هرچی تو دلته بریز بیرون 3
-
بهش میگم کار دارم میشه بذارید واسه بعد
میگه نه فردا باس شروع کنیم دیگه
بردنمون آقا
کانهو در گونی
صوفی :کار ؟


-
-
خوب دقت کنید به مراحل

صدرا یه چیزی رو در جریان باش
واسه اینکه دو تا قهوه سفارش بدم لازم بود برم تو فاز شکست عشقی

عین این پیرمردایی که تو پارک میشینن زل میزنن به گنجشکا

صوفی
فاز (دو تا قهوه میگیرم به یاد روزای با هم بودنمون؟)


-
تاکسی گرفتم
رفتم یه کافه ی خیلی آشنا
قیافه درهم و عصبی
دفترچه مو درآوردم با بغض شروع کردم به نوشتن
محکمو عصبی خودکارمو رو کاغذ میکشیدم

صوفی چ باکلاس

-
لنتی گفتم دو تا نیشش وا شد

من با خودکار توی دستم بازی کردم که نگاش نکنم مثلا عصبیم

یارو با نیش باز پرسید میخواید دوبل بیارم؟

لامصب فک کرد دوتاشو میخوام خودم بخورم
قشنگ حس ترور شخصیت بهم دست داد
با یه استرس معصومانه ای بغضمو فروخوردم

گفتم نه!
دو تا لطفا
با یه شیطنتی گفت باشه دو تا

لعنت بهش
-
لنتی گفتم دو تا نیشش وا شد

من با خودکار توی دستم بازی کردم که نگاش نکنم مثلا عصبیم

یارو با نیش باز پرسید میخواید دوبل بیارم؟

لامصب فک کرد دوتاشو میخوام خودم بخورم
قشنگ حس ترور شخصیت بهم دست داد
با یه استرس معصومانه ای بغضمو فروخوردم

گفتم نه!
دو تا لطفا
با یه شیطنتی گفت باشه دو تا

لعنت بهش
ردپا



️
️

