سلام.
توی این تاپیک میخوام براتون کلهم اجمعین سجع رو آموزش بدم که دیگه نه من ترس این رو داشته باشم که بلدین یا نه، نه خودتون.
باید بگم که از یک جایی به بعدِ این معلومات مختص بچههای انسانیه. پس از همین الآن بگم. اگه میخواین بگین که ما که رشتهٔ فلانیم چرا باید اینا رو بخونیم، باید بدونین که همیشه دونستن بهتر از ندونستنه. همونطور که امسال توی آزمون نهایی بچهها سؤال سجع اومد و بچهها بلدش نبودن.
بریم سراغ توضیحات:
🔵 خود واژهٔ سجع به معنای آواز فاخته و قمریه.
🔵 به نثری که سجع داشته باشه، میگیم نثر مُسَجَّع یا آهنگین.
🔵 نثر آهنگین نثریه که مثل شعر از موسیقی و قافیه برخورداره. یعنی چی؟ نمونههاش رو توی کتاب با نثرهای سعدی زیاد دیدین.
«منت خدای را عز و جل که طاعتش موجب قربت است و به شکر اندرش مزید نعمت»
ما سه نوع سجع داریم:
سجع مطرف، متوازی و متوازن.
(بچهها حواستون باشه کسی از بچههای تجربی و ریاضی انتظار نداره اسم سجعها رو بلد باشن. من فقط میخوام اینا رو با اسم و منظم یاد بگیرین تا قاطی نکنین. اینکه سجع رو بشناسین و تشخیص بدین عبارتی سجع داره مهمه. نه اینکه دقیقا اسمش رو هم بیان کنین)
توضیحات هرکدوم از سجعها:
🟢 سجع متوازی:
سجع متوازی زمانی اتفاق میوفته که کلمات سجع هم در وزن یکسان باشن و هم در قافیه (حروف پایانی)
(اگه براتون سواله که وزن چیه، مقدمات تاپیکی که من درمورد وزن دارم رو بخونین 👇🏻
https://forum.alaatv.com/post/2473397 )
مثلا:
باران رحمت بیحسابش همه را رسیده و خوان نعمت بیدریغش همهجا کشیده.
IMG_20240726_154458.jpg
با توجه به عکس دقت کنین بچهها:
۱) پس دقیقا انگار با یک بیت شعر و درواقع دو مصرع مواجهیم. برای همین کلمات رو زیر هم نوشتم.
۲) توی این جملات «رحمت و نعمت»،«همهجا و همه را» و «کشیده و رسیده» سجع متوازی دارن.
۳) کلمات «خوان و باران» و «بیدریغش و بیحسابش» هم سجع دارن ولی سجع متوازی نه. (جلوتر متوجه میشین چه نوع سجعی دارن)
🟢 سجع مطرف:
سجع مطرف زمانی اتفاق میوفته که کلمات فقط از لحاظ حروف قافیه یکسان باشن و از لحاظ وزنی، وزن یکسانی نداشته باشن.
مثلا:
محبت را غایت نیست. از بهر آنکه محبوب را نهایت نیست.
IMG_20240726_154522.jpg
با توجه به تصویر دقت کنین بچهها:
۱) «غایت و نهایت» سجع مطرف ایجاد کردن. چون وزنشون یکی نیست ولی حروف پایانیشون قافیه ایجاد میکنه.
۲) «نیست» مثل ردیف شعری عمل میکنه.
۳) عبارت «از بهر آنکه» در جملهٔ اصلی رو ننوشتم. چرا؟ چونکه قیده. لزومی نداره بنویسیمش. میخوایم سجع دو عبارت رو بررسی کنیم.
۴)«محبوب و محبت» هیچ سجعی ندارن.
🟢 سجع متوازن:
سجع متوازن زمانی اتفاق میوفته که کلمات وزنشون یکی باشه ولی حروف پایانی یکسانی نداشته باشن.
مثلا
گاه از دیدن خط مکتوب مُنتعش و گاه از ندیدن روی مطلوب مُشتعل
IMG_20240726_154539.jpg
با توجه به تصویر دقت کنین بچهها:
۱) کلمات «مشتعل و منتعش» و «خط و روی» دارای سجع متوازن هستن.
۲) کلمات «مطلوب و مکتوب» دارای سجع متوازی هستن.
این سه نوع سجع و تمام.
