Your browser does not seem to support JavaScript. As a result, your viewing experience will be diminished, and you have been placed in read-only mode.
Please download a browser that supports JavaScript, or enable it if it's disabled (i.e. NoScript).
@shiima دلم از وحشت زندان سکندر بگرفت رخت بر بندم و تا ملک سلیمان بروم
dlrm من یک غریب بی پناه و دوره گردم بُگذار گِرداگردِ چشمانت بگردم
@shiima من همانم که پسندید و پسندیده نشد!!!
dlrm دل که دل نیست، بلوری ست که از فرطِ غبار
مثل یک ظرفِ عتیقه تَهِ یک انباری است!
@shiima تووووو مثه پرنده از قفس انگار رها شدی مننننن من چرا اشکام پس سرازیره بیخودی؟
@Saahaar يک نگاه ساده، بيش از اين هوايى نيستم در خودم غرقم، به فکر آشنایی نیستم
@shiima من نباشم چه کسی جایِ مرا میگیرد؟! گاهی از تلخیِ این فکر به هم میریزم...
dlrm مي روي و گريه مي آيد مرا ساعتي بنشين که باران بگذرد
@Saahaar دلم، -دیوانه- بودن با تورا میخواست...
dlrm تو همانی که دلم لک زده لبخندش را
او که هرگز نتوان یافت همانندش را
dlrm
تو همچو صبحی من شمع خلوت سحرم تبسمی کن و جان بین ک همی سپرم
@Saahaar منم آن شاعر دلخون که فقط خرج تو کرد
غزل و عاطفه و روح هنرمندش را
@shiima اون همه افسانه و افسون ولش؟ این دل پر خون ولش؟ دلهره ی گم کردن گدار مارون ولش؟؟؟ تماشای پرنده ها بالای کارون ولش؟
dlrm شبیه سریالی که پایان یافته با جمله ی «ادامه دارد...» ادامه خواهم داشت، در فصل های پیشِ رو...
@shiima
وگر گویم که چون زلفت پریشان نیستم هستم!
dlrm مادرم بعد تو هی حال مرا میپرسد
مادرم تاب ندارد غم فرزندش را
@shiima از گلوي خود بريدن وقت حاجت همت است
ورنه هر كس وقت سيري پيش سگ نان افكند
@Saahaar
dlrm منم آن شیخ سیه روز که در آخر عمر
بین موهای تو گم کرد خداوندش را
@shiima از روی لب توست که در حاشیهی قم هی شعبه زده حاجحسین و پسرانش