ردپا
هرچی تو دلته بریز بیرون 3
-
دیشب گفتم فردا ساعت ۷.۵ میرم پشت تریبون سوتی تا چهار پایین نمیام
و
دقیقاااا نابود شدم
عاغا دهنم -
gooli77 در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
بهاره
مگ چیزه بدی گفتین
اصن حرف بقیه رو گوش ندین
بعدشم یادشون میره
ادمه دیه پیش میادچیز بد که نگفتم
عملی انجام دادم
-
چرا تغییرش دادن اخههه -
چرا تغییرش دادن اخههه
-
چرا تغییرش دادن اخههه
فاطمه ـ بوشهر چرا
فشرده تر شده نه
این بار قلم چی از گاج تقلید کرده
ب نظرم بهتره نگران نباشید -
فاطمه ـ بوشهر تغییر نکرده اونی ک من دیدم
کجاش تغییر کرده؟ :|SenatOr برا ازمونای مشترک برا ما سنگین ترش کردن
-
بهاره در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
دیشب گفتم فردا ساعت ۷.۵ میرم پشت تریبون سوتی تا چهار پایین نمیام
و
دقیقاااا نابود شدم
عاغا دهنمچیکار کردی
SenatOr در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
بهاره در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
دیشب گفتم فردا ساعت ۷.۵ میرم پشت تریبون سوتی تا چهار پایین نمیام
و
دقیقاااا نابود شدم
عاغا دهنمچیکار کردی
یعنی فقط بهت بگم منم که پررو ام به رو خودم نمیارم هرکی جا من باشه دیگه دانشگاه نمیره
یه جایی پام نمیدونم به لبه پله به کجا گیر کرد جلو دانشکده منم واسه اینکه زمین نخورم پریدم
یعنی به قول دوستم دومتر پریدم
بعد منه مسخره... تو این جور مواقع خندم میاد یعنی پاشیدم از خنده فقط به خودم میخندیدم خواستم بشینم رو زمین قشنگ بخندم دیگه دوستم دستمو گرفت خودشم میخندید حالا اینا هیچی
برگشتم دیدم یه جمعیت پسر... پشت سرم
از اسکلای پرستاری که از قضا یکیشون که میخواد سر به تن من نباشه اونجا بود
همه زل زده بودن به من و فکشون پایین بود از اون حرکتم منم جدی شدم و عصباتی گفتم چیه چی میگین ؟! فقط سکوت که حکم فرما بود و دوباره صحنه پریدنم اومد جلو چشمم پوقی زدم زیر خنده Nothing really matters :)
-
gooli77 در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
بهاره این نیز بگذرد
این نمیگذرع تا وقتیکه پونصد بار توئیت نشم
البته فعلا کسی جرات نکرده توئیت کنه -
SenatOr در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
بهاره در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
دیشب گفتم فردا ساعت ۷.۵ میرم پشت تریبون سوتی تا چهار پایین نمیام
و
دقیقاااا نابود شدم
عاغا دهنمچیکار کردی
یعنی فقط بهت بگم منم که پررو ام به رو خودم نمیارم هرکی جا من باشه دیگه دانشگاه نمیره
یه جایی پام نمیدونم به لبه پله به کجا گیر کرد جلو دانشکده منم واسه اینکه زمین نخورم پریدم
یعنی به قول دوستم دومتر پریدم
بعد منه مسخره... تو این جور مواقع خندم میاد یعنی پاشیدم از خنده فقط به خودم میخندیدم خواستم بشینم رو زمین قشنگ بخندم دیگه دوستم دستمو گرفت خودشم میخندید حالا اینا هیچی
برگشتم دیدم یه جمعیت پسر... پشت سرم از اسکلای پرستاری که از قضا یکیشون که میخواد سر به تن من نباشه اونجا بود
همه زل زده بودن به من و فکشون پایین بود از اون حرکتم منم جدی شدم و عصباتی گفتم چیه چی میگین ؟! فقط سکوت که حکم فرما بود و دوباره صحنه پریدنم اومد جلو چشمم پوقی زدم زیر خنده -
gooli77 در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
بهاره ایول ب سنگین و رنگین بودنتون
من کلا خیلی رسمی و جدی ام تو محیط دانشگاه
ولی امروز خدا قشنگ زد پس کله ام
یعنی همه فکشون پایین بود
