انشانویسی چگونه؟
-
سلامی گرم خدمت دوستای آلایی
خواستم از همه ی فارغ التحصیلان و دانش آموزان آلا درخواست کنم ک اگه راه حلی برای بهتر شدن وضعیت انشای من دارین،ارائه بدین بلکه بهترشه وضع انشام.چون مثه اینکه تنها درسی ک قراره معدلمو کم کنه همین انشاس
بعضیا میگن ک زیاد رمان خوندن تاثیر داره،اگه نظری در این مورد هم دارین ممنون میشم
@دانش-آموزان-آلاء
@فارغ-التحصیلان-آلاء -
من هیچوقت انشا ننوشتم (بجز سر امتحانا ترم( : ) ولی انصافا همیشه انشام خوب بوده
بنظرم بخاطر زیاد رمان خوندنمه -
سلام من انشاهام همیشه خوب بوده فکر کنم برا اینکه بتونی انشا بنویسی باید مطالعه کنی خوندن رمان هم میتونه بهت کمک کنه
-
@Saahaar سلاممم من همیشه واسه انشا ی چن تا مجله موفقیت خریده بودم توش ی سری مقاله ادبی چاپ میشه که تشبیهات باحالی داره بعد همیشه موقع انشا نوشتن اول اون قسمت مجله ها رو میخوندم و سعی میکردم یه جوری از اون نوشته های مجله استفاده کنم همیشهههه هم بیست میگرفتم خیلی حال میداد
-
اخی عزیزم انشا دارید؟
شمام یه پیشنهادی برا فیزیک من بدید -
اخ یادش بخیر انشاااا
منم میخوااام
بنظرم انشا نوشتن فقط احساسه...
ینی شما همه ی احساستو بریز تو قلم خودش مینویسه..
که رشد و بالندگی این احساس نیازمند مطالعه و نوشتنه...
یه مثال میزنم از احساس : به آسمون نگاه کن و سعی کن توصیفش کنی.
یه نفر اینجوری توصیف میکنه: ابر سفید در آسمان خودنمایی میکند .
من اینجوری توصیفش میکنم: بغض سپید آسمان آبی بیکرانش را چه بی رحمانه زیر سوال میبرد..
اما یکی مث آقای اخوان ثالث اینجوری توصیف میکنن: ابر با همان پوستین سرد و نمناک آسمانش را تنگ در آغوش گرفته بود...
جمله اول هیچ احساسی نداشت ولی جمله ی آقای اخوان (که البته بنده به نثر بازگردانیش کردم:smiling_face_with_open_mouth_cold_sweat: ) سرشاره از احساس و این احساسه که این تصویر به ظاهر ساده از ابر آسمون رو انقدر قشنگ جلوه میده... واسه ی نوشتن سعی کن همه ی احساستو به کار بگیری و تک تک جملاتتو باور داشته باشی و با گوشت و پوستت احساسشون کنی...
لازم به کلمات قلمبه سلمبه نیست ... هر چیزی که از ته دل بیاد قطعا به دل میشینه . از ته دلت انشا بنویس...
نوشتن خاطرات روزانه و دلنوشته خیلی کمک میکنه. -
@Saahaar در انشانویسی چگونه؟ گفته است:
@shining-way _ منم میخوام
+چرا مثلا؟؟؟
ممنون پیشنهاد قشنگی دادیناگه بخوام عادی بگم میگم : چون بهم آرامش میده...
اما ادبی و انشاییش اینجوری میگیم: نوشتن تنها چیزیست که میتواند مرا دور کند . حتی برای چند لحظه از دنیا .. آدم هایش ... و همه ی دغدغه های ریز و درشتش...
دور کند و پرواز دهد و مرا جایی میان آرمان شهر رویایی خویش رها کند...
جایی که میتوانم بنشینم زیر سایه ی خیال و با قلم احساس میان نسیم خوش آهنگ آرامش ابر های قلبم را فریاد بزنم...
پ.ن : یکی از تمرینا همینه... به هرچیزی سعی کن نگاه ادبی داشته باشی ... از آسمون گرفته تا بخاری :|
پ.ن2 : خواهش میکنم...
پ.ن3: چقد حرف زدم :| یکی منو از بالای تریبون پرت کنه پایین :| با تچکر :|