ردپا
هرچی تو دلته بریز بیرون 3
-
صوفی من سرماخوردم عجیب طور، الانم چشام میسوخت داشتم میرفتم یهو اومدی، یعنی چشمامو مالیدم ببینم واقعا درست میبینم یا نه
پ.ن: اون چت وامونده تو وا کن کارت دارم -
marylb
من میگم دارم کشتی میگیرم تو میگی چت روم وا کنم؟
من چرخو از اول اختراع کردم تا تونستم کانکت شم خخخ
دارم عرق میریزم با هر پستی که میدم
برو بخواب فردا فوش نخورم باز خخخ
مری آسوده بخواب که صوفی بیداره خخخخ -
marylb
من میگم دارم کشتی میگیرم تو میگی چت روم وا کنم؟
من چرخو از اول اختراع کردم تا تونستم کانکت شم خخخ
دارم عرق میریزم با هر پستی که میدم
برو بخواب فردا فوش نخورم باز خخخ
مری آسوده بخواب که صوفی بیداره خخخخ -
اکالیپتوس
اکالی با طعم بامبو ؟(:
نمیتونم واقعا
نمیدونم چرا با کروم اومدم ارور داد سایت بالا نیومد
با اکسپلورر اومدم فک کن :// -
اکالیپتوس
اکالی با طعم بامبو ؟(:
نمیتونم واقعا
نمیدونم چرا با کروم اومدم ارور داد سایت بالا نیومد
با اکسپلورر اومدم فک کن :// -
marylb
واقعا به خاطر من نمون برو بخواب
من امروز قرار بود نصف روز عشق و حال کنم از اولشم تو ذهنم بود بیام فروم هم سر بزنم ولی پسرعمه م قل خورد از کوه دیر برگشتیم خخخ
قشنگ قل خورد اومد پایین://
داداشم پرسید سهیل کوش قشنگ نشونش دادیم با انگشت اوناهاش خخخخخ
بیچاره به فنا رفت -
marylb
واقعا به خاطر من نمون برو بخواب
من امروز قرار بود نصف روز عشق و حال کنم از اولشم تو ذهنم بود بیام فروم هم سر بزنم ولی پسرعمه م قل خورد از کوه دیر برگشتیم خخخ
قشنگ قل خورد اومد پایین://
داداشم پرسید سهیل کوش قشنگ نشونش دادیم با انگشت اوناهاش خخخخخ
بیچاره به فنا رفت -
marylb
واقعا به خاطر من نمون برو بخواب
من امروز قرار بود نصف روز عشق و حال کنم از اولشم تو ذهنم بود بیام فروم هم سر بزنم ولی پسرعمه م قل خورد از کوه دیر برگشتیم خخخ
قشنگ قل خورد اومد پایین://
داداشم پرسید سهیل کوش قشنگ نشونش دادیم با انگشت اوناهاش خخخخخ
بیچاره به فنا رفت -
اکالیپتوس
ما هم داشتیم میخندیدیم
کاری نمیتونستیم بکنیم
اصن یه وضی بود
با انگشت نشونش میدادیم میگفتیم الاااان اونجاس خخخ
تو هر سربرگردوندن صدمتر جابجا شد بدبخت
من که با خنده گریه میکردم خخخخ
پایین منتظر موندیم بهمون ملحق شه
فوش بود که میدادا
تا دوساعت برج زهرمار شد
درمانگاه بردیمش نفله شد طفلی -
اکالیپتوس
ما هم داشتیم میخندیدیم
کاری نمیتونستیم بکنیم
اصن یه وضی بود
با انگشت نشونش میدادیم میگفتیم الاااان اونجاس خخخ
تو هر سربرگردوندن صدمتر جابجا شد بدبخت
من که با خنده گریه میکردم خخخخ
پایین منتظر موندیم بهمون ملحق شه
فوش بود که میدادا
تا دوساعت برج زهرمار شد
درمانگاه بردیمش نفله شد طفلی -
najafiali78
علی منو لایک کرد؟!
نمیتونم اصن سرک بکشم تو پیجم خخخ
من وسایلم خونه خودمون نیس آخه اینجا هیچی نبود -
صوفی
سلام رفیق
خوبی ؟najafiali78
سلااام
پس درست دیدم
نابغه ی انجمنمونم هس
چطوری؟ -
najafiali78
سلااام
پس درست دیدم
نابغه ی انجمنمونم هس
چطوری؟ -
najafiali78
سلااام
پس درست دیدم
نابغه ی انجمنمونم هس
چطوری؟
