هرچی تو دلته بریز بیرون 3
-
revival در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
حس میکنم بالاخره دارم سرما میخورم
از گردن درد خوابم نبردSenatOr
دعاتون گرفت بالاخره
این شیر ژیان،زمین گیر شده
-
SenatOr در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
revival عههه.چقد خوشحال شدم
چونکه بد کردی،بترس ایمن مباش
زانکه تخم است و برویاند خداش -
هر بیت۶ چشم داره،در کل۴۲چشم
قشنگه شعرش
چو چشمت هرگزم چشمی به چشمم در نمیآید
به چشمانت که چشمم را به جز چشمت نمیبایدچو چشمت چشم آن دارد که ریزد خون چشم من
اگر چشمت به چشمانم زند چشمی بیاسایدهر آن چشمی که میبیند به غیر چشم او چشمی
چو چشمش چشم تو بیند ز چشمش چشمه بگشایدبه سوی چشم من چشمی، بکن ای نور چشم من
که تا چشمم ز چشمانت به چشمانی بیاسایدبه وعده چشم تو گفته: که چشمم را به چشم آرد
به چشمت هم شتابی کن که چشمم چشم میبایدچه دانی حال چشم من چو چشمت نیست در چشمم؟
که چشمم در غم چشمت چه خون از چشم پالایداگر چشمت به چشم آرد به چشم خویش سلمان را
خوشا چشمی که پیش چشم تو جانا به چشم آید -
هر بیت۶ چشم داره،در کل۴۲چشم
قشنگه شعرش
چو چشمت هرگزم چشمی به چشمم در نمیآید
به چشمانت که چشمم را به جز چشمت نمیبایدچو چشمت چشم آن دارد که ریزد خون چشم من
اگر چشمت به چشمانم زند چشمی بیاسایدهر آن چشمی که میبیند به غیر چشم او چشمی
چو چشمش چشم تو بیند ز چشمش چشمه بگشایدبه سوی چشم من چشمی، بکن ای نور چشم من
که تا چشمم ز چشمانت به چشمانی بیاسایدبه وعده چشم تو گفته: که چشمم را به چشم آرد
به چشمت هم شتابی کن که چشمم چشم میبایدچه دانی حال چشم من چو چشمت نیست در چشمم؟
که چشمم در غم چشمت چه خون از چشم پالایداگر چشمت به چشم آرد به چشم خویش سلمان را
خوشا چشمی که پیش چشم تو جانا به چشم آید -
SenatOr
منظورم اینه که حواست باشه جای خطرناکی نباشی اگه یوقت چیزی خواست بیفته رو تو نیفته
-
هر بیت۶ چشم داره،در کل۴۲چشم
قشنگه شعرش
چو چشمت هرگزم چشمی به چشمم در نمیآید
به چشمانت که چشمم را به جز چشمت نمیبایدچو چشمت چشم آن دارد که ریزد خون چشم من
اگر چشمت به چشمانم زند چشمی بیاسایدهر آن چشمی که میبیند به غیر چشم او چشمی
چو چشمش چشم تو بیند ز چشمش چشمه بگشایدبه سوی چشم من چشمی، بکن ای نور چشم من
که تا چشمم ز چشمانت به چشمانی بیاسایدبه وعده چشم تو گفته: که چشمم را به چشم آرد
به چشمت هم شتابی کن که چشمم چشم میبایدچه دانی حال چشم من چو چشمت نیست در چشمم؟
که چشمم در غم چشمت چه خون از چشم پالایداگر چشمت به چشم آرد به چشم خویش سلمان را
خوشا چشمی که پیش چشم تو جانا به چشم آید