هرچی تو دلته بریز بیرون 3
-
http://dl.alamusic.ir/music/97/01/Ebrahim Monsefi Labkhand_(www.alamusic.ir).mp3
,از اون اهنگایی که دوس دارم -
http://dl.alamusic.ir/music/97/01/Ebrahim Monsefi Labkhand_(www.alamusic.ir).mp3
,از اون اهنگایی که دوس دارم_MILAD_ در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
http://dl.alamusic.ir/music/97/01/Ebrahim Monsefi Labkhand_(www.alamusic.ir).mp3
,از اون اهنگایی که دوس دارممتنفرم ازین اهنگا
-
_MILAD_ در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
http://dl.alamusic.ir/music/97/01/Ebrahim Monsefi Labkhand_(www.alamusic.ir).mp3
,از اون اهنگایی که دوس دارممتنفرم ازین اهنگا
najafiali78 هرکسی یه سلیقه ای داره و نظر هرکس برای خودش محترم
-
najafiali78 هرکسی یه سلیقه ای داره و نظر هرکس برای خودش محترم
_MILAD_ در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
najafiali78 هرکسی یه سلیقه ای داره و نظر هرکس برای خودش محترم
این درست
ولی موندم چی اینو دوس دارین
نه صدایی نه مفهومی -
_MILAD_ در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
najafiali78 هرکسی یه سلیقه ای داره و نظر هرکس برای خودش محترم
این درست
ولی موندم چی اینو دوس دارین
نه صدایی نه مفهومیnajafiali78
خیلی از چیزایی که برا خیلیا مفهوم داره برا من مفهوم نداره و بالعکس ... -
_MILAD_ در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
najafiali78 هرکسی یه سلیقه ای داره و نظر هرکس برای خودش محترم
این درست
ولی موندم چی اینو دوس دارین
نه صدایی نه مفهومیnajafiali78 برای من جذابه
-
-
Dr-acula
خیلی خوبه که ...
کلا هرچی شیمی قاطیش باشه خوبه -
Dr-acula
خیلی خوبه که ...
کلا هرچی شیمی قاطیش باشه خوبه -
Dr-acula
دیدم و نظرم عوض نشده -
حالتی بین گریه و خنده، بین خوابیدن و نخوابیدن
مثل یک مرد خسته ی جنگی با تمام وجود جنگیدنحالتی منقلب بدون وضو، بی سلوک و سُجود و سجاده
مایعی لای مردمک هایت مثل بغضی که سالها ماندهحاشیه میروی نمیدانی که بگویی چقدر دلتنگی
مثل بازیکنی که مصدوم است، میدوی گاه و گاه می لنگیبی هوا عشق میزند به سرت، حال خوبی شبیه آزادی...
مثل وقتی که حُکمت اعدام است، و بگویند دیگر آزادی!ارتباطی عجیب میبینی بین چشمان او و لبخندت
از سر کوچه تا که رد بشود، ناگهان اُفت میکند قندت!تحت تاثیر یک غزل هستی یک غزل مال فاضل نظری...
انقدر گریه پشت گریه شدی، که نمیماند از غزل اثری!میروی روی بالکن تنها، تو و آن کِنت های منفورت
مثل یک خوب ِ قهرمان در فیلم، که به بدها نميرسد زورتمتوجه نمیشوی که چقدر، در بزنگاهِ "من شدن" هستی...
خواستی تا دوباره توبه کنی، بشوی آنچه واقعا هستی
خیره بر آلبوم قدیمیتان، و تلقی واژه ی تنها....
مثلا فکر کن که با چشمت، عکس سلفی بگیری از دنیا!میکِشی درد با تمام وجود، درد این خنده های زورکیَت
میشوی حبس ِبی ملاقاتی، تو و آزادی یواشکیَتو دلت تنگ میشود به صداش، و زبانی که بعد از این لال است
نصفه شب زنگ میزنی اما، یک فلسطین برایت اشغال است
تا که خالی شدی از این احساس، زندگی ات عجیب و مبهم شد
تا که تهران شنید راز تورا، برج میلاد تا کمر خم شد!نه تو تقصیر داری و نه خدا، بحث شعر و ترانه و سخن است...
تو برو لای یک قصیده بخواب. مشکل از عاشقانه های من است...