دیگه با دونستن این موارد، باید بتونین در مقابل نثرهایی که چشمتون بهش میخوره، آمادهٔ پیدا کردن سجع باشین و سجع براتون چیز عجیب و دور از ذهنی نباشه.
میتونین به عنوان تمرین، سجعهای عبارت «منت خدای را عز و جل که طاعتش موجب قربت است و به شکر اندرش مزید نعمت» رو توی کامنتای پست بنویسین.
موفق باشین ♥
@دانش-آموزان-آلاء
@دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا
@دوازدهم
@یازدهم
@دهم
PicsArt_06-08-06.32.26.jpg
PicsArt_06-08-06.32.42.jpg
PicsArt_06-08-06.34.27.jpg
نگاه که میکنم، سؤالی رو نیازی نیست که توضیح اضافهتر بدم. اما حتما به نمونه سؤالات نگاه کنید بچهها. آگاهی داشته باشید از اینکه با چی طرف خواهید بود بهتون کمک میکنه.
اگر سؤالی بود بپرسید بچهها
@دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا
@دانش-آموزان-آلاء
@یازدهم
@دوازدهم
PicsArt_06-08-06.31.37.jpg
PicsArt_06-08-06.31.54.jpg
PicsArt_06-08-06.32.14.jpg
PicsArt_06-08-06.33.29.jpg
PicsArt_06-08-06.34.09.jpg
توضیحاتی که احساس میکنم نیازه بگم:
سؤال ۱۵) -
سؤال ۱۶) برای مورد ب اگر کنایه رو هم نوشته باشید و مصحح باانصاف باشه میتونه نمره رو بهتون اختصاص بده. علاوه بر اینکه این پاسخنامه هم درحال حاضر پاسخنامهٔ قطعی آزمون نیست و ممکنه کنایه هم به این پاسخنامه اضافه بشه.
سؤال ۱۷) اصلا صورت سؤال داره تقلب میده. آرایهٔ بارز حماسه جز اغراق چیه؟!
سؤال ۱۸) -
سؤال ۱۹) -
سؤال ۲٠) -
سؤال ۲۱) بخایید دندان به دادن کین یعنی با دندان نفرت جوید. با کنایه بخوایم بگیم، یعنی از طرف نفرتزده شد.
از فرط هیجان لُکّه دویدن... لُکّه دویدن جوریه که نه میدوی نه قدم میزنی. یک جور شوق و ذوقی داخلش هست. تند راه رفتن رو میگن.
سؤال ۲۲) صبح این مطلب رو به بچهها توضیح دادم. هستم و مستم در صورت سؤال قافیهست. پس قالب مثنویه. یکی از بچهها گفت خب ممکنه بیت اول یک غزل باشه. حرف درستیه. اما صورت سؤال چهار کلمهٔ مهم داره. «لیلی و مجنون» و «داستان منظوم». حتی اگر ندونید کل لیلی و مجنون مثنویه، اینکه بدونید با داستان منظوم طرفید، به قطع با مثنوی طرفید. بهترین و درستترین قالب برای داستانهای بلند نوشتن مثنویه. با قالبهای دیگه به هیچ وجه نمیشه داستان طولانی نوشت. دلیلش هم مشخصه. تمام شدن قافیه.
پس سر امتحان مهمتر از هرچیز دیگه اینه که حواس جمع باشین.
سؤال ۲۳)«حضور سنگین». «جواب تلخ».
سؤال ۲۴) -
سؤال ۲۵) -
سؤال ۲۶) -
سؤال ۲۷) عذرخواهم ولی قسمت الفش واقعا وحشیه =))))
و باقی قسمتا آنچنان عجیب نیستن. خصوصا که اگر وزن اشعار رو بشناسید، کما اینکه من قبلا هم تاپیکش رو زدم، به راحتترین شکل ممکن گزینهٔ جیم رو جواب میدین.
درنهایت به عقیدهٔ من ۸ سؤال آسون، ۳ سؤال متوسط و ۲ سؤال سخت توی این قسمت وجود داره و این رو برای دوستانی مینویسم که بیخود و بیجهت استرس دارن!
سؤالی بود بپرسید بچهها
@دانش-آموزان-آلاء
@دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا
@یازدهم
@دوازدهم
PicsArt_06-08-06.29.40.jpg
PicsArt_06-08-06.31.16.jpg
PicsArt_06-08-06.33.00.jpg
این سؤالات چون بیشتر جنبهٔ حفظ کردنی داره و نه تحلیلی و درواقع خود پاسخنامه برای پاسخ گرفتن کفایت میکنه، من خیلی توضیح خاصی ندارم. صرفا مطالبی که احساس کنم لازمه مرور کنم براتون رو بازگو میکنم.
