ترک تحصیل یک بار برای همیشه!
-
نگران نباش رفیق، خیلی ها الان جایگاه فعلیشون مث توعه...
مث خود من..حتی شاید ازتوهم خخخخخیلی وضیعتم بدترباشه
ولی مهم جانزدن وتواین جایگاه فعلی ویاعقب نیومدنه.هیچ دانه ی گیاهی یه شبه درخت تنومند نمیشه.
اگه راحت بود این مسیر همه انجامش میدادن،ولی خب جوربزه میخواد،تللااااش میخواد، قوی بودن ازتممموم بهانه ها وسریع بودن ازثانیه هاوگذرزمان میخواد،توفقط شروع کن حتی فعلا باروزی 1ساعت
به قول معروف کاروتو کارباید یادگرفت..تواین دنیاهیچچ چیزغیرممکن نیست،به شرط اینکه توغیرممکنش نکنی
اگه بقیه تونستن توهم میتونی.وقتی خدابه آدم توانایی الماس وطلاشدن رو داده چرابایدبه حلب پاره بودن قانع شد؟شروع کن بقیشو بسپاربه خدا
اونننقدر ترمزبریده بخوون که رقیبارو پشت سربزاری
میدونم حرفام کلیشه ایه ولی همین حرفای کلیشه ای موفقیت های کلیشه ای وبزرگ وبزرگتری روبهت هدیه میکنه
امیدوارم ودعامیکنم که موفق بشی
یاعلی -
حداقل این یه سالو تمام تلاشتو بکن که برای درس خوندن کلی وقت هست تا هم وجدانت اسوده باشه هم این همه مدت مدرسه رفتنت حیف نشه بعد پدر و مادرت بهت امید دارن که برات خرج میکنن تو به خودت نداری؟ وضعیتت که بدرتر از من نیست زیره فشار روانی باشی
-
@آذر
تا حالا اسم گری واینرچاک رو شنیدی؟
یه داستان از گری وی:«توی سال ۲۰۰۶ شروع کردم به ساختن یه سری ویدیو توی یوتیوب.
قسمت اولش ۳۴ بازدید داشت،
پدر خودمو درآوردم و در طی ۳ سال ۳۰۰ قسمت ساختم،
قسمت ۳۰۰م، فقط ۶۸ بار دیده شد.
ولی همچنان به تلاش ادامه دادم، تا به اینجا رسیدم.
مسیر رشد و موفقیت اینطوریه، باید صبور باشید، سخت و بدون توجه به نتیجه کار کنید، پروسه رو دوست داشته باشید و از سختیهای راه لذت ببرید.»
برای مطالعه بیشتر : لینک -
خوشا به من که دست تو پرواز هدیه میکند...
شما خیلی به من لطف دارید دوستان
مستاصلم
کمی زمان لازم دارم خودمو پیدا کنم
بعد چند روز برمیگردم و تعریف میکنم
یا داستان تغییرم رو
یا داستان تسلیمم(تغییر مسیر، تسلیم هرچی!)
ممنونم ا ز همه تون
غافلگیر شدم
دعام کنید لطفا -
خوشا به من که دست تو پرواز هدیه میکند...
شما خیلی به من لطف دارید دوستان
مستاصلم
کمی زمان لازم دارم خودمو پیدا کنم
بعد چند روز برمیگردم و تعریف میکنم
یا داستان تغییرم رو
یا داستان تسلیمم(تغییر مسیر، تسلیم هرچی!)
ممنونم ا ز همه تون
غافلگیر شدم
دعام کنید لطفا -
تفال امشب:
-
تفال امشب:
-
خلاصه ش اینه که حس میکنم اگه قرار بود چیزی عوض بشه تابحال شده بود
دلم نمیخواد وقت کسی یا حتی فکرش رو بیخودی مشغول کنم
تصمیم گرفتم اگه فردا نخوندم پرونده کنکورمو ببندم
به مو رسیده و داره پاره میشه
شاید یه چیزی نگهم داشت
فقط واسه همین اینجام
چون حتی نتیجه فردامم از قبل مشخص به نظر میاد
24ساعت تا دور ریختن همه ی رویاهام فاصله دارم
سطل آشغالم بغل دستمه!
