هرچی تو دلته بریز بیرون 3
-
@M-an در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
@UNIQUE7
کو کجا ؟
الان در حال تمرین نوشتن سر کلاس بودمنکنه توخواب؟
-
به چشمات زل زدم اون تیلههای خیس جادویی
که پشتش یه دریچه رو به یه شهر خیالی بود
بهم گفتی یه روز خوب توو راهه.. بهم گفتی…
بهم گفتی ولی انگار که لحنت سوالی بود!بغل کردی منو جوری که جونم رو بدم واسهت
واسه اون چشمهای لعنتی که غرق اندوهه
صدای در زدن اومد، صدای پچ پچ جنّا!
نترسیدم! که پشت من تویی… که پشت من کوهه…به چشمات زل زدم اون قهوههای تلخِ بیداری
به اون چشما که از هر چی که هست و نیست، عاصی بود
با شعرات، با تنت، با پیرهنت، با درد خوابیدم
توو اون روزا که عشق و عشقبازی هم سیاسی بود!بذار از آخر قصّه بگم که مثل من تلخه
که خوبیهای تو از اوّل تاریخ لو رفته!
بذار از آخر قصّه بگم از مرد غمگینی
که میبینه تفنگاشونو امّا باز جلو رفتهبذار از آخر قصّه بگم که مثل تو تلخه
پلیسایی که میخوان فک کنم یه آدم دیگهم
منو توو انفرادی فرض کن توو فکر آغوشت
منو زیر شکنجه فرض کن که اسمتو میگم!چرا گریه کنم از اوّل قصّه که میدونم
که هر چی که بشه قصّه نه غمگینه! نه دلگیره!
که ما مردیم و میمیریم توو تاریخ… امّا عشق
نمیمیره، نمیمیره، نمیمیره، نمیمیره … -
@M-an در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
@UNIQUE7
کو کجا ؟
الان در حال تمرین نوشتن سر کلاس بودمنکنه توخواب؟
-
خیلی به فال اعتقاد ندارم ... اما این یدونه انگار همون چیزی بود که من میخواستم بشنوم ...
رهایی از غم - آرامش
- استراحت پس از یک دوره کشمکش
- از نگرانی بیرون آمدن
- رهایی از رنج
توضیح :
لازم است تا از یک زخم یا رنج کهنه شفا یابید. گذشت زمان تمام زخمها را شفا می بخشد. داشتن مکان و موقعیتی مناسب برای تجدید قوای جسمانی، روحی و احساسی شما کمک بزرگی است.
از ارتباط داشتن و معاشرت با افراد دشوار یا مسائل پیچیده دوری کنید. هم اکنون زمان شرکت در فعالیت ها، روابط و اقدامات مهم نیست. عقب نشینی از مشکلات در این مرحله فرار از مسئولیت نیست بلکه نیازی برای جمع آوری نیرو و تمرکز است. نیاز است قدری آرام بگیرید.روزتون سرشار از ارامش (:
-
-
نمیدونم چرا ما ب نامهربانی عادت کردیم
چرا تا یکی بهمون محبت میکنه فک میکنیم خبریه
و خودمونم ب یکی محبت کنیم یا حرفی بزنیم..فارغ از هرچی حاشیه و کاملن بی منظور...مدام این فکر تو ذهنمونه ک خب حالا من ک اینجوری باهاش برخورد کردم نکنه راجبم فکر بد کنه...
خب بکنه...چ اهمیتی داره؟
امروز تو خیابون هرکیو دیدم لبخند زدم بهش...
بعضیا ی جوری نگام کردن ک انگار قتل کردم..ولی اصلن مهم نبود
مهم بازتاب لبخندایی بود ک گرفتم
بیخیال اینکه راجبم چی قضاوت میکنن
dlrm