سؤال ۱) حواستون به تیپ سؤال باشه بچهها. من خودم اول موقع خوندن فکر کردم باید در حد عبارت دو کلمه پیدا کنم که ترادف معنایی دارن.
سؤال ۲) گَشَن معنی فلح، نر هم میده ولی اینجا معنی انبوه داره.
سؤال ۳) -
سؤال ۴) حواستون هم باشه که سَباحت یعنی شنا کردن
سؤال ۵) حواستون باشه که مُهْمَل یعنی حرف پوچ و بیارزش، اراجیف... که اصلا شکل خوندنش هم با مَحمِل فرق داره.
اینم بگم که به صفیر هم دقت کنید. صفیر یعنی آواز و بانگ، سفیر یعنی رسول و فرستاده.
سؤال ۶) تفاوت زهاب و ذهاب رو هم در نظر داشته باشین. ذهاب یعنی رفتن.
سؤال ۷) اینجا محضر یعنی «استشهادنامه». درحال حاضر دچار تحول معنایی شده. پس برای همین با «اختلاف» اتفاق یکسانی داره.
سؤال ۸) اصلا صفت بیانی چیه؟!
صفت بیانی صفتیه که چگونگی، حالت، فاعلی یا مفعولی بودن یک اسم رو برای ما توضیح میده که چند شکل داره:
صفت ساده: مثل خوب، مهربان، آسوده و...
صفت فاعلی:
فاعلیها از ترکیب بن مضارع افعال با پسوندهایی مثل «ـَنده، گار، گر، ار، ان و...» ساخته میشه. مثل چی؟
آفریدگار، بیننده، گوینده، کارگر و الی آخر...
صفت مفعولی:
این دفعه رو بن ماضی رو داریم و به آخرش «ـه» اضافه میکنیم. مثل چی؟
نوشته، گفته، پخته، سوخته و الی آخر...
صفت نسبی:
وقتی به کار میره که چیزی رو به کسی نسبت بدیم. معمولا هم اسامی و ضمایر با پسوندهای «ان، گان، یان، ی و...» ترکیب میشن. مثل چی؟
ایرانی، سیاهی، نامی، قربانی و الی آخر...
الآن توی مثالای بالا، اینجوری میشه:
منسوب به ایران
منسوب به سیاه
منسوب به نام
منسوب به قربان
صفت لیاقت:
لیاقت هم وقتیه که داریم به چیزی لیاقت چیزی رو اطلاق میکنیم. معمولا با همون «ی» به کار میره. یه طورایی، انگار داریم لیاقت رو بهش نسبت میدیم! مثل چی؟
خوردنی، دیدنی، بوسیدنی، بوئیدنی و الی آخر...
حالا برگردیم به سؤال!
یک رو ببینید:
سحرزاد
زخمدار
جهانآفرین
نیلیپوش
به سه تای آخری میگیم صفت مرخم. یعنی چی؟ مرخم یعنی دمبریده.
اینا در اصل صفت فاعلی بودن. به این شکل:
زخمدارنده
جهانآفریننده
نیلیپوشنده
و اون آخرشون حذف شده. پس اینا یه نوع صفتن و سحرزاد جوابه.
و توی مورد ب
ایرانی
کبریایی
شکاری
صفت نسبی هستن.
درحالی که قطعا نورانی به معنی منسوب به نوران نیست.
سؤال ۹) -
سؤال ۱٠) -
سؤال ۱۱) -
سؤال ۱۲) الف) صادقانه بخوام بگم خود من سر جلسه اگه با این سؤال مواجه بشم درود میفرستم بر اموات طراح. چونکه اصلا مشخص نیست دقیقا داره چی میپرسه و چی میخواد! بگذریم...
ب) واو وا ربطه.
زره لخت لخت است و قبا چاک چاک است.
ج) -
سؤال ۱۳) -
سؤال ۱۴) -
آسون یا سخت بودن سؤالا رو میخواستم مشخص کنم که الکی دلتون نلرزه از سؤالا.