حداقل دعام کنین شاید ورق برگشت
همین!
یاعلی@آذر
سلام من شما رو نمیشناسم...وضعیتتون رو هم نمیدونم و خیلی چیزای دیگه..فقط یه جمله از اریک توماس هست که فک میکنم خیلی خیلی مفید باشه در اوج اینکه خیلی هم ممکنه ساده و الکی باشه
اریک توماس میگه:((تو که درد و رنجش رو کشیدی حداقل یه نتیحه ای ازش بگیر.گریه نکن که تسلیم بشی گریه کن که ادامه بدی))
موفق باشید دوست عزیز -
@آذر
سلام من شما رو نمیشناسم...وضعیتتون رو هم نمیدونم و خیلی چیزای دیگه..فقط یه جمله از اریک توماس هست که فک میکنم خیلی خیلی مفید باشه در اوج اینکه خیلی هم ممکنه ساده و الکی باشه
اریک توماس میگه:((تو که درد و رنجش رو کشیدی حداقل یه نتیحه ای ازش بگیر.گریه نکن که تسلیم بشی گریه کن که ادامه بدی))
موفق باشید دوست عزیز -
آذر تو صحبتهای عادیتم خیلی بار ادبی داره...بری سمت شعر گفتن و نوشتن و ادبیات معرکه س
-
یه روز تمام آرزوهات به حقیقت میپیوندن...صبور باش!
-
یه عکسنوشته از یه شهید بزرگوار, یادم انداخت متوسل بشم به ارواح طیبه ی این بالاتر از فرشته ها
اینکه یه عده چه تو این تاپیک و چه پی وی اینقدر زمان صرف کرده ن
اینکه دلهای پاکی، محبتشونو با دعا به سمتم روونه کرده ن
اینا مسئولیت منو بیشتر میکنه
با اینکه اندکی تلاش کردم این یکی دوروز و تکون کوچیکی خوردم
ولی انقد عصبی و ناخوش بودم که کتابهامو ریختم تو کمد و قفسه مو خالی کردم
نشستم پای نت و شرکتی که قرار بود توش کار کنم سرچ کردم
اشک میریختمو بی تفاوت به گریه هایی که دلمو به درد میاورد،
به شرایط زندگی تو تهران فکر میکردم و شروع مسیری که به واقع در شان استعدادم نمیدیدمش
قصد داشتم به طور جدی با خونواده م صحبت کنم
گفتم بذار یه بار دیگه این تاپیکو بخونم
آتیشم زدید!
به این فکر کردم که این سرمایه ی فکری رو خدا بی جهت بهم عنایت نکرده
مسیری رو باید پیمود که منطبق بر ارزش گزاری های فکری_معنوی خود شخص باشه
به احترام شما
به لطف خدا
به کمک شهدا و اهل بیت
یه بار دیگه تلاش میکنم
اینبار به هیچکدوم از هزاران باری که افتادم فکر نمیکنم
برای اولین و آخرین بار
راه میفتم
من ابدا نتیجه گرا نیستم
و خودمو در حصار نتیجه محبوس نمیکنم
پس از تراز و رتبه و دانشگاه فلان حرف نمیزنم
اما برای ادای دینم به شما بزرگواران، یک بار مثل خودم از جام بلند میشم
من هنوز همونم چون خدایی که اون الطاف رو شامل حالم کرد همیشه همون خداست
الله لایغیر مابقوم حتی یغیروا مابانفسهم
الهی به امید تو
راستی
پست اول خودم تو این تاپیکو دوباره خوندم
اینبار جوابمو لابلای حرفای خودم پیدا کردم
کلید حل مشکلم همون «یا علی» انتهای کامنتم بود
حالا که تاپیک زدم
حالا که عده ی دیگری جز خدا از احوالم مطلعن
تمام سعیمو میکنم تا اگه کسی تاپیکو خونده باشه و
توی دلش گفته باشه میفهممت، منم عین تو ام؛
یه تلنگری بخوری که اونی که عین اون بود تونست پاشه و راه بیفته
دوست همدردم
بیا یه بار از ته دلمون بگیم یاعلی
من اول محرم یه بار گفتم یاحسین و شد!
خودم خرابش کردم
بیا حرکت کنیم
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم
یاعلی(: -
یه عکسنوشته از یه شهید بزرگوار, یادم انداخت متوسل بشم به ارواح طیبه ی این بالاتر از فرشته ها
اینکه یه عده چه تو این تاپیک و چه پی وی اینقدر زمان صرف کرده ن
اینکه دلهای پاکی، محبتشونو با دعا به سمتم روونه کرده ن
اینا مسئولیت منو بیشتر میکنه
با اینکه اندکی تلاش کردم این یکی دوروز و تکون کوچیکی خوردم
ولی انقد عصبی و ناخوش بودم که کتابهامو ریختم تو کمد و قفسه مو خالی کردم
نشستم پای نت و شرکتی که قرار بود توش کار کنم سرچ کردم
اشک میریختمو بی تفاوت به گریه هایی که دلمو به درد میاورد،
به شرایط زندگی تو تهران فکر میکردم و شروع مسیری که به واقع در شان استعدادم نمیدیدمش
قصد داشتم به طور جدی با خونواده م صحبت کنم
گفتم بذار یه بار دیگه این تاپیکو بخونم
آتیشم زدید!
به این فکر کردم که این سرمایه ی فکری رو خدا بی جهت بهم عنایت نکرده
مسیری رو باید پیمود که منطبق بر ارزش گزاری های فکری_معنوی خود شخص باشه
به احترام شما
به لطف خدا
به کمک شهدا و اهل بیت
یه بار دیگه تلاش میکنم
اینبار به هیچکدوم از هزاران باری که افتادم فکر نمیکنم
برای اولین و آخرین بار
راه میفتم
من ابدا نتیجه گرا نیستم
و خودمو در حصار نتیجه محبوس نمیکنم
پس از تراز و رتبه و دانشگاه فلان حرف نمیزنم
اما برای ادای دینم به شما بزرگواران، یک بار مثل خودم از جام بلند میشم
من هنوز همونم چون خدایی که اون الطاف رو شامل حالم کرد همیشه همون خداست
الله لایغیر مابقوم حتی یغیروا مابانفسهم
الهی به امید تو
راستی
پست اول خودم تو این تاپیکو دوباره خوندم
اینبار جوابمو لابلای حرفای خودم پیدا کردم
کلید حل مشکلم همون «یا علی» انتهای کامنتم بود
حالا که تاپیک زدم
حالا که عده ی دیگری جز خدا از احوالم مطلعن
تمام سعیمو میکنم تا اگه کسی تاپیکو خونده باشه و
توی دلش گفته باشه میفهممت، منم عین تو ام؛
یه تلنگری بخوری که اونی که عین اون بود تونست پاشه و راه بیفته
دوست همدردم
بیا یه بار از ته دلمون بگیم یاعلی
من اول محرم یه بار گفتم یاحسین و شد!
خودم خرابش کردم
بیا حرکت کنیم
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم
یاعلی(:@آذر
خوشحالم که حالت خوبه
آذری
بانو
جا زدن کار تو نیست
کار ما نیست
وقتی دلمون راضی نمیشه بریم یه رشته دیگه بخونیم
وقتی می مونیم پشت کنکور
همه وهمه همه ش داره میگه تو نمی تونی فراموشش کنی
فقط سختی کار اینجاست که گاهی دلمون میگیره گاهی غبار می شینه رو علاقه مون گاهی نرسیدنا
آزارمون میده
اما کی میگه اینا شکسته
ماییم که شکست واسه خودمون تعریف می کنیم
یه دونه هزار سال می مونه زیر خاک وبعداجوانه میزنه
هزار سال ...
