عاشقان ارباب ...!!!
-
سفیر حسین(ع) در کوفه
امام حسین(ع) نامهای به مردم کوفه نوشت[۳۳] و آن را به پسر عمویش مسلم بن عقیل داد تا عازم عراق شود و اوضاع و احوال آنجا را بررسی کند و به ایشان گزارش دهد.[۳۴] مسلم پس از رسیدن به کوفه در خانه مختار بن ابی عبید ثقفی،[۳۵] و بنابر برخی روایات در خانه مسلم بن عوسجه ساکن شد.[۳۶] شیعیان به محل اقامت مسلم رفت و آمد میکردند و او نامه امام را برای آنان میخواند.[۳۷] مسلم آغاز به گرفتن بیعت برای امام حسین(ع) کرد.[۳۸]در کوفه ۱۲۰۰۰[۳۹] یا ۱۸۰۰۰[۴۰] و یا بیش از ۳۰۰۰۰ نفر[۴۱] با امام حسین(ع) بیعت کردند و برای همراهی امام اعلام آمادگی کردند. مسلم نامهای به امام نوشت و پرشماری بیعتکنندگان را تأیید کرد و امام را به کوفه فراخواند.[۴۲]
یزید هنگامی که خبر بیعت مردم با مسلم و نرمش نعمان بن بشیر (حاکم آن زمان کوفه) با آنان را شنید، ابنزیاد را (که آن هنگام حاکم بصره بود) به حکومت کوفه نیز منصوب کرد.[۴۳] ابن زیاد پس از ورود به کوفه به جستجوی بیعت کنندگان پرداخت و سران قبایل را تهدید کرد.[۴۴]
روایات تاریخی از ترس مردم بر اثر تبلیغات همراهان عبیدالله و پراکنده شدن سریع آنان از اطراف مسلم حکایت دارند، تا جایی که شبهنگام مسلم تنها ماند و جایی برای خفتن نداشت[۴۵] و در نهایت پس از درگیری، با اماننامه محمد بن اشعث تسلیم[۴۶] به قصر آورده شد؛ ولی ابن زیاد، امان پسر اشعث را بیجا خواند و دستور داد سر مسلم را از بدن جدا کنند.[۴۷]
بنابر برخی گزارشهای تاریخی، مسلم که نگران امام حسین(ع) بود، به عمر بن سعد که قریشی بود وصیت کرد. نخستین وصیت مسلم این بود که عمر کسی را نزد امام بفرستد و آن حضرت را از آمدن به کوفه منع کند.[۴۸] در منطقه زباله پیام مسلم که هنگام شهادت به عمر بن سعد گفته بود، به دست امام رسید.
-
حرکت از مکه به سمت کوفه
امام حسین(ع) پس از چهار ماه و پنج روز اقامت در مکه، در روز سهشنبه، هشتم ذی حجه[۴۹] (همان روزی که مسلم در کوفه قیام کرد) به همراه ۸۲ نفر[۵۰] (که ۶۰ نفر آنان از شیعیان کوفه بودند)[۵۱]، مکه را به سوی کوفه ترک کرد.
برخی از مورخان و محدثان از جمله شیخ مفید نوشتهاند امام حسین(ع) برای خارج شدن از مکه، نیت خود را از حج به عمره مفرده برگرداند و از احرام خارج شد؛[۵۲] اما برخی با تکیه بر شواهد تاریخی و روایی گفتهاند امام حسین از ابتدا نیت عمره مفرده کرده بود و پس از انجام اعمال آن، از مکه خارج شد.[۵۳](رجوع کنید به: حج ناتمام)
در یک ماه آخر اقامت امام حسین(ع) در مکه که احتمال سفر آن حضرت به کوفه میرفت، برخی از جمله عبداللّه بن عبّاس نزد حضرت آمدند تا ایشان را از سفر به کوفه منصرف کنند؛ ولی توفیقی نیافتند.
