سلام.
توی این تاپیک میخوام براتون کلهم اجمعین سجع رو آموزش بدم که دیگه نه من ترس این رو داشته باشم که بلدین یا نه، نه خودتون.
باید بگم که از یک جایی به بعدِ این معلومات مختص بچههای انسانیه. پس از همین الآن بگم. اگه میخواین بگین که ما که رشتهٔ فلانیم چرا باید اینا رو بخونیم، باید بدونین که همیشه دونستن بهتر از ندونستنه. همونطور که امسال توی آزمون نهایی بچهها سؤال سجع اومد و بچهها بلدش نبودن.
بریم سراغ توضیحات:
🔵 خود واژهٔ سجع به معنای آواز فاخته و قمریه.
🔵 به نثری که سجع داشته باشه، میگیم نثر مُسَجَّع یا آهنگین.
🔵 نثر آهنگین نثریه که مثل شعر از موسیقی و قافیه برخورداره. یعنی چی؟ نمونههاش رو توی کتاب با نثرهای سعدی زیاد دیدین.
«منت خدای را عز و جل که طاعتش موجب قربت است و به شکر اندرش مزید نعمت»
ما سه نوع سجع داریم:
سجع مطرف، متوازی و متوازن.
(بچهها حواستون باشه کسی از بچههای تجربی و ریاضی انتظار نداره اسم سجعها رو بلد باشن. من فقط میخوام اینا رو با اسم و منظم یاد بگیرین تا قاطی نکنین. اینکه سجع رو بشناسین و تشخیص بدین عبارتی سجع داره مهمه. نه اینکه دقیقا اسمش رو هم بیان کنین)
توضیحات هرکدوم از سجعها:
🟢 سجع متوازی:
سجع متوازی زمانی اتفاق میوفته که کلمات سجع هم در وزن یکسان باشن و هم در قافیه (حروف پایانی)
(اگه براتون سواله که وزن چیه، مقدمات تاپیکی که من درمورد وزن دارم رو بخونین 👇🏻
https://forum.alaatv.com/post/2473397 )
مثلا:
باران رحمت بیحسابش همه را رسیده و خوان نعمت بیدریغش همهجا کشیده.
IMG_20240726_154458.jpg
با توجه به عکس دقت کنین بچهها:
۱) پس دقیقا انگار با یک بیت شعر و درواقع دو مصرع مواجهیم. برای همین کلمات رو زیر هم نوشتم.
۲) توی این جملات «رحمت و نعمت»،«همهجا و همه را» و «کشیده و رسیده» سجع متوازی دارن.
۳) کلمات «خوان و باران» و «بیدریغش و بیحسابش» هم سجع دارن ولی سجع متوازی نه. (جلوتر متوجه میشین چه نوع سجعی دارن)
🟢 سجع مطرف:
سجع مطرف زمانی اتفاق میوفته که کلمات فقط از لحاظ حروف قافیه یکسان باشن و از لحاظ وزنی، وزن یکسانی نداشته باشن.
مثلا:
محبت را غایت نیست. از بهر آنکه محبوب را نهایت نیست.
IMG_20240726_154522.jpg
با توجه به تصویر دقت کنین بچهها:
۱) «غایت و نهایت» سجع مطرف ایجاد کردن. چون وزنشون یکی نیست ولی حروف پایانیشون قافیه ایجاد میکنه.
۲) «نیست» مثل ردیف شعری عمل میکنه.
۳) عبارت «از بهر آنکه» در جملهٔ اصلی رو ننوشتم. چرا؟ چونکه قیده. لزومی نداره بنویسیمش. میخوایم سجع دو عبارت رو بررسی کنیم.
۴)«محبوب و محبت» هیچ سجعی ندارن.
🟢 سجع متوازن:
سجع متوازن زمانی اتفاق میوفته که کلمات وزنشون یکی باشه ولی حروف پایانی یکسانی نداشته باشن.
