هرچی تو دلته بریز بیرون 3
-
نوشتهشده در ۲۹ شهریور ۱۳۹۷، ۲۰:۳۹ آخرین ویرایش توسط اکالیپتوس انجام شده
@گل-یاس فک کنم تاپیک میخوایم با همیار سبحان ریاضی رو بترکونیم :)یا صفر تا صد ریاضیه تجربی تو این تاپیک ها فک کنم میتونی بپرسی
-
@گل-یاس فک کنم تاپیک میخوایم با همیار سبحان ریاضی رو بترکونیم :)یا صفر تا صد ریاضیه تجربی تو این تاپیک ها فک کنم میتونی بپرسی
نوشتهشده در ۲۹ شهریور ۱۳۹۷، ۲۰:۴۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده@اف-اس
یاعلی -
نوشتهشده در ۲۹ شهریور ۱۳۹۷، ۲۰:۴۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@گل-یاس در پناه حق شبت بخیر
-
نوشتهشده در ۲۹ شهریور ۱۳۹۷، ۲۰:۵۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
میوزد باد سردی ... در سکوتی عمیق و رویاخیز.... برف و مهتاب و کوهسار بلند..... جلوهها میکند خیالانگیز
-
نوشتهشده در ۲۹ شهریور ۱۳۹۷، ۲۰:۵۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۲۹ شهریور ۱۳۹۷، ۲۰:۵۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
So good so good
-
نوشتهشده در ۲۹ شهریور ۱۳۹۷، ۲۰:۵۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
نیمهشبها، آسمان را عالمی است آه! اگر این آسمان بی ماه بود!
فریدون مشیری -
نوشتهشده در ۲۹ شهریور ۱۳۹۷، ۲۰:۵۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@اف-اس
متوجه زیاد نشدم معنیشو -
نوشتهشده در ۲۹ شهریور ۱۳۹۷، ۲۰:۵۷ آخرین ویرایش توسط اکالیپتوس انجام شده
@Najafzadeh شبا دلتنگ مخاطبشه یجور تشبیه
.......
-
نوشتهشده در ۲۹ شهریور ۱۳۹۷، ۲۰:۵۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@اف-اس
شما هم ترک بودین؟ -
نوشتهشده در ۲۹ شهریور ۱۳۹۷، ۲۰:۵۹ آخرین ویرایش توسط اکالیپتوس انجام شده
@Najafzadeh بله . ترک اردبیل
-
نوشتهشده در ۲۹ شهریور ۱۳۹۷، ۲۱:۰۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@اف-اس
خیلی ترک داریم و خیلی اردبیلی
خوشحال شدم از اشناییتون
فعلا -
نوشتهشده در ۲۹ شهریور ۱۳۹۷، ۲۱:۰۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@Najafzadeh همچنین شبتون بخیر.
-
نوشتهشده در ۲۹ شهریور ۱۳۹۷، ۲۱:۳۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
بچه ها من تو دلی ورژن 2 گاهی میومدم. دو ماه پیش یه اتفاق عجیب افتاد که هنوزم ذهنمو مشغول کرده . Dr.bernosi که خیلی فعال بود یهو یه سری حرف گیج کننده و ترسناک زد و رفت... کسی فهمید آخرش قضیه چی بود ؟ منظورش چی بود؟
-
نوشتهشده در ۲۹ شهریور ۱۳۹۷، ۲۱:۴۸ آخرین ویرایش توسط بهاره انجام شده
- حالم خوبه...خیلی
احساس آرامش میکنم،
امشب یه داستان قشنگو تموم کردم... داستان مورد علاقه ام
پر از اتفاق، تلخ و شیرین...
پر از حس رفاقت...
تجربه...
خاطره...
یه احساس جدید...
و قشنگ تموم شد... یاد گرفتم و تونستم به ذهنم...به قلبم... به غرورم غلبه کنم
برای اینکه بتونم شبیه "فردی که میخوام بشم" باشم.
و الان مطمئنم من هنوزم اون آدم قبلی ام
قوی
صبور
محکم...
خدایا دوست دارمتا اینجای زندگیم خوش گذشت...، من اذیت شدم و تو اذیت شدی، من بزرگتر شدم و تو عزیزتر شدی
والان
هر سه آرومیم...
من
تو
و داستان مورد علاقه ام
- حالم خوبه...خیلی
-
نوشتهشده در ۲۹ شهریور ۱۳۹۷، ۲۱:۵۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
یه دو روز من نبودم همه خداحافظی کردن رفتن
من نباشم برکت از این فروم میره
کو آدم قدرشناس
دلم درد میکنه -
نوشتهشده در ۲۹ شهریور ۱۳۹۷، ۲۱:۵۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
شب بخیر بدن خسته های بیدار
-
نوشتهشده در ۲۹ شهریور ۱۳۹۷، ۲۲:۲۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
بچه ها من تو دلی ورژن 2 گاهی میومدم. دو ماه پیش یه اتفاق عجیب افتاد که هنوزم ذهنمو مشغول کرده . Dr.bernosi که خیلی فعال بود یهو یه سری حرف گیج کننده و ترسناک زد و رفت... کسی فهمید آخرش قضیه چی بود ؟ منظورش چی بود؟
نوشتهشده در ۲۹ شهریور ۱۳۹۷، ۲۲:۳۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده@Dr-mahmudi
کسی خبر ندارهههههه؟؟؟؟؟؟