پس از خروج امام حسین(ع) و یارانش از مکه، یحیی بن سعید فرمانده پاسبانان عمرو بن سعید بن عاص -فرماندار مکه - با گروهی از یارانش، راه را بر حسین(ع) بستند؛ ولی حضرت اعتنایی نکرد و به راهش ادامه داد.[۵۴]
-
مسیر مکه به کوفه
منزلگاههای کاروان امام حسین(ع) از مکه به سمت کوفه به این ترتیب است: ۱. بستان بنی عامر، ۲. تنعیم (تصرف کاروانی که بحیر بن ریسان حمیری کارگزار یزید در یمن از صفایا –غنایم برگزیده- به شام میفرستاد)، ۳. صفاح (ملاقات حضرت با فرزدق شاعر)، ۴. ذات عرق (ملاقات حسین(ع) با بشر بن غالب و نیز با عون بن عبدالله بن جعفر...)، ۵. وادی عقیق، ۶. غمره، ۷. ام خرمان، ۸. سلح، ۹. افیعیه، ۱۰. معدن فزان، ۱۱. عمق، ۱۲. سلیلیه، ۱۳. مغیثه ماوان، ۱۴.نقره، ۱۵. حاجر (فرستادن قیس بن مسهر به کوفه)، ۱۶. سمیراء، ۱۷. توز، ۱۸. اجفر (برخورد حسین(ع) با عبدالله بن مطیع عدوی و نصیحت او به حسین(ع) برای بازگشت)، ۱۹. خزیمیه، ۲۰. زرود (پیوستن زهیر بن قین به کاروان حسین(ع) و دیدار با فرزندان مسلم و اطلاع از شهادت مسلم و هانی)، ۲۱. ثعلبیه، ۲۲. بطان، ۲۳. شقوق، ۲۴. زباله (اطلاع از شهادت قیس و پیوستن گروهی به حسین(ع) از جمله نافع بن هلال)، ۲۵. بطن عقبه (ملاقات حسین(ع) با عمرو بن لوزان و نصیحت او به حسین(ع) برای بازگشت)، ۲۶. عمیه، ۲۷. واقصه، ۲۸. شراف، ۲۹. برکه ابومسک، ۳۰. جبل ذی حسم (برخورد حسین(ع) با سپاه حر بن یزید ریاحی)، ۳۱. بیضه (خطبه معروف حسین(ع) برای یاران خود و حر)، ۳۲. مسیجد، ۳۳. حمام، ۳۴. مغیثه، ۳۵. ام قرون، ۳۶. عذیب (مسیر کوفه از عذیب به قادسیه و حیره بود، اما حسین(ع) راه را عوض کرده و در کربلا فرود آمد)، ۳۷. قصر بنی مقاتل (ملاقات حسین(ع) با عبیدالله بن حر جعفی و ردکردن دعوت حسین(ع) برای یاری)، ۳۸. قطقطانه، ۳۹. کربلا -وادی طف- (روز دوم محرم سال ۶۱ هجری ورود امام به کربلا).[۵۵]
امام در هر منزل برای جذب افراد یا روشنکردن ذهنها تلاش میکرد؛ از جمله در ذات عرق، شخصی با نام بشر بن غالب اسدی به امام رسید و اوضاع کوفه را آشفته توصیف کرد. حضرت سخن او را تأیید کرد. آن شخص از امام حسین(ع) درباره آیه «یوْمَ نَدْعُو کُلَّ أُنَاس بِإِمَامِهِم»[۵۶] پرسید. حضرت فرمود:
امامان دو دستهاند: دستهای که مردم را به هدایت میخوانند و گروهی که به ضلالت دعوت میکنند. کسی که امام هدایت را پیروی کند به بهشت میرود و کسی که امام ضلالت را پیروی کند، وارد جهنم میشود.[۵۷]
بشر بن غالب با امام همراه نشد؛ ولی بعدها او را دیدند که سر قبر امام حسین(ع) گریه میکند و از یارینکردن حضرت، اظهار پشیمانی میکند.[۵۸]در منطقه ثعلبیه نیز فردی به نام ابوهرّه ازدی به امام رسید و علت سفر را جویا شد. حضرت فرمود:
امویان مالم را گرفتند، صبر کردم. دشنامم دادند، تحمّل نمودم. خواستند خونم را بریزند، گریختم.ای ابوهره! بدان که من به دست فرقهای باغی(سرکش) کشته خواهم شد و خداوند لباس مذلّت را به طور کامل به تن آنان خواهد پوشاند و شمشیری بُرنده بر آنان حاکم خواهد کرد؛ کسی که آنان را ذلیل سازد.[۵۹]
فرستادن قیس بن مُسهر به کو -
مادرم در حرمت بین دعا گفت حسین
پدرم وقت زیارت بخدا گفت حسین
یک نفر در پس دیوار بقیع گفت حسن
دیگری درحرم کرب و بلا گفت حسین
تربتت گرد شفا و تو طبیب جانها
شاه هستی و ببین باز گدا گفت حسین
نوکری که به دلش داغ زیارت ماند و
نا امید از همه و از همه جا گفت حسین
نوکری که به غم عشق تو بیمار شد و
بین آن روضه به امید شفا گفت حسین
و نمازش که به یاد حرمت میشکند
چون به هر رکعت خود جای خدا گفت حسین
نوکری که سرخود را ز غمت بشکسته
نوکری که وسط هروله ها گفت حسین
و همان کس که دگربار سفر را بسته
با تعجب پدرش گفت کجا گفت حسین