مثلا
گاه از دیدن خط مکتوب مُنتعش و گاه از ندیدن روی مطلوب مُشتعل
IMG_20240726_154539.jpg
با توجه به تصویر دقت کنین بچهها:
۱) کلمات «مشتعل و منتعش» و «خط و روی» دارای سجع متوازن هستن.
۲) کلمات «مطلوب و مکتوب» دارای سجع متوازی هستن.
این سه نوع سجع و تمام.
دیگه با دونستن این موارد، باید بتونین در مقابل نثرهایی که چشمتون بهش میخوره، آمادهٔ پیدا کردن سجع باشین و سجع براتون چیز عجیب و دور از ذهنی نباشه.
میتونین به عنوان تمرین، سجعهای عبارت «منت خدای را عز و جل که طاعتش موجب قربت است و به شکر اندرش مزید نعمت» رو توی کامنتای پست بنویسین.
موفق باشین ♥
@دانش-آموزان-آلاء
@دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا
@دوازدهم
@یازدهم
@دهم
PicsArt_06-08-06.32.26.jpg
PicsArt_06-08-06.32.42.jpg
PicsArt_06-08-06.34.27.jpg
نگاه که میکنم، سؤالی رو نیازی نیست که توضیح اضافهتر بدم. اما حتما به نمونه سؤالات نگاه کنید بچهها. آگاهی داشته باشید از اینکه با چی طرف خواهید بود بهتون کمک میکنه.
اگر سؤالی بود بپرسید بچهها
@دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا
@دانش-آموزان-آلاء
@یازدهم
@دوازدهم
PicsArt_06-08-06.31.37.jpg
PicsArt_06-08-06.31.54.jpg
PicsArt_06-08-06.32.14.jpg
PicsArt_06-08-06.33.29.jpg
PicsArt_06-08-06.34.09.jpg
توضیحاتی که احساس میکنم نیازه بگم:
سؤال ۱۵) -
سؤال ۱۶) برای مورد ب اگر کنایه رو هم نوشته باشید و مصحح باانصاف باشه میتونه نمره رو بهتون اختصاص بده. علاوه بر اینکه این پاسخنامه هم درحال حاضر پاسخنامهٔ قطعی آزمون نیست و ممکنه کنایه هم به این پاسخنامه اضافه بشه.
سؤال ۱۷) اصلا صورت سؤال داره تقلب میده. آرایهٔ بارز حماسه جز اغراق چیه؟!
سؤال ۱۸) -
سؤال ۱۹) -
سؤال ۲٠) -
سؤال ۲۱) بخایید دندان به دادن کین یعنی با دندان نفرت جوید. با کنایه بخوایم بگیم، یعنی از طرف نفرتزده شد.
از فرط هیجان لُکّه دویدن... لُکّه دویدن جوریه که نه میدوی نه قدم میزنی. یک جور شوق و ذوقی داخلش هست. تند راه رفتن رو میگن.
سؤال ۲۲) صبح این مطلب رو به بچهها توضیح دادم. هستم و مستم در صورت سؤال قافیهست. پس قالب مثنویه. یکی از بچهها گفت خب ممکنه بیت اول یک غزل باشه. حرف درستیه. اما صورت سؤال چهار کلمهٔ مهم داره. «لیلی و مجنون» و «داستان منظوم». حتی اگر ندونید کل لیلی و مجنون مثنویه، اینکه بدونید با داستان منظوم طرفید، به قطع با مثنوی طرفید. بهترین و درستترین قالب برای داستانهای بلند نوشتن مثنویه. با قالبهای دیگه به هیچ وجه نمیشه داستان طولانی نوشت. دلیلش هم مشخصه. تمام شدن قافیه.
پس سر امتحان مهمتر از هرچیز دیگه اینه که حواس جمع باشین.
سؤال ۲۳)«حضور سنگین». «جواب تلخ».
سؤال ۲۴) -
سؤال ۲۵) -
سؤال ۲۶) -
سؤال ۲۷) عذرخواهم ولی قسمت الفش واقعا وحشیه =))))
و باقی قسمتا آنچنان عجیب نیستن. خصوصا که اگر وزن اشعار رو بشناسید، کما اینکه من قبلا هم تاپیکش رو زدم، به راحتترین شکل ممکن گزینهٔ جیم رو جواب میدین.
