-
@mahsaaaaa82 من از آن حسن روزافزون که یوسف داشت دانستم
که عشق از پرده عصمت برون ارد زلیخارا -
mohammad666666 او صبر خواهد از من، بختی که من ندارم
من وصل خواهم از وی، قصدی که او ندارد -
@mahsaaaaa82 دیدی ای دل که غم عشق دگربار چه کرد
چون بشد دلبرو با یار وفادار چه کرد -
در آب و رنگ رخسارش چه جان دادیم و خون خوردیم
چو نقشش دست داد اول رقم بر جان سپاران زد -
@mahsaaaaa82 یک قطره که با موج کسی پا نشدم
گم بودمو هیچ وقت پیدا نشدم -
من از رنگ صلاح آن دم به خون دل بشستم دست
که چشم باده پیمایش صلا بر هوشیاران زد -
mohammad666666 مگر از گوشه چشمی وگر طرحی دگر ریزی
که از آن یک نظر بنیاد من زیر و زبر کردی -
چقد زووود جواب میدید
-
@mahsaaaaa82 مرا عهدی است با جانان که تا جان در بدن دارم
هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم