هرچی تو دلته بریز بیرون 3
-
@milad91 سلام
-
اینم آخرین شب تودلی
وانجمن آلا
#خدافظ:-) -
حکایت مشاوره ای
روزی بند باز مشهوری در شهر ،تصمیم میگیرد فاصله ی بین دو برج بزرگ را در حالی که رفیق خود را بر دوش دارد،طی کند....
همه ی مردم زیر طناب و دو برج بزرگ جمع شدند و همه پریشان و نگران از اینکه قرار است بند باز مشهور را از دست بدهند....
بند باز ،رفیقش را بر دوش گرفت و فاصله ی دو برج را به سلامت طی کرد ....
وقتی بندباز به سمت دیگر رسید،با بلندگو فریاد زد آیا به نظرتون من میتونم دوباره این مسیرو برگردم؟
همه فریاد زدند:بله...حتما...تو می تونی....تو یه بار تونستی،بازم می تونی بندباز پرسید:خب،حالا چند نفر از شما حاضرید روی کول من سوار شوید تا این مسیر رو طی کنیم؟؟
هیچ کس سخنی نگفت....هیچ کس حاضر نشد سوار بر کول بندباز مسیر را طی کند.
در این لحظه بندباز گفت:شما همه مرا باور دارید ولی هیچ کدام به من ایمان ندارید...فرق است بین ایمان و باور....شما اگر نمی توانید به اهدافتان برسید،به این دلیله که در خوشبینانه ترین حالت باور دارید،نه ایمان.... -
@Saahaar اخه دیشب امده بود پی وی من نمیدونم کیه
همه رم خوب میشناخت اول فکک کردم جواده بعدش ممد خطر گفتم شاید تویی و گفتم سحر و همینطور اسم بردم اخرش برگشت میگه خرفت اسم همه اذربایجانیا رو بردی ک اخرش نفهمیدم کیه
-
فکر نمیکردم روزی از بعضی ادما بدم میاد..
#تودلی
پ.ن=افسوسس برای خودم ک بعضیا رو بهشون ارزش دادم.متاسفم برای خودم بایز