هرچی تو دلته بریز بیرون 3
-
SenatOr در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
آسمان ِ آبی در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
SenatOr همیشه حسرت نیمکت اول به دلم موند
خط قرمز من و دوستم بود
بیچاره های پشت سری تخته کلاسو نمیدیدن
خب همین دیگه همیشه اینقد غر میزدن که مجبور میشدم برم یه ردیف عقب تر
میگفتم بابا من چشمامم ضعیفههه نمیبینم عقب:face_with_stuck-out_tongue_winking_eye:
کل دبیرستان فک کنم ردیف دوم بودم فقط هر زنگی که حوصله درسو نداشتیم میرفتیم همهههههه عقب یهوو معلم میومد میدید دو ردیف جلو کلاااااا خالی
آسمان ِ آبی
آره دیگ من تفنگ دارم میز اول واسه منه -
SenatOr در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
آسمان ِ آبی در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
SenatOr همیشه حسرت نیمکت اول به دلم موند
خط قرمز من و دوستم بود
بیچاره های پشت سری تخته کلاسو نمیدیدن
خب همین دیگه همیشه اینقد غر میزدن که مجبور میشدم برم یه ردیف عقب تر
میگفتم بابا من چشمامم ضعیفههه نمیبینم عقب:face_with_stuck-out_tongue_winking_eye:
کل دبیرستان فک کنم ردیف دوم بودم فقط هر زنگی که حوصله درسو نداشتیم میرفتیم همهههههه عقب یهوو معلم میومد میدید دو ردیف جلو کلاااااا خالی
آسمان ِ آبی در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
SenatOr در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
آسمان ِ آبی در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
SenatOr همیشه حسرت نیمکت اول به دلم موند
خط قرمز من و دوستم بود
بیچاره های پشت سری تخته کلاسو نمیدیدن
خب همین دیگه همیشه اینقد غر میزدن که مجبور میشدم برم یه ردیف عقب تر
میگفتم بابا من چشمامم ضعیفههه نمیبینم عقب:face_with_stuck-out_tongue_winking_eye:
کل دبیرستان فک کنم ردیف دوم بودم
من حرف میزدم جلو بودم معلما حواسشون نبود
بیچاره ته ایا
فقط کافی بود جیک بزنن یا دبیرو نگا نکنن -
SenatOr در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
آسمان ِ آبی در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
SenatOr همیشه حسرت نیمکت اول به دلم موند
خط قرمز من و دوستم بود
بیچاره های پشت سری تخته کلاسو نمیدیدن
خب همین دیگه همیشه اینقد غر میزدن که مجبور میشدم برم یه ردیف عقب تر
میگفتم بابا من چشمامم ضعیفههه نمیبینم عقب:face_with_stuck-out_tongue_winking_eye:
کل دبیرستان فک کنم ردیف دوم بودم فقط هر زنگی که حوصله درسو نداشتیم میرفتیم همهههههه عقب یهوو معلم میومد میدید دو ردیف جلو کلاااااا خالی
آسمان ِ آبی در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
SenatOr در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
آسمان ِ آبی در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
SenatOr همیشه حسرت نیمکت اول به دلم موند
خط قرمز من و دوستم بود
بیچاره های پشت سری تخته کلاسو نمیدیدن
خب همین دیگه همیشه اینقد غر میزدن که مجبور میشدم برم یه ردیف عقب تر
میگفتم بابا من چشمامم ضعیفههه نمیبینم عقب:face_with_stuck-out_tongue_winking_eye:
کل دبیرستان فک کنم ردیف دوم بودم فقط هر زنگی که حوصله درسو نداشتیم میرفتیم همهههههه عقب یهوو معلم میومد میدید دو ردیف جلو کلاااااا خالی
من تجربه ش داشتم
کلا شیش تا نمیکت اضافی پخش کرده بودیم نقاط مختلف کلاس
-
همبشه اخرای زنگ تفریح بستنی میخریدم ک معلمه بگه برو بیرون بخور
ولی
یه بار مجبورم کرد بنندازم دورحتی یه گازم بهش نزده بودم
-
-
romisa در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
SenatOr در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
فقط من نیمکت اولی بودم پس
نه منم بودم
گاهی اوقات میرفتم آخر
معلما اخم میکردن
یه بار یکیشون گفت خبریه ؟ نه بگو درستو ادامه بده ها حیفه
حالا بیا و ثابت کن هیچی نیست
من کلاس تاریخ با کتاب زیست میرفتم اخر
معلمون همیشه مچم ومیگرفت
میگفت صندلی بیار بشین وسط کلاس
یا میز های اخر چندتا اضافه داشتیم
تکیه میدادم به دبوار پام دراز میکردم رو نمیکت
این جمله رو بارها شنیدممن سرم پایین بود زیست می خوندم دبیر تاریخ وبهداشت و...
