Skip to content
  • دسته‌بندی‌ها
  • 0 نخوانده ها: پست‌های جدید برای شما 0
  • جدیدترین پست ها
  • برچسب‌ها
  • سوال‌های درسی و مشاوره‌ای
  • دوره‌های آلاء
  • گروه‌ها
  • راهنمای آلاخونه
    • معرفی آلاخونه
    • سوال‌پرسیدن | انتشار مطالب آموزشی
    • پاسخ‌دادن و مشارکت در تاپیک‌ها
    • استفاده از ابزارهای ادیتور
    • معرفی گروه‌ها
    • لینک‌های دسترسی سریع
پوسته‌ها
  • Light
  • Cerulean
  • Cosmo
  • Flatly
  • Journal
  • Litera
  • Lumen
  • Lux
  • Materia
  • Minty
  • Morph
  • Pulse
  • Sandstone
  • Simplex
  • Sketchy
  • Spacelab
  • United
  • Yeti
  • Zephyr
  • Dark
  • Cyborg
  • Darkly
  • Quartz
  • Slate
  • Solar
  • Superhero
  • Vapor

  • Default (بدون پوسته)
  • بدون پوسته
بستن
Brand Logo

آلاخونه

  • سوال یا موضوع جدیدی بنویس

  • سوال مشاوره ای
  • سوال زیست
  • سوال ریاضی
  • سوال فیزیک
  • سوال شیمی
  • سایر
  1. خانه
  2. بحث آزاد
  3. اعتراف میکنم که....😂
روز آخر ❤️
_
سلام به همه رفقای کنکوری اومدم یه تاپیک بزنم برای روز آخر کنکور، اینجا بچه‌هایی که می‌خوان روز آخر رو مفید درس بخونن، بیان برنامه‌هاشونو پارت‌بندی شده بزارن ️ و هم اونایی که تصمیم گرفتن دیگه درس نخونن و فقط ریلکس کنن، اینجا کنار هم باشیم ، حرف بزنیم ، استرسارو بریزیم دور، انرژی مثبت بدیم و بگیریم ... اگه برنامه‌ریزی برای روز آخر داری، بیا پارت‌هات رو بزار و تا لحظه آخر تلاش کن ( مثل خودم ایده همینه چون مجبورم ) ... اگه تصمیم گرفتی دیگه فقط استراحت کنی که خیلیم عالی ... اگه دکترای پارسالی هستی و تجربه شب قبل کنکور رو داری، لطفا بیا راهنمایی کن، آرامش و انرژی بده :)) ‌ فقط یه خواهش کوچولو دارم لطفا فضای تاپیک آروم و مثبت نگه داریم چون قرار نیست با کارای دیگه اتفاق خاصی بیفته اما با اینکارا اتفاق خاصی میفته @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا @دانش-آموزان-آلاء @تجربیا
بحث آزاد
برگ انجیر.... ☘️🍀🌿
______
بِسْم رَبّ النور ️ سلام امیدوارم حال دلتون بهترین باشه..... برم سراغ حرف اصلی.... در فکر تاپیکی بودم که هر روز توش چند تا پست قشنگ بزارم و با چند تا عکس و متن نوشته و دل نوشته...... حالمون خوب بشه، انرژی بگیریم در طول روز.....️️ یه جورایی این تاپیک شبیه کانال یا چنل..... البته پست هایی که قرار بزارم برای خودم نیست و صرفا گلچینی از مطالبی که ممکنه توی فضای مجازی یا کتاب ها ببینم و بارگذاری بکنم..... اگر شما هم دوست داشتید خوشحال میشم همراه من بشید.... ️ [image: 1686940882701-img_-_.jpg] پ.ن:اسم تاپیک برگرفته از اسم یک کانالِ و در آخر دعا میکنم دلتون ذهنتون ابری باشه(:️️
بحث آزاد
رقیب
م
کسی هس ساعت مطالعه بالایی داشته باشه بخونیم این 20 روزو؟ ترجیحا دختر باشه تنهایی نمیتونم اگ یکی بود خیلی بهتر پیش میرفتم
بحث آزاد
خــــــــــودنویس
Dr-aculaD
Topic thumbnail image
بحث آزاد
👣ردپا👣
اهوراا
Topic thumbnail image
بحث آزاد
کنکور1405
M
سلام به همه. من بعد از یه مدت دوباره میخوام کنکور 405 رو شرکت کنم. ولی خب کسی رو پیدا نکردم که برای سال405 باشه. و دوستی پیدا نکردم تو این زمینه. هرکی هست بیاد اینجا حرف بزنیم
بحث آزاد
تروخدا بیاین
م
دیروز اشتبا کردم سلامت نخوندم الان چیکار کنم جزوه ای میدونین یکم جمعو جور باشه کتاب اصلن خونده نمیشه خیلی زیاده
بحث آزاد
دستاورد هایِ کوچکِ من🎈
AinoorA
سلام بچه ها امیدوارم حالتون خوب باشه و خیلی سرحال و شاد باشین خب از عنوان تاپیک یچیزایی مشخصه که قراره در مورد چی اینجا حرف بزنیم ولی بزارین توضیحات بیشتر بدم خیلی از ما یوقتایی هست که ممکنه احساس کنیم هیچ کاری نکردیم یا هیچ کاری ازمون برنمیاد و روزمون رو تلف کردیم و.. و ذهنمون ما رو با این افکار جور واجور و عجیب غریب مورد آزار قرار بده و احساس ناتوانی رو بهمون بده در حالی که در واقعیت اینطوری نیست و ما توانا تر از اون چیزی هستیم که توی ذهنمون هست اینجا قراره از موفقیت های کوچولومون حرف بزنیم و رونمایی کنیم تا به ذهنمون ثابت کنیم بفرما آقا دیدییی ما اینیم هر شب از کار های مثبت کوچولوتون بیاین و بگین و این حس مثبت و قشنگ مفید بودن رو به خودتون بدین مثلا کنکوری ها میتونن تموم شدن یه بخش از برنامه اشون رو بگن ، از انجام دادن کار هایی مثل مرتب کردن اتاق ، از گذروندن امتحانای سخت و آب دادن به گل ها و کلی کار کوچیک و مثبت دیگه منتظرتون هستم آلایی ها موفق باشین🥹️ دعوت میکنم از : @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا @دانش-آموزان-آلاء @فارغ-التحصیلان-آلاء @دانشجویان-درس-خون @دانشجویان-پزشکی @دانشجویان-پیراپزشکی
بحث آزاد
تنهایی حوصله ندارم بیاین با هم نهایی بخونیم
م
سلام بچها هر ساعتی هر درسیو خوندین بیاین بگین این ساعت اینقدر فلان درس رو خوندم انگیزه میگیریم
بحث آزاد
بخدا سوالات اونقد سخت نیستن ولی وقتی میشینم سر جلسه اعداد کوه میشن واسم
م
بچها وقتی میشینم به ارومی حل میکنم سوالاتو میدونم حل میکنم مشکلی ندارم سر جلسه انگار اصن من نخوندم ی جوری میشم میترسم از سوالا مخصوصا سوالاتی ک عدد دارن عددا جلو چشام بزرگ میشن بخدا خنده داره ولی جدی میگم
بحث آزاد
من ِ فارغ 401 هم باید زمین ترمیم کنم؟؟
م
...............
بحث آزاد
شاید شد...چه میدانی؟!
Hg L 0H
مدت هاست که از نشست غبار سرد و تیره به قلبم میگذرد مدت هاست منِ تاریکِ گم شده، در خودم به دنبال روزنه هایی از نور میگردد نفس هایم سخت به جانم می نشینند اشک هایی که سرازیر نمی شوند وجود مرا به ستوه آورده اند دوست دارم بایستم سرم را بالا بگیرم و تا زمانی که صدایم خفه شود فریاد بزنم بماند در پس پرده ی خاکستری غم بماند که چه می شود... شاید شد....چه میدانی؟!
بحث آزاد
بحث آزاد
J
دوستان من تازه وارو سایت شدم میخوام بدونم چطوری باید اسمم رو تغیر بدم درست کردم ولی باز دوباره اینو زده چیکار باید کنم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌.........
بحث آزاد
تمام رو به اتمام
Hg L 0H