ولی خب به نظزم توی قلمروی زبانی و املا سختی و آسونی مشخص کردن غلطه. چونکه بسته به حفظیاتتونه و ممکنه از مطالعه و دانش مطالعاتی بیاد. اما سر دو قلمروی بعدی مشخص میکنم...
اگر سؤالی بود بپرسید.
@یازدهم
@دوازدهم
@دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا
ادبیات و زبان فارسی ، اشکال
-
سلام
یه چند تا اشکال دارم لطفا اگر کسی بلده کمک کنه
یک ) نیم چون خاکیان آلوده گرد کدورت ها / صفای چشمه ی مهتاب دارد جان پاک من
بعد خاکیان درنگ یا کسره بیاریم ؟؟ هر دو معنی میدن... فکر کنم درنگ بهتر باشه
دو ) سَر و سِرّ جناس ناقص دارن ؟
سه ) مهر رخسار تو در دل نتوان داشت نهان
اینجا مهر ایهام داره ؟ مهر به معنای محبت که جواب میده ... مهر به معنای خورشید رو شک دارم... نهان داشتن رخسار چون خورشید در دل ، یکم بی معنی به نظر میادچهار ) به گفتار دانندگان راه جوی / به گیتی بپوی و به هر کس بگوی
پوییدن یعنی تلاش کردن ؛ به گیتی بپوی یعنی چی ؟
پنج ) معنی این ابیات رو هم دقیق دقیق نفهمیدم
الف ) این نیم کاره ماند و دل من ز کار شد ، کار آن کند که هست خداوندگار ما
ب ) چرا مهر خموشی از لب گفتار بردارم ، که روشن خانه ام زین روزن مسدود میگردد ( مصرع دوم پارادوکس داره ؟ )
پ ) صد گنج شایگان به بهای جوی هنر ، منت بر آن که میدهد و حیف بر من است
یه سوال هم از دستور مبحث واج
واژه های دو تلفظی رو چه جور تشخیص میدین ؟
جز اینکه مثلا در واژه بی آزار اگر حذف کنیم دوتا مصوت کنار هم میوفته پس بی آزار دو تلفظی نیستمن در تشخیص این واژه ها مشکل دارم
آیا راهی برای تشخیص هست یا شروع کنم یه لیست تهیه کنم رفته رفته که با اینا رو به رو میشم...؟؟ بعد هی مرور کنمبرای مثال خاورمیانه رو من نمیدونستم خاوَرِمیانه باید خوند
از طرفی اگر معیار تلفظ رسمی هست
چرا در واژه " بی دست و پا " ( صفحه 7 دریافت ) نمیخونیم " بی دست وَ پا " باید بخونیم " بی دستُ پا " ؟؟حتما دلیل این هم اینه که " بی دست و پا " فقط یک تلفظ رایج داره ....
در این مورد راهنمایی کنید ممنون میشم
-
yasamanbanu در ادبیات و زبان فارسی ، اشکال گفته است:
یه چند تا اشکال دارم لطفا اگر کسی بلده کمک کنه
یک ) نیم چون خاکیان آلوده گرد کدورت ها / صفای چشمه ی مهتاب دارد جان پاک من
بعد خاکیان درنگ یا کسره بیاریم ؟؟ هر دو معنی میدن... فکر کنم درنگ بهتر باشهنیم چون خاکیان(درنگ) آلوده ی گرد کدورتها
صفای چشمه مهتاب دارد جان پاک من -
yasamanbanu در ادبیات و زبان فارسی ، اشکال گفته است:
چهار ) به گفتار دانندگان راه جوی / به گیتی بپوی و به هر کس بگوی
پوییدن یعنی تلاش کردن ؛ به گیتی بپوی یعنی چی ؟با گوش دادن به سخنان دانایان، راه خودت را پیدا کن. در جهان سیر کن و آن را به همه بگو
پوئیدن معنی دیگ اش میشه رفتن . مشی . شدن . ذهاب -
خیلی ممنونم
-
yasamanbanu در ادبیات و زبان فارسی ، اشکال گفته است:
پ ) صد گنج شایگان به بهای جوی هنر ، منت بر آن که میدهد و حیف بر من است
فک کنم میگه گنج و پاداش گرانبهای زیادی به کسی تعلق میگیره که ذره ای هنر بابتش بپردازه . ایول به اونی که یه ذره هنرو داره و میپردازدش و خاک تو سر من بی هنر :smiling_face_with_open_mouth_cold_sweat:
مطمئن نیستم مفهومو درست گرفته باشم -
@azma
-
yasamanbanu عه ! سعدی رند از خودش بدگویی نکرده پس عوض شد داستان!