درنهایت به عقیدهٔ من ۸ سؤال آسون، ۳ سؤال متوسط و ۲ سؤال سخت توی این قسمت وجود داره و این رو برای دوستانی مینویسم که بیخود و بیجهت استرس دارن!
سؤالی بود بپرسید بچهها
@دانش-آموزان-آلاء
@دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا
@یازدهم
@دوازدهم
PicsArt_06-08-06.29.40.jpg
PicsArt_06-08-06.31.16.jpg
PicsArt_06-08-06.33.00.jpg
این سؤالات چون بیشتر جنبهٔ حفظ کردنی داره و نه تحلیلی و درواقع خود پاسخنامه برای پاسخ گرفتن کفایت میکنه، من خیلی توضیح خاصی ندارم. صرفا مطالبی که احساس کنم لازمه مرور کنم براتون رو بازگو میکنم.
سؤال ۱) حواستون به تیپ سؤال باشه بچهها. من خودم اول موقع خوندن فکر کردم باید در حد عبارت دو کلمه پیدا کنم که ترادف معنایی دارن.
سؤال ۲) گَشَن معنی فلح، نر هم میده ولی اینجا معنی انبوه داره.
سؤال ۳) -
سؤال ۴) حواستون هم باشه که سَباحت یعنی شنا کردن
سؤال ۵) حواستون باشه که مُهْمَل یعنی حرف پوچ و بیارزش، اراجیف... که اصلا شکل خوندنش هم با مَحمِل فرق داره.
اینم بگم که به صفیر هم دقت کنید. صفیر یعنی آواز و بانگ، سفیر یعنی رسول و فرستاده.
سؤال ۶) تفاوت زهاب و ذهاب رو هم در نظر داشته باشین. ذهاب یعنی رفتن.
سؤال ۷) اینجا محضر یعنی «استشهادنامه». درحال حاضر دچار تحول معنایی شده. پس برای همین با «اختلاف» اتفاق یکسانی داره.
سؤال ۸) اصلا صفت بیانی چیه؟!
صفت بیانی صفتیه که چگونگی، حالت، فاعلی یا مفعولی بودن یک اسم رو برای ما توضیح میده که چند شکل داره:
صفت ساده: مثل خوب، مهربان، آسوده و...
صفت فاعلی:
فاعلیها از ترکیب بن مضارع افعال با پسوندهایی مثل «ـَنده، گار، گر، ار، ان و...» ساخته میشه. مثل چی؟
آفریدگار، بیننده، گوینده، کارگر و الی آخر...
صفت مفعولی:
این دفعه رو بن ماضی رو داریم و به آخرش «ـه» اضافه میکنیم. مثل چی؟
نوشته، گفته، پخته، سوخته و الی آخر...
صفت نسبی:
وقتی به کار میره که چیزی رو به کسی نسبت بدیم. معمولا هم اسامی و ضمایر با پسوندهای «ان، گان، یان، ی و...» ترکیب میشن. مثل چی؟
ایرانی، سیاهی، نامی، قربانی و الی آخر...
الآن توی مثالای بالا، اینجوری میشه:
منسوب به ایران
منسوب به سیاه
منسوب به نام
منسوب به قربان
صفت لیاقت:
لیاقت هم وقتیه که داریم به چیزی لیاقت چیزی رو اطلاق میکنیم. معمولا با همون «ی» به کار میره. یه طورایی، انگار داریم لیاقت رو بهش نسبت میدیم! مثل چی؟
خوردنی، دیدنی، بوسیدنی، بوئیدنی و الی آخر...
حالا برگردیم به سؤال!
یک رو ببینید:
سحرزاد
زخمدار
جهانآفرین
نیلیپوش
به سه تای آخری میگیم صفت مرخم. یعنی چی؟ مرخم یعنی دمبریده.