حس خفقان، حتی نفس کشیدن هم سخت شده گلویم فشرده تر از قبل راه هوا را بسته پروازی را آغاز کردم که در سرم مقصدش بهشتی برین بود اما اکنون و در این زمان نمیدانم کجا هستم پروازم به سمت جهنم است یا بهشت؟ میشود یا نمیشود تمام وجودم را پر کرده تمام احساسات کودکی از کوچک و بزرگ به مغزم هجوم آورده و دارد تمامِ من را آرام آرام از من میگیرد نکند اینجا جای من است؟ در سرِ کودکیِ من چنین رویایی شکل گرفته بود؟ قلبم سیاه و چشمانم تار شده اند هوای پریدن دارم اما نگار لحظه به لحظه در همان جایی قرار دارم که ایستاده بودم انگار نمیشود قدم از قدم برداشت میخواهم رها باشم از افکاری که مرا خفت میکنند و تا مرز خفه شدن من را به دنبال خود میکشانند میل به رهایی آزادی ام را هم از من گرفته... شوق پریدن آرام آرام گویی دارد تبدیل به میل سقوط میشود مبادا چنین روزی برسد... مبادا....
بحث آزاد
به که باید دل بست؟
blossom.B
به که باید دل بست؟ به که شاید دل بست؟ سینه ها جای محبت , همه از کینه پر است. هیچکس نیست که فریادِ پر از مهر تو را گرم پاسخ گوید. نیست یک تن که در این راه غم آلوده ی عمر , قدمی راه محبت پوید. خط پیشانی هر جمع , خط تنهاییست. همه گلچینِ گلِ امروزند... در نگاه من و تو حسرت بی فرداییست. به که باید دل بست؟ به که شاید دل بست؟ نقش هر خنده که بر روی لبی می شکفد, نقشه‌ای شیطانیست. در نگاهی که تو را وسوسه ی عشق دهد حیله‌ای پنهانیست. خنده ها می شکفد بر لبها, تا که اشکی شکفد بر سرمژگان کسی. همه بر درد کسان می نگرند, لیک دستی نبرند از پی درمان کسی. زير لب زمزمه شادی مردم برخاست, هر کجا مرد توانائي بر خاک نشست . پرچم فتح برافرازد در خاطرِ خلق, هر زمان بر رخ تو هاله زَنَد گردِ شکست. به که بايد دل بست؟ به که شايد دل بست؟ از وفا نام مبر , آن که وفا خوست کجاست؟ ریشه ی عشق فسرد... واژه ی دوست گریخت... سخن از دوست مگو...عشق کجا؟دوست کجا؟ دست گرمی که زمهر , بفشارد دستت در همه شهر مجوی. گل اگر در دل باغ , بر تو لبخند زند بنگرش , لیک مبوی ! لب گرمی که زعشق , ننشیند به لبت به همه عمر مخواه ! سخنی کز سر راز , زده در جانت چنگ به لبت نیز مگوی ! چاه هم با من و تو بيگانه است نیِ صدبند برون آيد از آن... راز تو را فاش کند, درد دل گر بسر چاه کنی خنده ها بر غمِ تو دختر مهتاب زند گر شبي از سر غم آه کني. درد اگر سینه شکافد , نفسی بانگ مزن ! درد خود را به دل چاه مگو! استخوان تو اگر آب کند آتش غم, آب شو...آه مگو ! ديده بر دوز بدين بام بلند مهر و مه را بنگر ! سکه زرد و سپيدی که به سقف فلک است سکه نيرنگ است سکه ای بهر فريب من و تست سکه صد رنگ است . ما همه کودکِ خُرديم و همين زال فلک , با چنين سکه زرد , و همين سکه سيمينِ سپيد , ميفريبد ما را . آسمان با من و ما بيگانه زن و فرزند و در و بام و هوا , بيگانه خويش , در راه نفاق... دوست , در کار فريب... آشنا , بيگانه ... شاخه ی عشق شکست... آهوی مهر گریخت... تار پیوند گسست... به که باید دل بست؟ به که شاید دل بست؟... -مهدی سهیلی
بحث آزاد
ای که با من ، آشنایی داشتی
blossom.B
اِی که با من، آشنایی داشتی ای که در من، آفتابی کاشتی ای که در تعبیرِ بی مقدارِ خویش عشق را، چون نردبام انگاشتی ای که چون نوری به تصویرت رسید پرده ها از پرده ات برداشتی پشتِ پرده چون نبودی جز دروغ بوده ها را با دروغ انباشتی اینک از جورِ تو و جولانِ درد می گریزم از هوای آشتی کاش حیوان، در دلت جایی نداشت کاش از انسان سایه ای می داشتی -فریدون فرخزاد
بحث آزاد
امروز نه آغاز و نه انجام جهان است...
blossom.B
امروز نه آغاز و نه انجام جهان است اي بس غم و شادي که پس پرده نهان است گر مرد رهي غم مخور از دوري و ديري داني که رسيدن هنر گام زمان است تو رهرو ديرينه سرمنزل عشقي بنگر که زخون تو به هر گام نشان است آبي که برآسود زمينش بخورد زود دريا شود آن رود که پيوسته روان است باشد که يکي هم به نشاني بنشيند بس تير که در چله اين کهنه کمان است از روي تو دل کندنم آموخت زمانه اين ديده از آن روست که خونابه فشان است دردا و دريغا که در اين بازي خونين بازيچه ايام دل آدميان است دل برگذر قافله لاله و گل داشت اين دشت که پامال سواران خزان است روزي که بجنبد نفس باد بهاري بيني که گل و سبزه کران تا به کران است اي کوه تو فرياد من امروز شنيدي دردي ست درين سينه که همزاد جهان است از داد و وداد آن همه گفتند و نکردند يارب چه قدر فاصله دست و زبان است خون مي چکد از ديده در اين کنج صبوري اين صبر که من مي کنم افشردن جان است از راه مرو سايه که آن گوهر مقصود گنجي ست که اندر قدم راهروان است -هوشنگ ابتهاج (سایه)
بحث آزاد
پروانه‌ی رنگین
blossom.B
*از پیله بیرون آمدن گاهی رهایی نیست در باغ هم پروانه‌ی رنگین گرفتار است این کشور آن کشور ندارد حس دلتنگی دیوار با هر طرح و نقشی باز دیوار است... -محمد‌علی جوشانی*
بحث آزاد
حواست بوده است حتما...
blossom.B
الا ای حضرت عشقم! حواست هست؟ حواست بوده است آیا؟ که این عبد گنه کارت که خود ، هیراد می‌نامد، چه غم ها سینه‌اش دارد... حواست بوده است آیا؟ که این مخلوق مهجورت از آن عهد طفولیت و تا امروزِ امروزش ذلیل و خاضع و خاشع گدایی می‌کند لطفت... حواست بوده است آیا نشسته کنج دیواری تک و تنها؛ که گشته زندگی‌اش پوچ و بی معنا! دریغ از ذره ای تغییر میان امروز و دیروز و فردا... حواست هست، می‌دانم... حواست بوده است حتما! ولیکن یک نفر اینجا، خلاف دیده‌ای بینا، ندارد دیده‌ای بینا -رضا محمدزاده
بحث آزاد
امیدوارم نشناسند مرا... پیش از این، ستاره بودم!
blossom.B
یک سالِ پیش، ستاره‌ای مُرد. هیچ کس نفهمید؛ همانطور که وقتی متولد شد، کسی نفهمیده بود. همه سرگرم خنده بودند؛ زمانی که مُرد. اما یادم نیست زمانی که متولد شد، دیگران در چه حالی بودند. در آن میان فقط من بودم که دیدم که آن همه نور، چطور درخشید و بزرگ شد.... خیلی زیبا بود؛ انگار هر شب درخشان تر می‌شد... پر قدرت می‌سوخت. برای زنده بودن، باید می‌سوخت... من بودم که پا به پای سوختن هایش، اشک ریختم... اشک هایم برای خاموش کردن بی قراری هایش کافی نبود... نتوانستم خاموش کنم درد را که در لا به لای شعله هایش، ستاره‌ام را می‌سوزاند. ستاره مُرد! این آخرین خاطره‌ایست که از او در ذهن دارم... نتوانستم تقدیرش را عوض کنم.‌‌.. سیاهچاله شد... اکنون حتی نمی‌توانم شعله‌ی شمعی در کنارش بگذارم تا او را در میان تاریکی ها ببینم. سیاهچاله ها نور را می‌گیرند... چه کسی گمان می‌کرد آن همه نور ، اکنون‌ این همه تاریک باشد؟ آن زمان که نورانی بود، کسی ندیدش... نمی‌دانم این کوردلان اکنون سیاهچاله بودنش را چگونه می‌بینند که می‌خندند... آری؛ ستاره مُرد.. همه خندیدند. امشب، به یاد آن ستاره، خواهم گریست.
بحث آزاد