صحن سقا،حرم عشق، دم شش گوشه
زیر آن قبه و در شور و نوا گفت حسین
و همان کس که کنار حرمت جان داد و
و همان تک نفس خاتمه را گفت حسین
و شب اول قبرش که رسید اربابش
نوکر ایستاد و به او گفت شما؟ گفت حسین… -
Omid Asia سلام
اولا خودتون هم گفتید بیشتر , یعنی هستن افرادی که خالصانه میرن هییت
دوما بستگی داره شما کجا رو ببینید , پیشنهاد میکنم یه بار به مسجد ارک یا مسجد امیر تهران یا کلی جاهای دیگه که کارشون رو خالصانه انجام میدن برید , مردم تو خیابون نشستن و مثل ابر بهاری گریه میکنن برای شهادت اماممون , هیچکس هم دنبال خوشگذرونی نیست -
فرستادن قیس بن مُسهر به کوفه
نقل شده چون امام حسین(ع) به منطقه بطنُ الرُّمّه رسید، برای کوفیان نامهای نوشت و از حرکت خود به سمت کوفه خبر داد.[۶۰] امام نامه را به قیس بن مسهر صیداوی سپرد. او وقتی به قادسیه رسید، گروهی از ماموران ابن زیاد راه را بر او گرفتند تا از او بازجویی کنند. قیس به ناچار نامه امام را پاره نمود تا دشمنان از مضمون آن آگاه نشوند. وقتی قیس را دستگیر کردند و نزد ابن زیاد آوردند، ابن زیاد به او گفت: «به خدا سوگند تو را هرگز رها نمیکنم؛ مگر آنکه نام افرادی که حسین(ع) برای آنها نامه فرستاده است بگویی، و یا اینکه بر منبر بروی و حسین(ع) و پدر و برادرش را ناسزا بگویی! در این صورت تو را رها میکنم وگرنه تو را خواهم کشت!» قیس قبول کرد و برفراز منبر رفت ولی به جای سب حسین(ع) گفت:
«من فرستاده حسین بن علی(ع) به سوی شما هستم، نزد شما آمدهام تا پیام او را برسانم. به ندای او لبیک گوئید.»
ابن زیاد دستور داد او را به بالای قصر دارالاماره بردند و به پایین افکنند.[ -
فرستادن عبدالله بن یقطر به کوفه
روایت شده که «امام حسین(ع) قبل از اطلاع از شهادت مسلم، برادر رضاعی (برادر شیری) خود –عبدالله بن یقطر-[۶۲] را به سوی مسلم فرستاد، که به دست حصین بن تمیم گرفتار و به نزد عبیدالله بن زیاد برده شد. عبیدالله دستور داد عبدالله بن یقطر را به بالای قصر دارالاماره برده تا در برابر مردم کوفه، امام حسین(ع) و پدر بزرگوارش را لعن کند! هنگامی که فرزند یقطر، بالای قصر رفت خطاب به مردم گفت:
«ای مردم! من فرستاده حسین(ع) فرزند دختر پیامبر(ص) شمایم؛ به یاری او بشتابید و بر پسر مرجانه بشورید.».[۶۳]
عبیدالله چون چنین دید فرمان داد تا او را از بالای قصر به زیر انداختند. او در حال جاندادن بود که مردی آمد و او را به قتل رساند.[۶۴] خبر شهادت عبدالله بن یقطر به همراه خبر شهادت مسلم و هانی در منزلگاه زباله به امام رسید.[۶۵] -
زیر تازیانه در خرابه های شام
که دیده است که جوجه کبوتری توفان زده را تیر و کمان حواله کنند؟آه، رقیه ! بالهای سوخته را طاقت سنگ نیست. لبهای تشنه ات را خاک پاشیدند و چشمان به اشک نشسته ات را آشنای تازیانه ها کردند.
خدایا! حجم این همه تاریکی را کدام خورشید، روشن میتواند کرد؟
فریاد جگرخراشت را در خشت خشت خرابه های شام مویه میکنم و وسعت رنجت را با کوهها در میان میگذارم. غبار اندوهت را هیچ بارانی نمیتوانده شست.
-
سه سالگیاش بر مدار عاشورا میچرخد.
اتفاقی که طنین خندههای کودکانهاش را به غارت میبرد
در عطش میماند و میگدازد.
فرات از چشمانش مهاجرت میکند.
بیپناهیاش، در تمام بیابانها تکثیر میشود
این سه سالگی اوست که در ویرانهای کنار کاخ سبز، به اهتزاز درآمده و مکر خاندان ابوسفیان را به زانو درآورده است. -
-
Omid Asia
همه جا همه نوع آدم هست
منم گفتم هم کسایی هستند که برای خود نمایی میرن و کسایی هستند که خالصانه میرن
در مورد گریه هم گفتم کجا برید
درضمن عزای سید شهدا مال خود امام حسینه و یخورده نامردیه درمورد چیزی که تو دل آدماس قضاوت کنیم (قضاوت مختص خداس)