اینا در اصل صفت فاعلی بودن. به این شکل:
زخمدارنده
جهانآفریننده
نیلیپوشنده
و اون آخرشون حذف شده. پس اینا یه نوع صفتن و سحرزاد جوابه.
و توی مورد ب
ایرانی
کبریایی
شکاری
صفت نسبی هستن.
درحالی که قطعا نورانی به معنی منسوب به نوران نیست.
سؤال ۹) -
سؤال ۱٠) -
سؤال ۱۱) -
سؤال ۱۲) الف) صادقانه بخوام بگم خود من سر جلسه اگه با این سؤال مواجه بشم درود میفرستم بر اموات طراح. چونکه اصلا مشخص نیست دقیقا داره چی میپرسه و چی میخواد! بگذریم...
ب) واو وا ربطه.
زره لخت لخت است و قبا چاک چاک است.
ج) -
سؤال ۱۳) -
سؤال ۱۴) -
آسون یا سخت بودن سؤالا رو میخواستم مشخص کنم که الکی دلتون نلرزه از سؤالا.
ولی خب به نظزم توی قلمروی زبانی و املا سختی و آسونی مشخص کردن غلطه. چونکه بسته به حفظیاتتونه و ممکنه از مطالعه و دانش مطالعاتی بیاد. اما سر دو قلمروی بعدی مشخص میکنم...
اگر سؤالی بود بپرسید.
@یازدهم
@دوازدهم
@دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا
تشبیه
-
۱.گیتی به خز تشبیه شده درنتیجه خز مشبه به است
۲.خاره همون سنگ خاراست بیت سختیه بنظرم تشبیه هاش ایناست ۱.هبوب باد به باره افکن بودن ۲.هبوب باد به خاره در(یعنی وزش باد مثل یک سنگ باارزش سفت و سنگین است البته بنظرم) ۳.خاره به در
۳.معدن علم هم تشبیه داره (علم به معدن)
۴.اهن وش یعنی مانند اهن و دو تشبیه داره۱. زبان به سنگ ۲. زبان به اهن
۵.مشبه یوسف است که به گل تشبیه شده
۶. مشبه تو هردو (ی) میشه
۷.دو تشبیه داره ۱.لاله به ندیم شاه ۲. گل های لاله به تخت
۸.زلف مثل انسان سر دارد درنتیجه اضافه ی استعاریه
۹.خیر فقط یک تشبیه داریم
۱۰.اره هست (من مثل زر باارزش هستم)
۱۱. دهنم راصاف کردی دهنت صاف شود -
علیم
بابا...
چه کردین
11 چی میگه خخخ -
۱.گیتی به خز تشبیه شده درنتیجه خز مشبه به است
من اشتباهی به جای مشبه نوشته بودم مشبه به خخ
آره خز مشبه به عه
ولی مگه شمام نمیگین گیتی به خز تشبیه شده؟
کتاب گفته گرد به خز! چطوری؟۲.خاره همون سنگ خاراست بیت سختیه بنظرم تشبیه هاش ایناست ۱.هبوب باد به باره افکن بودن ۲.هبوب باد به خاره در(یعنی وزش باد مثل یک سنگ باارزش سفت و سنگین است البته بنظرم) ۳.خاره به در
کتاب میگه کلا تشبیه نداره خخخ
البته با تشبیه اولتون مخالفم چون باره افکن صفته و نمیتونه مشبه به باشه
ولی اون دوتا به نظر درست میان
مشکل چیه؟۳.معدن علم هم تشبیه داره (علم به معدن)
تشبیه نگرفته !
؟؟؟۴.اهن وش یعنی مانند اهن و دو تشبیه داره۱. زبان به سنگ ۲. زبان به اهن
دقیقا همینو میگم ولی زبان به آهنو ننوشته!
؟؟؟۵.مشبه یوسف است که به گل تشبیه شده
فک کنم گل مث یوسفه
۶. مشبه تو هردو (ی) میشه
ایول
: )۷.دو تشبیه داره ۱.لاله به ندیم شاه ۲. گل های لاله به تخت
گفته مصرع اول به مصرع دوم تشبیه شده!