اعتراف میکنم که....😂

زمان بندی شده سنجاق شده قفل شده است منتقل شده بحث آزاد
452 دیدگاه‌ها 103 کاربران 13.4k بازدیدها 66 Watching
  • قدیمی‌ترین به جدید‌ترین
  • جدید‌ترین به قدیمی‌ترین
  • بیشترین رای ها
پاسخ
  • پاسخ به عنوان موضوع
وارد شوید تا پست بفرستید
این موضوع پاک شده است. تنها کاربرانِ با حق مدیریت موضوع می‌توانند آن را ببینند.
  • N negaarin

    بهاره
    وایییی عالی بودن اعترافات 😂😂😂😂
    من برم به مامانم بگم تو اینطوری هستی😂
    فک میکنه فقط منم که حوصله ی هیچ کاریو ندارم ://
    دیروز میگه افسرده شدی؟
    میگم چرا؟
    میگه سرتو از تو تبلت در نمیاری، هیچیَم نمیخوری://
    دیگه بهش نگفتم گاهی اوقات خود به خود اینقد خسته م که نمیتونم حرکت کنم :|||

    بهارهب آفلاین
    بهارهب آفلاین
    بهاره
    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
    #75

    negaarin در اعتراف میکنم که....😂 گفته است:

    بهاره
    وایییی عالی بودن اعترافات 😂😂😂😂
    من برم به مامانم بگم تو اینطوری هستی😂
    فک میکنه فقط منم که حوصله ی هیچ کاریو ندارم ://
    دیروز میگه افسرده شدی؟
    میگم چرا؟
    میگه سرتو از تو تبلت در نمیاری، هیچیَم نمیخوری://
    دیگه بهش نگفتم گاهی اوقات خود به خود اینقد خسته م که نمیتونم حرکت کنم :|||

