Your browser does not seem to support JavaScript. As a result, your viewing experience will be diminished, and you have been placed in read-only mode.
Please download a browser that supports JavaScript, or enable it if it's disabled (i.e. NoScript).
اکالیپتوس مبین بسیب زنخدان که چاه در راهست کجا همی روی ای دل بدین شتاب کجا
mrf از خود چ بیخود میکنمم نگاه تو هی میبرد صبر مرا...
@Saahaar از دریا نترسانم که من در قلب تو جان میدهم دریا بشی زیبای من غرق نگاهت میشوم
اکالیپتوس مدیونتم ای هم نشین لیلی من یک دم ببینن حال مرااا...
@Saahaar ادمی چو پیر گشت حرص جوان می گردد خواب در وقت سحر گران می گردد
mrf در بهاران سری از خاک برون آوردن خنده ای کردن و از باد خزان افسردن
گونش ندانم از چه سبب رنگ اشنایی نیست سهی قدان سیه چشم ماه سیمارا
mrf امتحان کردم ببینم سنگ می فهمد تورا از تو گفتم با دلم ، کوتاه آمد؛ گریه کرد
گونش دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند وندران ظلمت شب اب حیاتم دادند
mrf دگر از درد تنهایی، به جانم یار میباید دگر تلخ است کامم، شربت دیدار میباید
گونش درست اول این نوبهار عاشق شد دلم میان همین گیر و دار عاشق شد
saraa.66 دیگر بوی بهار هم سرحالم نمی کند چیزی شبیه گریه زلالم نمی کند
گونش دانی ز چه غنچه خون کند چهره ز شرم؟ زان روی که کار او گل انداختن است
saraa.66 تن من قایق لنگر زده در طوفان است خودم اینجا! دل من پیش تو سرگردان است
اکالیپتوس تو کسی که خنده اش طعم زمستان میدهد من همان که ابتدایش بوی پایان میدهد
گونش در آغاز محبت گر پشیمانی بگو با من که دل ز مهرت بر کنم تا فرصتی دارم
saraa.66 میزنم کبریت بر تنهایی ام تا بسوزد ریشه بیتابی ام میروم تا هر چه غم پارو کنم خانه ام را باز هم جارو کنم
گونش من و انکار شراب این چه حکایت باشد غالبا آنقدر عقل و درایت باشد
mrf دریاب مرا که طاقتم نیست انصاف بده که جای آن هست
گونش تو پری شوی و تا ان سوی دریا بروی من به سودای تو یک مرغ مهاجر باشم