هرچی تو دلته بریز بیرون 3
-
بهاره در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
f r در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
بهاره
منم عاشق قرمه سبزی امجونم تفاهم
-
بهاره در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
فقط سوتیای من
گشنه ام بود یه دوست شیطان دارم داشت مرتب عکس غذا بهم نشون میداد... یهو رسید به یه قرمه سبزی منم که عاااشق قورمه سبزی ام گفتم ژووووون دستت بره تو دستمدقیقا همون لحظه یه پسره خوشتیپ رد شد فک کرده بود اونو میگم
دیگه مگه ول میکرد
صدبارررر از جلومون رد شد.. بار اول کتشو باز کرد بار دوم آستینای کتشو داد بالا یعنی دیگه خواستم بگم داداش چه خبرته سفت بگیر بابا منظورم این قورمه سبزی بوددیگه گفتم لعنت بر شیطون خودمون پاشدیم رفتیم
من با افتخار لقب سوتیر(سوتی+er) اهدا میکنم
اختای چطوره؟@Syner در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
بهاره در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
فقط سوتیای من
گشنه ام بود یه دوست شیطان دارم داشت مرتب عکس غذا بهم نشون میداد... یهو رسید به یه قرمه سبزی منم که عاااشق قورمه سبزی ام گفتم ژووووون دستت بره تو دستمدقیقا همون لحظه یه پسره خوشتیپ رد شد فک کرده بود اونو میگم
دیگه مگه ول میکرد
صدبارررر از جلومون رد شد.. بار اول کتشو باز کرد بار دوم آستینای کتشو داد بالا یعنی دیگه خواستم بگم داداش چه خبرته سفت بگیر بابا منظورم این قورمه سبزی بوددیگه گفتم لعنت بر شیطون خودمون پاشدیم رفتیم
من با افتخار لقب سوتیر(سوتی+er) اهدا میکنم
اختای چطوره؟
حالا سوتی کلاس ادبیاتمو ندیدی
من دو واحد ادبیات با پرستاریای ترم دو برداشتم
بعد خیلی شیک و رسمی اون ردیف اول نشسته بودم کاملا جدی.. چون پسراشون خیلی مسخره ان و بچه ان کلا سعی میکنم سرکلاسشون جدی باشم نخندمالبته اگه بتونم
استاد یه ماجرایی تعریف کرد که اصلنم خنده مداشت من ذهنم رفت سمت یه چیزی لعنت به این ذهن منتو اون حالت جدی پوقی زدم زیر خنده یعنی صدای خندم کل کلاسو برداشت همه خندیدن
بعد دیگه استاد هرچی تعریف میکرد یه پسره اسکل اونور میگفت بخند بخندیعنی دهنم
اختای هم خوبه
سلام میرسونه دیروز آبشو خورده آفتابشو نخورده هنوز
-
-
-
-
@Syner در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
بهاره در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
فقط سوتیای من
گشنه ام بود یه دوست شیطان دارم داشت مرتب عکس غذا بهم نشون میداد... یهو رسید به یه قرمه سبزی منم که عاااشق قورمه سبزی ام گفتم ژووووون دستت بره تو دستمدقیقا همون لحظه یه پسره خوشتیپ رد شد فک کرده بود اونو میگم
دیگه مگه ول میکرد
صدبارررر از جلومون رد شد.. بار اول کتشو باز کرد بار دوم آستینای کتشو داد بالا یعنی دیگه خواستم بگم داداش چه خبرته سفت بگیر بابا منظورم این قورمه سبزی بوددیگه گفتم لعنت بر شیطون خودمون پاشدیم رفتیم
من با افتخار لقب سوتیر(سوتی+er) اهدا میکنم
اختای چطوره؟
حالا سوتی کلاس ادبیاتمو ندیدی
من دو واحد ادبیات با پرستاریای ترم دو برداشتم
بعد خیلی شیک و رسمی اون ردیف اول نشسته بودم کاملا جدی.. چون پسراشون خیلی مسخره ان و بچه ان کلا سعی میکنم سرکلاسشون جدی باشم نخندمالبته اگه بتونم
استاد یه ماجرایی تعریف کرد که اصلنم خنده مداشت من ذهنم رفت سمت یه چیزی لعنت به این ذهن منتو اون حالت جدی پوقی زدم زیر خنده یعنی صدای خندم کل کلاسو برداشت همه خندیدن
بعد دیگه استاد هرچی تعریف میکرد یه پسره اسکل اونور میگفت بخند بخندیعنی دهنم
اختای هم خوبه
سلام میرسونه دیروز آبشو خورده آفتابشو نخورده هنوز
-
-