    😂
    اگه یه بچه مردم بد تو دنیا باشه که باعث بشه پدرمادراتون به شما افتخار کنن اون منم 😂

    Nothing really matters :)

    N 1 پاسخ آخرین پاسخ
    4
    • N negaarin

      بهاره در اعتراف میکنم که....😂 گفته است:

      @zahra-m1999 در اعتراف میکنم که....😂 گفته است:

      مرسی از دعوت عشق جانم 💕💕💕💕💕💕
      چندتا اعتراف ????
      اعتراف می کنم ...😂
      عادت ها :
      منم پوست لبم می کنم
      من گزینه بیرون رفتن می زنم
      جوراب نخی فقط سفید می پوشم بدون هیچ طرحی
      از این کیف های که خانوما میندازه بزرگن اصلا استفاده نمی کنم
      حتما از خط عابر پیاده رد میشم
      تابلو ها رو تو خیابون یا ماشین می خونم
      شخصیتی:
      خیلی مهربونم اما گاهی نه خب اما اخلاقم خاص نمیشه گفت توضیح دادنی نیست دوستان میتونن
      خیلی رو روابطم حساس ادم ها بیشتر از فرصتشون ولیاقتشون تو زندگیم می مونم اما وقتی بیرون شن دیگه تمومه
      از دروغ متنفرم از دو رویی
      رکم از کسایی هم که کنایه میزنم وحرفشون مستقیم نمی گن خوشم نمیاد
      میگن مغرورم ولی تکذیب می کنم
      چای زیاد می خورم مایه حیاتمه الانم دارم می خورم با اینکه می‌دونم نباید بخوریم
      خیلی چیزا برام بد مثلاً حساسیت دارم اما می خورم
      خوره کتابم
      انجمنی:
      فکر میکردم نگارین ونگین دو قرون
      یه مدت ابدی آقا امین با نگین اشتباه گرفتم دیگه نمی‌دونم بانو نثارشون کردم یانه 😁😁😂😂😂
      یبار هشت شب بود حواسم نبود به یکی از بچه ها گفتم روز خوش 😁😁😂😂😂

      مگه نگارین و‌نگین دوقلو نیستن؟!

      😂😂😂
      نههههه
      😂😂😂

      بهارهب آفلاین
      بهارهب آفلاین
      بهاره
      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
      #76

      negaarin در اعتراف میکنم که....😂 گفته است:

      بهاره در اعتراف میکنم که....😂 گفته است:

      @zahra-m1999 در اعتراف میکنم که....😂 گفته است:

      مرسی از دعوت عشق جانم 💕💕💕💕💕💕
      چندتا اعتراف ????
      اعتراف می کنم ...😂
      عادت ها :
      منم پوست لبم می کنم
      من گزینه بیرون رفتن می زنم
      جوراب نخی فقط سفید می پوشم بدون هیچ طرحی
      از این کیف های که خانوما میندازه بزرگن اصلا استفاده نمی کنم
      حتما از خط عابر پیاده رد میشم
      تابلو ها رو تو خیابون یا ماشین می خونم
      شخصیتی:
      خیلی مهربونم اما گاهی نه خب اما اخلاقم خاص نمیشه گفت توضیح دادنی نیست دوستان میتونن
      خیلی رو روابطم حساس ادم ها بیشتر از فرصتشون ولیاقتشون تو زندگیم می مونم اما وقتی بیرون شن دیگه تمومه
      از دروغ متنفرم از دو رویی
      رکم از کسایی هم که کنایه میزنم وحرفشون مستقیم نمی گن خوشم نمیاد
      میگن مغرورم ولی تکذیب می کنم
      چای زیاد می خورم مایه حیاتمه الانم دارم می خورم با اینکه می‌دونم نباید بخوریم
      خیلی چیزا برام بد مثلاً حساسیت دارم اما می خورم
      خوره کتابم
      انجمنی:
      فکر میکردم نگارین ونگین دو قرون
      یه مدت ابدی آقا امین با نگین اشتباه گرفتم دیگه نمی‌دونم بانو نثارشون کردم یانه 😁😁😂😂😂
      یبار هشت شب بود حواسم نبود به یکی از بچه ها گفتم روز خوش 😁😁😂😂😂

      مگه نگارین و‌نگین دوقلو نیستن؟!

      😂😂😂
      نههههه
      😂😂😂

      😂

      Nothing really matters :)

      1 پاسخ آخرین پاسخ
      2
      • بهارهب بهاره

        negaarin در اعتراف میکنم که....😂 گفته است:

        بهاره
        وایییی عالی بودن اعترافات 😂😂😂😂
        من برم به مامانم بگم تو اینطوری هستی😂
        فک میکنه فقط منم که حوصله ی هیچ کاریو ندارم ://
        دیروز میگه افسرده شدی؟
        میگم چرا؟
        میگه سرتو از تو تبلت در نمیاری، هیچیَم نمیخوری://
        دیگه بهش نگفتم گاهی اوقات خود به خود اینقد خسته م که نمیتونم حرکت کنم :|||

        😂
        اگه یه بچه مردم بد تو دنیا باشه که باعث بشه پدرمادراتون به شما افتخار کنن اون منم 😂

        N آفلاین
        N آفلاین
        negaarin
        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
        #77

        بهاره در اعتراف میکنم که....😂 گفته است:

        negaarin در اعتراف میکنم که....😂 گفته است:

        بهاره
        وایییی عالی بودن اعترافات 😂😂😂😂
        من برم به مامانم بگم تو اینطوری هستی😂
        فک میکنه فقط منم که حوصله ی هیچ کاریو ندارم ://
        دیروز میگه افسرده شدی؟
        میگم چرا؟
        میگه سرتو از تو تبلت در نمیاری، هیچیَم نمیخوری://
        دیگه بهش نگفتم گاهی اوقات خود به خود اینقد خسته م که نمیتونم حرکت کنم :|||

        😂
        اگه یه بچه مردم بد تو دنیا باشه که باعث بشه پدرمادراتون به شما افتخار کنن اون منم 😂

        از خدا صبر آرزو میکنم واسه مامانت 😂😂😂😂

        بهارهب 1 پاسخ آخرین پاسخ
        3
        • N negaarin

          بهاره در اعتراف میکنم که....😂 گفته است:

          negaarin در اعتراف میکنم که....😂 گفته است:

          بهاره
          وایییی عالی بودن اعترافات 😂😂😂😂
          من برم به مامانم بگم تو اینطوری هستی😂
          فک میکنه فقط منم که حوصله ی هیچ کاریو ندارم ://
          دیروز میگه افسرده شدی؟
          میگم چرا؟
          میگه سرتو از تو تبلت در نمیاری، هیچیَم نمیخوری://
          دیگه بهش نگفتم گاهی اوقات خود به خود اینقد خسته م که نمیتونم حرکت کنم :|||

          😂
          اگه یه بچه مردم بد تو دنیا باشه که باعث بشه پدرمادراتون به شما افتخار کنن اون منم 😂

          از خدا صبر آرزو میکنم واسه مامانت 😂😂😂😂

          بهارهب آفلاین
          بهارهب آفلاین
          بهاره
          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
          #78

          negaarin در اعتراف میکنم که....😂 گفته است:

          بهاره در اعتراف میکنم که....😂 گفته است:

          negaarin در اعتراف میکنم که....😂 گفته است:

          بهاره
          وایییی عالی بودن اعترافات 😂😂😂😂
          من برم به مامانم بگم تو اینطوری هستی😂
          فک میکنه فقط منم که حوصله ی هیچ کاریو ندارم ://
          دیروز میگه افسرده شدی؟
          میگم چرا؟
          میگه سرتو از تو تبلت در نمیاری، هیچیَم نمیخوری://
          دیگه بهش نگفتم گاهی اوقات خود به خود اینقد خسته م که نمیتونم حرکت کنم :|||

          😂
          اگه یه بچه مردم بد تو دنیا باشه که باعث بشه پدرمادراتون به شما افتخار کنن اون منم 😂

          از خدا صبر آرزو میکنم واسه مامانت 😂😂😂😂

          مورد داشتیم که از خونه بیرونم کرده 😂
          یه بار خیلی وقت پیشا که دبیرستانی بودم دیگه خیلی اذیت کردم به بابام گفت این خونه یا جای منه یا بهار منم به بابام نگاه کردم بابام برگشت نگام کرد گفت والا چی بگم 😂 غیر مستقیم گفت دخترم تو حذفی 😂

          Nothing really matters :)

          N 1 پاسخ آخرین پاسخ
          3
          • بهارهب بهاره

            negaarin در اعتراف میکنم که....😂 گفته است:

            بهاره در اعتراف میکنم که....😂 گفته است:

            negaarin در اعتراف میکنم که....😂 گفته است:

            بهاره
            وایییی عالی بودن اعترافات 😂😂😂😂
            من برم به مامانم بگم تو اینطوری هستی😂
            فک میکنه فقط منم که حوصله ی هیچ کاریو ندارم ://
            دیروز میگه افسرده شدی؟
            میگم چرا؟
            میگه سرتو از تو تبلت در نمیاری، هیچیَم نمیخوری://
            دیگه بهش نگفتم گاهی اوقات خود به خود اینقد خسته م که نمیتونم حرکت کنم :|||

            😂
            اگه یه بچه مردم بد تو دنیا باشه که باعث بشه پدرمادراتون به شما افتخار کنن اون منم 😂

            از خدا صبر آرزو میکنم واسه مامانت 😂😂😂😂

            مورد داشتیم که از خونه بیرونم کرده 😂
            یه بار خیلی وقت پیشا که دبیرستانی بودم دیگه خیلی اذیت کردم به بابام گفت این خونه یا جای منه یا بهار منم به بابام نگاه کردم بابام برگشت نگام کرد گفت والا چی بگم 😂 غیر مستقیم گفت دخترم تو حذفی 😂

            N آفلاین
            N آفلاین
            negaarin
            نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
            #79

            بهاره در اعتراف میکنم که....😂 گفته است:

            negaarin در اعتراف میکنم که....😂 گفته است:

            بهاره در اعتراف میکنم که....😂 گفته است:

            negaarin در اعتراف میکنم که....😂 گفته است:

            بهاره
            وایییی عالی بودن اعترافات 😂😂😂😂
            من برم به مامانم بگم تو اینطوری هستی😂
            فک میکنه فقط منم که حوصله ی هیچ کاریو ندارم ://
            دیروز میگه افسرده شدی؟
            میگم چرا؟
            میگه سرتو از تو تبلت در نمیاری، هیچیَم نمیخوری://
            دیگه بهش نگفتم گاهی اوقات خود به خود اینقد خسته م که نمیتونم حرکت کنم :|||

            😂
            اگه یه بچه مردم بد تو دنیا باشه که باعث بشه پدرمادراتون به شما افتخار کنن اون منم 😂

            از خدا صبر آرزو میکنم واسه مامانت 😂😂😂😂

            مورد داشتیم که از خونه بیرونم کرده 😂
            یه بار خیلی وقت پیشا که دبیرستانی بودم دیگه خیلی اذیت کردم به بابام گفت این خونه یا جای منه یا بهار

            مامان من که هر روز اینو میگه 😂😂😂
            ولی تاحالا نتونسته حرکتی بزنه 💪💪💪

            B بهارهب 2 پاسخ آخرین پاسخ
            3
            • N negaarin

              بهاره در اعتراف میکنم که....😂 گفته است:

              negaarin در اعتراف میکنم که....😂 گفته است:

              بهاره در اعتراف میکنم که....😂 گفته است:

              negaarin در اعتراف میکنم که....😂 گفته است:

              بهاره
              وایییی عالی بودن اعترافات 😂😂😂😂
              من برم به مامانم بگم تو اینطوری هستی😂
              فک میکنه فقط منم که حوصله ی هیچ کاریو ندارم ://
              دیروز میگه افسرده شدی؟
              میگم چرا؟
              میگه سرتو از تو تبلت در نمیاری، هیچیَم نمیخوری://
              دیگه بهش نگفتم گاهی اوقات خود به خود اینقد خسته م که نمیتونم حرکت کنم :|||

              😂
              اگه یه بچه مردم بد تو دنیا باشه که باعث بشه پدرمادراتون به شما افتخار کنن اون منم 😂

              از خدا صبر آرزو میکنم واسه مامانت 😂😂😂😂

              مورد داشتیم که از خونه بیرونم کرده 😂
              یه بار خیلی وقت پیشا که دبیرستانی بودم دیگه خیلی اذیت کردم به بابام گفت این خونه یا جای منه یا بهار