یه دونه هم اگه تلاش نکن حتی اگه مدت خفتگیش کمتر باشه ممکنه رشد نکنه
بحث اینه که هیچ راهی اسون نیست
هیچموفقیتی بی شکست نیست اصلا شکست چیه
نیاز به تلاش مجدد
پس خوشحال باش
که آلارم میگیری و ضعف هات قبل کنکور بر طرف می کنی
گل دختر یه چیزی به ذهنت بسپار
هدفت همیشه هست فقط گاهی مرورش کن گاهی تصورش کن در حد انگیزه گرفتن نه در حد اینکه همش تو رویا به سر ببری تو با تلاش چند باره بهش میرسی با شروع های مجدد نه با رویا نه با جا زدن
یادت باش مشکل خیلی از بچه ها ترس از شکست یاعادت به شکسته
نه اونقدر به گذشته ونشدن ها فکر کن که از ترس شکست مجدد جا بمونی
نه به این شکست ها عادت کن اجازه نده برات عادی بشه
از شکستت فقط درس بگیری
از درصد کمت فقط یاد بگیر که باید روش وساعت و... عوض کنی
تموم این فرایند واسه تیر ماه تو قراره اونجا نتیجه بگیری نه یه روزه نه دو روزه
تو با تلاش مجدد چیزی از دست نمی دی ته ته ش مثل قبل میشه ته ته ش دوباره بلند میشی (البته بازم میگم قرار نیست عادت کنی فقط قراره دیگه تمومش کنی نشدن های متوالی )
ما موفق شدنمون به تموم ادم های که دلشون واسه لبخندمون میتپه مدیون هستیم
پس نباید جا بزنیم
ولی مهم تر خودتی
واسه دل خودت
واسه اینده خودت
واسه اینکه شایسته ی رسیدنی تلاش کن دوباره و سه باره وهزار باره
نگو این بار اخره که تلاش می کنم
بگو این باره آخره که نا امید میشم
با خودت بگو حتی اگه هزار بار دیگه زمین بخورم دست از تلاش بر نمیدارم
موفق باشی بانو -
یه عکسنوشته از یه شهید بزرگوار, یادم انداخت متوسل بشم به ارواح طیبه ی این بالاتر از فرشته ها
اینکه یه عده چه تو این تاپیک و چه پی وی اینقدر زمان صرف کرده ن
اینکه دلهای پاکی، محبتشونو با دعا به سمتم روونه کرده ن
اینا مسئولیت منو بیشتر میکنه
با اینکه اندکی تلاش کردم این یکی دوروز و تکون کوچیکی خوردم
ولی انقد عصبی و ناخوش بودم که کتابهامو ریختم تو کمد و قفسه مو خالی کردم
نشستم پای نت و شرکتی که قرار بود توش کار کنم سرچ کردم
اشک میریختمو بی تفاوت به گریه هایی که دلمو به درد میاورد،
به شرایط زندگی تو تهران فکر میکردم و شروع مسیری که به واقع در شان استعدادم نمیدیدمش
قصد داشتم به طور جدی با خونواده م صحبت کنم
گفتم بذار یه بار دیگه این تاپیکو بخونم
آتیشم زدید!
به این فکر کردم که این سرمایه ی فکری رو خدا بی جهت بهم عنایت نکرده
مسیری رو باید پیمود که منطبق بر ارزش گزاری های فکری_معنوی خود شخص باشه
به احترام شما
به لطف خدا
به کمک شهدا و اهل بیت
یه بار دیگه تلاش میکنم
اینبار به هیچکدوم از هزاران باری که افتادم فکر نمیکنم
برای اولین و آخرین بار
راه میفتم
من ابدا نتیجه گرا نیستم
و خودمو در حصار نتیجه محبوس نمیکنم
پس از تراز و رتبه و دانشگاه فلان حرف نمیزنم
اما برای ادای دینم به شما بزرگواران، یک بار مثل خودم از جام بلند میشم
من هنوز همونم چون خدایی که اون الطاف رو شامل حالم کرد همیشه همون خداست
الله لایغیر مابقوم حتی یغیروا مابانفسهم
الهی به امید تو
راستی
پست اول خودم تو این تاپیکو دوباره خوندم
اینبار جوابمو لابلای حرفای خودم پیدا کردم
کلید حل مشکلم همون «یا علی» انتهای کامنتم بود
حالا که تاپیک زدم
حالا که عده ی دیگری جز خدا از احوالم مطلعن
تمام سعیمو میکنم تا اگه کسی تاپیکو خونده باشه و
توی دلش گفته باشه میفهممت، منم عین تو ام؛
یه تلنگری بخوری که اونی که عین اون بود تونست پاشه و راه بیفته
دوست همدردم
بیا یه بار از ته دلمون بگیم یاعلی
من اول محرم یه بار گفتم یاحسین و شد!
