هرچی تو دلته بریز بیرون 3
-
من از دهان رمز تو
چه شعرها مکیده ام
فدای خار بودنت
خار حضور بودنم
سین بده تا سر بزنم
به قاف قامتت قسم
آخر گاف دادنم ...@نوشابه
باز فاز شاهینو گرفتی -
marylb دیر اومدی ساعت چهاره مستی، زان سبب افتان و خیزان میروی
شبتون بخیرمن دل رفتن نداشتم چال کندم واسه خودم
-
@M-an در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
@UNIQUE7
کو کجا ؟
الان در حال تمرین نوشتن سر کلاس بودمنکنه توخواب؟
-
به چشمات زل زدم اون تیلههای خیس جادویی
که پشتش یه دریچه رو به یه شهر خیالی بود
بهم گفتی یه روز خوب توو راهه.. بهم گفتی…
بهم گفتی ولی انگار که لحنت سوالی بود!بغل کردی منو جوری که جونم رو بدم واسهت
واسه اون چشمهای لعنتی که غرق اندوهه
صدای در زدن اومد، صدای پچ پچ جنّا!
نترسیدم! که پشت من تویی… که پشت من کوهه…به چشمات زل زدم اون قهوههای تلخِ بیداری
به اون چشما که از هر چی که هست و نیست، عاصی بود
با شعرات، با تنت، با پیرهنت، با درد خوابیدم
توو اون روزا که عشق و عشقبازی هم سیاسی بود!بذار از آخر قصّه بگم که مثل من تلخه
که خوبیهای تو از اوّل تاریخ لو رفته!
بذار از آخر قصّه بگم از مرد غمگینی
که میبینه تفنگاشونو امّا باز جلو رفتهبذار از آخر قصّه بگم که مثل تو تلخه
پلیسایی که میخوان فک کنم یه آدم دیگهم
منو توو انفرادی فرض کن توو فکر آغوشت
منو زیر شکنجه فرض کن که اسمتو میگم!چرا گریه کنم از اوّل قصّه که میدونم
که هر چی که بشه قصّه نه غمگینه! نه دلگیره!
که ما مردیم و میمیریم توو تاریخ… امّا عشق
نمیمیره، نمیمیره، نمیمیره، نمیمیره …