              مامان من که هر روز اینو میگه 😂😂😂
              ولی تاحالا نتونسته حرکتی بزنه 💪💪💪

              B آفلاین
              B آفلاین
              Brilliant
              نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
              #80

              negaarin در اعتراف میکنم که....😂 گفته است:

              بهاره در اعتراف میکنم که....😂 گفته است:

              negaarin در اعتراف میکنم که....😂 گفته است:

              بهاره در اعتراف میکنم که....😂 گفته است:

              negaarin در اعتراف میکنم که....😂 گفته است:

              بهاره
              وایییی عالی بودن اعترافات 😂😂😂😂
              من برم به مامانم بگم تو اینطوری هستی😂
              فک میکنه فقط منم که حوصله ی هیچ کاریو ندارم ://
              دیروز میگه افسرده شدی؟
              میگم چرا؟
              میگه سرتو از تو تبلت در نمیاری، هیچیَم نمیخوری://
              دیگه بهش نگفتم گاهی اوقات خود به خود اینقد خسته م که نمیتونم حرکت کنم :|||

              😂
              اگه یه بچه مردم بد تو دنیا باشه که باعث بشه پدرمادراتون به شما افتخار کنن اون منم 😂

              از خدا صبر آرزو میکنم واسه مامانت 😂😂😂😂

              مورد داشتیم که از خونه بیرونم کرده 😂
              یه بار خیلی وقت پیشا که دبیرستانی بودم دیگه خیلی اذیت کردم به بابام گفت این خونه یا جای منه یا بهار

              مامان من که هر روز اینو میگه 😂😂😂
              ولی تاحالا نتونسته حرکتی بزنه 💪💪💪

              😂😂😂😂

              ♥یا رفیق من لا رفیق له♥

              1 پاسخ آخرین پاسخ
              3
              • N negaarin

                بهاره در اعتراف میکنم که....😂 گفته است:

                negaarin در اعتراف میکنم که....😂 گفته است:

                بهاره در اعتراف میکنم که....😂 گفته است:

                negaarin در اعتراف میکنم که....😂 گفته است:

                بهاره
                وایییی عالی بودن اعترافات 😂😂😂😂
                من برم به مامانم بگم تو اینطوری هستی😂
                فک میکنه فقط منم که حوصله ی هیچ کاریو ندارم ://
                دیروز میگه افسرده شدی؟
                میگم چرا؟
                میگه سرتو از تو تبلت در نمیاری، هیچیَم نمیخوری://
                دیگه بهش نگفتم گاهی اوقات خود به خود اینقد خسته م که نمیتونم حرکت کنم :|||

                😂
                اگه یه بچه مردم بد تو دنیا باشه که باعث بشه پدرمادراتون به شما افتخار کنن اون منم 😂

                از خدا صبر آرزو میکنم واسه مامانت 😂😂😂😂

                مورد داشتیم که از خونه بیرونم کرده 😂
                یه بار خیلی وقت پیشا که دبیرستانی بودم دیگه خیلی اذیت کردم به بابام گفت این خونه یا جای منه یا بهار

                مامان من که هر روز اینو میگه 😂😂😂
                ولی تاحالا نتونسته حرکتی بزنه 💪💪💪

                بهارهب آفلاین
                بهارهب آفلاین
                بهاره
                نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                #81

                negaarin در اعتراف میکنم که....😂 گفته است:

                بهاره در اعتراف میکنم که....😂 گفته است:

                negaarin در اعتراف میکنم که....😂 گفته است:

                بهاره در اعتراف میکنم که....😂 گفته است:

                negaarin در اعتراف میکنم که....😂 گفته است:

                بهاره
                وایییی عالی بودن اعترافات 😂😂😂😂
                من برم به مامانم بگم تو اینطوری هستی😂
                فک میکنه فقط منم که حوصله ی هیچ کاریو ندارم ://
                دیروز میگه افسرده شدی؟
                میگم چرا؟
                میگه سرتو از تو تبلت در نمیاری، هیچیَم نمیخوری://
                دیگه بهش نگفتم گاهی اوقات خود به خود اینقد خسته م که نمیتونم حرکت کنم :|||

                😂
                اگه یه بچه مردم بد تو دنیا باشه که باعث بشه پدرمادراتون به شما افتخار کنن اون منم 😂

                از خدا صبر آرزو میکنم واسه مامانت 😂😂😂😂

                مورد داشتیم که از خونه بیرونم کرده 😂
                یه بار خیلی وقت پیشا که دبیرستانی بودم دیگه خیلی اذیت کردم به بابام گفت این خونه یا جای منه یا بهار

                مامان من که هر روز اینو میگه 😂😂😂
                ولی تاحالا نتونسته حرکتی بزنه 💪💪💪

                ولی سامی انقد حرکت زده دیگه خودش خسته شده 😂

                Nothing really matters :)

                1 پاسخ آخرین پاسخ
                3
                • N آفلاین
                  N آفلاین
                  negaarin
                  نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط negaarin انجام شده
                  #82

                  بهاره من یه بار حس کردم خیلی اذیتش میکنم، گفتم برا جبرانش از این به بعد من خونه رو مرتب میکنم، با بابامم این تصمیمو در میون گذاشتم کلی تشویقم کرد، بعد تا برگشتم خونه، با مامانم بحثم شد، بهش گفتم، خدارو شکر که زود فهمیدم، کاری واست نکردم، وگرنه هیچ وقت خودمو نمیبخشیدم😂😂😂

                  بهارهب B 2 پاسخ آخرین پاسخ
                  5
                  • N negaarin

                    بهاره من یه بار حس کردم خیلی اذیتش میکنم، گفتم برا جبرانش از این به بعد من خونه رو مرتب میکنم، با بابامم این تصمیمو در میون گذاشتم کلی تشویقم کرد، بعد تا برگشتم خونه، با مامانم بحثم شد، بهش گفتم، خدارو شکر که زود فهمیدم، کاری واست نکردم، وگرنه هیچ وقت خودمو نمیبخشیدم😂😂😂

                    بهارهب آفلاین
                    بهارهب آفلاین
                    بهاره
                    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                    #83

                    negaarin در اعتراف میکنم که....😂 گفته است:

                    من یه بار حس کردم خیلی اذیتش میکنم، گفتم برا جبرانش از این به بعد من خونه رو مرتب میکنم، با بابامم این تصمیمو در میون گذاشتم کلی تشویقم کرد، بعد تا برگشتم خونه، با مامانم بحثم شد، بهش گفتم، خدارو شکر که زود فهمیدم، کاری واست نکردم، وگرنه هیچ وقت خودمو نمیبخشیدم😂😂😂

                    😂 😂 😂 ترکیدم

                    Nothing really matters :)

                    1 پاسخ آخرین پاسخ
                    4
                    • N negaarin

                      بهاره من یه بار حس کردم خیلی اذیتش میکنم، گفتم برا جبرانش از این به بعد من خونه رو مرتب میکنم، با بابامم این تصمیمو در میون گذاشتم کلی تشویقم کرد، بعد تا برگشتم خونه، با مامانم بحثم شد، بهش گفتم، خدارو شکر که زود فهمیدم، کاری واست نکردم، وگرنه هیچ وقت خودمو نمیبخشیدم😂😂😂

                      B آفلاین
                      B آفلاین
                      Brilliant
                      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                      #84

                      negaarin در اعتراف میکنم که....😂 گفته است:

                      من یه بار حس کردم خیلی اذیتش میکنم، گفتم برا جبرانش از این به بعد من خونه رو مرتب میکنم، با بابامم این تصمیمو در میون گذاشتم کلی تشویقم کرد، بعد تا برگشتم خونه، با مامانم بحثم شد، بهش گفتم، خدارو شکر که زود فهمیدم، کاری واست نکردم، وگرنه هیچ وقت خودمو نمیبخشیدم😂😂😂

                      وای مامان اوایل دخترای مردم می کوبید تو سرم که خونه تمییز می کنن
                      الان یه سری پسر پیدا کرده اونا رو می کوبه تو سرم 😂😂😂😂

                      ♥یا رفیق من لا رفیق له♥

                      1 پاسخ آخرین پاسخ
                      5
                      • elhame.HE آفلاین
                        elhame.HE آفلاین
                        elhame.H
                        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                        #85

                        منم‌بذارین یه اعتراف کنم.ولی ناراحت نشه شخص موردنظر با عرض پوزش

                        Don't be scared to close your eyes

                        1 پاسخ آخرین پاسخ
                        2
                        • elhame.HE آفلاین
                          elhame.HE آفلاین
                          elhame.H
                          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                          #86

                          اعتراف میکنم
                          وقتی بهاره خانوم بهم پیام داد اولش باز نکردم فکرکردم از این پسراس که با ایدی فیک میان مزاحمت.ولی بعدش دیدم ادمینه 😁😖😖😖😖🤐خودمم زدم اون راه😂😂😂

                          Don't be scared to close your eyes

                          بهارهب 1 پاسخ آخرین پاسخ
                          5
                          • بهارهب آفلاین
                            بهارهب آفلاین
                            بهاره
                            نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                            #87

                            @elhame-H در اعتراف میکنم که....😂 گفته است:

                            اعتراف میکنم
                            وقتی بهاره خانوم بهم پیام داد اولش باز نکردم فکرکردم از این پسراس که با ایدی فیک میان مزاحمت.ولی بعدش دیدم ادمینه 😁😖😖😖😖🤐خودمم زدم اون راه😂😂😂

                            😂 😂 😂 😂 😂 😂 یعنی ترکیدم دختر
                            اگه همچین موردی تو انجمن ما پیدا شد فقط آیدی بفرست تا به نحو احسنت تنبیه بشه 😂

                            Nothing really matters :)

                            1 پاسخ آخرین پاسخ
                            6
                            • elhame.HE elhame.H

                              اعتراف میکنم
                              وقتی بهاره خانوم بهم پیام داد اولش باز نکردم فکرکردم از این پسراس که با ایدی فیک میان مزاحمت.ولی بعدش دیدم ادمینه 😁😖😖😖😖🤐خودمم زدم اون راه😂😂😂

                              بهارهب آفلاین
                              بهارهب آفلاین
                              بهاره
                              نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                              #88

                              @elhame-H در اعتراف میکنم که....😂 گفته است:

                              اعتراف میکنم
                              وقتی بهاره خانوم بهم پیام داد اولش باز نکردم فکرکردم از این پسراس که با ایدی فیک میان مزاحمت.ولی بعدش دیدم ادمینه 😁😖😖😖😖🤐خودمم زدم اون راه😂😂😂

                              حالا واقعا اکانتم شبیه اکانت پسراس؟😂

                              Nothing really matters :)

                              elhame.HE 1 پاسخ آخرین پاسخ
                              7
                              • بهارهب بهاره

                                @elhame-H در اعتراف میکنم که....😂 گفته است:

                                اعتراف میکنم
                                وقتی بهاره خانوم بهم پیام داد اولش باز نکردم فکرکردم از این پسراس که با ایدی فیک میان مزاحمت.ولی بعدش دیدم ادمینه 😁😖😖😖😖🤐خودمم زدم اون راه😂😂😂

                                حالا واقعا اکانتم شبیه اکانت پسراس؟😂

                                elhame.HE آفلاین
                                elhame.HE آفلاین
                                elhame.H
                                نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                #89

                                بهاره اخه یه بهاره خالی😑🤔مشکوک بود یدفعه اومد گف سلام منم داشتم میگشتم چتمو چطور محدود کنم😁😁

                                Don't be scared to close your eyes

                                بهارهب 1 پاسخ آخرین پاسخ
                                5
                                • elhame.HE elhame.H

                                  بهاره اخه یه بهاره خالی😑🤔مشکوک بود یدفعه اومد گف سلام منم داشتم میگشتم چتمو چطور محدود کنم😁😁

                                  بهارهب آفلاین
                                  بهارهب آفلاین
                                  بهاره
                                  نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                  #90

                                  @elhame-H در اعتراف میکنم که....😂 گفته است:

                                  بهاره اخه یه بهاره خالی😑🤔مشکوک بود یدفعه اومد گف سلام منم داشتم میگشتم چتمو چطور محدود

                                  😂 😂 اسمم بهاره اس
                                  در کل خیلی باحال بود‌😂

                                  Nothing really matters :)