خو گل به تخت چی پ؟۸.زلف مثل انسان سر دارد درنتیجه اضافه ی استعاریه
احسنت
ولی زلف سخن هم باید یه چیزی میگرفت دیگه
نه تو تشبیهیا آوردتش نه تو استعاریا!۹.خیر فقط یک تشبیه داریم
بله بله بازم ایول
۱۰.اره هست (من مثل زر باارزش هستم)
فقط اکسیر عشقو گرفته:(
۱۱. دهنم راصاف کردی دهنت صاف شود
دلمان را شاد کردی دلت شاد شود:)))
-
تشبیه گفته است:
سلام
میشه اگه بلدین کمک کنین؟1- ز روی بادیه برخاست گردی / که گیتی کرد همچون خز ادکن
مگه مشبه به گیتی نیست؟ پاسخنامه گفته گرد مشبه به عه!از ظرف شراب گردی برخاست که گیتی را چون خز تیره و سیاه کرد ... گیتی مشبه خز مشبه به
2- برآمد بادی از اقصای بابل / هبوبش خاره درّ و باره افکن( هبوب:وزش)
اولا خاره در ینی چی؟ بعد تو این بیت تشبیه داریم؟از دوردست های بابل بادی بلند شد که وزشش سنگ خاره شکافنده و اسب بر زمین افکن است ... خاره در و باره افکن هر دو صفت هستن ... تشبه نداریم
3- معدن علم است دل, چرا بنشاندی/ جور و جفا را در این مبارک معدن
دل به معدن علم تشبیه شده
خود معدن علم چرا تشبیه نداره؟ علم مگه به معدن تشبیه نشده؟دل معدن علم است ، چرا جور و جفا را در این معدن مبارک بنشاندی ... دل مشبه معدن علم مشبه به ؛ معدن علم اضافه تشبیهی
4- این زبان چون سنگ و هم آهن وش است
زبان به سنگ تشبیه شده
اینکه میگه آهن وش معنیش مگه مانند آهن نیست؟ وش چه معنی ای میسازه؟ آهن مشبه به نیست چرا؟این زبان مانند سنگ است و آهن وش است ... زبان مشبه ، سنگ مشبه به ؛ آهن وش صفته ... زبان آهن وش
انگار میگیم پدر خوب است... خوب صفته...
وش پسوند صفت سازه5- صلای یوسف گل شد جهانگیر
مشبه گله یا چی؟دعوت یوسف گل جهانی شد ... یوسف گل اضافه تشبیهی ، یوسف مشبه گل مشبه به ... مثل لب لعل
-
@azma اسم کتابت چیه؟؟؟
6 و9: حل شد
3و4و8و10: ارایه تشبیه و استعاره رو باید کامل میگفت ولی نمیشه گفت غلطه(معدن علم داره.زبان به اهن داره.زلف سخن داره.اکسیر عشق هم داره)
5:گل را به چیزی تشبیه نمیکنن ،بلکه بقیه چیزارو به گل تشبیه میکنن چون گل خودش مظهر زیباییه مثلا نشنیدی میگیم چه پسر گلی یعنی پسر رو به گل تشبیه میکنیم
1 و 2: تو هردو مورد حواسم نبود واشتباه کردم تو 1 گرد به خز تشبیه شده و تو 2 درست گفتی باره افکن صفته و خاره در هم صفته (در ،درنده است نه مروارید )بنابراین خاره در یعنی شکافنده سنگ خارا تشبیه دومم هم اشتباهه بنابراین این بیت کلا تشبیه نداره و کتاب درست گفته البته توکنکور بعیده ازاینا بدن
7: این مورد رو هردو درست گفتیم ولی تشبیه مرکب هست یکم سخته ،تو تشبیه مرکب همیشه حداقل باید یکی از طفرین تشبیه یک جمله باشد که اینجا صادقه و مصرع دوم حکم ی جمله داره (گفتم توضیحش سخته) ولی اینو بدون هردو جواب درسته (تو تشبیه مرکب ،طرفین تشبیه حتما مصرع اول دومن ولی تو همون عادی برو چون تو کنکور تعداد رو میپرسن ن طرفین تشبیه) -