میگفتن چی شده تو خودتی
الان وقت درسه هاااا@zahra-m1999 ما صندلیامون به زمین چسبیده بود شرایط واسه تقلب بیستههه بیست:smiling_face_with_open_mouth_cold_sweat:
-
romisa در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
revival در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
اینم ارهمن کلا از در ودیوار بالا میرم
مشاهده شده رفتم بالای کمد وغیره
یا زیر میز
واسه درس خوندن
البته قبل کنکور
بعد کنکور مینشتسم مرتب می خوندم -
روزی خواهم آمد ، و پیامی خواهم آورد. در رگ ها ، نور خواهم ریخت . و صدا خواهم در داد: ای سبدهاتان پر خواب! سیب آوردم ، سیب سرخ خورشید. خواهم آمد ، گل یاسی به گدا خواهم داد. زن زیبای جذامی را ، گوشواره ای دیگر خواهم بخشید. کور را خواهم گفت : چه تماشا دارد باغ! دوره گردی خواهم شد ، کوچه ها را خواهم گشت . جار خواهم زد: ای شبنم ، شبنم ، شبنم. رهگذاری خواهد گفت : راستی را ، شب تاریکی است، کهکشانی خواهم دادش . روی پل دخترکی بی پاست ، دب آکبر را بر گردن او خواهم آویخت. هر چه دشنام ، از لب ها خواهم بر چید. هر چه دیوار ، از جا خواهم برکند. رهزنان را خواهم گفت : کاروانی آمد بارش لبخند! ابر را ، پاره خواهم کرد. من گره خواهم زد ، چشمان را با خورشید ، دل ها را با عشق ، سایه ها را با آب ، شاخه ها را با باد. و بهم خواهم پیوست ، خواب کودک را با زمزمه زنجره ها. بادبادک ها ، به هوا خواهم برد. گلدان ها ، آب خواهم داد. خواهم آمد ، پیش اسبان ، گاوان ، علف سبز نوازش خواهم ریخت. مادیانی تشنه ، سطل شبنم را خواهد آورد. خر فرتوتی در راه ، من مگس هایش را خواهم زد. خواهم آمد سر هر دیواری ، میخکی خواهم کاشت. پای هر پنجره ای ، شعری خواهم خواند. هر کلاغی را ، کاجی خواهم داد. مار را خواهم گفت : چه شکوهی دارد غوک ! آشتی خواهم داد . آشنا خواهم کرد. راه خواهم رفت. نور خواهم خورد. دوست خواهم داشت ................................ #سهراب_سپهری
-
@zahra-m1999 ما صندلیامون به زمین چسبیده بود شرایط واسه تقلب بیستههه بیست:smiling_face_with_open_mouth_cold_sweat:
آسمان ِ آبی در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
@zahra-m1999 ما صندلیامون به زمین چسبیده بود شرایط واسه تقلب بیستههه بیست:smiling_face_with_open_mouth_cold_sweat:
تقلب هم میکردی پس
-
romisa در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
revival در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
اینم ارهکدوم دختری دقیقااا این شکلی تا حالا درس خونده؟
-
آسمان ِ آبی در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
@zahra-m1999 ما صندلیامون به زمین چسبیده بود شرایط واسه تقلب بیستههه بیست:smiling_face_with_open_mouth_cold_sweat:
تقلب هم میکردی پس
SenatOr در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
آسمان ِ آبی در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
@zahra-m1999 ما صندلیامون به زمین چسبیده بود شرایط واسه تقلب بیستههه بیست:smiling_face_with_open_mouth_cold_sweat:
تقلب هم میکردی پس
من یه قاعده دارم
از هیچکی تقلب نمی گیرم
به هبچکی هم تقلب نمی دم
هر کی خواست خودش از رو برگه بنویسه -
SenatOr در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
آسمان ِ آبی در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
@zahra-m1999 ما صندلیامون به زمین چسبیده بود شرایط واسه تقلب بیستههه بیست:smiling_face_with_open_mouth_cold_sweat:
تقلب هم میکردی پس
تقلب میرسوندم چون اونی که بلد نبودمو هیچکی اطرافم نمیدونست
تازه معلما بعد اینکه برگمو میدادم منو مراقب میذاشتن
حالا بیا و چش غره برو بگو تقلب ممنوع
-
@zahra-m1999 ما صندلیامون به زمین چسبیده بود شرایط واسه تقلب بیستههه بیست:smiling_face_with_open_mouth_cold_sweat:
آسمان ِ آبی در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
@zahra-m1999 ما صندلیامون به زمین چسبیده بود شرایط واسه تقلب بیستههه بیست:smiling_face_with_open_mouth_cold_sweat:
یه قاعده کلاس ما
یا امتحان لغومی کنید
یا سفید تحویل میدیم
اونم به مدیر مدرسه نه خود معلم -
من هیچوقت ثابت نبودم
هروقت معلم شیمی میومد میگفت؛استاد کجایی
(از سر مسخره ی اون دیگ منم استاد گفتن رو یاد گرفتم)