                                  1 پاسخ آخرین پاسخ
                                  6
                                  • ی آفلاین
                                    ی آفلاین
                                    یه زمانی آلایی
                                    دانش آموزان آلاء
                                    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط یه زمانی آلایی انجام شده
                                    #91

                                    اعتراف میکنم خیلی سربه سرهمدیگه میزاشتیم😒
                                    الانم سربه سرهمدیگه میزاریم ولی به عنوان دوست😍❤
                                    اعتراف میکنم که دوست دارم... SenatOr
                                    🙈❤

                                    دانش-آموزان-آلاء

                                    N 1 پاسخ آخرین پاسخ
                                    6
                                    • ی یه زمانی آلایی

                                      اعتراف میکنم خیلی سربه سرهمدیگه میزاشتیم😒
                                      الانم سربه سرهمدیگه میزاریم ولی به عنوان دوست😍❤
                                      اعتراف میکنم که دوست دارم... SenatOr
                                      🙈❤

                                      دانش-آموزان-آلاء

                                      N آفلاین
                                      N آفلاین
                                      No_one
                                      اخراج شده
                                      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                      #92

                                      @Little__princess
                                      مگه قبلش بعنوان چی بوده😑😂

                                      1 پاسخ آخرین پاسخ
                                      7
                                      • N آفلاین
                                        N آفلاین
                                        No_one
                                        اخراج شده
                                        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط No_one انجام شده
                                        #93

                                        تابستان سالی که میخواستم برم سوم راهنمایی .میرفتم کلاس زبان. روز اول یه پسره جوان و هیکلی وارد کلاس شد. دیدیم شرو کرده انگلیسی حرف زدن. بعد فک کردیم اشتباه اومده و داشتیم راهنماییش میکردیم که داداش ما ترم ۳ ایم. شما احتمالا اشتباه اومدی کلاستو. که یهو دیدیم مدیر موسسه وارد شد و گفت بچه ها آقای شیخی تازه از امریکا اومده و بلد نیست فارسی حرف بزنه😑 و استاد این ترمتونه. اذیتش نکنید..
                                        پسره تازه وارد ۱۹ سالگی شده بود.
                                        خیلی مهربان و خوش برخورد بود و خوب درس میداد.
                                        بازه سنی کلاسمون از بچه های ۹ ساله بود تا ۱۵.
                                        خیلی وقتا پیش میامد که حرفاشو درست متوجه نمیشدیم ولی خیلی صبورانه بهمون توضیح میداد. همیشه لبخند رو لبش بود. و خیلی وقتا موقه درس دادنش چندتا از بچه های بزرگتر سرکلاس به فارسی فحشش میدادن مابین حرفاشون. و این بنده خدا هم که متوجه نمیشد. همش لبخند..
                                        یه روز دیدیم نیامد سر کلاس و چند دیقه تاخیر یه مرد حدودا ۵۵ ساله امد تو کلاس. گفت من بابای استادتونم امروز مریض شده من بجاش امدم 😅
                                        بنده خدا میخواست بگه طوطی ولی به زبونش نمیامد. دیدیم چند بار پشت سرهم داره میگه پررت پررت این پرشن😐
                                        بعد گفتیم آقا میشه طوطی دیگه 😂😂😂
                                        جلسه آخر . آخر وقت. پسره فقط یه جمله گفت:من فارسی رو استادم..
                                        و رفت
                                        ولی ناراحت بود🤕😔
                                        اونایی که کنارش بدترین حرفهای زشتِ ممکن رو به خودش و خانوادش گفته بودن همه یکدفه خشکشون زد😐🤕
                                        اعتراف که نبود ولی خب نوشتمش دیگه 😊😋
                                        از من بپذیرین 😅

                                        دوران دانشجویی هروقت برای دوستام خاطره تعریف میکردم میخندیدن به طرز تعریف کردنم. خیلی بد تعریف میکنم و کش میدم 😑😔😄
                                        برای همین همیشه موقه تعریف کردن میدیم بچه ها دارن به هم دیگه شکلک درمیارن که واااای دیگه بدبخت شدیم باز میلاد میخواد خاطره تعریف کنه 😂😂😂

                                        🌹💎🌾🍃💙💜🍄
                                        راستی استاد زبانمون کالیفورنیا بدنیا آمده بود و بزرگ شده بود. باباش گفت ۲۷ سال اونجا زندگی کرده. تازه امده بودن اینجا

                                        elhame.HE ی 2 پاسخ آخرین پاسخ
                                        21
                                        • آسِمان آبیآ آفلاین
                                          آسِمان آبیآ آفلاین
                                          آسِمان آبی
                                          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط آسِمان آبی انجام شده
                                          #94

                                          اعتراف میکنم خیلی کوچیک که بودمو الکی مثلا میخواستم اشپزی کنم کوکوی سبزیو بدون تخم مرغ پختیدم😕 بعدش زنگ زدم به مامانم گفتم چرا این یه جوریه😶 😂 اصن شبیه کوکو نیست:smiling_face_with_open_mouth_cold_sweat: 😄 😂 😂

                                          1 پاسخ آخرین پاسخ
                                          10
                                          پاسخ
                                          • پاسخ به عنوان موضوع
                                          وارد شوید تا پست بفرستید
                                          • قدیمی‌ترین به جدید‌ترین
                                          • جدید‌ترین به قدیمی‌ترین
                                          • بیشترین رای ها


                                          • 1
                                          • 2
                                          • 3
                                          • 4
                                          • 5
                                          • 6
                                          • 7
                                          • 22
                                          • 23
                                          • درون آمدن

                                          • حساب کاربری ندارید؟ نام‌نویسی

                                          • برای جستجو وارد شوید و یا ثبت نام کنید
                                          • اولین پست
                                            آخرین پست
                                          0
                                          • دسته‌بندی‌ها
                                          • نخوانده ها: پست‌های جدید برای شما 0
                                          • جدیدترین پست ها
                                          • برچسب‌ها
                                          • سوال‌های درسی و مشاوره‌ای
                                          • دوره‌های آلاء
                                          • گروه‌ها
                                          • راهنمای آلاخونه
                                            • معرفی آلاخونه
                                            • سوال‌پرسیدن | انتشار مطالب آموزشی
                                            • پاسخ‌دادن و مشارکت در تاپیک‌ها
                                            • استفاده از ابزارهای ادیتور
                                            • معرفی گروه‌ها
                                            • لینک‌های دسترسی سریع