@azma در تشبیه گفته است:
6- تا در شجاعت شیر ربانیستی
مشبه ش مگه محذوف نیست؟ (تو) / محذوفه یا (ی) در ربانیستی میشه؟
تاکیمیای عشق بیابی و زر شوی چطور؟ ی مشبه عه؟شناسه مشبه هست
7- به چمن خرام و بنگر بر تخت گل که لاله / به ندیم شاه ماند که به کف ایاغ دارد
تشبیهاشو مشخص میکنین؟در چمنزار با وقار و ناز راه برو و به تخت گل نگاه کن که لاله مثل ندیم شاه در دستش جام شراب دارد... لاله مشبه ، ندیم شاه مشبه به ؛ تخت گل ... تخت مجاز از سلطنت و تاج تخت ... گل استعاره از یار ، میگه سلطنت یارم رو ببین که لاله ( میتونه ایهام باشه یا استعاره و ایهام تناسب ) مثل ندیمه جام شراب در دست هست ... لاله وظیفه اون شراب دار فرعون بود یوزارسیف خوابشو تعبیر کرد داره خخخخ
8- کس چو حافظ نگشود از رخ اندیشه نقاب/تا سر زلف سخن را به قلم شانه زدند
گفته سرزلف اضافه استعاریه. چطوری دقیقا؟!
زلف سخن استعاری باید باشه که! ولی اصلا بهش اشاره نکرده!چرا؟از آن زمان که با قلم به شانه زنی زلف سخن پرداخته اند تا به امروز هیچ کس چون حافظ پرده از چهره اندیشه بر نگرفته است... رخ اندیشه اضافه استعاری ؛ سر زلف اضافه استعاری ؛ زلف سخن اضافه استعاری
9- سرو را در نظر آرند به یاد قد تو / گرد گلزار بر آنند که بوی تو کشند
قد مانند سروه قبول
ولی مگه تو محذوف به گل تشبیه نشده ( گرد گلزار بوی تو کشند ) ؟معنی مشخصه
مصراع اول تشبیه ترجیحی داره ... یعنی نه تنها قد یار رو به سرو تشبیه کرده ترجیح داده! یعنی به خاطر اغراق در عالم خیال جای مشبه و مشبه به رو عوض کرده... مصرع دومم به نظر من مثل مصرع اول ... البته ادبیات خیلی سلیقه ای هست... بوی یار رو به بوی گل نه تنها تشبیه کرده بلکه ترجیح داده10- اکسیر عشق بر مسم افتاد و زر شدم
زر شدم تشبیه نی مگه؟اکسیر عشق اضافه تشبیهی ، زر شدم تشبیه
ممنون از شمایی که وقت میذاری
خواهش میکنم گلم
شما هم به من کمک کردید همین درس فارسی -
بچه ها بیاین منم سوال فارسی دارم هنوز جوابشو پیدا نکردم
https://forum.alaatv.com/topic/7592/ادبیات-و-زبان-فارسی-اشکال/9
-
چه خبره اینجا؟
چقد خوبین شماها آخه
[اشک در چشمانش حلقه میزند] -
yasamanbanu در تشبیه گفته است:
از دوردست های بابل بادی بلند شد که وزشش سنگ خاره شکافنده و اسب بر زمین افکن است ... خاره در و باره افکن هر دو صفت هستن ... تشبه نداریم
ایول مرسی
پس در فتحه داره هوم؟این زبان مانند سنگ است و آهن وش است ... زبان مشبه ، سنگ مشبه به ؛ آهن وش صفته ... زبان آهن وش
انگار میگیم پدر خوب است... خوب صفته...
وش پسوند صفت سازهوش پسوند شباهت نیست پس آره؟
-
yasamanbanu در تشبیه گفته است:
در چمنزار با وقار و ناز راه برو و به تخت گل نگاه کن که لاله مثل ندیم شاه در دستش جام شراب دارد... لاله مشبه ، ندیم شاه مشبه به ؛ تخت گل ... تخت مجاز از سلطنت و تاج تخت ... گل استعاره از یار ، میگه سلطنت یارم رو ببین که لاله ( میتونه ایهام باشه یا استعاره و ایهام تناسب ) مثل ندیمه جام شراب در دست هست ... لاله وظیفه اون شراب دار فرعون بود یوزارسیف خوابشو تعبیر کرد داره خخخخ
اووووف تخت گل عالی بود دمت گرم
-
@azma در تشبیه گفته است:
yasamanbanu در تشبیه گفته است:
از دوردست های بابل بادی بلند شد که وزشش سنگ خاره شکافنده و اسب بر زمین افکن است ... خاره در و باره افکن هر دو صفت هستن ... تشبه نداریم
ایول مرسی
پس در فتحه داره هوم؟بله ...
این زبان مانند سنگ است و آهن وش است ... زبان مشبه ، سنگ مشبه به ؛ آهن وش صفته ... زبان آهن وش
انگار میگیم پدر خوب است... خوب صفته...
وش پسوند صفت سازهوش پسوند شباهت نیست پس آره؟
چرا هست ... پسوند شباهت هست از لحاظ معنی... پسوند صفت ساز هست از لحاظ دستور... اسم رو صفت میکنه
آهن اسمه ولی آهن وش صفته ... اگر میگفت زبان آهن است تشبیه داشتیم ، اما در " زبان آهن وش است " تشبیه نداریم ... مثل اینه که میگیم لیمو تلخ است -
yasamanbanu در تشبیه گفته است:
چرا هست ... پسوند شباهت هست از لحاظ معنی... پسوند صفت ساز هست از لحاظ دستور... اسم رو صفت میکنه
آهن اسمه ولی آهن وش صفته ...ببین مثلا صدف وار تشبیه داره دیگه
وش مث وار عمل نمیکنه؟ -
@azma
خواهش میکنم
راستی تخت گل اضافه استعاری هم هستا چون گل استعاره از یار هست -
@azma در تشبیه گفته است:
yasamanbanu در تشبیه گفته است:
چرا هست ... پسوند شباهت هست از لحاظ معنی... پسوند صفت ساز هست از لحاظ دستور... اسم رو صفت میکنه
آهن اسمه ولی آهن وش صفته ...ببین مثلا صدف وار تشبیه داره دیگه
وش مث وار عمل نمیکنه؟وار پسوند شباهت هست و صفت ساز مثل دایره وار
و هم پسونده دارندگی هست و صفت ساز مثل امیدوار که صفت فاعل مرکب مرخم هست ( امید دارنده )نمیدونم!! اینو با شک نوشتم
شاید زبان آهن وش هست هم تشبیه باشه!اگر بگیم دندان مانند صدف است قطعا تشبیه چون صدف اسمه
ولی بگیم دندان صدف وار است
صدف وار صفته
نمیدونم چجور میشه..!به نتیجه رسیدین به منم بگین
سوال اینه
مشبه به باید اسم باشه یا میتونه صفت باشه -
yasamanbanu در تشبیه گفته است:
به نتیجه رسیدین به منم بگین
حتما: )
همه تونو دعا کردم
غافلگیر شدم
فک نمیکردم کسی حوصله جواب دادن داشته باشه -
yasamanbanu در تشبیه گفته است:
سوال اینه
مشبه به باید اسم باشه یا میتونه صفت باشهنه دیگه سوال این نبود خخ
صفت که نمیتونه باشه قطعا
به قول خودت مث همون پدر خوب
نکته اینجاست که صدف وار صفت نیست به نظرم
سوال سر اون وش عه که صفته یا نیست
ینی وش میتونه ادات تشبیه باشه مث وار؟
اشتباه میکنم؟
سوال این نیست؟