فک کنم میگه اگه یه ذره از هنرمو خرج مدح و پاچه خواری کنم یه عالمه زر و منفعت عایدم میشه . دستش درد نکنه اونی که بها میپردازه (منتو نمیدونم درست دارم مثبت معنی میکنم یا بار معنایی منفی داره !) ولی حیف منه هنرمو حروم این چیزا کنم . من اهل این معامله ها نیستم.
تو همین مایه هاست معنیش نه؟ -
@azma
نمیدونم هنوز معنیشو ..!
من اون بیت رو کتاب دریافت دیدم
گفتم داخل شعر راحت بشه معنیشو فهمید سرچ کردم شعرشو پیدا کردم -
از سوالات بالا همه حل شدن جز اینا
یک ) سَر و سِرّ جناس ناقص دارن ؟
دو ) مهر رخسار تو در دل نتوان داشت نهان
اینجا مهر ایهام داره ؟
مهر از واژه های ایهامبرانگیز هست هم معنی خورشید میده و هم معنی محبت و عشق
اما برای وجود ایهام در یک عبارت
باید هر دو معنا قابل جایگذاری باشه...
مهر به معنای محبت که جواب میده ... مهر به معنای خورشید رو شک دارم... نهان داشتن رخسار چون خورشید در دل ، یکم بی معنی به نظر میادسه ) معنی این دو تا
الف )
این نیم کاره ماند و دل من ز کار شد ، کار آن کند که هست خداوندگار ماب)
صد گنج شایگان به بهای جوی هنر ، منت بر آن که میدهد و حیف بر من است -
yasamanbanu در ادبیات و زبان فارسی ، اشکال گفته است:
الف )
این نیم کاره ماند و دل من ز کار شد ، کار آن کند که هست خداوندگار مابیت آخر این شعر از مولوی
شعرای مولویرو من به سختی میتونمبخونم! چه برسی معنی کردنآمد بهار خرم آمد نگار ما
چون صد هزار تنگ شکر در کنار ما
آمد مهی که مجلس جان زو منورست
تا بشکند ز باده گلگون خمار ما
شاد آمدی بیا و ملوکانه آمدی
ای سرو گلستان چمن و لاله زار ما
پاینده باش ای مه و پاینده عمر باش
در بیشه جهان ز برای شکار ما
دریا به جوش از تو که بیمثل گوهری
کهسار در خروش که ای یار غار ما
در روز بزم ساقی دریاعطای ما
در روز رزم شیر نر و ذوالفقار ما
چونی در این غریبی و چونی در این سفر
برخیز تا رویم به سوی دیار ما
ما را به مشک و خم و سبوها قرار نیست
ما را کشان کنید سوی جویبار ما
سوی پری رخی که بر آن چشمها نشست
آرام عقل مست و دل بیقرار ما
شد ماه در گدازش سوداش همچو ما
شد آفتاب از رخ او یادگار ما
ای رونق صباح و صبوح ظریف ما
وی دولت پیاپی بیش از شمار ما
هر چند سخت مستی سستی مکن بگیر
کارزد به هر چه گویی خمر و خمار ما
جامی چو آفتاب پرآتش بگیر زود
درکش به روی چون قمر شهریار ما
این نیم کاره ماند و دل من ز کار شد
کار او کند که هست خداوندگار ما
-
yasamanbanu
دل من ز کار شد ینی چی؟ از کار دست کشید؟
این نیم کاره ماند به نظرم به شعر خودش اشاره میکنه
بعدم میگه کار تمام و کمال از خدای آدمیان برمیاد نه از خودشون -
@azma
فککنم بله یعنی دست از کار کشید
-
yasamanbanu در ادبیات و زبان فارسی ، اشکال گفته است:
از سوالات بالا همه حل شدن جز اینا
یک ) سَر و سِرّ جناس ناقص دارن ؟
دو ) مهر رخسار تو در دل نتوان داشت نهان
اینجا مهر ایهام داره ؟
مهر از واژه های ایهامبرانگیز هست هم معنی خورشید میده و هم معنی محبت و عشق
اما برای وجود ایهام در یک عبارت
باید هر دو معنا قابل جایگذاری باشه...
