قلقلک و‌حتی از کلمه قلقلک متنفررررم حالت تهوع میگیرم به شددددت حتی از دور ادای قلقلک دادنو واسم دربیارن انقد میخندم که نفسم بند میاد
آیا تا بحال بوی نمک را حس کرده اید؟ من بوی نمک رو حس میکنم و ازش متنفرم و دستم به نمک بخوره تمام وجودم ریش میشه

همینا کافیه

[negaarin]

بهاره در اعتراف میکنم که.... گفته است:

@zahra-m1999 در اعتراف میکنم که.... گفته است:

مرسی از دعوت عشق جانم
چندتا اعتراف ????
اعتراف می کنم ...
عادت ها :
منم پوست لبم می کنم
من گزینه بیرون رفتن می زنم
جوراب نخی فقط سفید می پوشم بدون هیچ طرحی
از این کیف های که خانوما میندازه بزرگن اصلا استفاده نمی کنم
حتما از خط عابر پیاده رد میشم
تابلو ها رو تو خیابون یا ماشین می خونم
شخصیتی:
خیلی مهربونم اما گاهی نه خب اما اخلاقم خاص نمیشه گفت توضیح دادنی نیست دوستان میتونن
خیلی رو روابطم حساس ادم ها بیشتر از فرصتشون ولیاقتشون تو زندگیم می مونم اما وقتی بیرون شن دیگه تمومه
از دروغ متنفرم از دو رویی
رکم از کسایی هم که کنایه میزنم وحرفشون مستقیم نمی گن خوشم نمیاد
میگن مغرورم ولی تکذیب می کنم
چای زیاد می خورم مایه حیاتمه الانم دارم می خورم با اینکه می‌دونم نباید بخوریم
خیلی چیزا برام بد مثلاً حساسیت دارم اما می خورم
خوره کتابم
انجمنی:
فکر میکردم نگارین ونگین دو قرون
یه مدت ابدی آقا امین با نگین اشتباه گرفتم دیگه نمی‌دونم بانو نثارشون کردم یانه
یبار هشت شب بود حواسم نبود به یکی از بچه ها گفتم روز خوش

مگه نگارین و‌نگین دوقلو نیستن؟!

نههههه

[Brilliant]

negaarin فکر کردم فقط من اشتباهتون گرفتم

[negaarin]

بهاره
وایییی عالی بودن اعترافات
من برم به مامانم بگم تو اینطوری هستی
فک میکنه فقط منم که حوصله ی هیچ کاریو ندارم ://
دیروز میگه افسرده شدی؟
میگم چرا؟
میگه سرتو از تو تبلت در نمیاری، هیچیَم نمیخوری://
دیگه بهش نگفتم گاهی اوقات خود به خود اینقد خسته م که نمیتونم حرکت کنم :|||

[negaarin]

@zahra-m1999 در اعتراف میکنم که.... گفته است:

negaarin فکر کردم فقط من اشتباهتون گرفتم

آخه میدونی، از بس همه یوزر نیم منو اشتباه خوندن، بهم گفتن نگین، من یه مدت امضامو گذاشتم، "نگارین هستم نه نگین"

[Brilliant]

negaarin در اعتراف میکنم که.... گفته است:

بهاره
وایییی عالی بودن اعترافات
من برم به مامانم بگم تو اینطوری هستی
فک میکنه فقط منم که حوصله ی هیچ کاریو ندارم ://
دیروز میگه افسرده شدی؟
میگم چرا؟
میگه سرتو از تو تبلت در نمیاری، هیچیَم نمیخوری://
دیگه بهش نگفتم گاهی اوقات خود به خود اینقد خسته م که نمیتونم حرکت کنم :|||

منم یه چیزی تو مایه های بهارم

[بهاره]

negaarin در اعتراف میکنم که.... گفته است:

بهاره
وایییی عالی بودن اعترافات
من برم به مامانم بگم تو اینطوری هستی
فک میکنه فقط منم که حوصله ی هیچ کاریو ندارم ://
دیروز میگه افسرده شدی؟
میگم چرا؟
میگه سرتو از تو تبلت در نمیاری، هیچیَم نمیخوری://
دیگه بهش نگفتم گاهی اوقات خود به خود اینقد خسته م که نمیتونم حرکت کنم :|||

اگه یه بچه مردم بد تو دنیا باشه که باعث بشه پدرمادراتون به شما افتخار کنن اون منم

[بهاره]

negaarin در اعتراف میکنم که.... گفته است:

بهاره در اعتراف میکنم که.... گفته است:

@zahra-m1999 در اعتراف میکنم که.... گفته است:

مرسی از دعوت عشق جانم
چندتا اعتراف ????
اعتراف می کنم ...
عادت ها :
منم پوست لبم می کنم
من گزینه بیرون رفتن می زنم
جوراب نخی فقط سفید می پوشم بدون هیچ طرحی
از این کیف های که خانوما میندازه بزرگن اصلا استفاده نمی کنم
حتما از خط عابر پیاده رد میشم
تابلو ها رو تو خیابون یا ماشین می خونم
شخصیتی:
خیلی مهربونم اما گاهی نه خب اما اخلاقم خاص نمیشه گفت توضیح دادنی نیست دوستان میتونن
خیلی رو روابطم حساس ادم ها بیشتر از فرصتشون ولیاقتشون تو زندگیم می مونم اما وقتی بیرون شن دیگه تمومه
از دروغ متنفرم از دو رویی
رکم از کسایی هم که کنایه میزنم وحرفشون مستقیم نمی گن خوشم نمیاد
میگن مغرورم ولی تکذیب می کنم
چای زیاد می خورم مایه حیاتمه الانم دارم می خورم با اینکه می‌دونم نباید بخوریم
خیلی چیزا برام بد مثلاً حساسیت دارم اما می خورم
خوره کتابم
انجمنی:
فکر میکردم نگارین ونگین دو قرون
یه مدت ابدی آقا امین با نگین اشتباه گرفتم دیگه نمی‌دونم بانو نثارشون کردم یانه
یبار هشت شب بود حواسم نبود به یکی از بچه ها گفتم روز خوش

مگه نگارین و‌نگین دوقلو نیستن؟!

نههههه

[negaarin]

بهاره در اعتراف میکنم که.... گفته است:

negaarin در اعتراف میکنم که.... گفته است:

بهاره
وایییی عالی بودن اعترافات
من برم به مامانم بگم تو اینطوری هستی
فک میکنه فقط منم که حوصله ی هیچ کاریو ندارم ://
دیروز میگه افسرده شدی؟
میگم چرا؟
میگه سرتو از تو تبلت در نمیاری، هیچیَم نمیخوری://
دیگه بهش نگفتم گاهی اوقات خود به خود اینقد خسته م که نمیتونم حرکت کنم :|||

اگه یه بچه مردم بد تو دنیا باشه که باعث بشه پدرمادراتون به شما افتخار کنن اون منم

از خدا صبر آرزو میکنم واسه مامانت

[بهاره]

negaarin در اعتراف میکنم که.... گفته است:

بهاره در اعتراف میکنم که.... گفته است:

negaarin در اعتراف میکنم که.... گفته است:

بهاره
وایییی عالی بودن اعترافات
من برم به مامانم بگم تو اینطوری هستی
فک میکنه فقط منم که حوصله ی هیچ کاریو ندارم ://
دیروز میگه افسرده شدی؟
میگم چرا؟
میگه سرتو از تو تبلت در نمیاری، هیچیَم نمیخوری://
دیگه بهش نگفتم گاهی اوقات خود به خود اینقد خسته م که نمیتونم حرکت کنم :|||

اگه یه بچه مردم بد تو دنیا باشه که باعث بشه پدرمادراتون به شما افتخار کنن اون منم

از خدا صبر آرزو میکنم واسه مامانت

مورد داشتیم که از خونه بیرونم کرده
یه بار خیلی وقت پیشا که دبیرستانی بودم دیگه خیلی اذیت کردم به بابام گفت این خونه یا جای منه یا بهار منم به بابام نگاه کردم بابام برگشت نگام کرد گفت والا چی بگم غیر مستقیم گفت دخترم تو حذفی

[negaarin]

بهاره در اعتراف میکنم که.... گفته است:

negaarin در اعتراف میکنم که.... گفته است:

بهاره در اعتراف میکنم که.... گفته است:

negaarin در اعتراف میکنم که.... گفته است:

بهاره
وایییی عالی بودن اعترافات
من برم به مامانم بگم تو اینطوری هستی
فک میکنه فقط منم که حوصله ی هیچ کاریو ندارم ://
دیروز میگه افسرده شدی؟
میگم چرا؟
میگه سرتو از تو تبلت در نمیاری، هیچیَم نمیخوری://
دیگه بهش نگفتم گاهی اوقات خود به خود اینقد خسته م که نمیتونم حرکت کنم :|||

اگه یه بچه مردم بد تو دنیا باشه که باعث بشه پدرمادراتون به شما افتخار کنن اون منم

از خدا صبر آرزو میکنم واسه مامانت

مورد داشتیم که از خونه بیرونم کرده
یه بار خیلی وقت پیشا که دبیرستانی بودم دیگه خیلی اذیت کردم به بابام گفت این خونه یا جای منه یا بهار

مامان من که هر روز اینو میگه
ولی تاحالا نتونسته حرکتی بزنه

[Brilliant]

negaarin در اعتراف میکنم که.... گفته است:

بهاره در اعتراف میکنم که.... گفته است:

negaarin در اعتراف میکنم که.... گفته است:

بهاره در اعتراف میکنم که.... گفته است:

negaarin در اعتراف میکنم که.... گفته است:

بهاره
وایییی عالی بودن اعترافات
من برم به مامانم بگم تو اینطوری هستی
فک میکنه فقط منم که حوصله ی هیچ کاریو ندارم ://
دیروز میگه افسرده شدی؟
میگم چرا؟
میگه سرتو از تو تبلت در نمیاری، هیچیَم نمیخوری://
دیگه بهش نگفتم گاهی اوقات خود به خود اینقد خسته م که نمیتونم حرکت کنم :|||

اگه یه بچه مردم بد تو دنیا باشه که باعث بشه پدرمادراتون به شما افتخار کنن اون منم

از خدا صبر آرزو میکنم واسه مامانت

مورد داشتیم که از خونه بیرونم کرده
یه بار خیلی وقت پیشا که دبیرستانی بودم دیگه خیلی اذیت کردم به بابام گفت این خونه یا جای منه یا بهار

مامان من که هر روز اینو میگه
ولی تاحالا نتونسته حرکتی بزنه