هرچی تو دلته بریز بیرون 3
-
تو دام مورچه ها به سلیمان بدل میشیــــــــ
قالیچه ها بدون تــــــــــــــــــــــــــو پرواز میکنند#یغمـــــــــــــــــــــــــــا_گلرویـــــی
#رانندگیــــــــــ_در_مستیــــــ -
@صنم78 در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
@نوشابه
خداوکیلی نفهمیدم !!من یه گلایلم که تو این سرزمین شوم،
راهم به قبر و سنگِ گرانیت می رسه!
هر روز به قتل می رسم و شعر من فقط،
به انتشار شعله ی کبریت می رسه!دردم هزار ساله مثِ درده حافظه،
درمونشم همونیه که کشفِ رازیه!
نسلی که سرسپرده ی عصر حجر شده،
به ساقیای ارمنیه پیر راضیه!وقتی که زندگی یه تئاتره مزخرفه،
تنها به جرعه های فراموشی دلخوشم!
یه مجرمه فراری شدم که تو زندگیش،
درگیر یه گریزه بدونِ توقفه!فرقی نداره جاده ی چالوس و راهِ قم،
من مستی ام که خوش داره رانندگی کنه
یه ماهی که تو آکواریوم زار می زنه،
تا توی اشک های خودش زندگی کنه...می خندن و به دستِ تو دستبند می زنن،
راهو برای بردن تو باز می کنن!
تو دام مورچه ها به سلیمان بدل می شی،
قالیچه ها بدون تو پرواز می کنن!بعدش یه خواب زیر پتوی پر از شپش،
رو نیمکتِ پلاستیکیه یه کلانتری...
اما چه فایده وقتی که فردا با یه لگد،
تو دنیای جهنمیت از خواب می پری!این بار چندمه که به یه جرم مشترک،
هشتاد تا ضربه پشتتو هاشور می زنه؟
برگرد خونه حتا اگه با خبر باشی،
تنها دل خودت واسه تو شور می زنه...تو یه گلایلی و تو این سرزمین شوم،
راهت به قبر و سنگِ گرانیت می رسه!
هر روز به قتل می رسی و شعر تو فقط،
به انتشاره شعله ی کبریت می رسه! -
@صنم78 در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
@نوشابه
خداوکیلی نفهمیدم !!من یه گلایلم که تو این سرزمین شوم،
راهم به قبر و سنگِ گرانیت می رسه!
هر روز به قتل می رسم و شعر من فقط،
به انتشار شعله ی کبریت می رسه!دردم هزار ساله مثِ درده حافظه،
درمونشم همونیه که کشفِ رازیه!
نسلی که سرسپرده ی عصر حجر شده،
به ساقیای ارمنیه پیر راضیه!وقتی که زندگی یه تئاتره مزخرفه،
تنها به جرعه های فراموشی دلخوشم!
یه مجرمه فراری شدم که تو زندگیش،
درگیر یه گریزه بدونِ توقفه!فرقی نداره جاده ی چالوس و راهِ قم،
من مستی ام که خوش داره رانندگی کنه
یه ماهی که تو آکواریوم زار می زنه،
تا توی اشک های خودش زندگی کنه...می خندن و به دستِ تو دستبند می زنن،
راهو برای بردن تو باز می کنن!
تو دام مورچه ها به سلیمان بدل می شی،
قالیچه ها بدون تو پرواز می کنن!بعدش یه خواب زیر پتوی پر از شپش،
رو نیمکتِ پلاستیکیه یه کلانتری...
اما چه فایده وقتی که فردا با یه لگد،
تو دنیای جهنمیت از خواب می پری!این بار چندمه که به یه جرم مشترک،
هشتاد تا ضربه پشتتو هاشور می زنه؟
برگرد خونه حتا اگه با خبر باشی،
تنها دل خودت واسه تو شور می زنه...تو یه گلایلی و تو این سرزمین شوم،
راهت به قبر و سنگِ گرانیت می رسه!
هر روز به قتل می رسی و شعر تو فقط،
به انتشاره شعله ی کبریت می رسه! -
@صنم78 در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
@نوشابه
خداوکیلی نفهمیدم !!من یه گلایلم که تو این سرزمین شوم،
راهم به قبر و سنگِ گرانیت می رسه!
هر روز به قتل می رسم و شعر من فقط،
به انتشار شعله ی کبریت می رسه!دردم هزار ساله مثِ درده حافظه،
درمونشم همونیه که کشفِ رازیه!
نسلی که سرسپرده ی عصر حجر شده،
به ساقیای ارمنیه پیر راضیه!وقتی که زندگی یه تئاتره مزخرفه،
تنها به جرعه های فراموشی دلخوشم!
یه مجرمه فراری شدم که تو زندگیش،
درگیر یه گریزه بدونِ توقفه!فرقی نداره جاده ی چالوس و راهِ قم،
من مستی ام که خوش داره رانندگی کنه
یه ماهی که تو آکواریوم زار می زنه،
تا توی اشک های خودش زندگی کنه...می خندن و به دستِ تو دستبند می زنن،
راهو برای بردن تو باز می کنن!
تو دام مورچه ها به سلیمان بدل می شی،
قالیچه ها بدون تو پرواز می کنن!بعدش یه خواب زیر پتوی پر از شپش،
رو نیمکتِ پلاستیکیه یه کلانتری...
اما چه فایده وقتی که فردا با یه لگد،
تو دنیای جهنمیت از خواب می پری!این بار چندمه که به یه جرم مشترک،
هشتاد تا ضربه پشتتو هاشور می زنه؟
برگرد خونه حتا اگه با خبر باشی،
تنها دل خودت واسه تو شور می زنه...تو یه گلایلی و تو این سرزمین شوم،
راهت به قبر و سنگِ گرانیت می رسه!
هر روز به قتل می رسی و شعر تو فقط،
به انتشاره شعله ی کبریت می رسه! -
@Saahaar در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
@نوشابه اینو اگه بفهمه هم حوصله نمیکنه بخونه
چرا ابرو ریزی میکنی حالاااااا
-
@Saahaar در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
@نوشابه اینو اگه بفهمه هم حوصله نمیکنه بخونه
چرا ابرو ریزی میکنی حالاااااا