مهر به معنای محبت که جواب میده ... مهر به معنای خورشید رو شک دارم... نهان داشتن رخسار چون خورشید در دل ، یکم بی معنی به نظر میادسه ) معنی این دو تا
الف )
این نیم کاره ماند و دل من ز کار شد ، کار آن کند که هست خداوندگار ماب)
صد گنج شایگان به بهای جوی هنر ، منت بر آن که میدهد و حیف بر من استسرو سرّ جناس ناقص ضعیف دارن
مهر اینجا معنی خورشید نمیتونه بده -
A.K در ادبیات و زبان فارسی ، اشکال گفته است:
مهر اینجا معنی خورشید نمیتونه بده
چطور؟ میتونه اضافه تشبیهی باشه عا
-
@azma در ادبیات و زبان فارسی ، اشکال گفته است:
A.K در ادبیات و زبان فارسی ، اشکال گفته است:
مهر اینجا معنی خورشید نمیتونه بده
چطور؟ میتونه اضافه تشبیهی باشه عا
خورشید رخسار تو ....
معنی نمیده -
A.K در ادبیات و زبان فارسی ، اشکال گفته است:
خورشید رخسار تو ....
معنی نمیدهرخسار مث خورشید بدرخشه مثلا
غلطه؟ -
A.K در ادبیات و زبان فارسی ، اشکال گفته است:
yasamanbanu در ادبیات و زبان فارسی ، اشکال گفته است:
سرو سرّ جناس ناقص ضعیف دارن
مهر اینجا معنی خورشید نمیتونه بدهیعنی چی ضعیف ؟ اگر ناقص حرکتی هست اون تشدید مانع میشه
اگر ناقص حرکتی نیست پس چیهراستی سرّ رو واج نویسی کنید
چرا دو تا ر آخر کنار هم اومدن؟؟؟ واژه هم تک هجایی هستمنم یکم موافقم مهر اینجا ایهام نداره..!
-
@azma در ادبیات و زبان فارسی ، اشکال گفته است:
A.K در ادبیات و زبان فارسی ، اشکال گفته است:
خورشید رخسار تو ....
معنی نمیدهرخسار مث خورشید بدرخشه مثلا
غلطه؟دیگه از معنی کلا خارج شد
-
yasamanbanu در ادبیات و زبان فارسی ، اشکال گفته است:
A.K در ادبیات و زبان فارسی ، اشکال گفته است:
yasamanbanu در ادبیات و زبان فارسی ، اشکال گفته است:
سرو سرّ جناس ناقص ضعیف دارن
مهر اینجا معنی خورشید نمیتونه بدهیعنی چی ضعیف ؟ اگر ناقص حرکتی هست اون تشدید مانع میشه
اگر ناقص حرکتی نیست پی چیهراستی سرّ رو واج نویسی کنید
چرا دو تا ر آخر کنار هم اومدن؟؟؟ واژه هم تک هجایی هستمنم یکم موافقم مهر اینجا ایهام نداره..!
جناس ضعیف بعضی جاها در نظر گرفته میشه مثلا اینجا جناس ناقص حرکتی داریم، ولی تو سرّ یه ر اضافه هست
-
A.K در ادبیات و زبان فارسی ، اشکال گفته است:
yasamanbanu در ادبیات و زبان فارسی ، اشکال گفته است:
A.K در ادبیات و زبان فارسی ، اشکال گفته است:
yasamanbanu در ادبیات و زبان فارسی ، اشکال گفته است:
سرو سرّ جناس ناقص ضعیف دارن
مهر اینجا معنی خورشید نمیتونه بدهیعنی چی ضعیف ؟ اگر ناقص حرکتی هست اون تشدید مانع میشه
اگر ناقص حرکتی نیست پی چیهراستی سرّ رو واج نویسی کنید
چرا دو تا ر آخر کنار هم اومدن؟؟؟ واژه هم تک هجایی هستمنم یکم موافقم مهر اینجا ایهام نداره..!
جناس ضعیف بعضی جاها در نظر گرفته میشه مثلا اینجا جناس ناقص حرکتی داریم، ولی تو سرّ یه ر اضافه هست
جناس ضعیفو من اصن به گوشمم نخورده جایی دیدین این اصطلاحو؟آخه استاد سبطی گفته بودن فقط یه مورد اختلاف میشه جناس. هم اختلافی هم افزایشی نمیشه! اون تشدیده هم یه جوریه. اون الان دو تا ر محسوب میشه؟