خودم خرابش کردم
بیا حرکت کنیم
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم
یاعلی(:@آذر این متن نوشتنش کار یه آدم با فهم ادبی معمولی نیست عزیزم تو تو ادبیات یه چیزی میشی اگه دنبالشو بگیری :)))
-
رفیق،
نه من و نه هیچکس دیگه تو این انجمن درک کاملی از و شرایطتت و چیزی که اینطوری تو رو به این مرز از نا امیدی سوق داده نداریم ولی مسلمه ک توی شرایط خوشایندی نیستی. حس سردرگمی داری، کلی جو منفی دورت هست. ولی فقط تو نیستی که داری این شرایط رو تجربه میکنی.
هممون با درد ها، معضلات، کمبود ها و هدف های متفاوت پا توی مسیری گذاشتیم که اولین لازمه ـش تسلیم نشدنه.
قصد ندارم برات روی منبر برم و امر و نهی کنم، حرفایه کلیشه ای که هر مشاور نمایی تکرار میکنه رو بهت تحویل بدم ولی فرایند آماده شدن برای کنکور و برنامه ریزی براش چیزی نیست که یک شبه باشه و انتظار داشته باشی همه چیز در طول این مدت ( از الان تا روز کنکور ) رند و روال باشه. چالش ها و سختی های خودش رو داره و مقابله کردن باهاشون همون هنر تسلیم نشدنه. فقط صبر، تفکر و مشورت و بعدش اتخاذ تصمیم های درست میتونه چالش ها رو حل کنه.میدونم، طاقت فرساست، سخته، ولی نباید جا زد.
و در آخر، خارج از حوزه درسی برات از Eminem مثال میزنم.
رپری که بار ها شکست خورد، توی رپ بتل های مختلف ( که نیازمند آمادگی بالایی برای رپ کردن در برابر حریف هستش! ) حتی نمیتونست دهن باز کنه و حرف بزنه بخاطر ترس و استرسش ولی مصمم بودنش باعث شد بهترین رپر تاریخ شناخته بشه.توی یکی از آثارش" Lose yourself" به صورت سوم شخص خودش رودر حین و بعد از یه رپ بتل دیگه توصیف میکنه که از شدت استرس نمیتونه حرف بزنه و با تمسخر و خنده بقیه صحنه رو ترک میکنه ولی بعدش میگه :
He's so mad, but he won't give up that easy. No
اون خیلی عصبانیه، ولی به این آسونیا تسلیم نمیشه، نه!نکته جالب اینجاست که خود این آهنگ هم جایزه اسکار گرفت :)))))
Mr_Ashkan یه نکته ای هم که فیلم داشت این بود که امینم وقتی موفق شد که خودش شروع کرد به تلاش کردن (فیلم 8mile)
-
@آذر این متن نوشتنش کار یه آدم با فهم ادبی معمولی نیست عزیزم تو تو ادبیات یه چیزی میشی اگه دنبالشو بگیری :)))
@Dr-mahmudi در ترک تحصیل یک بار برای همیشه! گفته است:
@آذر این متن نوشتنش کار یه آدم با فهم ادبی معمولی نیست عزیزم تو تو ادبیات یه چیزی میشی اگه دنبالشو بگیری :)))
میگن ریاضی دانی, شاعر شد.
ازش پرسیدن چرا ریاضیو رها کردی و به شعر گفتن رو آوردی؟
گفت به اندازه کافی خلاق نبودم
دل ما یه جا دیگه گیرهپ.ن: لطف داری شما(:
-
@Dr-mahmudi در ترک تحصیل یک بار برای همیشه! گفته است:
@آذر این متن نوشتنش کار یه آدم با فهم ادبی معمولی نیست عزیزم تو تو ادبیات یه چیزی میشی اگه دنبالشو بگیری :)))
میگن ریاضی دانی, شاعر شد.
ازش پرسیدن چرا ریاضیو رها کردی و به شعر گفتن رو آوردی؟
گفت به اندازه کافی خلاق نبودم
دل ما یه جا دیگه گیرهپ.ن: لطف داری شما(:
@آذر واقعا خوشحالم که باز میتونم در کنارت تو انجمن باشم ان شاءالله همیشه در مسیر پیشرفتت موفق باشی